به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 28
  1. #11
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1390-1-31
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,637
    سطح
    23
    Points: 1,637, Level: 23
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    همسر من تحصیل رو دوست داره من فقط تشویق و حمایتش کردن نه اجبار

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اردیبهشت 90 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1390-2-01
    نوشته ها
    109
    امتیاز
    1,671
    سطح
    23
    Points: 1,671, Level: 23
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    273

    تشکرشده 268 در 90 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    تحصیل با رعایت مصالح زندګی مشترک.

    نه اینکه شما کار کنید و با والدینتون زندګی کنید و سختی بکشید تا شهریه ایشون را بدهید و ایشون دور از شما در شهر دیګری ادامه تحصیل بدهند. هزینه زندګی و شهریه دانشګاه و سکونت ایشون در تهران به شما فشار آورده. از طرفی این مدت خبری هم از زندګی مشترک نبوده.

    البته ایشون مقصر نیستند. برنامه ریزی تون غلط بوده. ولی از این به بعد سعی کنید درستش کنید.

    مشکل شما خیلی پیچیده و عجیب نیست. خیلی راحت می تونید زندګیتون را ګرم و زیبا کنید.

  3. 4 کاربر از پست مفید آراام تشکرکرده اند .

    آراام (جمعه 16 اردیبهشت 90)

  4. #13
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,051
    امتیاز
    146,648
    سطح
    100
    Points: 146,648, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,651

    تشکرشده 35,973 در 7,399 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    gozareomr گرامی

    به تالار همدردی خوش آمدید


    من از اینکه چه اشتباهاتی در گذشته داشته اید که سرآمد همه آنها نسنجیده و بدون دور اندیشی و در یک کلام احساسی عمل کردن هست می گذرم و به وضعیت کنونی شما توجه می کنم .


    شما تخلیه از انرژی روانی شده اید و بر خلاف تصور و یا حتی آگاهی شما ، اینها صرفاً به دلیل زیر فشار بار قرض و وام و ... نیست . بلکه اصل انرژی روانی شما در یک ستیز درونی در رابطه با علاقه ای که به خانمی که همکارتون بوده را از دست داده اید و دچار افسردگی به این خاطر شده اید . اون خانم برای شما جذاب بوده ( رفتارش و عملکردش و ... ) و با نه و اعتراضی که به شما کرده و سپس ازدواجش جذاب تر هم شده ( هرچه دست نیافتنی جذابیت بیشتر ) و شما هم با نظر به تعهدی که به همسرتون داشتی و ..... با این مسئله درگیر بودی و با اینکه سعی کردی بر احساست غلبه کنی و حتی دور شدن از محیط کار و رفتن به جایی دیگر برای کار را هم عاقلانه در پیش گرفتی ( بستر زدایی )اما در درون موضوع حل نشده باقی موند ، چون شما احساسات قوی ای داری و در این رابطه نتونستی بر آن غلبه کنی ( نیاز به کمک مشاوره ای داشتی ) و باز هم برگشتی به محیط کار اون خانم و این بار با او مطرح کردی ( هر دو اشتباه بوده ) و جواب این خانم شما را سرخورده نموده ، در یک کلام شما آسیب روانی دیدید و تخلیه انرژی شدید .

    اینکه قبل از این اتفاق هم بعد از مدتی از ازدواج ، عشق دوران کودکی برات کمرنگ شده ، نشونه شدت احساسی عمل کردن شماست و در واقع محل های علاقه شما ( هرچه که باشه ) کمتر از پشتوانه های شناختی عقلانی برخوردار است و بیشتر بر اساس احساس محض است ، نتیجه این رویه و روحیه اینه که دلزدگی پیش میاد .

    دقت کرده اید به کودکان ، وقتی با آب و تاب چیزی را طلب می کنند و سرسختانه بزرگتر را به تسلیم برای بدست آوردنش واردار می کنند ، اما همینکه آنچه خواسته اند را بدست میاورند ، مدتی عزیز است و بعد اون لذت را براشون نداره و سرد میشن نسبت بهش حتی اگر با اون بازی کنند و لذا چیز جدیدی طلب می کنند ؟، محور اغلب خواسته های کودکان همینه . و تا وقتی آنرا ندارند مصرند و حتی گاه بعضی از اونها مریض میشوند اگر اونچه طلب می کنند بدست نیارند اما همینکه بدست آوردند بعد از مدتی دلشون رو میزنه .

