به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 23 اردیبهشت 91 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1387-1-25
    نوشته ها
    58
    امتیاز
    4,116
    سطح
    40
    Points: 4,116, Level: 40
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 214 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    خواهر خوبم روشا جان
    عزیزم میدونم دلت خیلی گرفته
    خیلی ناراحتی و مثل یه پرنده ای هستی که میخواهی از این قفس رها بشی و ازادانه پرواز کنی و لذت ببری اوج بگیری و شاد باشی
    منهم یک زن هستم و درکت می کنم
    اگر ذهنت پر از این شکایات و گله ها از همسرت هست به نظر من بهتره مدتی از هم جد ا زندگی کنید و به بیان دیگه جدایی رو به این شیوه تجربه کنی
    ببینی چه اسییهایی به دخترت میخوره
    خودت چطور؟ از ندیدن و نبودن همسرت چه حسی داری ؟ ایا خوشحالی ؟ غمگینی ؟ احساس رهایی داری ؟ یا باز هم ناراحتی و مضطرب
    اگر بعد از این مدت کوتاه باز هم روی حرف خودت بودی اونوقت تصمیم بگیر
    به نظر من چون همیشه فداکار بودی و همیشه همسرت رو به خودت ترجیح دادی خیالش از بابت شما راحت بوده و فکر می کرد شما رو بدست اورده و دیگه نیازی نداره کنارتون بشینه و ابزار عشق بکنه و ....
    من نظرم اینه که موقتا از هم جدا زندگی کنید ( باز هم تاکید می کنم موقتا )
    این دوری موقت شاید همسرتون رو به خودش بیاره و متوجه بشه که برای موندن شما هم باید تلاش کنه و عشق و محبت خودش رو نشونتون بده
    البته من کارشناس نیستم و این نظر هم کارشناسانه نیست اما چون خودم این مسائل رو گذروندم و به نوعی تجربه کردم این پیشنهاد رو دادم

  2. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اردیبهشت 90 [ 08:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,898
    سطح
    25
    Points: 1,898, Level: 25
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    ممنون دوستان خوبم
    اما انگار باز هم تنها هستم و باید خودم تصمیم بگیرم
    رهایی جان خودم هم تصمیم داشتم برای یه مدت تنها زندگی کنیم اما مشاورم به شدت با این موضوع مخالفه و میگه نباید خونه رو ترک کنم.
    نمیدونم...فعلا فکر میکنم تا بعد....باید یه تصمیم جدی و محکم بگیرم

  3. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 15:16]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    429
    امتیاز
    9,392
    سطح
    65
    Points: 9,392, Level: 65
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 258
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,069

    تشکرشده 2,080 در 437 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط rosha2

    من 8 سال از بهترین روزهای زندگیمو به پاش ریختم که با دنیایی پول بدست نمیاد...8 سال تموم چشمم رو بستم و نیازهامو نادیده گرفتم که به شوهرم سخت نگذره....شاید یکی از خوشبخترین انسانها شوهر من باشه که واقعا اون طور زندگی کرد که میخواست....تو هر زمینه ای که میرفت من پشتش بودم و پا به پاش میرفتم...
    سلام خانمي

    اين كارهايي كه ميگي وظيفه ي توئه. چرا فكر كردي چقدر در حقش لطف كردي و حالا بايد براي اينكارا كه همه ي زناي ديگه هم انجام ميدن منت بذاري؟
    خانمي اگر زني پا به پاي همسرش نباشه كه ديگه اسمش همسر نيست اگر پشتش نباشي كه ديگه پس چه نيازي به زن داشته؟
    كمال تو اين نيست! تو بزرگتر و برتر از ايني كه در پس محبتي كه ريشه در وجود پاك و الهيت داره به انتظار تلافي باشي و حتي با وجود اينكه شوهرت تلافي كرده باز هم محبتهاي خودت رو بالاتر و برتر ببيني.
    شما موقعيت اجتماعي خوبي دارين شغل تحصيلات پول و ... خيلي عاليه. بهتر نيست به موازات اين موقعيت بالاي اجتماعي گذشت و بزرگواريتون هم همين طور بي نظير و بالا باشه؟ بهتر نيست اگر بي چشمداشت و تنها از سر عشق محبت كنيم؟ و يا به خاطر خدا؟

    به قول فرشته ي مهربان اگر بدون هيچ انتظاري از ديگران محبت كنيم اگر آنها تلافي كردند چون انتظار نداشتيم بسيار خوشنود خواهيم شد. واگر تلافي نكردند هيچ اتفاق ناگواري نمي افتد چون از اول هم انتظاري نداشتيم. اما اگر انتظار داشته باشيم اگر برآورده شد هيچ اتفاقي نميافته و تنها انتظارمون برآورده ميشه و اگر برآورده نشد ضزبه ميخوريم.

    شما اگر كلا انسان شادي هستين چرا انتظار دارين همسرتون شادي و خوشي رو به شما عرضه كنه چرا شما اول اين كارو نميكنيد؟ فكر ميكنيد همسرتون پس ميزنه؟ نه من فكر نميكنم.
    راستي جدايي نادر از سيمينو ديدين؟ مرده تو فيلم به همسرش گفت من و تو مشكلاتي داريم اما تو هيچ وقت حلشون نكردي فقط ازشون فرار كردي تو ترسويي! حالا هم داري طلاق ميگيري چون باز هم داري فرار ميكني از مشكلات . با نظرش موافقي به نظرت طلاق حل كردن مشكله يا فرار از مشكلات؟!

