به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آذر 96 [ 15:16]
    تاریخ عضویت
    1389-9-14
    نوشته ها
    429
    امتیاز
    9,392
    سطح
    65
    Points: 9,392, Level: 65
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 258
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,069

    تشکرشده 2,080 در 437 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    دوست عزيزم

    بهتون تبريك ميگم ان شاءالله كه يه عمر با خوبي و خوشي زندگي كنيد.
    بابت مادرتون هم نگران نباشين. عجله نكنيد اجازه بدين كمي زمان سپري بشه بعد با ايشون صحبت كنيد نه با دعوا و جروبحث با مهربوني و صبر! مطمئن باشين از دلشون در مياد ولي نياز به گذشت زمان هست و صبر از طرف شما!

    ديگه نبينيم ناراحتيتونو آقاداماد گل
    ان شاءالله كه خدا مادرتون رو هدايت كنه. راستي از دست مادرتون هم پيش همسرتون گله و درددل نكنيد. چون شما بعدا تمام بي مهري هاي مادرتون يادتون ميره اما همسرتون ممكنه زود فراموش نكنه.

  2. 3 کاربر از پست مفید yasa تشکرکرده اند .

    yasa (دوشنبه 26 اردیبهشت 90)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آبان 91 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,195
    سطح
    41
    Points: 4,195, Level: 41
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    امروز تصمیم گرفتم حتی اگه مادرم از خونه ام بیرونم کرد برم ببینمش.خیلی دلتنگشم.

  4. 3 کاربر از پست مفید ashoob تشکرکرده اند .

    ashoob (سه شنبه 27 اردیبهشت 90)

  5. #13
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    نقل قول نوشته اصلی توسط ashoob
    عقد کردم .

    الانم مادرم از خونه بیرونم کرده

    هیچ وقت واسه خودم یه همچین روزایی رو نمیدیدم.

    دلم برای مادرم خیلی میسوزه.

    اجازه دیدنشم حتی بهم نمیده.

    به همه همسایه هامونم گفته و ابرومو برده.

    من ۳ سال تموم التماس کردم برا اومدن و موافقتش ولی لج کرد.
    با سلام
    اگر قبل از جاری شدن عقد دل مادرتون رو بدست می آوردید به مراتب کارتون آسانتر از الان می بود

    تصمیمی که گرفتید و اقدام برای دیدن مادرتون بسیار پسندیده و مثبت هست امیدوارم با برداشتن گام های درست درابتدا توسط شما و سپس همسرتون ، رابطه شما و مادر ترمیم شود

    در میان نوشته هاتون سخنی از پدرتون به میون نیومده بود

    گویا مادرتون بیش از آنچه که باید ،روی پسرهایش تعصب و دلسوزی مادرانه دارد و برداشت من به نحوی وابستگی دو جانبه

    شاید عادت کرده اند که اکثرا نظراتشون رو ارائه دهند و دیگران اجرا کنند و چنانچه نظری خلاف نظر خودشون ببینند با روش های دیگری چون قهر ، دعوا ، کم محلی و ... در صدد نشان دادن دلخوری شون بربیایند تا مرادشون حاصل بشه

    وقتی ازدواجی صورت می گیره یکی از اساسی ترین مسائل ؛ "استقلال طرفین" می باشد و اولین گام در این خصوص ، استقلال در انتخاب هست
    یعنی اینکه شما بتوانید برای خودتون و زندگیتون حق انتخاب داشته باشید

    شما عنوان کردید که به خاطر ظاهر این خانم ، مادرتون ایشون رو نپسندیده اند البته من بزرگتر بودن این خانم از شما رو هم دیدم که احتمال می دهم این موضوع دغدغه مادرتون نیز بوده باشه (شاید از نظر چهره و ظاهر این اختلاف سن تا حدی خودش رو نشون بده )

    همچنین شما ابراز کردید مردانگی نیست که بعد از گذشت حدود چهارسال از ازدواج با این خانم صرفنظر کنید یعنی یه جورایی با احساساتتون سعی در حل مسئله کردید نه منطق

    یعنی
    احساسات و اصرارهایی که روی قضیه ازدواج با این خانم به خرج داده اید و دليل و برهانهايي كه مي آوري مادرتون را بيشتر در موضع تقابلي و مانع تراشي قرار داده.

    با مادرتون با ملایمت بیشتر از قبل صحبت کرده و بدون اصرار بر روی ازدواجتون و صحیح بودن انتخابتون و بدون پیش کشیدن حرف ها سابق ، خیلی آرام و منطقی سعی کنید با مادرتون هم حسی کرده و به سخنانشون گوش دهید و خیلی منطقی بپذیرید که روی نظرات ایشون فکر می کنید و اونها را بررسی می کنید (دقت کنید منظورم این نیست که از موضع تسلیم وارد شوید بلکه نشان دهید از در هیجان و احساس و حمایت از انتخابتون وارد نشده اید بلکه در حالیکه به نظرات ایشون احترام می گذاری فضای حق احترام برای انتخاب خودت رو نیز مهیا می کنید)


    شما می باست قاطع باشید و بر اساس احساسات قلبی عملی انجام ندهید
    یعنی چی؟

    نقل قولی که از پستتون رو در بالا آورده ام بخوانید و روی نکاتی که برجسته و رنگی کرده ام مکث کنید و با تعمق بیشتری بیندیشید

    اینکه مادرتون از موضوع های لج بازی ، قهر ، درددل نزد همسایگان، تهدید ، ... در رابطه با شما وارد شده است همه برای این بوده که شما وادار به کاری که مد نظرش هست ، بکند

