نوشته اصلی توسط
tamas
shabe barooni عزیز
با تشکر از پاسخ شما.من هم همین روش رو در پیش گرفته بودم همانطور که گفتم ایشون ودوست سابقشون هم رو بوس می کردن گاهی هم از طریق لب اینا رو خودش به من گفت تا اونجا تونستم پیش برم که حتی ایشون خودش به این نتیجه رسید که باید توبه کنه با حجاب شد و شروع به خوندن نماز کرد.من همیشه مثل یک دوست واقعی براش بودم و بهش کمک کردم و یکی از موارد جذبش نوع کمک من بود که نصیحت گونه نبود و به قول خودش حتی برادرش هم که 3 سال از من بزرگتره اونطوری بهش کمک نکرد
حالا مشکل من اینه با گذشت 9 ماه من نمی بینم که در مشکلاتی مثل عدم ثبات سرگردانی در رابطه و عدم احترام متقابل در زمان عصبانیت زود رنجی وبرخی دیگه تغییر کنه الانم که رابطه پا در هواست.حالا مشکلم اینه که با این شرایط باز هم می شه امیدی داشت یا نه؟ صبر تا کجا جایزه؟
مشکلات دوست قبلیشون مثل همسن بودن و تجصیلات خانوادگی رو من ندارم و فکر نکنم خیلی نگران تکرار گذشته باشه.
که مادرش بهش گفته بود هر زمان که قطعی شد بگو من بیاد ببینمش که مثل قبل نشه !
علاقه مندی ها (Bookmarks)