  4. #14
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    rosha2جان

    واقعیت اینه که شما و همسرتون در جایگاه واقعی خود نبودید

    آنجا که می باید زن به تمام معنا می بودی ، مرد بوده ای ، و آنجا که باید تکیه می کردی ، تکیه گاه شده ای و به نظر خودت هم لطف و فدا کاری کرده ای با ساپورتهایی که داشته ، در حالی که اینها همه نابجا بوده و زندگی شما را در یک سیکل معیوب فرو برده .

    شما جذابیتهای زنانه ات را سپردی به تلاش و کوشش پیوسته برای ارتقاء تحصیلات و مالی خودت و ... برای همسر هم ساپورتهای بیجای مردانه را در پیش گرفته ای . لذا در دید خودت کوتاهی نکرده ای .

    شما زحمت کشیده ، انرژی خرج کرده ای ، اما به راه و روش غلط . علتش هم ناآگاهی از تفاوتهای زن و مرد و جایگاه و نقش هر کدام و آسیبهای جابجایی نقش و جایگاه ها و همچنین مجهز نبودن به مهارتهای زندگی بوده .

    به همین دلیل ، به کمک یک مشاور به طور حضوری ، خود و زندگیت و نقش خودت را آنالیز کن و اشباهاتت رو بیاب و بپذیر ، و اول روی خودت کار کن که تغییر کنی ، و به ادامه زندگی یا جدایی اصلا فکر نکن ، چون وقتی روی خودت کار کردی ونگرش و رفتارهات را اصلاح کردی ، خود به خود شفافیت وضعیت برای تصمیم گیری پیش میاد ، و این روند خود به تصمیم درست منجر خواهد شد .

    پس مهلتی را به خودت بده و خودت را آنالیز و اصلاح کن ، اگر این مسیر به جدایی کشید ، مطمئناً آسیبهای طلاق برایتان کمتر خواهد شد ، و اگر به ادامه زندگی ، مطمئناً با تغییراتی که می کنی ، روند زندگیت هم تغییر خواهد کرد ، و عمق و وسعت تغییرات زندگی بسته به عمق و وسعت تغییرات در شماست .

    پس اول ببین آیا مهلتی به خودت و همسرت می دهی ؟

    اگر مهلت دادی و به این نتیجه رسیدی ، پس بیا تاپیک رو ادامه بده . اگر هم به جدایی رسیدی ، بهتره راه مشاوره حقوقی را در پیش بگیری .

    موفق باشی عزیزم


    .

  5. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 26 اردیبهشت 90 [ 08:15]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    1,898
    سطح
    25
    Points: 1,898, Level: 25
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 14 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تصمیم برای جدایی

    من این حرف رو که در جایگاه واقعی خود نبودم رو قبول ندارم.
    من تکیه گاه شوهرم نبودم....اون کار و فعالیت خودش رو داشت و منم به درس و کار خودم میپرداختم....قبول دارم که نقش زیادی در بهبود وضعیت مالی زندگیمون داشتم اما تکیه گاه نبودم....خوب وابستگی عاطفی شوهرم به من خیلی بیشتر از وابستگی عاطفی اون به منه که اینم تقصیر من نیست....اون نتونست منو به خودش نزدیک کنه
    کاش پدر و مادرای ما کمی بیشتر به ما درس زندگی میدادن....کاش هر مادری به پسر و دخترش می آموخت که عزیزم با همسرت اینگونه رفتار کن....ولی افسوس و صد افسوس که در فرهنگ ما به زن به عنوان نیم من نگاه میکنن و مرد باید یه من باشد....
    به خدا من منتی به شوهرم نذاشتم....چون اگه زحمتی کشیدم اما به اندازه کافی لذتشم بردم....من الان مشکلم اینه که دیگه دوستش ندارم...مهرش از دلم رفته بیرون....با اینکه اونالان خیلی خوب شده...یه مرد آروم و مطیع شده....اما من نمیتونم دوستش داشته باشم....کوچکترین اشتباهش که شاید بقیه از روش ساده بگذرن منو یاد گذشته میاندازه و باعث میشه برخورد تندی داشته باشم...دلم براش میسوزه...اونم حق داشتن یه زندگی خوب و پر از عشق رو داره....من دیگه براش همسر خوبی نیستم....شروع دوباره هم نمیتونم بکنم....چون قدرتشو ندارم....خسته ام و دلشکسته....هر ثانیه دارم فکر میکنم که چطور میتونم دوباره به زندگیم برگردم....اما باز هم کفه ترازو به سمت جدایی سنگینی میکنه....برام دعا کنید که بتونم تصمیم درست بگیرم.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تصمیمم نهایی من ... 6 سال تا تصمیم گرفتن طول کشید
    توسط she در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 مرداد 95, 18:31
  2. تصمیم به جدایی دارم ، لطفا راهنمایی بفرمایید
    توسط محمد ch در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 اسفند 94, 11:29
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تصمیم برای جدایی
    توسط ava72 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 23:53
  5. راهنمایی درتصمیم گیری
    توسط gole narges در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 فروردین 88, 01:03

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.