به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 24
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1390-1-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    268

    تشکرشده 271 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    مهسا عزيز
    در مورد ترسويي ايشون در پست بالا صحبت كردم. من فكر مي كنم كه خود اون هم احتياج به شكافتن لايه هاي دروني اش داره. نمي دونم دليل اصلي اش براي ترك من چي بود. ولي بعضي وقت ها فكر مي كنم كه شايد جدايي پدر و مادرش به علت يه همچين امر مشابهي بي تاثير نبوده باشه. شايد قدرت رويارويي باحرفايي مثل اين كه تو هم مثل پدرت هستي براش سخت بوده نمي دونم. در اينكه اون دختر رو هم در اون زمان دوست داشته هم شكي نيست ولي اين كه چرا با وجود بيشتر دوست داشتن من اين كار رو كرد براي من هنوز هم جاي سواله..هرچند كه الان بارها گفته كه من اشتباه كردم و اشتباه خودم رو قبول دارم. و از من هم خواهش مي كنه كه هي محكومش نكنم ولي خب ناخودآگاه من هرازچندگاهي تو جايگاه متهم ميذارمش. و گيرهاي اساسي بهش مي دم. خب من اون موقع سنم كمتر بود و اون از اونجايي كه خيلي منطقي ايه فكر مي كرده كه من نمي تونم بار زندگي رو به دوش بكشم. اين روزها كه حرف قديم مي شه ميگه شايد حكمت خدااينجوري بوده شايد اگه اون زمان ازدواج مي كرديم به علت خامي و ناپختگي امون و ندونستن قدر هم مشكلات زيادي داشتيم.

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 فروردین 90 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,510
    سطح
    22
    Points: 1,510, Level: 22
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    المیرا جان نگفتی چه حسی داری به همسر الانش که از همه جا بی خبر هست؟ نظرت راجع به زندگی اون چیه؟

    من فکر می کنم الان هم داری ناپخته عمل می کنی قربونت برم. اخه این چه کاریه دختر؟ حالا بگو اگه چی بشه حس آرامش خواهی داشت؟ یعنی با توجه به واقعیتهای شرایط الانت اگه چه اتفاقی بیافته برای تو خوشایند خواهد بود و حس می کنی خوشبختی؟ راه اینکه تو این رابطه به آرامش برسی توسط کدوم مشکلات بسته شدند؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید mahsa60 تشکرکرده است .

    mahsa60 (شنبه 02 دی 91)

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1390-1-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    268

    تشکرشده 271 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    مهسا جان
    در مورد حس زنش يه پارادوكسي وجود داره. چون من اين آدم رو از قبل مي شناسم و اون زمان هردو مجرد بوديم. اون حسي رو كه بايد نسبت به زنش داشته باشم حس عذاب وجدان و ناراحتي رو ندارم متاسفانه. دلم نمي خواد هيچ اتفاق بدي براش بيفته، دوست ندارم اذيت بشه ولي هيچ وقتم فكر نمي كنم كه مرد كس ديگه ايي رو گرفتم.نمي دونم فكر مي كنم كه اين آدم مال من بوده . من هميشه نسبت به مرداي متاهل و دوست پسرهاي دوستام با احتياط برخورد مي كنم و هميشه مقيد به يه سري موارد هستم ولي در اين مورد نه. درسته كه اون از لحاظ زماني وقت بيشتري رو براي من ميذاره و از شركت كه مياد در تماس اينترنتي و چت و اينا هستيم. ولي به خاطر من لطمه ايي به زنش وارد نمي شه.يعني هيچ وقت شب تا ديروقت پيش من نمي مونه يا جمعه ها بخواد پيش من بمونه و اينا.حالا نمي دونم به خاطر اينه كه زنش شك مي كنه يا نه...يعني من مخل آسايش كسي به صورت صد در صد نيستم. هرچند كه زنش اصولا آدم خنثي ايه. و زياد اهل عشق و عاشقي و اين حرفا نيست. حتي يكبار بهش گفته بوده كه ديگه تو سن و سال ماها عشق و عاشقي معنا نداره كه عشق منم اين موضوع رو رد كرده و گفته هيچ ربطي به سن نداره و آدم عاشق مي شه.يعني من به شخصه اگه يه همچين زندگي بدون احساسي و معمولي داشتم (قبل از ايجاد رابطه با من و درون دوراني كه من متاهل بودم)حتما كلي ناراحتي داشتم.
    خب مسلما اگه بهم برسيم حس آرامش خواهم داشت كه اين ايده آلي ايه كه معلوم نيست كي اتفاق بيفته. ولي فعلا دلم مي خواد بتونم به يه سري شك هام در مورد اون پايان بدم. خب ما بعضي وقت ها سر گيرهاي من دعوامون ميشه و اون به من ميگه تو به من اعتماد نداري كه من تو رو بيشتر از هرچيزي دوست دارم.

