به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 62
  1. #21
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 28 آبان 90 [ 13:44]
    تاریخ عضویت
    1388-8-19
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    2,402
    سطح
    29
    Points: 2,402, Level: 29
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    سلام
    به عنوان یه دوست میگم

    <strike>همسر شما هیچوقت عوض نخواهد شد و شما همیشه در حسرت محبت خواهید ماند و حتی اگر کوچکترین محبتی از او ببینید که شاید وظیفه اش باشد، کلی ذوق خواهید کرد
    و همیشه محبت را گدایی خواهید کرد
    فعلا امروزها بهترین ایامتان است وقتی سر زندگی مشترک رفتید، رک می گویم: بدبخت میشوید
    شما هرروز و هرروز وابسته گیتان بیشتر می شود و ناز او بیشتر
    زندگی شما می شود موش و گربه بازی
    میشوید لیلی و مجنون انهم نه از نوع عشقی ...لیلی به زندگیش ادامه میدهد و شما در حسرت یه زندگی آرام و رویایی با لیلی می مانید
    خانومه شما تا ابد با افکار گذشته اش زندگی خواهد کرد و مطمئن باشید که انتقام گذشته و شوهر قبلیش را از شما و یا هرکسی که بعد از شما شوهرش باشد می گیرد
    و اینو بدونید اون نیازی به شما ندارد
    عشق باید و باید 2 طرفه باشد. جاده ای یکطرفه هیچ برگشتی ندارد و مستقیم به ...
    با مشخصاتی که از خودتان گفتید واقعا حیف شماست که بهترین روزهای عمرتان را در حسرت این بگذارید که همسرم منو دوست داره یا نه؟ امروز اس میزنه یا نه ؟ امروز ازم تشکر میکنه یا نه؟ منو بغل میکنه یا نه؟
    100% میدونم دوستان و مشاوران نظر منو اشتباه میدونن و حق هم بهشون میدم...نوشته هام فقط و فقط دیدگاهمه
    اما وظیفه دونستم بگم
    ازت خواهش میکنم هر چه زودتر فکری به حاله خودت کن و ادامه نده
    درمان وابستگیت یه رابطه جدیده، بعد از جدایی از همسرت و یکسال انتظار دوباره یه شانس دیگه به خودت بده
    علت اصلی وابستیگیت اینه که زنت اولین بوده واست به همین خاطر بزرگش کردی
    مطمئن باش با آشنایی با یه فرد جدید و اینکه با پیدا کردن کسی که قدرتو بدونه
    وابسته فرد جدید خواهی شد
    یه کم محکم باش و دلسوزی واسه زنتو بذار کنار...تو لیاقتت دریافت عشق و محبته داری نه ناز کشیدن و تحقیر شدن
    مواظب دل مهربونت باش و به کسی دل ببند که ارزشتو بفهمه

    </strike>

    (ویرایش مدیر همدردی: ما از پس از چند خط از طرف مراجع، نمی توانیم این چنین تکلیفی را به او توصیه کنیم. پیچیدگی روابط انسانی بیش از آنست که در نگاه نخست به نظر می رسد. همچنین ما تاپیک به نام آفت های مشاوره داریم که حتما باید آنها را در راهنمایی های خود لحاظ کنیم. لذا این پست مورد تائید همدردی نیست.)

  2. 2 کاربر از پست مفید atila_1982 تشکرکرده اند .

    atila_1982 (دوشنبه 09 خرداد 90)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    صبر کن
    گر صبر کنی ز قوره حلوا سازی
    اگه تونستی یکی دوروز تماس نگیر
    اگه دیدی واقعا بی تفاوته--------- باش کمی جدی تر صحبت کن و بخواه با هم برید مشاوره
    اگه دیدی هیچ جواب نداد بهتر کمی جدی فکر کنی
    مجبور نیستی تو زندگی بمونی که در آن عشق یک طرفه است
    سهم شما از زندگی بیشتر از اینه
    توکل کن به خدا

  4. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .


  5. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 آذر 91 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1390-2-18
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    1,484
    سطح
    21
    Points: 1,484, Level: 21
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 7 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    سلام
    برادر محترم چرا اون احساس میکنه مشکلی ندارید و شما احساس میکنید با هم مشکل دارید؟من رابطتون رو تحلیل کردم. به نظر من مشکلی با هم ندارید.و این مسائل قابل حل شدنه. اما اگه خودتون بخواید.

