به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18
  1. #11
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    شما یه موضوع مطرح کردی بچه ها هم جواب دادن.در واقع گفتنی ها گفته شده.دیگه تصمیم با شماست چطور زندگی کنی.

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 شهریور 90 [ 08:34]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    111
    امتیاز
    1,943
    سطح
    26
    Points: 1,943, Level: 26
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    327

    تشکرشده 323 در 104 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    1. واقعا سنت کمه و همین طور صبرت!

    2. یه تجربه از دیدن اتفاقات توی دانشگاه می گه وقتی بخوای به خاطر ازدواج زودتر درست را تموم کنی فکرت اینقدر درگیر ازدواج می شه که عملا درست را دیرتر تموم می کنی بنابراین سعی کن تحملت را بیشتر کنی

    3. یه تجربه شخصی من اینه که هر وقت تعداد پروژه هام می ره بالا و جوابگو نیستم و اعصابم به هم می ریزه و تحت فشار قرار می گیرم و ... خیلی راحت یه مدت قید همه چیز را می زنم و مثلا می رم مسافرتی مذهبی که هم آرومم می کنه و هم ذهنم را از همه درگیری ها و ناراحتی ها خالی می کنه و هم بهم استراحت می ده مو بایلم را هم خاموش می کنم. وقتی برمی گردم با آرامش و انرژی بیشتر همه پروژه ها را به نتیجه می رسونم امتحان کن! برای رهایی از افسردگی موثره

    4. در مورد معافیت سربازی اصلا روش حساب نکن! به چند دلیل اول این که خیلی سخت می گیرن دوم این که فرض کن معاف شدی بعد رفتی خواستگاری حتما در مورد سربازی ازت می پرسن می گی معاف شدم می گن چرا؟ می گی معافی پزشکی حساس می شن بدونن چه مشکلی داشتی که از اونها پنهان کردی و خلاصه این که آخرش یه عیبی هم روی خودت گذاشتی و روانی معرفی شدی! کاری ندارم که با معافی پزشکی خیلی جاها کار بهت نمی دن بدترش اینه که زنم بهت نمی دن!

    5. اون دختر خانم که فرار نکرده شما درست را تمام کن و به خواستگاری برو و نامزد کن و بعد از سربازی هم می تونی زندگیت را شروع کنی. در ضمن توی زمان سربازی هم این قدر متاهل بودن امتیاز داره که بیارزه به خاطر همین موضوع هم که شده ازدواج کنی! یکی اش این که حتما می افتی شهر خودت و حتما آخر هفته ها را بهت مرخصی می دن و ...

  3. 3 کاربر از پست مفید ashnayedirooz تشکرکرده اند .

    ashnayedirooz (جمعه 26 فروردین 90)

  4. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    سلام
    خیلی ممنون از هر دو عزیز که وقت گذاشتند.
    در مورد سن که ثابت شده نیست.من انسان دقیق و منظم و مسئولیت پذیری هستم.
    در مورد ازدواج و دانشگاه،من 80% واحد ها را گذراندم و چیزی نیفتادم.فکر کنم با شناختی که از خودم دارم چون یک تصمیم مهم در زندگی است بهتر و با میل بیشتری ادامه میدم.
    در مورد گرفتاری ها و این مسائلم من زندگیم برام مهمتره.فوقش اینه که بیشتر کار نمیگیرم و به همونا اکتفا میکنم تا مدتی آرامشم بیشتر بشه.
    در مورد معافی سربازی من مشکلات دیگه هم دارم.کاری نداره.میخوان استعلام بگیرن؟؟جایی دیدید که حتا بگن کارت پایان خدمتتونو ببینیم؟؟تا اینکه برن شماره بارکد را در سیستم نظام وظیفه چک کنند؟؟اصلا بگیم درست.میگم به خاطر این بیماریم معاف شدم اونم ضمیمه کردم تا محکم تر بشه.در این مورد اصلا جای نگرانی نیست.
    در مورد آخرم که گفتید درسته ولی هر گلی یه بویی داره.دیر یا زود کردن در این امر خیر و با برکت فکر نکنم درست باشه.
    من اصلا با ازدواجهای سن بالا مشکل دارم.ممکنه یکی توی 35 سالگی مسئولیتپذیر باشه ولی یکی تو 19 سالگی.چیز اثبات شده یی نیست که.
    بازم ازت ممنونم که برام مفصل توضیح دادید.هرچی بیشتر راهنماییم کنید که در این امر خیر جلو برم شما هم ثواب میبرید.
    عجرکم عندالله

  5. کاربر روبرو از پست مفید footer تشکرکرده است .

    footer (جمعه 26 فروردین 90)

