به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 62
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    تنهایی برید مشاور تا راه حل صحیح رو بهتون یاد بده، هر چه زودتر بهتر
    شما دارین از اینور بام میوفتید، یعنی بعضی مردها هستند از بس بی توجهی می کنند و به زعم خودشون رو نمیدن زنه داره براش بال بال میزنه
    ولی شما دارین از بس این قضیه رو با افراط انجام میدید که از اینور بام افتادید
    چرا متعادل رفتار نمی کنید؟
    ببینید وقتی ناراحتیش منطقیه ناز کشیدن هم داره و معذرت خواهی هم داره
    وقتی نیست نکنید این کارو!!
    شما دارید سنگ بنای زندگیتونو کج میذارید و اگر اینطور پیش بره خدایی نکرده روزی خسته میشید از اینکه یک تنه پارو می زنید
    شاید ایشون هم این کارها رو بخاطر جذب محبت و حمایت شما می کنه ولی در هر حال این راهش نیست!! شما لطف کنید دقت کنید هر جا لازمه محبت کنید به اندازه و هر جا که لازمه بهتون محبت بشه بشینید و بذارید این کار انجام بشه
    اگر دیدی نه خیر محبتی نیومد دوباره نرید به طرفش که ازش محبت رو درخواست کنید، با صبر و حوصله در جایگاهتون بشینید

  2. 8 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (یکشنبه 22 خرداد 90)

  3. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    تنهایی برید مشاور تا راه حل صحیح رو بهتون یاد بده، هر چه زودتر بهتر
    شما دارین از اینور بام میوفتید، یعنی بعضی مردها هستند از بس بی توجهی می کنند و به زعم خودشون رو نمیدن زنه داره براش بال بال میزنه
    ولی شما دارین از بس این قضیه رو با افراط انجام میدید که از اینور بام افتادید
    چرا متعادل رفتار نمی کنید؟
    ببینید وقتی ناراحتیش منطقیه ناز کشیدن هم داره و معذرت خواهی هم داره
    وقتی نیست نکنید این کارو!!
    شما دارید سنگ بنای زندگیتونو کج میذارید و اگر اینطور پیش بره خدایی نکرده روزی خسته میشید از اینکه یک تنه پارو می زنید
    شاید ایشون هم این کارها رو بخاطر جذب محبت و حمایت شما می کنه ولی در هر حال این راهش نیست!! شما لطف کنید دقت کنید هر جا لازمه محبت کنید به اندازه و هر جا که لازمه بهتون محبت بشه بشینید و بذارید این کار انجام بشه
    اگر دیدی نه خیر محبتی نیومد دوباره نرید به طرفش که ازش محبت رو درخواست کنید، با صبر و حوصله در جایگاهتون بشینید
    حرفت منطقیه و من قبول دارم
    اکثر مواقع من واقعا بی تقصیرم و نمی خواهم که ناراحتش کنم اما زودی میزنه زیر گریه و من هم به عذر خواهی و دیگه قول میدم تکرار نکنم طاقت دیدن اشکش رو ندارم
    خیلی دل نازکم میدونم برای یه مرد اصلا خوب نیست
    من 30 تا کارگر زیر دستم کار میکنه دلم نمیاد سر اونه داد بزنم
    میدونم که زیادی دارم ناز زنم رو میکشم
    اون هم حسابی ناز میکنه اما من وابستش شدم و خیلی برام سخته که بخوام بی تفاوت باشم
    اون هم به من گفته که دوست دارم ولی هنوز عاشقت نیستم
    دلم نمی خاهد که همیشه عشق رو از اون گدایی کنم
    دارم اعتماد به نفسم رو از دست میدم
    اصلا نمی تونم تشخیص بدم که الان وقتش هست که محبت کنم یا نه
    اون همدر مورد ابراز احساساتم خیلی بی احساسه حتی منو مسخره میکنه که این کار جون های 14 سالس از ما گذشته

  4. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    امروز وقتی زنگ زدم حالش رو بپرسم خیلی با لحن تندی برخورد کرد در صورتی که من خیلی آروم صحبت میکردم
    هر وقت که عصبانی میشه من آروم هستم تا عصبانیتش بخوابه ولی اون بدتر میشه و اوج میگیره
    یه دفعه هم که من هم عصبانی شدم تا چند روز جوابم رو نمیداد
    در حال حاضر با من نمیاد بریم مشاوره اصلا با من بیرون نمیاد هفته ای یه بار اگر حوصله داشته باشه و سر حال باشه میاد بریم شام بخوریم بعدش هم میگه زودی من رو برسون خونه که خوابم میاد نمی دونم به چه بهانهای بخوام ببرمش مشاور
    اگر از دوستان کسی میتونه من رو اینجا راهنمایی کنه ممنون میشم

  5. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    آقای محترم

    شما باید خودتون به تنهایی پیش مشاور برید. تنها . تا مشاور به شما راهکارهای لازم رو بده و اگر مشاور صلاح دونست راه اوردن همسرتونم بهتون یاد می ده.