    من خانم شما رو نمیشاسم و خیلی از رفتارهای شما و اون خانم رو نمیدونم.
    من اگه جای شما بودم سعی میکردم
    1)اعتماد خانمم رو به خودم بیشتر و بیشتر کنم .(خانم ها وقتی به مردی اعتماد کامل دارن و احساس میکنن میتونن بهش تکیه کنن و هرگز از اون خیانتی نخواهند دید علاقشون به اون مرد بینهایت میشه.)
    2)شاید شما راه ابراز علاقه کردن رو نمیدونید و مطابق خواسته های خانمتون نیست. چرا همش میگه طرز رفتار با خانمهارو بلد نیستید؟ خوب حتما دلیل داره.شما اومدی اینا رو میگی و همه ی دوستان یه طرفه قضاوت میکنند. ما حرفها و دلایل خانمتون رو نشیدیم.
    3)روش رمانتیک بودنتون رو عوض کنید.(من یه دوستی داشتم که نسبت به نامزدش همینجوری بود. و اینجوری بیان میکرد که نامزدم خیلی خوبه و ما مشکلی با هم نداریم فقط خیلی خسیسه.وقتی میریم بیرون خودم باید بگم برام یه چیزی بخر یا مثلا برام گل بخر و... میگفت اصلا طرز برخورد با یه خانم رو بلد نیست.فقط ازم میپرسه چیزی میخوای بگیرم؟ در صورتی که خودش باید بفهمه. وقتی میریم بیرون خودش دعوتم کنه به یه کافی شاپ یا برام هدیه و گل بخره و...)
    4)من حدس میزنم شما به خودت هم نمیرسی. ببینید برادرم برخی از خانم ها به طرز لباس پوشیدن و ظاهر شوهرشون خیلی اهمیت میدن. من به شخصه اینجوری نیستم و نامزدم هرجوری هم باشه حتی لباس کثیف و پاره هم بپوشه دوستش دارم و با افتخار کنارش راه میرم. اما خوب همه مثل هم نیستن.من در بین دوستانم افراد زیادی رو دیدم که مثل خانم شما هستن.
    پیشنهاد من به شما : سعی کنید از لباسهای به روز استفاده کنید که مورد پسند خانمتونه.و کلا به روز باشید.به خودتون برسید ... یه کاری کنید که احساس نکنه شوهرش از خودش خیلی پایین تره .
    یه نکته رو هم اضافه کنم که شما وقتی به خودت میرسی بهش بگید و این اطمینانو بهش بدید که فقط وقتی با تو هستم مثلا فلان لباسم رو میپوشم یا به خاطر اومدن کنار تو انقدر مرتب و زیبا هستم. چون دیگران برام ذره ای اهمیت ندارن و تو برام مهمی.که خدایی نکرده احساس نکنن شما برای دیگران انقدر به خودتون رسیدین و مثل همسر سابقشون قصد خیانت و یا هدفتون مورد توجه قرار گرفتن توسط دختران دیگه است.

    امیدوارم خوشبخت باشید...

