به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 42
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    در مورد عنوان تاپیک: معمولا می ګن کمکم کنید و خواهش میکنم فوری فوری و ... نباشد.

    در مورد نامزدتان هم باید بګم خدا صبرشون بده. ماشالله مامانتون اینا دیګه هیچی واسه ایشون نذاشتن. از حق طلاق و حضانت و مسکن و کار و ...

    در مورد نظر پدرتون هم نګران نباشید. آقایون به این راحتی ها زیر قول و حرفشون نمی زنند. اګر قبول کرده اند احتمال پشیمون شدنشون کمه.

    فکر کنم بیشتر از اون که باید به فکر عصبانیت مادرتون باشید، بهتره به فکر اضطراب خودتون باشید.
    آروم باش. چیزی نشده که.

    به آخرین پست فرهنګ بیشتر دقت کن. حواست را جمع کن.

  2. 4 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (جمعه 27 اسفند 89)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 فروردین 90 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1389-6-05
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,297
    سطح
    28
    Points: 2,297, Level: 28
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 30 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    خیلی از لطفتون ممنونم راستش من به خدا توکل کردم همش دارم دعا میکنم از خدا می خواهم کمک کنه

    در رابطه با پست دوستمون فرهنگ هم چشم .بله حتما حتما باور کنید ما با اینکه شرایطش را داشتیم که بغدش هم بریم خودمون نخواستیم همچین اتفاقی بیفته ، اون برای اولین و اخرین بار بود

    ولی خیلی دلم می خواهد ذهنیت مادرم نسبت به من تغییر کنه و دوباره بشه مثل قبل این موضوع اذیتم میکنه چون حقم نیست

  4. 2 کاربر از پست مفید shirin shahini تشکرکرده اند .

    shirin shahini (شنبه 28 اسفند 89)

  5. #13
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin shahini
    ولی خیلی دلم می خواهد ذهنیت مادرم نسبت به من تغییر کنه و دوباره بشه مثل قبل این موضوع اذیتم میکنه چون حقم نیست
    سلام،

    شما گناهی مرتکب نشدی. البته با توجه به فرهنگ خانواده و با توجه به اینکه هنوز محرم نیستید بهتر بود این کار را انجام نمی دادید. دیگر هم این کار را نکنید.

    همونطور که دوستان گفتند خونسردی خودتون رو حفظ کنید. به خدا توکل کنید.
    مادر مهربون تر از اونه که نتونه شما رو ببخشه. حدس من اینه که بیشتر می خواهد شما رو متوجه کنه که کارتون اشتباه بوده و نمی خواهد که دیگه تکرار بشه. خودش کم کم متوجه می شه که اتفاقی نیفتاده.

    دعا کنید، خدا کمک می کنه.

    ان شا الله هر چی صلاح شماست همون بشه.

  6. 5 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (جمعه 27 اسفند 89)

  7. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    سلام

    وقتتون بخیر


    1 - خب ببینید در درجه ی اول شما احساس پشیمانی نمی کنید چون به نظرتان کار اشتباهی انجام نداده اید
    2 - در سمت دیگر مادرتان فکر می کنند که شما اشتباهی بزرگ مرتکب شده اید و تصمیم گرفته اند که شما را به این خاطر تنبیه کنند
    3 - در درجه ی سوم شما در حال حاضر در حال به نتیجه رساندن مهمترین تصمیم زندگیتان هستید و شرایطتان حساس است

    پس به نظر من شما باید برای رسیدن به هدف از ادامه ی این بحث بگذرید.

    همانطور که بهشت عزیز فرمودند و من هم شدیدا تاکید می کنم : شما هر چقدر که روی اشتباه نبودن کارتان تاکید بیشتری کنید و سعی کنید با مادرتان در این زمینه صحبت کنید ، به همان اندازه از این ازدواج دور می شوید



    شما باید کمی هوشمندانه عمل کنید.مادر شما بد شما را که نمی خواهند.ایشان فکر می کنند شما اگر این کار را تکرار کنید و از این کار خود پشیمان نباشید به نوعی آتش جهنم را برای خود خریده اید.پس از آنجا که خیر خواه شما هستند سعی می کنند با اعمال فشار شما را از کار خود پشیمان کنند

    شما باید چه کار بکنید ؟!

    پاسخ خیلی ساده است.کافی است چیزی که مادرتان می خواهند که به دست بیاورند ، را به او بدهید تا این مشکل حل شود.