    حال اگر شما هم از موضع های بالا وارد شوید دقیقا انگار سوار الاکلنگی شده اید که مرتب در حالا بالا و پایین آمدن هست و هیچگاه میزان قرار نمی گیرد

    راهکاری که به نظر من می رسد
    با احترام و قاطعیت با مادرتون صحبت کنید
    اتعطاف داشتن را چاشنی حرفها و رفتارتون کنید و یک راه میانه را در پیش بگیرید

    بالاخره مادر شما
    >>يا روشنفكر هستند و براي مسائل علمي ارزش قائلند
    >>يا سنتي هستند و براي مسائل ديني ارزش قائلند
    >>و يا يك رگ خوابي دارند كه بايد شما با درايت خود و بر اساس آنچه ایشون درك مي كنند،‌او را قانع سازيد.
    با بررسی یکی از سه راه بالا می تواند مسیر گفتگوتون رو مشخص کنید

    کاری که شما را در این زمینه از هدف اصلی و ترمیم رابطه دور می کند : بحث کردن ، جدل کردن ، درگیری و نفرت هست، همچنین توجیه و پنهانکاری و ....

    به جای توجیه هر گونه حرکتی که از تو سر می زند، گاهی لازم است بعضی صحبت های منطقی را ارائه دهی و حتی اشتباهات خود را نقد و بررسی کنی ( به هرحال شما هم عاری از اشتباه نبوده اید ) و ابراز پیشمانی کنی.
    به گونه ای که باج دهی نشود .

    سعي نکنيد براي ناراحت نکردن او ، عليرغم ميل خود خواسته هاي افراطي او را جامه عمل بپوشانيد.

    و در آخر
    احساسات و عواطف خود را نثار مادرتون کنید و به ایشون نشان دهید که همیشه قدردان زحماتش بوده و هستید و در همه حال حمایت خودتون رو ازش دریغ نمی کنید


  6. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (دوشنبه 28 آذر 90)

  7. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آبان 91 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,195
    سطح
    41
    Points: 4,195, Level: 41
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    ممنونم از راهنماییاتون.الان در حال حاضر دارم بدترین روزای زندگیمو میگذرونم.حتی خانواده همسرم هم دایما ازم می پرسن چیه؟مشکلی هست؟این استرس و دلشوره داره داغونم میکنه.اگه کسی میتونه کمکم کنه ازش عاجزانه میخوام کمکم کنه.قصه زندگیم دیگه خیلی داره غمگین میشه.

  8. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 اردیبهشت 91 [ 16:02]
    تاریخ عضویت
    1389-11-15
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,826
    سطح
    25
    Points: 1,826, Level: 25
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    دوست عزیز بهتون تبریک میگم و امیدوارم سالهای سال باهم خوب وخوش زندگی کنید
    من وهمسرم با رضایت خانواده ها مون ازدواج کردیم ولی درست بعد از عروسی مادرش وقتی دید که تنها شده شروع به اعتراض کرد و دخالت ودر این بین شوهرم فقط طرف مادرش رو گرفت و من رو از خونه بیرون کرد و... (نفرت) والان تنها دلخوشی من گشتن تو این سایته که شاید کسی چیزی بهم بگه و آروم بشم منظورم از گفتن این چیزا این بود که سعی نکن بخاطر مامانت زندگی خودت وهمسرت رو تلخ کنی راهی پیدا کن وبا آرامش وبدون استرس به مامانت نزدیک بشو که همه راضی باشید

  9. 3 کاربر از پست مفید ghazaleh_p تشکرکرده اند .

    ghazaleh_p (سه شنبه 17 خرداد 90)

  10. #16
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 آبان 91 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1386-10-19
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,195
    سطح
    41
    Points: 4,195, Level: 41
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 155
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 18 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    از این بابت متاسفم غزاله عزیز.ولی ای کاش میتونستم.فقط خدا کنه بتونم دووم بیارم.بعضی وقتا منم از خانمم حرصم میگیره ولی خوب میگم اون که تقصیری نداره.

  11. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 01 اردیبهشت 91 [ 16:02]
    تاریخ عضویت
    1389-11-15
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    1,826
    سطح
    25
    Points: 1,826, Level: 25
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 20 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    خدا کنه همیشه این یادت بمونه که همسرت مقصر نیست

  12. 2 کاربر از پست مفید ghazaleh_p تشکرکرده اند .

    ghazaleh_p (شنبه 31 اردیبهشت 90), szd (چهارشنبه 21 آبان 93)

  13. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 05 تیر 90 [ 08:48]
    تاریخ عضویت
    1390-3-16
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    1,343
    سطح
    20
    Points: 1,343, Level: 20
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: 5 روز دیگه عقدمه اما....

    سلام
    خيلي شرايط سختيه كه بعد از اينكه آدم به بزرگترين آرزوي زندگيش مي رسه بازم اينجوري ناراحت باشه. منم به اين فكر كردم كه اگه خانوادم موافقت نكردن بازم با فرد مورد علاقم ازدواج كنم. البته همه كاري واسه گرفتن رضايتشون مي كنم ولي ديدم زندگي هايي رو كه بعد از چند سال خانواده ها دوباره راضي شدن.
    سخته ولي غصه نخوريد.از همسرتون براي نزديك شدن به مادتون كمك بگيريد

  14. کاربر روبرو از پست مفید snafas تشکرکرده است .

    snafas (سه شنبه 17 خرداد 90)


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: شنبه 14 آذر 94, 14:57
  3. نامزدم عصبیه..روز به روز مشکلاتومن بیشتر میشه
    توسط dokhtare_asemoon در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 تیر 92, 18:39
  4. یک ماه پس از جدایی،هنوز مثل روز اول جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 06 مرداد 91, 10:17
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 88, 08:22

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.