  6. #24
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط atila_1982
    سلام
    به عنوان یه دوست میگم
    همسر شما هیچوقت عوض نخواهد شد و شما همیشه در حسرت محبت خواهید ماند و حتی اگر کوچکترین محبتی از او ببینید که شاید وظیفه اش باشد، کلی ذوق خواهید کرد
    و همیشه محبت را گدایی خواهید کرد
    فعلا امروزها بهترین ایامتان است وقتی سر زندگی مشترک رفتید، رک می گویم: بدبخت میشوید
    شما هرروز و هرروز وابسته گیتان بیشتر می شود و ناز او بیشتر
    زندگی شما می شود موش و گربه بازی
    میشوید لیلی و مجنون انهم نه از نوع عشقی ...لیلی به زندگیش ادامه میدهد و شما در حسرت یه زندگی آرام و رویایی با لیلی می مانید
    خانومه شما تا ابد با افکار گذشته اش زندگی خواهد کرد و مطمئن باشید که انتقام گذشته و شوهر قبلیش را از شما و یا هرکسی که بعد از شما شوهرش باشد می گیرد
    و اینو بدونید اون نیازی به شما ندارد
    عشق باید و باید 2 طرفه باشد. جاده ای یکطرفه هیچ برگشتی ندارد و مستقیم به ...
    با مشخصاتی که از خودتان گفتید واقعا حیف شماست که بهترین روزهای عمرتان را در حسرت این بگذارید که همسرم منو دوست داره یا نه؟ امروز اس میزنه یا نه ؟ امروز ازم تشکر میکنه یا نه؟ منو بغل میکنه یا نه؟
    100% میدونم دوستان و مشاوران نظر منو اشتباه میدونن و حق هم بهشون میدم...نوشته هام فقط و فقط دیدگاهمه
    اما وظیفه دونستم بگم
    ازت خواهش میکنم هر چه زودتر فکری به حاله خودت کن و ادامه نده
    درمان وابستگیت یه رابطه جدیده، بعد از جدایی از همسرت و یکسال انتظار دوباره یه شانس دیگه به خودت بده
    علت اصلی وابستیگیت اینه که زنت اولین بوده واست به همین خاطر بزرگش کردی
    مطمئن باش با آشنایی با یه فرد جدید و اینکه با پیدا کردن کسی که قدرتو بدونه
    وابسته فرد جدید خواهی شد
    یه کم محکم باش و دلسوزی واسه زنتو بذار کنار...تو لیاقتت دریافت عشق و محبته داری نه ناز کشیدن و تحقیر شدن
    مواظب دل مهربونت باش و به کسی دل ببند که ارزشتو بفهمه


    راستش خودم هم از این همه تحقیر خسته شدم
    من خودم رو برای خانمم خیلی کوچیک میکنم اما . . .
    دلم برای خودم میسوزه
    من تا الان که 30 سالمه یه دوست دختر هم نداشتم البته در دوران دانشگاه با چند نفر صحبت میکردم ولی در همون حد بود دوست نبودم
    تا حالا یه بار هم خواستگاری نرفتم این دختر اولین دختری بود
    قیافه معمولی هم داره من عاشق قیافه و هیکلش هم نشدم
    هر روز بد تر از دیروز
    جدیدا حوصله تلفنی صحبت کردن هم نداره
    میگه کار دارم باید برم
    دارم خسته میشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سنجاب
    صبر کن
    گر صبر کنی ز قوره حلوا سازی
    اگه تونستی یکی دوروز تماس نگیر
    اگه دیدی واقعا بی تفاوته--------- باش کمی جدی تر صحبت کن و بخواه با هم برید مشاوره
    اگه دیدی هیچ جواب نداد بهتر کمی جدی فکر کنی
    مجبور نیستی تو زندگی بمونی که در آن عشق یک طرفه است
    سهم شما از زندگی بیشتر از اینه
    توکل کن به خدا
    براش مهم نیست
    یه دفعه به من گفت که حوصله این کار ها رو نداره
    بهش گفتم بریم مشاوره
    میگه من که مشکلی ندارم دوست داری خودت برو مشاوره
    فعلا موندم ببینیم چی میشه
    توکلم به خداست
    من مجبور نیستم تو این زندگی بمونم اما برای حفظ این زندگی می خواهم که تمام تلاشم رو بکنم دوست ندارم خیلی راحت از دست بدم
    آخه من وابسطه خانمم شدم
    احساس میکنم داره به من ترحم میکنه من دلم نمی خواد برام ترحم کنه
    کل خانوادش من رو دوست دارن اونها هم نمی خوان که اتفاقی بیفته
    اما خودش انقدر سرش شلوغه که اصلا به من فکر هم نمیکنه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ترانه ی زندگی
    سلام
    برادر محترم چرا اون احساس میکنه مشکلی ندارید و شما احساس میکنید با هم مشکل دارید؟من رابطتون رو تحلیل کردم. به نظر من مشکلی با هم ندارید.و این مسائل قابل حل شدنه. اما اگه خودتون بخواید.