    برادر خوبم در شما هم چنین وضعیتی وجود داره . و با این وضعیت حتی اگر جدا شوید و به زندگی دیگری رو آورید باز هم مشکل خواهی داشت .

    پس ریشه را دریاب و به فکر حل مسئله بطور ریشه ای شو ، و تا از این جهت رو خودت کار نکردی و تغییرات را شاهد نبودی هیچ تصمیمی نگیر . چون تصمیماتتون بر اساس همین روحیات و روند است و لذا مشکل رو مشکل برایتان خواهد گذاشت .

    مشکل در درون شماست ( حتی مشکلات مالی که پیش آمده هم ریشه در درون شما داره )

    امیدوارم بیشتر به این مسئله توجه کنی و حتماً نزد یک روانشناس رفته و در پی رفع مسئله از درون باشی .

    موفقیتت را از درگاه خداوند خواهانم .



    .

  5. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 17 اردیبهشت 90)

  6. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط gozareomr
    می دونم ممکنه از این حرفم ناراحت بشین ولی میگم
    راستش من قبول دارم که زود ازدواج کردم اما این هم دلیل داشت چون همسرم دائم می گفت خواستگار داره و از طرفی اگه من اقدام نکنم مادر و پدرش اونو به شخص دیگه ای خواهند داد حتی این حرف مادر خانومم هم بود و من راهی جز این نداشتم.اما باران عزیز پرسیدی واقعا دنبال چی هستی ؟ من دنبال شادیم دنبال چیزی یا کسی که بتونه شادم کنه و باهاش شاد باشم راستش خانمم همیشه میگه ما تو هیچی تفاهم نداریم چه طوری به هم علاقه پیدا کردیم نمی دونم . اما من میدونم هنوز هم درصد منطق ام خیلی کمه و درصد احساسم به شدت زیاد. راستش موندم که چرا اینطوریم اما خوب یه دلیل دیگه هم داره اون موقع که من تصمیم به ازدواج با همسرم گرفتم سوم دبیرستان بودم و بعد از لیسانسم عقد کردیم . اون موقع چرا دروغ بگم اما من هنوز دخترهای زیادی رو ندیده بودم هنوز تو حال و هوای حس دوست داشتن بچگیم بودم و متاسفانه وقتی دیدم تو جامعه افراد دیگه ای هم هستند که منطقیتر و حتی احساسی تر که دیگه دیر شده بود این خودش باعث شد مدت زیادی افسرده باشم اینکه فهمیدم زود انتخاب کردم و دیگه راه بازگشتی نیست
    من فقط برای جمله اولتون یه چیز بگم.سن اصلا برای ازدواج مهم نیست.درک اجتماعی و توان اداره یک زندگی چه از لحاظ مالی و چه احساسی و تصمیم گیری صحیح میتونه هم توی سن 19-20 سالگی ایجاد بشه یا میتونه تا 40 سالی هم ایجاد نشه!که من موارد زیادی را دیدم.پس اینکه اون موقع ازدواج کردید فکر نکنید اشتباه بوده!اتفاقا خوب بوده.

  7. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط سابینا
    نقل قول نوشته اصلی توسط gozareomr
    سلام سابینا. ممنون از اینکه همه تلاشهای منو واسه پیشرفت همسرم و در نتیجه خانواده دو نفره ام اشتباه تلقی کردین !
    اما جواب دو تا سوالتون
    همسرم هنوزم حاضره به زندگی ادامه بده
    و جواب سوال دوم : بله من مدتی پیش به شخصی علاقمند شدم اما خیلی وقته ندیدمش و با هم حتی اس ام اسی هم رابطه ای ندارم ولی خوب هنوز بهش فکر میکنم
    ممنون از راهنمایی هاتون.
    خوب ببینید ما باید یک مقدار نتیجه گرا باشیم . یعنی ببینیم آیا این همه تلاش ما در راستای درستی بوده و به خوشبختی بیشتر ما ختم شده یا خیر؟!
    شما وقتی تلاش کردید همسرتون رو پیشرفت بدید ( در حالی که نمی خواست ) و خودتون در حالی که می خواستید ادامه تحصیل بدید تلاش نکردید آیا میشه گفت تلاش های شما نتیجه خوبی داشته؟
    بنابراین به نظر من بهتره درصورت امکان همسرتون رو پیش خودتون برگردونید و با رفتن به مشاوره روی رابطه تون کار کنید ، این بیشتر خانواده دو نفره تونو پیشرفت می ده تا تحصیل نیمه اجباری همسرتون

