همش توی فکر بود دیگه مثل سابق با من برخورد نمی کرد من احساس می کردم که نسبت به من سرد شده
نمی دونستم چی باید بگم ولی شوکه شده بودم از این همه سردی و سکوت
من فکر می کنم همسم بیشتر دنبال اینه بگه دیدی کی رو از دست دادی بره با کسی ازدواج کنه بعد من افسوس بخورم
بله می اد خونه و به دخترش سر می زنه ولی به بهانه دخترش می اد تا مرا اذیت کنه
علاقه مندی ها (Bookmarks)