به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 مرداد 90 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1389-12-21
    نوشته ها
    26
    امتیاز
    1,520
    سطح
    22
    Points: 1,520, Level: 22
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 80
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 52 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    سلام دوست عزیز
    جسارتا میشه بگید چجوری با هم آشنا شدید؟چند سالتونه و تحصیلاتتون چه میزان هست؟

  2. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    نقل قول نوشته اصلی توسط MiladR
    سلام دوست عزیز
    جسارتا میشه بگید چجوری با هم آشنا شدید؟چند سالتونه و تحصیلاتتون چه میزان هست؟


    سلام
    ما به صورت کاملا سنتی با هم آشنا شدیم (خواهرشون دوست مادرم بودن )
    من 30 سالمه کارشناسی نرم افزار

    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    نقل قول نوشته اصلی توسط MiladR
    سلام دوست عزیز
    جسارتا میشه بگید چجوری با هم آشنا شدید؟چند سالتونه و تحصیلاتتون چه میزان هست؟


    سلام
    ما به صورت کاملا سنتی با هم آشنا شدیم (خواهرشون دوست مادرم بودن )
    من 30 سالمه کارشناسی نرم افزار
    یه پست دارم که تو همین قسمت نامزدی نوشتم مشکل من و نامزدم میتونی بخونی کامل توضیح دادم

  3. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    سلام دوستان
    یه جمله ای رو خانم مشاور تو جلسه مشاوره به من گفت که دوست دارم نظر شما رو در موردش بدونم

    طرف مقابل شما بایستی شما رو به همین صورتی که هستید بپذیرد شما نباید سعی کنید که طرف مقابلتان را تغییر دهید و همچنین خودتان را که این کاری محال است زمانی که شما برای ابراز عشق و علاقه کار هایی رو مثل هدیه دادن ، برخورد خوب و بیان احساسات مانند دوست دارم و ... به کار بردید دیگر لازم نیست کاری کنید که طرف مقابل وابسته شما شود همانطوری که ایشان کاری نکردند و شما وابسته شدید زمان بدهید که زمان حلال مشکلات است و به مرور زمان و تلاش شما همه چی روبراه میشود

    کارشناسان محترم نظرشون رو در مورد جمله بالا بدید

  4. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (دوشنبه 16 خرداد 90)

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 مهر 90 [ 10:39]
    تاریخ عضویت
    1389-8-19
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    1,782
    سطح
    24
    Points: 1,782, Level: 24
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 17 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان


    [/quote]
    بله شما کاملا درست میگید اصلا خوب نبود که من یه همچین کادویی ببرم ولی دوست داشتم که مهر و محبت رو تو دلش بندازم
    اما در مورد خوشحالی خانم ها
    من دوست دارم که وقت آزادم رو با خانمم بگذرونم و با اون خوشی هام رو قسمت کنم
    دوست دارم که برای من حرف بزنه خانمم خیلی کم حرفه باید کلی زحمت بکشم تا یک کلمه حرف بزنه با هم بودن رو دوست نداره
    از اینکه من زیاد ببینمش خوشحال نمیشه
    میگه هفته 2 بار زیاده ما کلا هفته ای 2 بار به مدت 2 ساعت همدیگه رو میبینیم
    آیا توجه به نامزدم در جمع باعث میشه که نامزدم خجالت بکشه ؟
    مثلا تو یه مهمونی من برای خانمم میوه پوست میکردم و بهش تعارف میکردم یا سر میز غذا که رفتیم اول برای خانمم غذا می کشیدم و هواسم بود که چیزی کم نداشته باشه هر از گاهی هم ازش می پرسیدم که چیزی نیاز نداری یا اینکه هواسم بود که تنها نباشه یا خودم پیشش بودم یا از خواهرم می خواستم که کنارش باشه تا احساس تنهایی نکنه
    توجه اصلی من تو مهمونی به خانمم بود
    آخر شب دیدم که از دست من عصبانی گفتم چی شده عزیزم
    گفت که تو آبروی من رو بردی عین این ندید بدید ها بودی چی می خواستی که همش هواست به من بود
    در صورتی که من به احترام خانمم بهش توجه می کردم
    راستش رو بخواهی خانم ها مثل جزیره نا شناخته میمونن
    هنوز کسی نتونسته کشفشون کنه
    هنوز کسی نمیدونه که خانم ها به چی فکر میکنند
    نمی دونم که چه جوری باید خانمم رو بشناسم