    اینجا کسی نمی خواد شما رو سرکوب کنه و سرکوفت بزنه ولی همه از جمله من وظیفه خودمون میدونیم که چه بخواید و چه نخواید اشتباهاتونو متذکر بشیم که اونها رو تکرار نکنید
    بر نمد چوبی که آن را مرد زد
    بر نمد آن را نزد بر گرد زد


    دوست خوبم وقتی شما از حال و روزگارتون گفتید من احساس کردم که فکر و دل شما جای دیگه ست و همین باعث میشه نتونید به زندگیتون سازنده فکر کنید
    ببینید کسی نمی خواد شما رو مجبور به ادامه زندگی بکنه که دوستش ندارید ولی لطفا فعلا فکر اون خانوم رو بذارید کنار و روی ازدواجتون زوم کنید
    تکلیف این زندگی رو روشن نکرده نذارید احساساتتون شما رو به سمت علاقه به افراد دیگه سوق بده
    که این بیشتر به سردرگمی شما می انجامه و نمی ذاره درست فکر کنید و تصمیم بگیرید
    با سابینا موافقم.
    دوست عزیزم یکی از بزرگترین اشتباه های شما به نظر من فرستادن همسرتون به شهر دیگه ای برای درسه!!!
    شما زن و شوهر هستید بعد اینقدر فاصله دارید؟!برای من که لااقل قابل هضم نیست!
    همونطور که سابیا عزیز گفتن بهتره هرچه زودتر ایشونو پیش خودتون برگردونید یا شما برید پیش ایشون!
    چیزی هم که مهمه فکر نکن مدرک آکادمیک خیلی دستاورد مهمیه!
    به هر جهت باید پیش هم زندگی کنید.یا شما برید یا ایشون بیان.بین درس و زندگی باید زندگی رو انتخاب کنند و کنید.
    هر 2 تون همو دوست دارید پس بذار دستاشو تو دستات

  8. #16
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1390-1-31
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,637
    سطح
    23
    Points: 1,637, Level: 23
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    فرشته مهربان واقعا ممنونم به خاطر حرفهایی پخته و قشنگت

  9. 2 کاربر از پست مفید gozareomr تشکرکرده اند .

    gozareomr (شنبه 17 اردیبهشت 90)

  10. #17
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1390-1-31
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,637
    سطح
    23
    Points: 1,637, Level: 23
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    راستش تو شهر ما روانشناس خوب و خبره نیست

  11. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    دوست من اگر شهر شما امکاناتش خیلی محدود است می توانید به نزدیکترین شهر بزرگ ( دقت کنید که زیاد دور نباشه که مسافت زیاد تنبلتون کنه برای رفت و آمد ) مراجعه کنید و از اونها بهره بگیرید

  12. #19
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1390-1-31
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,637
    سطح
    23
    Points: 1,637, Level: 23
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    یه مرکز تو شهرمون بود رفتم اما متاسفانه جمع شده بود .فرشته مهربون اگه میشه خودتون بهم مشاوره و راه حل بدید

  13. #20
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    جمعه 23 فروردین 92 [ 13:40]
    تاریخ عضویت
    1390-1-31
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    1,637
    سطح
    23
    Points: 1,637, Level: 23
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    11

    تشکرشده 11 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: هیچ حسی به ادامه زندگی ندارم تکراری شده همه چیم.

    زندگیم به انتها رسید
    همسرم 2 هفته است جواب تلفنامو نمیده
    میخوام از دادگاه عدم تمکین بگیرم
    آیا میشه؟ آخه اون تهرانه و من شهرستان. نمی دونم اونجا چی کار میکنه دارم از فکر و خیال میمیرم


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.