    در مورد حرفهای خانمتون بهتره ازش وقتی دارید می گید و می خندید ( با هم خوبید) غیر مستقیم بپرسید به نطرش یه مرد باید چه کارهایی در مقابل زنش انجام بده. چه جور رفتاری به نظر همسرتون پسندیده است.و از این جور سوالها تا متوجه بشید منظورش از اینکه شما بلد نیستید با خانمها چطور رفتار کنید چیه؟

    موفق باشید.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  6. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (جمعه 13 خرداد 90)

  7. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
    آقای محترم

    شما باید خودتون به تنهایی پیش مشاور برید. تنها . تا مشاور به شما راهکارهای لازم رو بده و اگر مشاور صلاح دونست راه اوردن همسرتونم بهتون یاد می ده.

    در مورد حرفهای خانمتون بهتره ازش وقتی دارید می گید و می خندید ( با هم خوبید) غیر مستقیم بپرسید به نطرش یه مرد باید چه کارهایی در مقابل زنش انجام بده. چه جور رفتاری به نظر همسرتون پسندیده است.و از این جور سوالها تا متوجه بشید منظورش از اینکه شما بلد نیستید با خانمها چطور رفتار کنید چیه؟

    موفق باشید.

    در مورد مشاور من اقدام کردم هفته آینده وقت دادن که فکر کنم خیلی کمک کنه
    در مورد حرفای خانومم هم ازش سوال کردم و اون به من گفته من نباید بهت بگم خودت باید بفهمی
    یا میگه ارزشش به اینه که خودت بفهمی نه من بگم من هم که علم غیب ندارم موندم چه کنم
    یا میگه تو نمی تونی یه دختر رو به خودت جذب کنی و بهش میگم که یادم بده اون هم میگه بهتر که بلد نیستی همین جوری بهتره فردا میری یاد میگیری و دختر های دیگه رو جذب میکنی
    من که موندم چی کار کنم چون که من خانمم رو دوست دارم حتی از اون بیشتر
    تو زندگی من همه چی بر عکسه الان خانمم خیلی راحته و من دارم بالا پایین می پرم
    همیشه از خدا می خوام که کمکم کنه

  8. کاربر روبرو از پست مفید mta تشکرکرده است .

    mta (جمعه 23 اردیبهشت 90)

  9. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 20 مرداد 90 [ 21:19]
    تاریخ عضویت
    1389-9-24
    نوشته ها
    134
    امتیاز
    1,986
    سطح
    26
    Points: 1,986, Level: 26
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    315

    تشکرشده 315 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    شما هم سعی کن متعادل رفتار کنی
    به موقعش محبت کن به موقعش مرد باش و موقر و با ابهت
    بهش فرصت بده گاهی اون بهت زنگ بزنه
    اگر دیدی زنگ نزد یه مدت صبر کن تا بلاخره زنگ بزنه
    مهارت های زندگی این نیست که هی عشق و علاقه نثار کنی
    مهارت اینه که بدونی کجا چجوری برخورد کنی
    من پیشنهاد می کنم بری مشاور خیلی راحت مشکلت حل میشه
    سعی کن زودتر برو تا مشکل پیچیده تر نشه
    ضمنا خانومش کارهاش ناخودآگاهه باور کن
    ترسیده رنجش دیده تحقیر شده
    حالا تازه ازدواج کردید یه مدت اگر با مهارت رفتار کنی آروم آروم رابطه تون جا افتاده میشه
    دیروز وقتی ما صحبت میکردیم اون عصبانی شد و پرخاشگری کرد
    دل من شکست و شب بهش زنگ نزدم خانمم آخر شب زنگ زد گفت چی شده برات اتفاقی افتاده که زنگ نزدی
    وقتی فهمید که من ناراحت شده بودم دوباره عصبانی شد و گوشی رو قطع کرد
    من فردای اون روز زنگ زدم از معذرت خواهی کردم
    اون هم کلی ناز کرد و تهدید کرد که دفعه آخرت باشه
    اگر زنگ نزنم ناراحت میشه و بدتر میکنه

