موضوع: کدومو انتخاب کنم؟؟؟

دوستان عزیز از راهنمایی هاتون متشکرم.بخصوص محمد عزیزم من با نظرت موافقم که کم کم تموم کنم چون من دلیلی واسه قطع این رابطه ندارم خدا شاهده که توی این چندروزه خیلی بهم سخت گذشته همش تو فکرم که وقتی مشکلی نداریم با هم پس چطور تموم کنم؟ بعد از این کار اون پسر چه فکرایی در مورد من میکنه وقتی کوچکترین بدی ازش ندیدم؟خیلی سخته همین حالا هم دو دلم!!!

سلام بر صمیمی عزیز
تا حالا رفتی پیش آینه و به خودت نگاه کنی و از خودت کیف کنی؟
در روز چند بار به خودت و به وجودت عشق می ورزی و ماشالله به خودت میگی؟
تا حالا شده دلت برای خوده خودت تنگ بشه؟تا حالا شده بگی اول خوم.و همه احترام ها رو برای خودت بخوای؟
اصلا تا حالا نشستی به درون خودت و تحولات عظیمی که در درونت در حال اتفاق افتادنه فکر کنی؟
من به تو تبریک میگم.تو روند طبیعی خانم شدن و بزرگ شدن و رشد رو داری طی میکنی.اما یه چیز منو نگران میکنه و اون نشناختن و ندانستن چیزهایی هست که تو اگر الان ندونی هرگز مسیر کمال و موفقیت رو با سرعت و دقت نخواهی پیمود.خودشناسی به تمام معنی.نقاط ضعف و قوت.زن شناسی.مرد شناسی......در یک کلام.قوی کردن خود و واکسینه شدن در مقابل هیجانات
همه چی در عالم برای من و توست.محبت، عشق، لذت....اما باید هم زمان مصرف رو بدونیم و هم دوزشو و هم طریقه مصرفشو بدونیم
دخترکم،یلانی امروز در کلینیک پیشم زانو میزنند و از درد روان، شب خواب ندارند که نمیدانستند و نمیدانستند که نمیدانند.
اینکه دودلی بخاطر تحلیل نکردن صحیح سوال و جوابهای است که تا حالا شنیدی.گاهی خراب کردن هم به اندازه ساختن هم زمان میخواد و هم مرهمی بزرگ.قوی شو دخترکم
امید که فرصتی بشه تا بیشتر با هم صحبت کنیم

بدرود

psy133 ممنونم. امیدوارم شما بتونید کمکم کنید تا از این رنج خلاص بشم.خواهش میکنم کمکم کنید واقعا سر در گمم

psy133پس چرا کمکم نمیکنید؟؟؟؟؟
اقای مدیر همدردی لطفا شما راهنمایییم کنید!!
شایدم از دست من و مشکلم خسته شدید که چیزی نمیگید اگه اینجوره بگید تا دیگه پست نزنم و وقتتونو نگیرم و با مشکلاتم بسوزمو بسازم...

سلام . من27 سالمه و يه دختر رو دوست دارم و از لحاظ كار و تحصيلات خوشبختانه مشكلي ندارم . قصدم فقط ازدواج با اون دختره. اما دو سه روزي هست فهميدم با يه پسر ديگه ارتباط داره ميدوني چه حسي نسبت بهش پيدا كردم نفرت
ما پسرها از همچين دخترهايي بدمان مياد منكر اينهم نيستم بعضي از پسرها هم همينطور هستن. اما هر پسري واسه ازدواج دنبال دختري ميگرده تا همچين روابطي نداشته باشم به قول مادرم دختري كه اشكش واسه كسي ديگه ريخته سخت ميشه باهاش زندگي كرد.
ببين خانم عزيز خودت رو رها كن از دست جفتشون . لااقل فردا وقتي با شوهرت باشي از ته دل بهش بگي دوست دارم نه اينكه ته وجدانت هميشه ياد گذشته و روابط قبليت باشي

واقعا از نظرات دوستان مخصوصا محمد جان لذت بردم... من خودم خیلی استفاده کردم
و اما در مورد صمیمی جان، دوست خوبمون... ببینید سعی کنید با اون پسر یکبار برای همیشه بشینید و تمام و کمال صحبت کنید.. بهش بگید که میخواهید مسیر خودشناسی رو طی کنید. بهش بگید که میخواید دیدتون رو نسبت به زندگی کامل کنید... بهش بگید که هنوز باید در مورد زندگی مطالعه کنید و بهش بگید که دوست ندارید وارد اینطور روابط بشوید ...
سعی کنید او را متقاعد کنید که او هم باید طرز فکرش رو عوض کند ...
البته دلیلی نداره حتما و بصورت کامل راهنمایش کنید چون وظیفه شما نیست و ممکنه نتیجه بر عکس بده...

