موضوع: تفاوت سني 11 سال لطفا راهنمايي كنيد

حمید رضای عزیز
به نظر من زوم کردن روی وضعیت روحی و روانی این خانوم زیاد لازم نیست همینقدر رو بدونیم که بدیهیه که این خانوم به دلیل سن کم به بلوغ فکری نرسیده؛ همونطور که همه یادمون هست که 16 سالگی چطور فکر می کردیم.
در این که این خانوم محترم و لایق هستند شکی نیست ولی ببعضی مسائل اقتضای سن هست و باید با گذر سن به پختگی برسه
خوب سوال شما از تالار این بوده که چطوری به ایشون بفهمونید که این ازدواج سرانجامی نخواهد داشت، چه راهی بهتر از همون ایمیل که می تونید با توجه به این که نوشتاری هست خیلی راحت بهشون بگید که فعلا به دلیل شگست قبلی قصد ازدواج ندارید و به همین دلیل نمی خواید ایشون رو وابسته خودتون و خودتون رو وابسته ایشون کنید.
هر روشی که انتخاب کنید باید سریعا به دودلی خودتون غلبه کنید و این رابطه رو قطع کنید چرا که ایشون در معرض وابستگی و صدمه بیشتری هستند و گذر زمان مسئله را عمیق تر خواهد کرد

نوشته اصلی توسط hamidreza65

با نظرتون كاملا موافقم ولي من الان اصلا قصد ازدواج ندارم كه بخوام حتي فكرشو بكنم بايد خودمو ترميم كنم بعد اوني كه واقعا عقا ميگه انتخاب كنم .مثل اين اتفاق برام يك بار ديگه افتاده بود كه اون طرف دختر عموم بود كه با هزار كلنجار بهش گفتم به درد هم نميخوريم ولي تفاوت سنيش 4 سال بود به نظر شما به طور مستقيم بگم يا ارتباط باهاش كم كنم يا اصلا قطع كنم؟

فعلا صبر کنید و خوب هم فکر کنید.ببینید مورد خوبی است یا نه.به هر حال باید خودتون تصمیم بگیرید وبه نظر من به عنوان یک مورد بهش نگاه کنید!
سن اصلن نمیتونه چیزی را ثابت کنه.
ممکنه پسر توی 40 سالگی به مسئولیتپذیری برسه یا ممکنه 20 سالگی باشه!
اگه یک موردی را الکی بهش گیر بدید نتیجه عکس میده.نظرات همه را بخونید و نظرات کارشناسان رنگی اینجا را هم مثل سایر افراد بدونید.چون ماها همه در این جامعه هستیم و همه چیز را میبینیم.
علی ایحال شما به ایشون مثل یک مورد فکر کنید و ببینید که آیا با توجه به شناختتون به دردتون میخورن یا نه.فعلا هم جوابی ندید و بگذارید از لحاظ روحی کمی عوض بشید اما نه ارتباط را محدود کنید و نه زیاد.متوسط به پایین.

به نظرمن اگه میتونی سیم کارتت رایه مدت خاموش کن یاجواب اس ام اس هاش راکمتربده ویه مدت دیگه اصلان جواب نده وجواب ایمیل هایی راکه میفرسته رو نده !اگه هم پرسید چراجواب نمیدی به بهانه ای مثل درس داشتم یاسرکاربودم ویاخواب بودم ویابهم نرسید...رابهش بگو!چون سن کمی داره زود اس ام اس هایی که میفرسته از روزی 5تا به روزی 1بارمیرسن!!!مخصوصن این روزهاکه نزدیک امتحان هایی ترمشه روبذاربیشتر به درسش برسه تا تابستان یکم فکر کن حتمن به نتیجه ای بهترمیرسی!

منم با شوهرم 11 سال تفاوت سنی داریم دو تا فکر خیلی متضاد داریم ... من میخوام برم بیرون بگردم و به چیزای احمقانه بخندم اون حوصله نداره....حتی اونطوری که من میخوام بهم محبت نمیکنه و به نظرش من خیلی بچه هستم..16 سال خیلی بچه است گیر کرده تو احساسات دوره ی نوجوونی که آتشین اما زود گذراست...به نظر من این کار رو نکن...تازه باید صبر کنی درسش تمام بشه بره دانشگاه بعد که سرد و گرم دنیا رو دید 7 ،8 سال دیگه ببین هنوز تو رو میخواد یا نه؟
که البته تو این دوران هم توقع مسئولیت پذیری و بچه داری رو هم نباید ازش داشته باشی...
کم کم ارتباط ایمیلی و... باهاش قطع کن . اونم مطمئن باش خیلی زود فراموشت میکنه

موافقم با نظرتون تازه بايد بره دانشگاه محيط دانشگاه ببينيه /بره تو جامعه با افراد مختلف ارتباط داشته باشه كه اين خودش يه پروسه طولانيه كه شايد 7 تا 8 سال طول بكشه منم حقيقت اگر فكر ازدواج داشته باشم نظرم رو هموم 2 تا 3 سال هستش كه به خودم نزديك تر باشه[quote]

سلام دوست عزیز
من با نظر شما موافقم اون اگر کم کم توی جامعه راه پیدا کنه مثل دانشگاه یا محیط کار ، احتمالا احساساتش سرد بشه و از طرفی اگر من اشتباه نکرده باشم شما گفته بودید که ایشون توی شهرستان اقامت دارن من فکر می کنم شرایط محیطی ایشون طوری بوده که در حال حاضر بخواد این طوری تخلیه هیجانی و عاطفی بشه
شما اولین کاری که باید بکنید اینه که سریع مسئله رو جمعش کنید و اجازه ندید که اسمتون سر زبونها بیفته این طوری برای اون دختر هم خیلی بد میشه برای این کار بهترین کار اینه که به مادرتون بگید که اصلا قصد ازدواج ندارید یا اگر هم دارید شرایط خودتون برای ایشون کاملا توضیح بدید و به هیچ عنوان تلفن ها یا SMS یا میلهای ایشون رو جواب ندید
امیدوارم که موفق باشید

شروع كردم يه جوري دارم بهش ميگم يه جورايي خودش فهميده .smsداده ميگه نكنه كسي رو برات زير نظر دارن كه منم چيزي جواب ندادم

چه جوری متوجه شدکه به تو اینوگفت که كسي رو برات زير نظر دارن؟درضمن سعی کن توی حرف زدنت ازکلمه های مثل خواهرگلم .منم مثل برادرت و....استفاده کنی تابفهمه،درضمن فراموش نکن فامیلت کاری راباهاش نکن که تاآخرازت بدش بیاد!!!

چرا خیلی راحت و روراست حرفتو نمی زنی؟ با رعایت احترام ولی قاطعانه یک بار برای همیشه ازش جدا شو و آروزی موفقیت کن. جدایی تدریجی هم امکان بازگشت رو زیاد میکنه و هم زجر آورتر از جدایی یک باره هست

امروز يه حوري بهش گفتم كه هر چي قسمت باشه هر چي خدا بخواد همون ميشه بهش گفتم چيزي رو نميشه به زور از خدا درخواست كرد فعلا از ديشب تا حالا چيزي نگفت فقط پيغام داد كه دارم ميرم كلاس نميدونم متوجه شده يا نه بازم ميخوام محترمانه حرفامو بهش بزنم