    من خانم شما رو نمیشاسم و خیلی از رفتارهای شما و اون خانم رو نمیدونم.
    من اگه جای شما بودم سعی میکردم
    1)اعتماد خانمم رو به خودم بیشتر و بیشتر کنم .(خانم ها وقتی به مردی اعتماد کامل دارن و احساس میکنن میتونن بهش تکیه کنن و هرگز از اون خیانتی نخواهند دید علاقشون به اون مرد بینهایت میشه.)
    2)شاید شما راه ابراز علاقه کردن رو نمیدونید و مطابق خواسته های خانمتون نیست. چرا همش میگه طرز رفتار با خانمهارو بلد نیستید؟ خوب حتما دلیل داره.شما اومدی اینا رو میگی و همه ی دوستان یه طرفه قضاوت میکنند. ما حرفها و دلایل خانمتون رو نشیدیم.
    3)روش رمانتیک بودنتون رو عوض کنید.(من یه دوستی داشتم که نسبت به نامزدش همینجوری بود. و اینجوری بیان میکرد که نامزدم خیلی خوبه و ما مشکلی با هم نداریم فقط خیلی خسیسه.وقتی میریم بیرون خودم باید بگم برام یه چیزی بخر یا مثلا برام گل بخر و... میگفت اصلا طرز برخورد با یه خانم رو بلد نیست.فقط ازم میپرسه چیزی میخوای بگیرم؟ در صورتی که خودش باید بفهمه. وقتی میریم بیرون خودش دعوتم کنه به یه کافی شاپ یا برام هدیه و گل بخره و...)
    4)من حدس میزنم شما به خودت هم نمیرسی. ببینید برادرم برخی از خانم ها به طرز لباس پوشیدن و ظاهر شوهرشون خیلی اهمیت میدن. من به شخصه اینجوری نیستم و نامزدم هرجوری هم باشه حتی لباس کثیف و پاره هم بپوشه دوستش دارم و با افتخار کنارش راه میرم. اما خوب همه مثل هم نیستن.من در بین دوستانم افراد زیادی رو دیدم که مثل خانم شما هستن.
    پیشنهاد من به شما : سعی کنید از لباسهای به روز استفاده کنید که مورد پسند خانمتونه.و کلا به روز باشید.به خودتون برسید ... یه کاری کنید که احساس نکنه شوهرش از خودش خیلی پایین تره .
    یه نکته رو هم اضافه کنم که شما وقتی به خودت میرسی بهش بگید و این اطمینانو بهش بدید که فقط وقتی با تو هستم مثلا فلان لباسم رو میپوشم یا به خاطر اومدن کنار تو انقدر مرتب و زیبا هستم. چون دیگران برام ذره ای اهمیت ندارن و تو برام مهمی.که خدایی نکرده احساس نکنن شما برای دیگران انقدر به خودتون رسیدین و مثل همسر سابقشون قصد خیانت و یا هدفتون مورد توجه قرار گرفتن توسط دختران دیگه است.

    امیدوارم خوشبخت باشید...
    1- در مورد اطمینان باید بگم که من 4 ساله که تنها زندگی میکنم شرایط بدی هم ندارم خونه مجردی دارم و وضع کارم هم خدا رو شکر بد نیستولی تو این 4 سال حتی یه بار هم یه دختر رو به خونم نیاوردم اصلا اهل این کار ها نیستم اون به من اطمینان داره که اهل خیانت نیستم
    2 و 3 - طرز محبت به خانمم رو بلد نیستم اما هر بار که میریم بیرون حتما به بهترین رستوران ها میبرمش و بهترین هدیه ها رو براش میگیرم همیشه بهش احترام میزارم و همیشه برام عزیزه و جلوی خانوادم بزرگش میکنم و دائم بهش میرسم اما قبول دارم که کافی نیست و دارم چند تا کتاب می خونم که بهتر بفهممش تمام تلاشم رو میکنم که بهش خوش بگذره
    همیشه از خانمم جلوی دیگران تعریف میکنم بهش میرسم برام مهمه که تو مهمونی ها بهش خوش بگذره همه تو فامیل ما دوستش دارن
    4-وضع ظاهری من بد نیست اتفاقا وقتی با خانمم میرم بیرون حسابی به خودم میرسم
    میدونم که خانم ها به ظاهر هسرانشون اهمیت میدن
    من هم رعایت میکنم

  7. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (چهارشنبه 28 اردیبهشت 90)

  8. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    چرا اینقدر نا امید حرف می زنید؟ به نظر من شما خیلی درگیر احساساتتون هستید.
    چرا فکر می کنید همسرتون داره به شما ترحم میکنه؟ چه نیازی به این کار داره؟
    لطفا یه مدت رفتارهای همسرتون رو مدام در ذهنتون مرور و تحلیل نکنید و پیش داوری هم ممنوع.

    یه کم به خودتون برسید.

