بیشتر دعوای آقای شوهر سر اینه که فکر میکنه من خانواده ام رو بیشتر از اون دوست دارم .. در حالی که اینطور نیست.. مثلا میریم خونه ما .. من با هیچکدوم از اعضای خانواده ام در حضور اون با محبت نیستم .. اما فقط کافیه داداشم یه چیز بپرسه و من جوابشو بدم.. بعدش که میایم خونه دعوا شروع میشه .. به هیچ وحه هم توجیه نمیشه ..
قرار نیست شما توجیهش کنی. باید برسونیش به این باور که از همه دنیا بیشتر دوستش داری. با رفتارت، با حرفهات، با کارهات. مثلا اگه خواسته اون خلاف خواسته خانواده ات بود کدومو انتخاب می کنی؟ شاید تعریفتون از محبت متفاوته. بشین باهاش حرف بزن. بگو : " عزیزم همه دنیا یه طرف تو یه طرف. بهم یاد بده چطوری بگم دوستت دارم. کدوم کارم ناراحتت کرده؟ و ..."
وقتی هم یه چیزی می گه، فوری جواب نده، بگو می خوام به حرفات فکر کنم ... واقعا شاید شما داری اشتباه می کنی ....
اون خودش به خانواده اش خیلی بیشتر از من بها میده شاید واسه همین راجع به من اینطوری قضاوت میکنه.. باورتون میشه واسه انتخاب لباس عروس ازمن نظر خواهی نکرد.. خواهراش تصمیم گرفتم من چی بپوشم کجا برم آرایشگاه.. حتی اومدن چیدمان خونمو عوض کردن..
حفاری گذشته شدیدا ممنوع!
واسه اتفاقات گذشته نمی تونی کاری بکنی. پس بیخود حرصشو نخور. ولی می تونی کاری بکنی در آینده دیگه اینها تکرار نشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)