  5. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    الميرا جان


    الزاما اگر مي آمدي و مي گفتي كه با يك آقا اشنا شده اي با مشخصات a- z الزاما تائيد نمي شدي كه اين تالار پر است از شرايط نامناسب دختر يا پسر و يا آقا و خانم كه به نقد و چالش كشيده مي شوند . در نتيجه گمان نكن كه به واسطه ي نوع زندگي اين آقا چنين برخوردي با احساس تو مي شود .

    در همين تالار دختري را داشتيم كه عاشق بود خود كشي كرد ،‌بيماري روحي گرفت و بيمارستان رفت و .....و در نهايت همان شد كه ما مي گفتيم . آن آقا عقدش نكرد و رفت و ..... پس قبل از اينكه به نتيجه اي برسي كه هشدارهايش گفته مي شود به حرفها توجه كن .

    مقاومت و انكار تو را هم مي فهمم .

    ضمن اينكه از روحيه ات مشخص است كه زن مستقلي هستي اما گويي تصميم گرفته اي خودت را به ما ثابت كني اين كار لزومي ندارد عزيزم . تو همين گونه هم كه هستي دوست ما هستي با هر تصميمي كه بگيري اما آنچه به تو گفته مي شود مجموعه اي از حروف لاي كتاب نيست بلكه مسائل بسيار عميق تر از آن چيزي است كه نازنينم فكر مي كني . اگر احساس نمي كردي كه مشكلي در جايي هست مطمئن باش تاپيك باز نمي كردي عزيز دلم .


    به تو گفتم تصميم ندارم تصميم ترا عوض كنم بلكه فقط به تو راهي را نشان مي دهيم كه نتيجه اش بر حسب مطالعه و تجربه در همين تالار و در دنياي حقيقي معلوم است .( و باز من هم مثل تو به اين اعتقاد دارم كه خيلي مواقع 2+2=4 نمي شود اما چه ضمانتي است كه تو جزو آن استثنا باشي ؟! و باز با تو موافقم كه حوزه جبري وجود دارد اما اين مسائل را ميتواند و شايد كه شامل نشود و .....اين تحليل ها همه از هوش بالاي توست و راه فراري ناخود آگاه . اما واقعا اين را خوب درك مي كنم كه فرد باهوشي هستي . )

    گمان نكن درك نمي شوي. گمان نكن فهميده نمي شوي (‌درك كردن با تائيد شدن متفاوت است )‌. گمان نكن كه حتي اگر عاشق واقعي باشي درك نمي شوي . و هزاران گمان ديگر .

    ولي ده سال قبل تو بهتر از اين آقا عمل كردي (كه زرنگي تو در آن زمان بود و فقط تو )‌و يادت باشد كه اين ضعفهايي كه در اين آقا ، ده سال قبل وجود داشته امروز هم وجود دارد . ده سال قبل چه كرد ؟! آيا تو را به خاطر همين ضعفها و براي اين خانم رها نكرد ؟!‌متاسفم كه بگويم اين اتفاق باز هم مي افتد . مي خواهي فرياد بزني و بگويي :‌نه !
    مي گويم عزيز من ،‌اين مرد اين ضعفها را در لايه هاي دروني اش دارد و در توان تو هم نيست كه او را تغيير بدهي .