    اینو یادتون باشه که وابستگی در ازدواج خوب نیست. دلبستگی مهمه. اینقدر روحیتون رو وابسته به محبت دیدن از همسرتون نکنید. سعی کنید بی توقع و از سر بزرگواری بهش محبت کنید و هر جا که احساس کردید دارید محبتی می کنید تا در قبالش محبتی ببینید دست نگه دارید. کمی تامل کنید و اگر مطمئن شدید چشم داشتی ندارید ادامه بدید.
    اینجوری همیشه خوشحالید و هیچ وفت سرخورده نمی شید ( مثل حالی که الان دارید).

    همه کارها در زندگی شما زود پیش رفته و این برای یک زن قابل باور نیست که یک مرد می تونه در مدت کوتاهی اینقدر وابسته یک زن بشه. به همسرتون فرصت بدید تا تو این دوران عقد شما رو بیشتر باور کنه.

    امیدوارم خوشبخت بشید و این دفعه که پست میزنید با روحیه بهتر و با عزت نفس بیشتری حرفاتونو بشنویم.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  9. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 14 خرداد 90)

  10. #26
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
    چرا اینقدر نا امید حرف می زنید؟ به نظر من شما خیلی درگیر احساساتتون هستید.
    چرا فکر می کنید همسرتون داره به شما ترحم میکنه؟ چه نیازی به این کار داره؟
    لطفا یه مدت رفتارهای همسرتون رو مدام در ذهنتون مرور و تحلیل نکنید و پیش داوری هم ممنوع.

    یه کم به خودتون برسید.

    اینو یادتون باشه که وابستگی در ازدواج خوب نیست. دلبستگی مهمه. اینقدر روحیتون رو وابسته به محبت دیدن از همسرتون نکنید. سعی کنید بی توقع و از سر بزرگواری بهش محبت کنید و هر جا که احساس کردید دارید محبتی می کنید تا در قبالش محبتی ببینید دست نگه دارید. کمی تامل کنید و اگر مطمئن شدید چشم داشتی ندارید ادامه بدید.
    اینجوری همیشه خوشحالید و هیچ وفت سرخورده نمی شید ( مثل حالی که الان دارید).

    همه کارها در زندگی شما زود پیش رفته و این برای یک زن قابل باور نیست که یک مرد می تونه در مدت کوتاهی اینقدر وابسته یک زن بشه. به همسرتون فرصت بدید تا تو این دوران عقد شما رو بیشتر باور کنه.

    امیدوارم خوشبخت بشید و این دفعه که پست میزنید با روحیه بهتر و با عزت نفس بیشتری حرفاتونو بشنویم.
    سلام دوست من
    از صحبت های خوبت ممنوم
    حرف های خوبی زدی
    میدونم که من هم مشکل دارم و خودم رو آماده تغعیر کردم
    در مورد محبت کردن حرف های خوبی زدی من نباید چشم داشتی داشته باشم
    راستش نشستم ببینم در قبال محبت من اون برای من چی کار میکنه
    حرفات رو قبول دارم و سعی میکنم که از این به بعد حرفات رو تو رفتارم تاثیر بدم

  11. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (پنجشنبه 29 اردیبهشت 90)