    اما در مورد مهارت زندگی من دقیقا می خوام که اینها رو بدونم چیه
    مشکل من دقیقا همینه که شما میگی
    می خوام برم پیش مشاور که به جفتمون کمک میکنه اما خانمم فعلا نمیاد
    من خانمم رو بخاطر اینکه تو زندگی شکست خورده درک میکنم
    سعی میکنم کاری نکنم که ناراحت بشه
    من یکمه برای بهتر شدن رابطه میترسم
    ما هنوز عروسی نکردیم 4 ما دیگه مونده اما میخواهم که مشکلمون حل بشه
    به نظر شما مشاور بهترین راه حله ؟
    ببین دوست عزیز
    من کاملا درک میکنم که خانم شما چی میگه ...
    علارقم اینکه من به شما حق میدم ولی به ایشون هم حق میدم ...میدونید چرا ؟؟؟
    چون دخترها برای خودشون تصوراتی دارن ...اوج اون تصورات رو در ازدواج میبینند ...و اونو دیگه موفقیت کامل میدونند ...وقتی که ازدواج میکنندو از جون مایه میزارن و بعد جدا میشن اونم از بدترین نوعش ( خیانت ) اون موقع هست که میشن یه کوه یخ ...در عین اینکه به محبت زیادی نیاز دارن ولی برای خودشون و طرف مقابلشون به یه دیوار یخی درست میکنند ...
    اونجا شما داری با گرمای وجودت اون دیوار یخی رو اب میکنی تا به خودش برسی ...
    دقت کن اون قسمت از حرفی که بالا از طرف خانومت نقل قول کردی رو با رنگ قرمز مشخص کردم ...خب گفته ایشون به شما اینو نشون میده که ایشون هم به شما وابسطه شدن و محبت شما را پذیرا شدن ...( هرچند به روی خودش نمیاره ) ولی اونو داره با تهدید بیان میکنه که شما حواست باشه ...یعنی داره برای خودش محدودیت میزاره ..چون تو رابطه قبلی محدودیت نزاشت و ضربه شدیدی خورد ...حالا داره این محدودیت رو با تهدید برای شما میزاره ...مغرورانه عمل میکنه و دایم میگه بلد نیستی با یه خانوم رفتار کنی و از این حرفا !!!!
    این نیاز داره که شما اگاه باشید و سنجیده عمل کنید ...
    دقت شود :
    دوست عزیز میدونم الان تو داری اعتماد به نفست رو به اون تزریق میکنی و خودت از طرف اون نه تنها شارژ نمیشی بلکه دشارژ میشی ..و اعتماد به نفستو از دست میدی ...
    ولی یه توصیه میکنم به این که کمی صبورانه جلو برو ...ببین این دیوار یخی بینتون یه روزی از بین میره و اون عشقشو تمامو کمال در اختیارت میزاره ولی اون موقع روزی نباشه که تو دیگه عشقو محبتی در خود نداشته باشی ...
    پس از همین الام بهتره زیاد روی در احساسات و محبت هات نکنی ...گه اخرش خودت ضرر میکنی ...
    کمی ترمز بزن و هوشیارانه بری جلو ...سعی نکن محبت کردنت براش جوری باشه که عادی تلقی بشه ...
    سعی کن محبت رو جوری همیشه بهش بدی که میدونی اونطوری نیاز داره نه اونطوری که تو نیاز داری !!

    همونطور که خودت اشاره کردی همه چیز خیلی زود انجام شده از مراسم تا.و....
    پس بزار کمی به رابطتتون زمان بخوره ...مسلما اون اینو میخواد ...بزار همه چیز با زمان بره جلو ...


  10. 5 کاربر از پست مفید iMoon تشکرکرده اند .

    iMoon (پنجشنبه 06 مرداد 90)

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    دوست عزیز به نظر من
    خیلی با احساست پیش رفتی کمی اروم باش و به عقلت اجازه بده جلو بره
    کمتر سراغش و بگیر و سر خودتو به چیزای دیگه مشغول کن که کمتر احساساتی بشی
    اگر گلایه کرد با نرمی باش برخورد کن و کمی به دلش باش تاکید می کنم کمممممممممممممی
    اگر فریاد کشید یا پرخاش کرد اصلا سرغش و نگیر تا اروم بشه و خودش بیاد طرفت.
    اون به خاطر شکست قبلیش و شکست احساسیش با خودش مشکل داره ودر گیره
    ازطرفی خانواده اش هم احتمالا با شما ند و این یک جوری میخواد تلافی همه خود درگیریهاشو با شما خالی کنه......

