موضوع: هدف ضمنی: رهایی از تنهایی. آیا درسته؟

سلام دختر مهربون گل. عيدت مبارك. عزيزم درسته كه خيلي از پريشوني ها ناشي از تنهاييه. اما بايد توجه داشته باشي كه تنهايي معيار اول نيست، چه بسا ازدواج خدايي نكرده ناموفق باشه و از ايني كه هستين تنهاتر بشين. منظور از اين رهايي از تنهايي اينه كه مبادا فقط واسه اينكه به نيازهاي عاطفيطون پاسخ بدينن، از روي احساس و عدم آمادگي پاسخ مثبت بدين و موقعيت هاي بهتر رو از خودتون بگيرين. ولي فكر ميكنم بد نباشه معيارهاتونو بر اساس عدم تنهايي تنظيم كنيد. مثلا معيارهايي مانند: همسرم براي من حداقل هفته اي يك روز وقت بذاره، يا همسرم برونگرا و اجتماعي باشه، يا شغلش جوري نباشه كه مدت طولاني از هم دور باشيم و..... البته معيارهاي مهمتري هست براي ازدواج مثل: مهرباني، عدم تعصب، كنترل اعصاب، دست و دل بازي، تفاهم فرهنگي، عدم استعمال دخانيات، تفاهم اعتقادي و هزاران معيار ديگر كه ميتونه مهم باشه. بهتره اول هدفتون رو از ازدواج مشخص كنيد، بعد معيارهاتون رو بر اساسش تنظيم كنيد. چون معيارها براي هر دختري متفاوته. اگر گربه رو دم حجله بكشيد خيلي بهتر از اينه كه بعد از ازدواج بخواين سازگار شيد يا سازگار كنيد.

وقتی غذا می خوریم هم حس گرسنگی برطرف می شه هم انرژی می گیریم.ولی اگر غذا مناسب نباشه به اهداف می رسیم

ولی بعدش مشکلات گوارشی پیدا می کنیم.پس قبل از اینکه به فکر سیر شدن باشیم باید دنبال یه غذای سالم باشیم.

ازدواجم همینطوره قبل از اینکه ببینیم هدفمون چیه باید تو انتخابمون اشتباه نکنیم اون که درست باشه خود به خود به هدفمون

می رسیم.

سلام آقای احمد علی. خیلی از وقتی که میذارید ممنونم.
با آبی جواب میدم:

نوشته اصلی توسط احمد علي

پيشاپيش ميخوام بگم كه اين حرفايي كه ميزنم نظر شخصي منه و پايه علمي و اين چيزا رو نداره
اتفاقا از نظراتتون خیلی استفاده میکنم. با اینکه به قول خودتون پایه علمی نداره. خیلی وقتا تجربه هم پای علم میشه
ببينيد تنهايي گستره وسيعي از صفات و رفتاري هاي ديگه رو شامل ميشه
يكي تنهاس چون درد دل هايي داره كه شنونده نداره و يا نمي تونه به كسي بگه
يكي تنهاس چون احساس كمبود محبت ميكنه
يكي تنهاس چون اجتماعي نيست
و ....
...
فكر مي كنيد ممكنه روزي از دستش بديد و تو يان مشكلاتي كه داريد تنهاتر از اين بمونيد
آره خب نگران از دست دادنش هستم. و اگه یه همچین روزی بیاد، واقعا نمیدونم چی به سرم میاد!
...
وقتايي كه به ازدواج فكر مي كنيد و روياي بعد از ازدواج رو داريد رو بررسي كنيد
بببنيد توي اين وقتا خودتون رو با كسي مي بنيد كه هميشه و در لحظات زيادي پيشتون خواهد موند
كسي هميشه در حال محبت كردنه(دستش توي دست شماست، نوازشتون ميكنه، هديه ميده، جملات عاشقانه ميگه و كلا هر محبتي كه شما دوست داريد)
به یه چیزی اشاره کردید که...
راستشو بگم؟
خب راستش، دلیل اصلی ِ ایجاد این تاپیک، همین بود. بله. بیشتر این افکار میاد توی ذهنم. اولش از روی این افکام خودم به این نتیجه رسیده بودم. اما گفتم شاید اشتباه میکنم. حالا که دیدم نظر شما هم اینه، خب شاید درست میگید شما هم.
...
مثلا در موارد زيادي هم به روابط زناشويي، پيشرفت هايي كه مي تونيد بكنيد، داشتن و تربيت فرزند، محبت به طرف مقابل، شرايطي كه ممكنه بعد از ازدواج در زندگي پيش بياد و ... فكر ميكني
به موضوع محبت به طرف مقابل هم زیاد فکر میکنم ولی به بقیه موارد خیلی کمتر.
راستي بخشي از تاپيكهاي ديگرتون رو هم خوندم
مي دونم سخته اما دركش نمي كنم
دعا مي كنم روز به روز مشكلاتتون برطرف بشه
ممنونم ازتون
يه راهكار كوچولو براتون دارم: سعي كنيد دايره ابراز محبت و محبت پذيريتون رو بيشتر كنيد
يك دوست صميمي داريد چرا دوتا نداشته باشيد
دوستاني داشته باشيد كه صميميت كمتري باهاشون داريد ولي لايق درد دل هاي كوچيك هستن
دوست صمیمی که نه، ولی توی هر دوره چه دبیرستان چه دانشگاه، با 6 یا 7 نفری دوست میشم. اما برام سخته که با بیشتر از یه نفرشون صمیمی بشم.
در آخر
سعي كنيد به اين چيزي كه قبلا گفتم حتما عمل كنيد حتي اگه واقعا دوستتون سنگ صبور خوبيه