    نمي تواني ادعا كني كه اين مرد از مريخ آمده ايشان هم ضمن احترامي كه برايشان قائل هستم در شرايط گل و بلبل كه نبايد سنجيده بشود .
    شرايط الان شرايط گل و بلبل است بگذار به بحران جدي برسد آن روز تجربه خواهي كرد و متاسفم كه اين را مي گويم اما واقعا در بحران انسانها را بسنج نه در شرايط گل و بلبلي كه مردم نقابهاي قشنگ به چهره دارند .

    عزيزم مردي كه تعهد و مسئوليتش را نسبت به خانواده ي خودش رعايت نمي كند ( كسي مثل خانمش ) فكر مي كني نسبت به تو متعهد مي ماند و احساس مسئوليت مي كند ؟! اينها همه نمودار است دقت كن . و امثال اين مسائل در اين آقا زياد ست .

    اين اقا اين درك را نكرده كه زندگي زناشويي يك كار و حركت تيمي است كه نيازمند وفاداري هم هست او نسبت به زني كه مادر فرزندانش است وفادار نيست چطور مي تواند نسبت به تو وفادار باشد ؟!‌اينها دليل بر بدي اين آقا نيست اما اين آقا اين مشكلات شخصيتي را دارد و تو نه زمانش را داري و نه خداوند عالم برايت اينگونه مقرر كرده كه او را درمان كني و....

    و خواهش مي كنم كه سعي نكن خودت را ثابت كني .به اين علت كه نيازي نيست بر احساست مانور بدهي به اين دليل كه نازنينم دركت مي كنم و مي توانم بفهمم كه چه مي گويي .
    اما گاهي وقتها يك عاشق واقعي همان كاري را مي كند كه تو ده سا ل پيش كردي . اين كار و اين عشق را در آن زمان مي فهمم اما دليل برگشتت به عقب .... . و هنوز نظرم بر پست اول و دومي است كه برايت گذاشتم .

    اگر وصل مي خواستي مي ماندي با دوست دخترش مبارزه مي كردي و تو مي شدي صاحب اصلي اين مرد و زندگي . اما عنوان مي كني عاشقش بودم و رهايش كردم . كه بسيار هم كار خوبي كردي ( ضمن اينكه دركت مي كنم تائيدت هم مي كنم ) اما ده سال گذشته ، تو ده ساله كه اين عشق را دزر سينه ات نگه داشتي، بيست سال ديگر هم روش . راه و روش را كه ياد گرفته بودي . بعد از اين ده سال اين مرد زن دارد - بچه دارد و تو امروز برگشته اي تا حقت را از عشقت بگيري يا از خودت و او و آن زن انتقام بگيري ؟!!( اين سئوال است خواهش مي كنم به آن پاسخ بده )

    در ضمن عزيزم بدان و يقين داشته باش كه به هيچ عنوان قضاوتت نمي كنم . خوب و بدي در كار نيست ما دو دوست هستيم كه داريم با هم حرف مي زنيم . نتيجه و تصميم با خودت خواهد بود خانم گل و در نهايت برايت بسيار احترام قائلم هم براي خودت و هم براي احساس و شخصيتت .

    باز اگر صحبتي داري بكن تا با هم پيش برويم .

    در ضمن عزيزم

    توجه ات را به اسمي كه براي تاپيكت انتخاب كرده اي جلب مي كنم



    ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    1- ياري مي خواهي
    2- ارامش نداري
    3- رابطه ات را عجيب مي داني


    و يادت باشه نازنينم و پايه ي حيات انسان در يك رابطه و زندگي داشتن آرامش است .