ببینید واقعیات رو مجسم کنید در ذهنتون... عواقب هر دو کارتون رو مجسم کنید...
مثلا در راه اول بدنبال راه درست میرید ... در زندگی پیشرفت می کنید ، انسان کامل میشید و بخاطر همین روح و روان پاکتون یک انسان کامل به شما میسرسه و یک عمر خوشبخت با هم بسر می کنید
در راه دوم وارد یک رابطه احساسی و بدون منطق میشوید... البته سعی می کنید خودتون رو قانع کنید ولی نمی تونید... همیشه نگران هستید... به احتمال زیاد به هم نمی رسید و یک تجربه تلخ در ذهنتون حک میشه که به هیچ وجه پاک نخواهد شد ... مشکلات زیاد که شیرینی های لحظه ای رو تلخ خواهند کرد...

فقط کافیه اینده رو مجسم کنید تا عواقب کار بدستون بیاد
یا حق

سلام
به نظر بنده به دوستی های به قصد ازدواج در اینده هرگز تکیه نکنید و اسیر احساسات جوانی نشید.ازدواج امری نیست که با دوستی پیش بره(خودم تجربه کردم).حتی اگه ازدواجی هم بر این مبنا صورت بگیره شکننده و لرزان خواهد بود.شاید الان رویاهای زیادی از دوستی منجر به ازدواج در ذهنتون داشته باشید ولی با گذشت زمان ک احساساتتون فروکش کرد متوجه خواهید شد در مسیر اشتباهی قدم گذاشته اید

در ادامه صحبت های دوست خوبم spring2 باید بگم... ازداوج جیزی نیست که با دوستی های عاشقانه به جلو بره... اساس این کار مشکل داره. چون احساسی هست و خیلی از مسائل در نظر گرفته نمیشه
باید سعی کنید احساساتون رو کنترل کنید . بعد با مطالعه کتاب های مختلف بتونید سطح فکریتون رو از نظر شناختی بالا ببرید . در اونصورت انتخابتون به صورت اتوماتیک -به موقع ، درست و براساس منطق خواهد بود ...
یک جورایی خدا هم مخلوقات آگاهشو دوست داره و هواشون رو داره و اونها رو به نیمه گمشدشون میرسونه...
همه ما جوون هستیم ولی اونهایی موفق ترند که از تجارب دیگران استفاده بکنند...
البته این رو هم بگم منتطر معجزه هم بودن درست نیست! وقتی شرایط مختلف از نظر فکری و مالی و... حل شد باید اتفاقاتی که در اطرافتون رخ میده رو بررسی کنید و مراحل بعدی رو پله به پله به جلو برید تا یک عمر به تصمیمتون افتخار کنید
این برنامه من برای زندگیم هست که در اختیار شما دوستان خوبم گذاشتمش

سلام:

نوشته اصلی توسط mohammad_1369

[/size]
2- مرحله سازش
هر وقت احساس کری حالت بهتر شده و تا چند روز ادامه داشت بدون تو این مرجله وارد شدی
الآن زمان اونه که خودت رو با این شرایط وفق بدی و به زندگی مجردی جدیدت رنگ و بویی بدی
در این مرحله اگر می تونی با دوستات ( پسرا) صحبت کنی و لی به نظرم نکن چوم شاید هنوز مرجله ی قبلی رو پشت سر نذاشته باشی و احساساتی برخورد کنی برا من که همین طور بود، پس زنگ نمی زنی حتی تو این مرحله
بین دو تا 6 ماه
3- خوب شدن

در این مرجله خودت رو می تونی وارد رابطه ی جدید کنی، صمیمی جان از چاله نیفتی تو چاه من تو مرجله دوم به دلیل این که این اطلاعات رو نداشتم به طوری تصادفی وارد یه ارتباط دیگه شدم و مشکلات خاص خودشو که هنوزم دارم ، جدی دارم می گم بزرگترین اشتباه به نظرم تا مرجله دو تماس باهاشونه و در گیر رابطه ی جدید شدنه خواهشاً جدی بگیر

نوشته اصلی توسط tamas

سعی کن معایب و مزایای ادامه ی این رابطه رو روی یک کاعذ بنوبسی تا بتونی بهتر قضاوت کنی.