  12. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .


  13. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    ایشون دقیقا کی طلاق گرفتند و بعد چه مدت با شما ازدواج کردند؟؟
    همسر سابق ایشون با شما در یک شهر زندگی می کنه؟؟
    آیا امکانش هست که تصادفا ایشون و همسر سابق در یک مسیر همدیگه رو ببینند، مثلا فرض کنید اگر همسایه باشن هر روز همو می بینن و همه چیز تداعی میشه، یا همکار...

  14. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط iMoon
    نقل قول نوشته اصلی توسط mta
    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    شما هم سعی کن متعادل رفتار کنی
    به موقعش محبت کن به موقعش مرد باش و موقر و با ابهت
    بهش فرصت بده گاهی اون بهت زنگ بزنه
    اگر دیدی زنگ نزد یه مدت صبر کن تا بلاخره زنگ بزنه
    مهارت های زندگی این نیست که هی عشق و علاقه نثار کنی
    مهارت اینه که بدونی کجا چجوری برخورد کنی
    من پیشنهاد می کنم بری مشاور خیلی راحت مشکلت حل میشه
    سعی کن زودتر برو تا مشکل پیچیده تر نشه
    ضمنا خانومش کارهاش ناخودآگاهه باور کن
    ترسیده رنجش دیده تحقیر شده
    حالا تازه ازدواج کردید یه مدت اگر با مهارت رفتار کنی آروم آروم رابطه تون جا افتاده میشه
    دیروز وقتی ما صحبت میکردیم اون عصبانی شد و پرخاشگری کرد
    دل من شکست و شب بهش زنگ نزدم خانمم آخر شب زنگ زد گفت چی شده برات اتفاقی افتاده که زنگ نزدی
    وقتی فهمید که من ناراحت شده بودم دوباره عصبانی شد و گوشی رو قطع کرد
    من فردای اون روز زنگ زدم از معذرت خواهی کردم
    اون هم کلی ناز کرد و تهدید کرد که دفعه آخرت باشه
    اگر زنگ نزنم ناراحت میشه و بدتر میکنه

    اما در مورد مهارت زندگی من دقیقا می خوام که اینها رو بدونم چیه
    مشکل من دقیقا همینه که شما میگی
    می خوام برم پیش مشاور که به جفتمون کمک میکنه اما خانمم فعلا نمیاد
    من خانمم رو بخاطر اینکه تو زندگی شکست خورده درک میکنم
    سعی میکنم کاری نکنم که ناراحت بشه
    من یکمه برای بهتر شدن رابطه میترسم
    ما هنوز عروسی نکردیم 4 ما دیگه مونده اما میخواهم که مشکلمون حل بشه
    به نظر شما مشاور بهترین راه حله ؟
    ببین دوست عزیز
    من کاملا درک میکنم که خانم شما چی میگه ...
    علارقم اینکه من به شما حق میدم ولی به ایشون هم حق میدم ...میدونید چرا ؟؟؟
    چون دخترها برای خودشون تصوراتی دارن ...اوج اون تصورات رو در ازدواج میبینند ...و اونو دیگه موفقیت کامل میدونند ...وقتی که ازدواج میکنندو از جون مایه میزارن و بعد جدا میشن اونم از بدترین نوعش ( خیانت ) اون موقع هست که میشن یه کوه یخ ...در عین اینکه به محبت زیادی نیاز دارن ولی برای خودشون و طرف مقابلشون به یه دیوار یخی درست میکنند ...
    اونجا شما داری با گرمای وجودت اون دیوار یخی رو اب میکنی تا به خودش برسی ...
    دقت کن اون قسمت از حرفی که بالا از طرف خانومت نقل قول کردی رو با رنگ قرمز مشخص کردم ...خب گفته ایشون به شما اینو نشون میده که ایشون هم به شما وابسطه شدن و محبت شما را پذیرا شدن ...( هرچند به روی خودش نمیاره ) ولی اونو داره با تهدید بیان میکنه که شما حواست باشه ...یعنی داره برای خودش محدودیت میزاره ..چون تو رابطه قبلی محدودیت نزاشت و ضربه شدیدی خورد ...حالا داره این محدودیت رو با تهدید برای شما میزاره ...مغرورانه عمل میکنه و دایم میگه بلد نیستی با یه خانوم رفتار کنی و از این حرفا !!!!
    این نیاز داره که شما اگاه باشید و سنجیده عمل کنید ...
    دقت شود :
    دوست عزیز میدونم الان تو داری اعتماد به نفست رو به اون تزریق میکنی و خودت از طرف اون نه تنها شارژ نمیشی بلکه دشارژ میشی ..و اعتماد به نفستو از دست میدی ...
    ولی یه توصیه میکنم به این که کمی صبورانه جلو برو ...ببین این دیوار یخی بینتون یه روزی از بین میره و اون عشقشو تمامو کمال در اختیارت میزاره ولی اون موقع روزی نباشه که تو دیگه عشقو محبتی در خود نداشته باشی ...
    پس از همین الام بهتره زیاد روی در احساسات و محبت هات نکنی ...گه اخرش خودت ضرر میکنی ...
    کمی ترمز بزن و هوشیارانه بری جلو ...سعی نکن محبت کردنت براش جوری باشه که عادی تلقی بشه ...
    سعی کن محبت رو جوری همیشه بهش بدی که میدونی اونطوری نیاز داره نه اونطوری که تو نیاز داری !!