  6. 13 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 18 فروردین 90)

  7. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 فروردین 90 [ 15:09]
    تاریخ عضویت
    1389-12-26
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,510
    سطح
    22
    Points: 1,510, Level: 22
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    28

    تشکرشده 28 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    از نظر عاطفی اون آقا رو عشق خودت و مال خودت می دونی. و او می گه که : تو بهش اعتماد نداری که تو رو بیش از هر چیزی دوست داره. خب حالا فرض می کنم این فقط یه فرضه :اون آقا همونطور که داره با تو چت می کنه با یکی دیگه هم چت می کنه. اینکه آسیبی به تو نمی زنه. یه دوستت دارم به تو می گه یکی به یکی دیگه هیچکدوم آسیبی نمی بینید که؟ اما تو چون می گی که عاشقشی اگه اون یک چنین کاری بکنه چه حسی داری؟
    اینکه گولت بزنه و تو خبر نداشته باشی الان داره آزارت میده و باعث میشه بش گیر بدی که این طبیعی هست. من هم باشم گیر میدم.
    اگر عاشقش هستی راستش زندگی واقعی با فیلمها و قصه های عاشقانه فرق داره و اگر روزی هم به هم برسید و اون باز شبها ولو نیم ساعت بشینه پای چت و یا اینکه عصر دو ساعت دیر بیاد خونه تو هرگز آرامش نخواهی داشت. مگر اینکه بتونی این موضوع رو بپذیری و فقط برای اینکه ازدواج کرده باشی این موضوع رو تحمل کنی و به روی خودت نیاری. اما من اگر جای تو بودم مردی رو که به زنی که یه زمانی دوست دخترش بوده و انتخاب خودش بوده برای ازدواج داره خیانت می کنه هرگز اطمینان نمی کردم. خواهش می کنم اگر باش رابطه داری مراقب باش که بیماری خاصی ازش نگیری. چون مردهای مثل ایشون معمولن شناگران بسیار ماهری هستند. داوری نمی کنم امیدوارم که ایشون اینطوری نباشند اما احتیاط شرط عقله عزیزم.
    عزیزم با خودت روراست باش، اگه این رابطه فقط برای این هست که شکستت توی ازدواج رو هر چه زودتر جبران کنی این راهش نیست که مرد کس دیگه ای رو از راه به در بکنی.

  8. 2 کاربر از پست مفید mahsa60 تشکرکرده اند .

    mahsa60 (پنجشنبه 18 فروردین 90)

  9. #16
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    اما من اگر جای تو بودم مردی رو که به زنی که یه زمانی دوست دخترش بوده و انتخاب خودش بوده برای ازدواج داره

    خیانت می کنه هرگز اطمینان نمی کردم. خواهش می کنم اگر باش رابطه داری مراقب باش که بیماری خاصی ازش

    نگیری. چون مردهای مثل ایشون معمولن شناگران بسیار ماهری هستند.


    اگر 10 سال پیش که می خواست باهات رابطه ایجاد کنه و می دونستی که دوستدختر داره بهش نه می گفتی،

    الآن آرامش داشتی.حالاهم با ترک این رابطه مطمعن باش به آرامش می رسی.

  10. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 19 فروردین 90)

  11. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 11:20]
    تاریخ عضویت
    1390-1-17
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    1,948
    سطح
    26
    Points: 1,948, Level: 26
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 52
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    268