من با قطع یکباره مخالفم ،اگه تصمیم به قطع این ارتباط داری با دوستت حرف بزن و بگو من همیچن برنامه ایی در نظر دارم که به مرور این رابطه رو تموم کنیم سعی کن به فکر دوستت هم باشی چون شرایط پسرها اگر واقعا به طرفشون علاقه داشته باشن در هنگام قطع بدتره دخترها اوایل براشون سخت تره و لی به مراتب سریعتر فراموش می کنن ولی پسرها خیلی براشون سخت تره

خب صمیمی عزیز..چون خواسته بودی منم نظری ناقابل بدم این بود که اجابت کردم..
صمیمی عزیز به پست های بالا و قسمت های های لایت دقت کن..دوباره بخون و حلاجی کن..حالا پست های psy133 و تشکر مدیر رو نگاه کن...ضمن احترام به کلیت نظر دوستان ارسال کننده بالا ..منم با نظر اکثریت اعضا پاسخ دهنده در این تاپیک موافقم این رابطه را به یکباره قطع کن...نمی دونم الان در چه مرحله ای قرار داری دوست من ..کاش بیای و بگی الان در چه مرحله ای هستی..دوست من ..من قصد ندارم از معایب این ارتباط بگم..ما در جامعه ای بزرگ شدیم که این روابط از نظر هم رد شده است و من اصلا کار به نظر شخصی خودم یا سایرین ندارم ..من با دید جامعه می گم..این روابط در شرایط فعلی که برای جوانان جا نیافتاده است هیچ سودی ندارد و دوست عزیزی که پیشنهاد به نوشتن معایب و مزایا کرده اند متذکر می شم که این روابط چه سودی دارند..
پر کردن تنهایی خود و وقت گرانبهای خود با پسری که به واسطه همین ایجاد ارتباط بعدا شما را رد خواهد کرد..من بسیار رروابط دیدم که گاها عاشقانه خوانده می شده و در همین تالار هم به وفور هست که دم از عشق و پر کردن تنهایی می زده اند در نهایت همان پسر با انگ به اینکه تو اگر اهل دوست شدن نبودی پس چرا با خودم دوست شدی رهایت می کن..
صمیمی عزیز..گوهر وجودی هر زن بسیار گرانبهاست پس ان را از گزند افراد اسیب رسان دور کن..این رابطه را به یکباره قطع کن و با کمک مطالب آموزشی همین تالار تنهاییت را پر بار کن و از ان برای آموختن استفاده کن تا مهارت های خوبی در آینده برای شوهرت داشته باشی ..نه هر مردی....
در کنار اون وقتی شما خانواده ای داری که حتی از مراودات شما با دوستان دختر جلوگیری می کنند پس اگر بفهمند شما رابطه با پسر داری وضعت از این که هست بدتر خواهد شد و همان یک ذره اعتماد خانواده ات هم از بین خواهد رفت..حتی به نظر من نیاز به هیچ توضیحی برای طرف مقابل هم نیست..بگویید اشتباه کردم و تمام...
و سعی در مهارت آموزی و شناخت خویشتن کنید..عزت نفس خودتو ارج بده و براش ارزشی از الماس بالاتر قائل شو تا دیگران هم برای آن ارزش قائل شوند..در نهایت گوهر وجودتو تمام و کمال برای همسرت نگاه دار..آن فرد هم حتی اگر مناسب نیست می تواند با خانواده از خانواده شما خواستگاری کند و شما از طریق خانواده جواب رد بدهید...نیاز به بحث شما با پسر مورد نظر نیست ....اگر می خواهد با خانواده اقدام به خواستگاری خواهد کرد و ان وقت شما تصمیم می گیرید بله بگویید یا خیر..
موفق باشی...

سلام به تمامیه دوستانم به خصوص سارابانو! از همه ی شما که در حقم خواهری و برادری کردید ممنونم واقعا من زندگیمو مدیون شما عزیزان هستم که با صبرو حوصله به منه حقیر که دستم از همه جا کوتاه بود کمک کردید.
من راهمو پیدا کردم و دارم تلاش میکنم روابطمو کم رنگ کنم که تا حد زیادی موفق شدم.
الان هم از کاری که میکنم راضیم چون حس میکنم دارم راه درستی رو انتخاب میکنم و تونستم بعد این کارها به خدا نزدیکتر بشم و مثل قبل شرمسار نباشم از اینکه دوستی پنهانی دارم.
دیروز با اون پسری که میگفت قصد ازدواج داره تموم کردم و بهش گفتم من قصد ازدواج ندارم و اگه خودش میخواد با خانوادم در میون بذاره.
فقط مونده پسری که باهاش دوستم!! اونم رابطمون خیلی کمرنگ شده و مثل قبل به هم پیام نمیدیم.
تمام زندگیمو مدیون شما هستم که با من همدردی کردید دعای من همیشه نثار شماست همیشه موفق باشید...