  12. #27
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    سلام از لطف همه دوستان ممنون هستم که من رو راهنمایی میکنند
    اما مشکل جدید ما
    وضعیت مالی خانواده خانم من خیلی خوبه البته من تا قبل از ازدواج یعنی تا شب خواستگاری نمی دونستم
    به هر حال این چیز ها برای من ملاک نبوده اما با توجه به اینکه خانمم نیاز مالی نداره مشغول به کار هستن
    یک مغازه پوشاک زنانه دارن و در آمدشون هم از من که کارشناس فضای سبز شهرداری هستم بیشتره خانم من اصلا نیاز به در آمد مغازه نداره و میگه حوصلم سر میره دوست دارم که خودم رو سرگرم کنم من مخالف این قضیه نیستم اما این کار خانمم باعث شده که دیگه وقت آزاد نداشته باشن و وقتی رو نتونه برای من بذاره من هم از روز آول مخالفتی با کار کردنشون نداشتم و به عهده خودشون گذاشته بودم اما ایشون از حد گذرندن و تمام وقتشون رو تو مغازه میزارن با اینکه من و خانمم تو یه شهر زندگی میکنیم و نزدیک هم هستیم فقط هفته ای 1 بار اون هم جمعه ها حدود 2 ساعت میتونیم همدیگه رو ببینیم همین و بس
    در صورتی دوران نامزدی دوران شناخت بیشتر دختر و پسره و بهتره که همدیگه رو بیشتر ببینن تا هم شناخت بیشتری ایجاد بشه هم اینکه یه عشقی به وجود بیاد و به هم علاقه مند بشن دیگه حوصله بحث کردن هم ندارم دارم خسته میشم من از روز اول به خانمم خیلی امتیاز دادم مثل اینکه اگر بخواد میتونه کار کنه در مورد پوشش و حجابش هر جور که بخواد میتونه لباس بپوشه فقط به شرطی که عرف رو رعایت کنه و خیلی چیز های دیگه اما احساس میکنم که خانمم درک نمیکنه که من هم خواسته هایی دارم یاد حر ف دوستمونdeljoo_deltang میفتم که میگفت بی توقع و از سر بزرگواری بهش محبت کنید و هر جا که احساس کردید دارید محبتی می کنید تا در قبالش محبتی ببینید دست نگه دارید. کمی تامل کنید و اگر مطمئن شدید چشم داشتی ندارید ادامه بدید. خیلی آرومم میکنه اما دارم یواش یواش خسته میشم دوست ندارم یه روز بشه که دیگه دلیلی برای دوست داشتنش نداشته باشم چون خانم من خیلی حسن های خوبی داره که به تمام این چیز ها می ارزه من هم دوستش دارم اما با توجه به مشکل خیانتی که بهش شده به تمامی مرد ها بد بینه اما میدونم با صبر و حوصله درست میشه نمی دونم کی اما امیدوارم زود تر حل بشه
    اگر دوستان کسی راهنمای به نظرش میرسه لطف کنه به من بگه که ممنونش میشم

  13. #28
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    سلام دوستان
    امروز وقتی داشتم با خانمم تلفنی صحبت میکردم برای اینکه اون رو به حرف بیارم ( اصلا با من حرف نمیزنه ) از اتفاقاتی که امروز برام افتاده گفتم اونهم هم هیچی نمی گفت فقط گوش میکرد بعد من گفتم خوب تو هم حرفی بزن یه چیزی بگو به من گفت که چی بگم تو تو که نمیفهمی من هم ناراحت شدم و گفتم منظورت اینه که من نفهمم و یه دعوای دیگه بین ما شکل گرفت و آخر سر به من گفت که خیلی پررو شدی و تقصیر خودمه که پرروت کردم من هم گفتم اشکالی نداره دیگه برام مهم نیست
    نمی دونم باز هم باید صبر کنم دیگه دارم خسته میشم

    من از زندگی مشترک انتظار دیگه ای داشتم اما چیز دیگه ای نصیبم شد نمی دونم چرا همه چیز مطابق میل و سلیقه ما پیش نمیره و همیشه زندگی واقعی با زندگی ای که در ذهنمون داریم فرق میکنه

  14. #29
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    من از زندگی مشترک انتظار دیگه ای داشتم اما چیز دیگه ای نصیبم شد نمی دونم چرا همه چیز مطابق میل و سلیقه ما پیش نمیره و همیشه زندگی واقعی با زندگی ای که در ذهنمون داریم فرق میکنه

    سلام دوست عزیز،

    ورودتون رو به همدردی خوش آمد می‌‌گویم،

    متأسفانه من فرصت نکردم تا راهنمایی همه دوستان رو بخونم،

    اما به هر حال،

    با توجه به تاپیک‌های مختلفی‌ که شما در طول عضویتتون باز کردین که عملا نشانگر، نگرانی‌‌های شما در ارتباط با نامزد شما میباشند، و البته این حقیقت که در پاره‌ای از صحبت‌هاتون متوجه شدم این رابطه تا حدی اعتماد به نفس شما رو هم تحت تاثیر قرار داده، لازم میدونم توجه شما رو به برخی‌ نکات جلب کنم:

    ۱- زندگی‌ واقعی‌ با زندگی‌ که در ذهن داریم متفاوت هست تنها به یک دلیل: عدم بر خوردِ منطقی‌ با مسائلی‌ که رو به رو می‌شویم.

    همانطور که خودتان هم اشاره کردید، همه مراحل در پروسه ازدواج شما به دلایلی که برای من روشن نیست، بسیار سریع طی‌ شده و به عبارت دیگر فرصت شناخت منطقی‌ برای شما و همسرتون فراهم نشده...