    تشکرشده 271 در 78 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    ممنون از همه نظرات. راستش من فكر مي كردم كه اين فروم يك فروم تخصصي ايه كه همه كساني كه نظر مي دهند مواظب رفتار و گفتارشون هستند و مي دونند كه با انواع آدماي مختلف چه جوري برخورد كنند. ولي متاسفانه به جز نظرات آني و فرشته مهربون من نظرات منطقي ديگه ايي كه بر پايه احساس يا خشم نسبت به يه زن دوم و اين قبيل مسايل پيدا نكردم كه اين به بي تجربگي برخي از اعضا بر ميگرده. حرفايي مثل مواظب باش بيماري خاصي نگيري و از اين قبيل...متاسفانه اين راهش نيست. يك مشكل و مساله ايي وجود داره و ما مي خواهيم اين مساله كالبدشكافي بشه ولي بدور از پيش داوري. من بيشتر دنبال يه همدردي و بحث در رابطه با اين موضوع بودم و چون شرايطم خاص بود ترجيح دادم كه از يك فروم تخصصي بهره بگيرم. ولي خب ترجيح ميدم با يك مشاور و به صورت خصوصي اين بحث رو دنبال كنم. من از آني عزيز به ويژه بسيار تشكر مي كنم كه راهنمايي هاي خوبش رو از من دريغ نكرد. من در اين تاپيك ديگه چيزي نمي نويسم و ادمين محترم به صلاحديد خودشون اين تاپيك رو ببندند.
    ممنون

  12. 2 کاربر از پست مفید الميرا1358 تشکرکرده اند .

    الميرا1358 (جمعه 19 فروردین 90)

  13. #18
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    المیرا وقتی تاپیک می زنی همه حق دارن نظرشونو بیان کنن.یکی مثل فرشته یا آنی نظر تخصصی می دن یکی هم نظرشخصیشو می ذاره یکی هم به حقایقی که تو این جور روابط احتمال وقوعش هست اشاره می کنه.در نهایت هدف همه ی

    اینه که شما به آرامش برسی و آسیبی بهت نرسه.

    المیرا،از هر زاویه ای که بخوایم به این رابطه نگاه کنیم اون آقا خیانت کاره شما م شریک خائن.اگر خیانت تو لغت نامت چیز

    خوبی تعریف شده به رابطه ت ادامه بده.


  14. #19
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    المیرا جان! اگر تحمل سرزنشهای بعضی اعضای این تالار را نداشته باشی، چطور میتونی در فضای حقیقی تاب تحمل نگاه و رفتار و گفتار مردم در قبال رابطه ات با این آقا را داشته باشی؟
    هر چند که بنده از این نوع قضاوتها بیزارم و متاسفانه تا بحال این نوع صحبتهای تند اعضا در تالار به درد هیچ مراجعی نخورده. و هر مراجعی با مشکل مشابه شما آمده، اگر تسلیم این نوع پست های تند و احساسی شده، متاسفانه قبل از آنکه مشکلش حل شود از تالار خارج شده است.
    اما خواهش میکنم، همانطور که خودت اشاره کردی پستهای آنی گرامی را نه یکبار بلکه چندین بار به دقت بخوان و راجع بهش خوب فکر کن که آنی کوله بار تجربه چندین ساله اش رو برات در طبق اخلاص گذاشته. هر چی ایشون میگه بنده هم کاملا تایید میکنم و به همین دلیل ترجیح میدهم چیزی ننویسم تا آنی جان و شما بتوانید طی تعامل سازنده ای که با هم برقرار میکنید، انشا الله این تاپیک را به نتیجه خوبی برسانید.
    موفق باشید.

  15. 5 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (چهارشنبه 08 تیر 90)

  16. #20
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: ياري براي رسيدن به آرامش در يك رابطه عجيب

    الميرا1358 جان

    می دونم شرایطتت سخته ، و آرامش را می طلبی و همین هم باعث شده زود برنجی .

    و البته این به معنای تأیید کار بعضی دوستان نیست .


    صبور باش عزیزم .

    این خیلی خوبه که نزد مشاور به طور حضوری بروی .

    المیرای عزیز . مهمتر از هر کسی خود تو هستی و سلامت و آرامشت .

    ازت می خواهم کمی بیشتر به خودت و ارزشهایت فکر کنی . و بین آنچه که نیاز داری و آنچه که می خواهی اولویت را به نیازهایت بده . برای باز شدن بیشتر منظورم از این حرف ، تاپیک بهترین شکل تصمیم گیری را حتماً بخوان ( البته مختصری مانده برای تکمیل کل تاپیک که به خاطر شما ظرف امروز و فردا تکمیلش می کنم ).