    [/quote]

    واقعا جالب و در عین حال عجیبه
    این خانمها معلوم نیست چه پدیده های ناشناخته ای هستن...
    خودمو مثال میزنم. من مدت 2ساله که نامزدی هستم. صیغه ی محرمیت و به امید خدا به زودی عقد.خوب ما از هم دور هستیم و ماهی یکبار 2روزی به منزل ما تشریف میارن.
    میدونید چی منو خیلی خوشحال میکنه. یک ساعت دیداره بی دغدغه ی همسرم. یک خلوت پاک و عاشقانه. یک ساعت صحبته خالصانه و عمیقه قلبی. یک بوسه ی پرمهرش. یه نوازش و یه آغوش گرم. این ارزش ها و احساسات رو با دنیایی از مادیات عوض نمیکنم. من به همین ها دلخوشم. ایشون بعد از مدتها دوری با اومدنش مثله آب خنکیه رو آتیشه دلتنگی ها و دغدغه هام.
    درسته که دورانه نامزدی و عقد از زیباترین و پرخاطره ترین دورانه زندگی آدمهاست.ولی این مسئله کاملا ریشه در احساسات و خلق و خو و شرایط روحی روانی زمانی مکانی و.... طرفین داره.
    اینکه چه چیزی همسرتون رو خوشحال میکنه بایستی پی به ذات و سرشت و در کل احساساتش برده باشید. وقتی از نظر قلبی ارتباط قوی و موثری با هم داشته باشید متقابلا به علایق اون حالا نسبت به مادیات یا عواطف پی خواهید برد.
    با آرزوی توفیق و شادکامی





  6. 2 کاربر از پست مفید yekta 68 تشکرکرده اند .

    yekta 68 (پنجشنبه 06 مرداد 90)

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    سلام دوست عزیز من همه تاپیکهاتونو خوندم
    من میخوام با شما خصوصی مکالمه داشته باشم نمیدونم چرا نمیشه در مورد مشکلات شما نیست یک ایمیل به من میدین؟ ازتون 1کمک میخوام البته اگه دوست داشته باشید

  8. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamdam 96
    سلام دوست عزیز من همه تاپیکهاتونو خوندم
    من میخوام با شما خصوصی مکالمه داشته باشم نمیدونم چرا نمیشه در مورد مشکلات شما نیست یک ایمیل به من میدین؟ ازتون 1کمک میخوام البته اگه دوست داشته باشید
    این ایمیل من هستش

    mazdak60@yahoo.com

    خوشحال میشم بتونم کاری کنم

  9. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (پنجشنبه 06 مرداد 90)

  10. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 21 مرداد 90 [ 16:02]
    تاریخ عضویت
    1390-3-04
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,291
    سطح
    19
    Points: 1,291, Level: 19
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 16 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    من تقریبا تمام پست هاتون رو دنبال کردم، و هر وقت به سایت سر می زنم منتظرم ببینم شما از خودتون خبری می دین یا نه،
    می شه بگین با نامزدتون به کجا رسیدین؟
    امیدوارم همه چیز بر وفق مراد باشه

  11. کاربر روبرو از پست مفید mehraiin تشکرکرده است .

    mehraiin (جمعه 07 مرداد 90)

  12. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraiin
    من تقریبا تمام پست هاتون رو دنبال کردم، و هر وقت به سایت سر می زنم منتظرم ببینم شما از خودتون خبری می دین یا نه،
    می شه بگین با نامزدتون به کجا رسیدین؟
    امیدوارم همه چیز بر وفق مراد باشه
    سلام
    از اینکه به فکر من هستید ممنونم
    اگر راستش رو بخواهید مدیران سایت تمامی تاپیک های من رو قفل کردند و اگر تاپیک جدیدی باز کردم اون رو هم قفل کردن این یدونه تاپیک از چشم مدیران سایت دور مونده که هنوز قفلش نکردن دلیلش رو هم نمیدونم

    تاپیک های قبلی من رو که حتما خوندید

    و اما ادامه ماجرای من خانمم.