  6. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 24 تیر 90 [ 01:01]
    تاریخ عضویت
    1390-1-17
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,687
    سطح
    23
    Points: 1,687, Level: 23
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    40

    تشکرشده 40 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط keyvan

    میوه خام خوردن؛دل درد میاره؛ اما میوه رسیده طعمش لذت بخش هست.
    همین احساسات آدمی هستند که باعث زیبا دیدن و لذت بردن میشه؛اما گاهی این احساسات باعث میشه کاه رو یونجه دید.
    اگه اومدی اینجا بهت راهکار بدن که چطوری از چاله بیافتی تو چاه ؛نگرد که نیست؛
    میگن برای ازدواج و انتخاب؛25 سال سن مناسبی هست؛سنی که شخصیت آدم ثبات پیدا میکنه؛و طرز فکرش شکل میگیره؛سنی که آدم خط قرمز و آبی و سیاه وسفید رو تعیین میکنه؛ معیارهاش با ثبات بیشتری انتخاب میشن؛و هدفش از انتخاب و ادامه زندگی با شریک منتخب ؛مشخص است.

    چه دختر و چه پسر ؛از وقتی نیاز عاطفی وجودشون رو میگیره؛دنبال یه دوست از نوع مخالفش هستن؛فقط دوست؛دیگه مهم نیست کی هست ،چی هست! بعدها عادت بهم؛و بعدها ساختن خانه کاغذی روی آّب؛

    آره شاید داستان تو با مال همه آدمها فرق داشته باشه،اما در یک چیز متفاوت نیست؛،آن هم این است که پایه محکمی نداره؛ هر چقدر هم بزرگ باشه و بالا بره باز یه روز احتمالش هست که خراب بشه،




    ____________________________________
    رفیق فکر کنم شما اومدی اینجا از همه جواب مثبت بگیری واسه کارت؛ چون هر عضو هر راهنمایی که کرده چه درست و چه غلط شما باز سر حرف خودت هستی؛خوب اگه میتونی برو جلو,خوشبخت باشی؛اگر هم نمیتونی نرو.

  7. 3 کاربر از پست مفید demasoni تشکرکرده اند .

    demasoni (جمعه 26 فروردین 90)

  8. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط DEMASONI
    نقل قول نوشته اصلی توسط keyvan

    میوه خام خوردن؛دل درد میاره؛ اما میوه رسیده طعمش لذت بخش هست.
    همین احساسات آدمی هستند که باعث زیبا دیدن و لذت بردن میشه؛اما گاهی این احساسات باعث میشه کاه رو یونجه دید.
    اگه اومدی اینجا بهت راهکار بدن که چطوری از چاله بیافتی تو چاه ؛نگرد که نیست؛
    میگن برای ازدواج و انتخاب؛25 سال سن مناسبی هست؛سنی که شخصیت آدم ثبات پیدا میکنه؛و طرز فکرش شکل میگیره؛سنی که آدم خط قرمز و آبی و سیاه وسفید رو تعیین میکنه؛ معیارهاش با ثبات بیشتری انتخاب میشن؛و هدفش از انتخاب و ادامه زندگی با شریک منتخب ؛مشخص است.

    چه دختر و چه پسر ؛از وقتی نیاز عاطفی وجودشون رو میگیره؛دنبال یه دوست از نوع مخالفش هستن؛فقط دوست؛دیگه مهم نیست کی هست ،چی هست! بعدها عادت بهم؛و بعدها ساختن خانه کاغذی روی آّب؛

    آره شاید داستان تو با مال همه آدمها فرق داشته باشه،اما در یک چیز متفاوت نیست؛،آن هم این است که پایه محکمی نداره؛ هر چقدر هم بزرگ باشه و بالا بره باز یه روز احتمالش هست که خراب بشه،




    ____________________________________
    رفیق فکر کنم شما اومدی اینجا از همه جواب مثبت بگیری واسه کارت؛ چون هر عضو هر راهنمایی که کرده چه درست و چه غلط شما باز سر حرف خودت هستی؛خوب اگه میتونی برو جلو,خوشبخت باشی؛اگر هم نمیتونی نرو.
    بله فکر کنم من اشتباه اومدم.اینجا همدردی نیست درد دهی هست.به جای اینکه راه صحیح،درست و شفاف را برای ما ترسیم کنید ترسها و تجربیات اشتباه دیگران را برای من عنوان میکنید.
    از یک جهت مسئله سن و از یک جهت انتخاب رو مثال زدید.من فکر کنم این دو موضوع نباید با هم خلط بشه.من 40 ساله هایی را دیدم که هنوز مجرد هستند و نمیدانند از همسر آینده خود چه انتظاری دارند.ثبات فکری و شخصیتی مسئله مهمیه نمیشه کتمانش کرد.اما آیا تشویق به ازدواج امر پسندیده و کامل کردن دینه یا مجرد موندن و روز رو شب کردن تا هر روز یکروز به سن من اضافه بشه؟
    من از راهنمایی های بچه های اینجا اصلا ناراحت نیستم.اما گله رو باید کرد.حالا اگر من سنم رو 28 سال عنوان میکردم باز به همین شکل بود؟یا 180درجه میچرخید و دیر میشد؟
    به هر جهت انشاءلله خداوند شمارو موفق و موید بکند.
    مدیران تایپیک را حذف کنند.