    بنابراین، دریافتی شما از این رابطه چیزی نیست که شما انتظار داشتین، چرا که متأسفانه به هنگام انتخاب انتظارات خودتون رو به صورت منطقی‌ و شفاف در طرف مقابل جستجو و برسی‌ نکردید!
    بلکه به نظر می‌رسد بنا به دلایلی خیلی‌ سریع تصمیم به ازدواج از سمت طرفین گرفته شده!

    ۲- اگرچه عقد ازدواج صورت گرفته، اما به نظر میرسه مرحله‌ای که الان شما و همسر شما درش قرار دارید، در عرف خانواده‌های شما هنوز با عنوان مرحله نامزدی مطرح هست...مرحله نامزدی، یعنی‌ مرحله شناخت...

    لذا با توجه به دو نکته بالا، پیشنهاد من برای شما این هست:

    ۱- معیار‌های خودتون رو برای ازدواج دوباره برسی‌ و بازبینی کنید!؟ معیار‌های شما برای ازدواج با این خانوم چه چیز‌هایی‌ بود؟ چه نکات مثبتی را در این خانوم دیدید که تصمیم به ازدواج با او گرفتید؟

    ۲- دوست عزیز، شما هم اکنون در ابتدای راه و مرحله نامزدی هستین و با توجه به مسائلی‌ که پیش آمده، کاملاً روشن هست که رابطه شما، رابطه سالمی نیست، بنابرین توصیه می‌کنم قبل از ازدواج رسمی‌، یا به عبارت دیگر خارج شدن از مرحله نامزدی و رفتن سر زندگی‌ مشترک، همراه با همسرتون به یک مشاور خانواده مراجعه کنید!

    دقت کنین، رابطه شما یک رابطه دو طرف هست، پس باید با هم به مشاور مراجعه کنید!

    ۳- با توجه به راهبرد‌های مشاور، برسی‌ کنید که آیا اصلا شما دو نفر برای زندگی‌ مشترک مناسب هم هستید یا نه؟ آیا رابطه شما و همسرتان قابل ترمیم هست؟

    آیا ایشان قادر به پاسخگویی به انتظارات شما در زندگی‌ آینده هستند؟

    مهم:

    با توجه به ظرفیت محدود یک محیط مجازی مثل همدردی، من واقعا فکر نمیکنم شما بیش از این بتونین کمک بیشتری از این محیط بگیرید.
    شدیدا توصیه می‌کنم همراه با همسرتون به مشاور مراجعه کنید!

    به علاوه، اگرچه عرف ما کلا مخالف با جدایی و مسائلی‌ از این قبیل هست، که این رو از پست‌های دوستان حاضر در جمع همدردی هم می‌توان متوجه شد، اما شخصاً فکر می‌کنم جدایی‌ امروز شما بهتر از شکست در زندگی‌ آینده و جدایی‌ هست که پس از چند سال زندگی‌ مشترک و با داشتن فرزند رخ بدهد،

    بنابراین، اگر مراجعه به مشاور شما را به این نتیجه رساند که این خانوم فرد مناسبی برای زندگی‌ با شما نیستند و رابطه شما قابل اصلاح نیست، شدیدا توصیه می‌کنم منطقی‌ تصمیم بگیرید و اقدام به جدایی‌ کنید...

    موفق و خوشبخت باشین،

    کامران

  15. 7 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (یکشنبه 06 شهریور 90)

  16. #30
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط kamran2007
    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    من از زندگی مشترک انتظار دیگه ای داشتم اما چیز دیگه ای نصیبم شد نمی دونم چرا همه چیز مطابق میل و سلیقه ما پیش نمیره و همیشه زندگی واقعی با زندگی ای که در ذهنمون داریم فرق میکنه

    سلام دوست عزیز،

    ورودتون رو به همدردی خوش آمد می‌‌گویم،

    متأسفانه من فرصت نکردم تا راهنمایی همه دوستان رو بخونم،

    اما به هر حال،

    با توجه به تاپیک‌های مختلفی‌ که شما در طول عضویتتون باز کردین که عملا نشانگر، نگرانی‌‌های شما در ارتباط با نامزد شما میباشند، و البته این حقیقت که در پاره‌ای از صحبت‌هاتون متوجه شدم این رابطه تا حدی اعتماد به نفس شما رو هم تحت تاثیر قرار داده، لازم میدونم توجه شما رو به برخی‌ نکات جلب کنم:

    ۱- زندگی‌ واقعی‌ با زندگی‌ که در ذهن داریم متفاوت هست تنها به یک دلیل: عدم بر خوردِ منطقی‌ با مسائلی‌ که رو به رو می‌شویم.