    ماجرای جمعه که خونشون مهمون بودم و گفتم وقتی که من از در اومدم تو خانمم با من سلام و احوال پرسی نکرد من هم دلیلش رو نمیدونستم و رفتم تو آشپزخانه تا بهش سلام کنم دیدم خیلی ناراحته و عصبانی گفتم چیه چی شده که دوباره ناراحتی که شروع کرد به داد بیداد و فحش دادن به من در آخر هم به من گفت باید بگی (با عرض معذرت از همه دوستان ) گه خوردم تا من یکم آروم بشم بیام بشینم پیشت من هم گفتم هیچ وقت همچین حرفی رو نمیزنم و اونهم دوباره شروع به فحش دادن کرد همه تو تراس نشسته بودن و خوشبختانه کسی صدای خانمم رو نشنید ولی موقع ناهار اصلا نیومد سر میز غذا و من ناهار زهر مارم شد بعد از ناهار هم رفت و خوابید حتی یک لحضه هم نیومد پیش من بشینه همه فهمیدن که جریان از چه قراره و من هم از خجالت مردم

    بعد از گذشت یک هفته که با هم قهر بودیم من رفتم پیش پدر خانمم رفتم و گفتم که من خیلی مشکل دارم و دختر شما از من خوشش نمیاد و فقط با من لج میکنه و تمام اتفاقات گذشته رو تعریف کردم خیلی ناراحت شد و گفتش که حتما باید برید پیش مشاوره و من نمیتونم مشکلتون رو حل کنم گفتم که دختر شما که نمیاد گفت که کاریت نباشه و من خودم حلش میکنم و راضیش میکنم

    بعد از چند روز خانم زنگ زد و ناراحت بود من هم با روی خوش رفتم پیشش و نشست گریه کرد که من تو شرایط خوبی نیستم کمکم کن فهمیدم که پدر خانمم با هاش صحبت کرده من هم گفتم همه جوره پشتت هستم خیالت راحت باشه روی من حساب کن و اوضاع به ظاهر خوب شده بود من هم خوشحال بودم که بلاخره داره زندگیم درست میشه