اگه انسان مذهبي و معتقدي هستيد و كسي رو پيدا نمي كنيد، سعي كنيد با ارتباط قلبي با معصومين(ع) و يا شهدا به اين موضوع فائق بيايد

معجزه ميكنه
چشم. اینایی که اشاره کردید توی زندگیم هست خدا رو شکر. اما دارم پر رنگ ترش میکنم.
يا علي

سلام شب بارونی ِ عزیز عید شما هم مبارک
چه عجب یه خانم محترم به تاپیک ما سر زد! دیگه داشتم فکر میکردم همه ی خانمای تالار رفتن مسافرت
ممنونم عزیزم. همونطوری که قبلا هم گفتم من معیار هام رو نوشتم. ریز به ریز هم نوشتم. چشم. حواسم رو جمع میکنم. اگه دیدم خیلی درگیر شدم و نمیتونم درست تشخیص بدم، میرم پیش یکی، معیارهام رو میدم و میذارم اون قضاوت کنه که چقدر معیارام با خواستگارم تطابق داره.

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

وقتی غذا می خوریم هم حس گرسنگی برطرف می شه هم انرژی می گیریم.ولی اگر غذا مناسب نباشه به اهداف می رسیم
ولی بعدش مشکلات گوارشی پیدا می کنیم.پس قبل از اینکه به فکر سیر شدن باشیم باید دنبال یه غذای سالم باشیم.
ازدواجم همینطوره قبل از اینکه ببینیم هدفمون چیه باید تو انتخابمون اشتباه نکنیم اون که درست باشه خود به خود به هدفمون
می رسیم.

تمثیلت یه کمی پیچیده بود. (شاید به خاطر همین دفعه ی اول متوجه منظورت نشدم) ولی عالی بود. دقیقا منظورت رو گرفتم.
خوب که فکر میکنم میبینم وقتایی که خواستگار میاد میتونم جلوی این افکارم رو بگیرم و به شخص فکر کنم تا به خیالاتی که در مورد آینده دارم.
ممنونم

ای کاش یکی از کارشناسای محترم تالار هم میومدن و یه نظری میدادن.

تو فکر جاده چالوس بودم،هر چی به فکر می رسید پیچیده می شد.

ازدواج کردن ینی غذا خوردن

هدف ازداج " سیر شدن

فرد مورد نظر " نوع و کیفیت غذا

سلام
دوستان با توجه به صحبتاتون اینجوری نتیجه گرفتم که تا حدودی رهایی از تنهایی یکی از هدفای اصلیمه.
الان من چجوری اون رو کمرنگش کنم تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم؟ یا اینکه بنظرتون من تونستم کنترلش کنم؟

ممنونم از اینکه دنبال میکنی و راهنماییم میکنی

نوشته اصلی توسط Hamed65

می بینم که شارژ هم کردی و آواتار بهاری هم گذاشتی :)
:D بهاره دیگه
...
اگر مثلاً از یک نفر خوشت اومده، نگاه کن ببین اگر قضیه "از تنهایی در آمدن" رو کنار بگذاری، باز هم می خواهی با طرف ازدواج کنی یا نه. یا اصلاً کلاً بدون در نظر گرفتن این مسئله درحال حاضر می خواهی ازدواج کنی؟
خداییش اگه شما خودت این مساله رو کنار بذاری، توی تصمیمت تاثیری نمیذاره؟
برای من که معلومه خیلی تاثیر میذاره. یعنی انگار که خودم رو کلا گذاشتم کنار. اینجوری نصف بیشتر معیارهام از بین میره. و تقریبا هر کیسی میشه کیس مناسب!!