    درود.
    من در پست اول بهترین راهکار را برای جلو رفتن طلب کردم نه تصمیمم.عنوان موضوع هم صریح بیان شده.

  9. #16
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن


    سلام بر footer گرامی

    خیلی خوبه که فرد موفقی در کار و شغل و تحصیل هستی . تبریک میگم که روی پای خود ایستاده ای و توانایی و اعتماد به نفس خوبی از این جهت دارید

    اما در عین حال مواظب کمال گرایی خود باشید . کمال گرایی و احساس محوری یکی از علتهای افسردگی شما می تونه باشه . بنا براین حتماً نزد روانشناس بالینی رفته و در این موارد راهنمائیهای تکنیکی برای ایجاد تغییر در خود دریافت دارید



    نقل قول نوشته اصلی توسط footer

    خانواده من مردد هستند که الان پا پیش بگذارند و به خانواده دختر خانم اطلاع بدهند.چون وضعیت درس و خدمت من قطعی مشخص نیست.وضعیت درس به هر حال 7 ترمه به اتمام میرسد اما خدمت نه.

    با توجه به توضیحات و شرایط ، توصیه کارشناسانه اینه که :

    1 - در درجه اول وضعیت سربازی خود را روشن کنید

    2 - خانواده شما با خانواده دختر مورد نظر صحبت کنند و موضوع را مطرح کنند و شرایط شما را بیان کنند . اینگونه شما از نظر مثبت یا منفی آنها مطلع می شوید و منطبق بر آن تصمیم می گیرید .


    پاورقی
    =====
    footer عزیز

    علاوه بر کمالگرایی ، روحیه ای احساس محور دارید که نمونه نمود آن در عجله شما برای دریافت جواب از دوستان است و همچنین رنجش از نه چندان طول کشیدن پاسخ دوستان و نیز واکنشتان در برابر راهنمائیهایی که باب میلتان نبود .

    اگر میخواهید زندگی مشترک موفقی داشته باشید ، از هم اکنون روی احساس محور بودنتان کار کنید و احساس را محور تصمیمات ، واکنشها و قضاوتها قرار ندهید . احساس محور بودن هم خود فرد را آسیب پذیر می سازد هم آسیب رسان خواهد بود .


    موفق باشید



    .





  10. 2 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 28 فروردین 90)

  11. #17
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    فرشته مهربان عزیز از توضیحاتتون سپاسگذارم.حتما به مشاور مراجعه میکنم و طبق خواستتون مشکلاتم رو برطرف میکنم.
    در مورد عجله باید ببخشید اما چون میدیدم اکثر تایپیک ها خیلی سریع جواب میدن من فکرکردم تایپیک بی ارزشی باز کردم.شما به بزرگی خودتون ببخشید.

  12. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: تردید در ازدواج نه! تردید در قدم گذاشتن

    درود
    دوستان به نظرتون باید به همسر آینده کامل گفت که چه داروهایی مصرف میشه و برای چی است و بیماری اگر داریم دقیقا چی است؟؟؟
    البته توضیح بدهم که نصف این قرصهایی که میخورم تا چند ماه دیگه قطع میشه و فقط کمیش ادامه پیدا میکنه تا بهبودیم بیشتر بشه و در نهایت اونها را هم حذف کنم(زیر نظر روانپزشک)
    چطور این مسئله را میبینید؟بیماری من افسردگی نمیشه گفت.من اضطراب دارم.چون در بازار کار هستم نمیتوانم خون سرد باشم برای همین روانپزشک برام دارو تجویز کرده.و فکر کنم که اگر که مزدوج بشم یا لااقل با شناخت کافی تصمیم بگیرم احساس اضطرابم کم میشه و این توصیه روانپزشک هم بود که میتونم ازدواج کنم اگر شرایطی را دارم.
    به هر جهت نظرتون در مورد نوع گفتن و نوع برخورد دختر خانم چه خواهد بود.
    من الله توفیق.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.