    همونطور که خودت اشاره کردی همه چیز خیلی زود انجام شده از مراسم تا.و....
    پس بزار کمی به رابطتتون زمان بخوره ...مسلما اون اینو میخواد ...بزار همه چیز با زمان بره جلو ...

    سلام دوست خوبم
    همیشه راهنمایی های خوبه تو به من کمک میکنه
    باعث دل گرمی من میشه خیلی ممنونم
    تمامی حرفهات رو قبول دارم
    احساس میکنم که شما خانم من رو بهتر از من میشناسی
    خیلی تحلیلت خوب بود
    سعی میکنم که نکاتی رو که اشاره کردی به خوبی رعایت کنم
    من هم احساس میکنم که زمان نیتونه مشکل ما رو حل کنه
    راستش من خیلی عجولم همیشه دوست داشتم که زودی به نتیجه برسم
    که میدونم اشتباهه
    ولی سعی میکنم از این به بعد رعایت کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    ایشون دقیقا کی طلاق گرفتند و بعد چه مدت با شما ازدواج کردند؟؟
    همسر سابق ایشون با شما در یک شهر زندگی می کنه؟؟
    آیا امکانش هست که تصادفا ایشون و همسر سابق در یک مسیر همدیگه رو ببینند، مثلا فرض کنید اگر همسایه باشن هر روز همو می بینن و همه چیز تداعی میشه، یا همکار...
    1- حدودا 2 سال نامزد بودن 3 سال زندگی مشترک داشتن و 3 سال هست که جدا شدن
    2- نه همسر سابقشون تو یه شهر دیگه زندگی میکنه و تا الان سراغ خانمم نیومده و من رو هم ندیده من هم هنوز عکسی از ایشون ندیدم
    3- من و همسر سابق ایشون هیچ برخوردی با هم نداریم و ایشون رو هم نمی بینیم

    جهت تکمیل اطلاعات :
    همسر سابق ایشون در دوران نامزدی هم به خانمش خیانت میکرده و با چند تا دختر در ارتباط بوده من فکر کنم که مشکل داشته که همزمان با چند تا دختر در ارتباط بوده و در دوران زندگی مشترک هم همینطور بوده حتی زمانی که خانمش خونه نبوده دختر ها رو به منزل مشترکشان میاورده که همسایه ها متوجه میشن و خبرشون میکنن

  15. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 16 اردیبهشت 01 [ 17:22]
    تاریخ عضویت
    1390-2-19
    نوشته ها
    238
    امتیاز
    13,943
    سطح
    76
    Points: 13,943, Level: 76
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    383

    تشکرشده 386 در 151 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با نامزدم

    من به توصیه دوستان تماس تلفنی ام رو کم کردم روزی 1 بار اون هم در حد چند دقیقه
    اما خانمم اصلا به روی خودش نمیاره انقدر مغرور که حتی یه بار هم به من زنگ نمیزنه فکر کنم از شرایط راضیه
    خیلی نسبت به من بی تفاوته اصلا احساسات من براش قشنگ نیست
    من احساس میکنم که اونقدر براش مهم نیستم و یه عشق یه طرفه دارم و دارم محبت رو از اون گدایی میکنم
    همیشه توی ذهنم یه زندگی دیگه رو تصور میکنم یه دختر با احساسات لطیف
    من همیشه شنیده بودم دختر ها احساساتی هستن اما از شانس من بر عکس شده من از طرف خانمم احساسی نمی بینم
    احساس میکنم داره رابطمون سرد میشه . دلم شکسته همش تو خودمم
    از خدا میخوام که کمکمون کنه


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:23 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.