سلام

قبل از اينكه بخوام راهكاري بدم فكر ميكنم بهتره يه چيزي رو بگم
ببينيد دخترها طبيعتا احساسي تر هستن و اين رو خود شما بهتر از من ميدونيد
بنابراين طبيعيه كه معيارهاي احساسي بيشتري در معيارهاي اصلي اونها قرار بگيره
اما از اونجايي كه اول بايد عقل كار كنه و بعد احساس تاييد يا رد بكنه بهتر اينه كه معيارهاي احساسي جزء معيار هاي اصلي قرار داده نشه

يه جورايي جواب رو قبلا گفتم
واضحه كه تنهاييد
ابتدا بايد نوع تنهايي خودتون رو مشخص كنيد و بشناسيدش
بايد ببينيد چه انتظاري از شوهرتون خواهيد داشت يعني مي خوايد چه طوري تنهايي شما رو برطرف كنه

معمولا انسانها خواسته يا ناخواسته رفتارهايي رو بروز ميدن كه برپايه رفتار متقابل هست به عبارت ديگه رفتارهاي واكنشي از نوع رفتار كنشي
مثلا سلام كنيد جواب شما هم سلامه
فقط حدود اين رفتار متقابل در افراد متغيره و كم و زياد داره

شما اشاره كرديد كه در دانشگاه با 6-7 نفر دوست مي شيد و با يه نفر صميمي هستيد

حالا راهكار
فقط يك نكته : اينها در بازه زماني كوتاه انجام پذير نيستند
اولا بايد اجتماعي تر بشيد
براي اين موضوع بايد دايره وسعت دوستانتون رو بيشتر كنيد فقط مواظب باشيد به خاطر اين مسئله از معيار ها و خط قرمز هاي دوست يابيتون كوتاه نيايد
گفتيد كه سخته با بيشتر از يه نفر صميمي بشيد
مهارت هاي ارتباطي رو بخونيد تا هم دوستان بيشتري داشته باشيد و هم دوستان صميمي تون رو بيشتر از يكي بكنيد
وقت بيشتري براي فعاليت هاي غير درسي با دوستانتون بزاريد، مثلا فعاليت هاي فرهنگي كه تيمي انجام ميشه
سعي كنيد توي اين دوست يابي افرادي باشند كه رفتار متقابل رو به خوبي انجام مي دهند
به دوستانتون محبت كنيد تا از اونها محبت ببينيد

گويا شما خواهر نداريد، اگه فردي بود كه بتونه براي شما خواهري بكنه، يواش يواش باهاش صميمي تر بشيد، اونوقت سعي كنيد با حفظ فاصله براش خواهري بكنيد نتيجه اينه كه شما هم خواهري مي بينيد و بخشي از تنهايي شما برطرف ميشه

ثانيا در مورد معيارها و اهداف ازدواج مطالعه كنيد
مسائل مهم از نظر خودتون(غير از رفع تنهايي) در مورد ازدواج رو بنويسيد
به موارد ديگه اي كه كمتر فكر مي كرديد و در ازدواج بهشون مي رسيد، حالا بيشتر فكر كنيد
مواردي كه كمتر با رفع تنهايي مرتبط هستن، اگه نميشه از روش توقف فكر استفاده كنيد
هر وقت خواستيد به رفع تنهايي در ازدواج و مصاديقش فكر كنيد با توقف فكر به مسائل ديگه اون فكر كنيد
به آينده طولاني ازدواج و زماني كه شور و هياجانات اوليه خوابيده فكر كنيد

الان شبه و cpu مغز من خوب پردازش نمي كنه و سرعت دور هارد شكم هم پايين اومده و سرعت ram پايين اومده، واسه همين پيشنهاد هاي بيشتري به مخم نمي رسه كه بگم دي:


يا علي

ممنونم.
نگران شدم. دارم مطمئن میشم که راهم غلطه.
باید فکر کنم. باید بشینم بیشتر بهش فکر کنم. یا نه، شایدم باید کمتر بهش فکرکنم. خودمم نمیدونم چیکار باید بکنم.
برای رسیدگی به درسام شاید کمتر وقت فکر کردن و سر زدن به اینجا رو داشته باشم. ممنونم که توی این تاپیک بهم کمک کردین.
یه دور یا شاید چند دور دیگه حرفام رو و حرفاتون رو میخونم.
فعلا