    خانمی اگر کمی دقت کنی واکنش وارونه داری ، یعنی اصرار براینکه این رابطه را بی اشکال می بینی و خواهان آن هستی و .... یعنی به شدت در درون مردد هستی و خودت تأیید نمی کنی که این رابطه به نفع تو ، و رضایت بخش برایت خواهد بود .

    هر چه زمان بیشتر بگذره و معجزه ای که انتظارش را می کشی که اتفاق بیافتد و شما دو تا مال هم بشوید پیش نیاد ، شرایط روحی و عصبی شما بدتر و ناآرامیهایتان توسعه پیدا می کند .

    عزیز دلم وضعیتت به مثابه کسی است که گرفتار یک کسالت شده و راه درمان قطعی و به دست آوردن سلامتی کامل برایش هست اما رنج آنرا نمی پذیرد و اصرار دارد اینگونه حالش بهتر است ( به خاطر شیرینی نوازش هایی که به خاطر وضعیتش دریافت می کند و عدم تحمل رنج جراحی و درمان ) . و در مقابل درد این کسالت ، طلب مسکن کند .


    آرامشی که تو نیاز داری ، اساسی است ، و آرامشی که می خواهی ، مقطعی است و به مرور عوارض خود این آرامش های مقطعی ( که با ابزار بیرونی کسب می شود ) آشفته تر می کند شما را .


    نازنین ، واقف هستی که هرچه سن بالاتر رود آدمی جوانتر که نمی شود . می شود ؟ بلکه دوران کم توانیهای جسمی و عصبی فرا می رسد . و عقلانیت حکم می کند که دوران جوانی و میان سالی را به عنوان دوران سرمایه گذاری روحی و جسمی و عاطفی و حتی مالی مورد بهره برداری بهینه قرار دهیم . و شور و نشاط این دوران را درگیر مخاطرات و روابط و شرایطی که انرژی و توان را هدر می دهد و آسیب های روحی و عاطفی می آفریند نکنیم تا بعد از آن عواقب دردناکش را گرفتار نشویم . از این رو اگر در این سنین ندانم کارانه در ورطه ای آسیب زا قرار گرفتیم باز عقل حکم می کند برای برون رفت و ترمیم و کسب آرامش دوباره و با ثبات ، تلاش کنیم
    .

    و بر همین مبنا خود وضعیتت را تحلیل کن و نتیجه بگیر که ادامه ی عاقبت نامعلوم این رابطه ( یک وضعیت مجهول و بی ثبات و نامطمئن پیش رو داری ) چه تبعاتی دارد ؟ و آیا می صرفد که ادامه دهی یا خیر ؟ .

    نکته مهمتر اینکه عزیز دلم از عشق می گویی . عشق فی نفسه ارزش دارد و آن را اسیر مصداق کردن از ارزش آن می کاهد و اساساً عشق اسیر نمی شود و اگر اسیر مصداق شد مطمئن باش عشق نیست .

    اگر 10 سال پیش در کمال قاطعیت و بدون احساس نیاز و به قصد رها کردن و گذشتن از این آقا عبور کردی و او رفت و با دیگری ازدواج کرد و در طی این سالها عشق را را حفظ کردی نه یاد و خاطر ایشون را پس عشق بوده .

    اما اگر بدون قاطعیت و از روی انفعال ( ناچاری ) ، یا اثبات عاشق بودن به او ، یا ناتوانی در پی گیری ازدواج با او ، و فرار عاطفی از روی آزردگی و .... با نادیده گرفتن عزت نفست او را رها کردی و در طی این سالها هرگز او را فراموش نکردی و حسرت نبودنش را خورده ای و .... عزیز دلم ، بی پرده و صریح بهت می گویم این عشق نیست .