    3 روز همه چیز خوب بود و عالی من هم از همه چیز راضی اما ته دلم از زیاد خوب بودن اوضاع میترسیدم تا اینکه شب سوم تصمیم گرفتیم که بریم جاده چالوس که شام بخوریم من ماشین نداشتم و با خانمم هماهنگ کردیم که با ماشین خانمم بریم خلاصه اینکه شب بود جاده هم شلوغ بود خانم من هم رانندگیش بد نیست اما تو جاده رانندگی فرق میکنه درضمن چشمش هم ضعیفه من هم دیدم که داره بد رانندگی میکنه گفتم که دوست داری من بشینم تو استراحت کنی دیدم عصبانی شد دیگه ادامه ندادم تا اینکه کم مونده بود بزنه به ماشین جلویی من هم گفتم یکمی آروم برو که بتونی کنترل کنی یه داد زد که رانندگی من به تو ربطی نداره که کم بود از پشت سر یه ماشین دیگه زد به ما البته چیزی نشد ولی من یکمی ترسیدم و گفتم مواضب باش دیگه اون هم قاطی کرد و شروع کرد به داد بیداد و فشح دادن من هم دیدم آروم نمیشه گفتم بریم همین رستوران نزدیک که شاید یکمی آروم بشه ولی خیلی عصبانی بود و توی رستوران شروع کرد به داد زدن سر من همه داشتن مار و نگاه میکردن من هم از ترس آبروم هیچی نمیگفتم که آروم بشه چون هرچی میگفتم صداش رو میبرد بالا چند دقیقه گذشت کمی آروم شد
    گفت بریم گفتم اینهمه غذا سفارش دادیم گفت خودت بخور من نمیخورم گفتم باشه من هم نمیخورم و رفتیم بیرون یکمی که امدیم دوباره یادش افتاد و شروع کرد به فشح دادن به من و من هم دیدم که شرایط خوبی نداره و عصبی هیچی نمیگفتم که خودش میگه هیچی نگفتن تو من رو بیشتر عصبانی میکنه خلاصه که یدفعه زد رو ترمز و گفت گورت رو از ماشین من گم کن بیرون آشغال عوضی گفتم باشه ولی اینجا که هیچی نیست من کجا برم تا صبح هم وایسم ماشین نمیاد گفت به من ربطی نداره خلاصه پیاده شدم وسط بیابون هیچی هم نبود همه جا تاریک خانمم هم راه افتاد رفت من موندم وسط بیابون هیچ ماشینی هم نگه نمیداشت آروم آروم اومدم پایئن که به یه جا برسم که حداقل شب رو اونجا بمونم حدود 1 کیلومتری اومدم پایئن که دیدم ماشین خانمم سر پیچه ترسیدم گفتم نکنه اتفاقی افتاده که دیدم داره گریه میکنه و نمیتونه رانندگی کنه اومدم بغلش کنم که آروم بشه برای اولین بار یه کشیده محکم زد تو گوشم عجب دست سنگینی هم داشت برق از چشام پرید اومدم حرف بزنم گفت خفه شو وگرنه دومیش میاد نشستم پشت فرمان اومدیم دم خونشون رفت و من هم قاطی کرده بودم اومدم خونه خودم

    از اون موقع تا الان 26 روز میگذره و ما با هم قهریم

    هیچ کدوم از خانواده ها هم برای ما کاری نمیکنند

    من متوجه شدم که خانم من مشکل جدی اعصاب و روان داره که خیلی هم جدیه

    و من به آخرین راه حل فکر میکنم به طلاق

    دیگه خسته شدم و نمیتونم رفتار های خانمم رو تحمل کنم

    این بود ادامه ماجرای من


  13. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 07 مرداد 90 [ 12:41]
    تاریخ عضویت
    1390-5-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    1,169
    سطح
    18
    Points: 1,169, Level: 18
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 10 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    چطور تونستین این رابطه رو ادامه بدین؟
    من تاپیک رو خوندم، اگر این یک نمایشنامه ی صرف میبود، شما نقش یه مرد ضعیف رو بازی کردید که کمتر خانمی ازش خوشش میاد.

    منظور این نیست که شما هم فحش میدادید یا کتک کاری میکردید!! نه منظور اینه که شما نمیبایستی با این وضعیت اینقدر بهش وابسته میشدین؟ در واقع اون تکیه گاه شما بوده تا شما تکیه گاه اون!

    رابطه ی یه طرفه هم هر دو طرف رو خورد میکنه و اصلا ارزش ادامه دادن نداره، شما همینی هستین که هستین لازم نیست تغییر کنین طوری که اون خوشش بیاد
    بهرحال حافظ میگه:
    گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان..............نگهدار سررشته تا نگه دارد.

  14. #20
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: دوران نامزدی و وظایف آقایان

    سلام برادر
    اگر تاپیکت قفل میشه برای اینه که هر کی هر چیزی می گه تو باز راه خودت را میری و کار خودت را میکنی
    در این مواردی که تعریف کردی من هیچ اثری از عمل به مشاوره های سایت و نکاتی که دوستان مطرح کردن نمی بینم، باز همان عدم قاطعیت، عدم عزت نفس، عدم تحقیق در مورد ریشه مسائل و همچنین انتخابی بودن پست هاتون دیده میشه، اگر واقعا خانوم شما بی دلیل و یه هویی داد و بیداد می کنه و فحش می ده و شما هم گوش می کنید و لبخند می زنید هم شما مشکل دارید و هم خانومتون، مشکل به هیچ وجه یک طرفه نیست

  15. 5 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (شنبه 08 مرداد 90)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.