    همانطور که خودتان هم اشاره کردید، همه مراحل در پروسه ازدواج شما به دلایلی که برای من روشن نیست، بسیار سریع طی‌ شده و به عبارت دیگر فرصت شناخت منطقی‌ برای شما و همسرتون فراهم نشده...

    بنابراین، دریافتی شما از این رابطه چیزی نیست که شما انتظار داشتین، چرا که متأسفانه به هنگام انتخاب انتظارات خودتون رو به صورت منطقی‌ و شفاف در طرف مقابل جستجو و برسی‌ نکردید!
    بلکه به نظر می‌رسد بنا به دلایلی خیلی‌ سریع تصمیم به ازدواج از سمت طرفین گرفته شده!

    ۲- اگرچه عقد ازدواج صورت گرفته، اما به نظر میرسه مرحله‌ای که الان شما و همسر شما درش قرار دارید، در عرف خانواده‌های شما هنوز با عنوان مرحله نامزدی مطرح هست...مرحله نامزدی، یعنی‌ مرحله شناخت...

    لذا با توجه به دو نکته بالا، پیشنهاد من برای شما این هست:

    ۱- معیار‌های خودتون رو برای ازدواج دوباره برسی‌ و بازبینی کنید!؟ معیار‌های شما برای ازدواج با این خانوم چه چیز‌هایی‌ بود؟ چه نکات مثبتی را در این خانوم دیدید که تصمیم به ازدواج با او گرفتید؟

    ۲- دوست عزیز، شما هم اکنون در ابتدای راه و مرحله نامزدی هستین و با توجه به مسائلی‌ که پیش آمده، کاملاً روشن هست که رابطه شما، رابطه سالمی نیست، بنابرین توصیه می‌کنم قبل از ازدواج رسمی‌، یا به عبارت دیگر خارج شدن از مرحله نامزدی و رفتن سر زندگی‌ مشترک، همراه با همسرتون به یک مشاور خانواده مراجعه کنید!

    دقت کنین، رابطه شما یک رابطه دو طرف هست، پس باید با هم به مشاور مراجعه کنید!

    ۳- با توجه به راهبرد‌های مشاور، برسی‌ کنید که آیا اصلا شما دو نفر برای زندگی‌ مشترک مناسب هم هستید یا نه؟ آیا رابطه شما و همسرتان قابل ترمیم هست؟

    آیا ایشان قادر به پاسخگویی به انتظارات شما در زندگی‌ آینده هستند؟

    مهم:

    با توجه به ظرفیت محدود یک محیط مجازی مثل همدردی، من واقعا فکر نمیکنم شما بیش از این بتونین کمک بیشتری از این محیط بگیرید.
    شدیدا توصیه می‌کنم همراه با همسرتون به مشاور مراجعه کنید!

    به علاوه، اگرچه عرف ما کلا مخالف با جدایی و مسائلی‌ از این قبیل هست، که این رو از پست‌های دوستان حاضر در جمع همدردی هم می‌توان متوجه شد، اما شخصاً فکر می‌کنم جدایی‌ امروز شما بهتر از شکست در زندگی‌ آینده و جدایی‌ هست که پس از چند سال زندگی‌ مشترک و با داشتن فرزند رخ بدهد،

    بنابراین، اگر مراجعه به مشاور شما را به این نتیجه رساند که این خانوم فرد مناسبی برای زندگی‌ با شما نیستند و رابطه شما قابل اصلاح نیست، شدیدا توصیه می‌کنم منطقی‌ تصمیم بگیرید و اقدام به جدایی‌ کنید...

    موفق و خوشبخت باشین،

    کامران
    کامران جان سلام
    از راهنمایی کامل و جامعی که ارائه دادی ممنونم
    کامران جان من آدم منطقی هستم تمامی حرفات منطقیه اما خانمم اصلا قبول نمیکنه که بریم پیش مشاور و به من میگه اگه مشکل داری خودت بر من نمیام
    باید یه را حل خوب پیدا کنم که ببرمش مشاوره


 
صفحه 3 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.