    در هر حال ما نگران تو هستیم و سلامت و آرامش عمیق و پایدار و داشتن یک زندگی با ثبات و بدون دغدغه و آشکار و در کمال سربلندی ( غیر مخفیانه ) را برایت می خواهیم .


    به خودت بیشتر بها بده ، دنیا و همه زیبائی ها را فقط محدود به این رابطه و علاقه به این بنده خدا نکن ، کمی از پنجره اتاق نگرشهات بیرون را سرک بکش و تماشا کن و نفسی عمیق برای درکی وسیعتر را مهمان ریه های احساس و عاطفه ات کن و پهنه وسیعی از زیبائی ها و امکان انتخابهایت ببین و به خودت بگو براستی قدر و قیمت من بیش از اینها نیست ؟!! آیا نمیتوانم بهترینها را به سوی خود جذب کنم ؟ آیا ارزش من بیش از وصله یک زندگی دیگر و همیشه منتظر و نگران حضور مردی بودن که هرچقدر هم بخواهد ، نمی تواند پیوسته و شایسته همراه و در کنار من باشد ، نیست؟؟!!

    عزت نفس ، قاطعیت و عشق حقیقی یعنی آنکه او را 10 سال پیش که رها کردی ، رهای رها کرده باشی و جز تجربه عشق را نگه نداشته باشی .. .. اینچنین روزی اگر او به تو رو آورده به هزاران التماس ، تو در به رویش نگشایی و محکم و قاطع به او بگویی مرد باش و زندگیت را نگه دار و یادآورش شوی که روزی که همسرت را انتخاب کردی بله اخلاق و وجدان گفته ای . در مقابل اصرار او اگر تو هم او را خواسته باشی محکم و قاطع بگویی برو هر وقت به همسرت گفتی مرا می خواهی و از من نمی گذری با آنکه من تو را رد می کنم ، و بخواهی که او تو را رها کند و او هم با رضایت ( همان کاری که من 10 سال پیش کردم ) تو را رها کرد من تو را خواهم پذیرفت .

    المیرای نازنینم ، می دونی این برخورد یعنی چی ؟ یعنی اینکه تو این آقا را برای خودش خواسته ای نه برای خودت ( عشق حقیقی ) و برای سعادت و سلامتش اگر لازم شده سیلی هم به صورتش می زنی تا از خواب بیدار شود و درست ماشین زندگیش را هدایت کند .

    المیرای عزیزم ، این مرد ( عشق تو ) خام است ، کودک است ، و به خود و دیگری ( از جمله تو و همسرش ) آسیب می زند ( به تصور محبت و عشق ) و تو اگر او را به واقع دوست داری باید کمکش کنی که بالغانه رفتار کند و بیاندیشد و بنگرد ، و حقیقت عشق را درک کند ، و تو را برای خودش نخواهد بلکه برای خودت بخواهد.

    وای ی ی ی ی اینهمه نوشتم ؟؟؟

    تا حالا برای هیچکس اینقدر ننوشتم . خلاف اصوله ها . ببین چقدر خاطرت عزیزه و دلم میخواهد ارزش وجودیت را بیشتر درک کنی که غیر استاندارد شد این پستم .

    ببخش عزیزم که طولانی شد .

    فقط به خاطر تو



    .


  17. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 15 آبان 90)


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وقتي يك مرد مسير زندگي اش را گم مي كند همسرش چه بايد بكند؟
    توسط دختر اريايي در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 16 خرداد 91, 21:22
  2. شوهرم بسيار حساس، ريزبين و بدبين است. بسيار به كمكتون نياز دارم.
    توسط به دنبال محبت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 فروردین 91, 03:39
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 مرداد 90, 21:14
  4. با چادر سفيد مي روم با چادر سياه برمي گردم؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 23 شهریور 89, 11:06
  5. سيري در افسردگي زنان
    توسط ani در انجمن افسردگی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 88, 00:54

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.