    - آن چیز چیست؟


    احساس ندامت و پشیمانی شما!
    به حداکثر توانی که دارید و هر کاری را که بلدید ، به کار بگیرید تا مادر خود را قانع کنید که شدیدا از این موضوع احساس ندامت می کنید (به زبان خودمانی غلط کردم!:)) و هر کاری شده بکنید تا مادرتان باورشان شود که شما واقعا از این عمل نادمید و در طول عمر خود حتی اگر بمیرید هم دیگر این عمل زشت و خدا ناپسندانه را تکرار نخواهید کرد:)


    من به شما اطمینان می دهم که وقتی مادرتان قانع شوند که شما پشیمانید و این کار را دیگر تکرار نمی کنید ایشان نیز نرم خواهند شد . البته احتمالا برای اینکه جدیت خود را حفظ کنند یواش یواش نرم خواهند شد



    موفق باشید



  8. 6 کاربر از پست مفید arix تشکرکرده اند .

    arix (شنبه 28 اسفند 89)

  9. #15
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    نقل قول نوشته اصلی توسط arix
    احساس ندامت و پشیمانی شما![/color]به حداکثر توانی که دارید و هر کاری را که بلدید ، به کار بگیرید تا مادر خود را قانع کنید که شدیدا از این موضوع احساس ندامت می کنید (به زبان خودمانی غلط کردم!:)) و هر کاری شده بکنید تا مادرتان باورشان شود که شما واقعا از این عمل نادمید و در طول عمر خود حتی اگر بمیرید هم دیگر این عمل زشت و خدا ناپسندانه را تکرار نخواهید کرد:)
    به نظر من هم با عذر خواهی دل مادر را به دست بیارید.
    البته اظهار ندامت شما طوری نباشد که مادر فکر کند واقعاً اتفاقی هم بین شما افتاده. یعنی نه اینکه مادر فکر کند حدسش درست بوده و شما از مرزهایی که نباید می گذشتید گذشته اید. بلکه خیال او را راحت کنید که همه چیز فقط در حد چای خوردن بوده. و از خود همین قضیه هم پشیمان شدید و نباید بدون اجازه او این کار را می کردید. خیالش را راحت کنید که تکرار نمی شود.

  10. 3 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 28 اسفند 89)

  11. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 18 شهریور 96 [ 20:04]
    تاریخ عضویت
    1389-12-04
    نوشته ها
    404
    امتیاز
    6,886
    سطح
    54
    Points: 6,886, Level: 54
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    533

    تشکرشده 600 در 287 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    shirin shahini عزیز
    مادرتون کار اشتباهی کرده که به لوازم خصوصی شما دست زده.البته باید بهش حق بدید با اون نوع تفکرات که شما در موردش برمون حرف زدید قبول کن کنید که ادم شوکه می شه.
    بنظر من با این نوع ارتباطی که شما برامون توضیح دادید اشکالی نداشته.
    چرا فکر می کنید باید همه جیز بهم بخوره؟دلیلی نداره. فقط زمان می خواد.بنظرم بهتر یک مدت حساسیتی نشون ندید تا اب از اسیاب بیفته.
    من فکر میکنم اگه نشان بدی پشیمونید یعنی کار اشتباهی انجام دادید که شاید خودش قبول مسائل دیگه ایی باشه که چنین عذاب وجدانی گرفتید.مثلا ممکنه متصور بشه شاید چیزهای دیگه ایی هم بوده که نمی دونه که البته بنظر من الانشم این فکرو می کنه فقط در صورت نادم بودن شما شاید نشان دهنده این باشه که عملی بوده که الان پشیمونید !
    گاهی اوقات هیچ واکنشی ندادن بهتر از واکنش دادنه.اگه به نظرشون خوب بیاد این مسئله رو ندید می گیرن.
    شاید اگه با پدرتون در مورد نامزدتون صحبت کنید و از محاسنش بگید بهتر باشه.
    فعلا به نظرم هیچ کاری نکنید تا نزدیک اومدن نامزدتون به خواستگاری بشه
    فقط نگران نباشید و کارهاتون رو با تفکر و سنجیده و با مشاوره انجام بدید اگر هم لازم می بینید حنما یک سر به مشاور بزنید.
    الخیر و فی ما وقع
    خیر در اون چیزیه که پیش میاد

  12. 2 کاربر از پست مفید tamas تشکرکرده اند .

    tamas (یکشنبه 29 اسفند 89)

  13. #17
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمک کنید

    با سلام
    با تشکر ویژه از دوستانی که راهنمایی ارزنده ای را داشتند همانطور که توضیح داده اند، شما باید نگرانی های مادرتون را بر طرف کنید.
    و این از 2 طریق امکان دارد.
    الف) هم حسی با او. یعنی به جای دفاع از خودتون به او بگویید از اینکه به فکرتون هست بسیار خوشحال هستید. و نگرانی او را درک می کنید. و مطالب بیشتر در این موضوع را می توانید در مقالات بخش مهارتهای ارتباطی مطالعه فرمایید.
    ب ) دخالت دادن یک متخصص بی طرف در موضوع
    به این منظور می توانید از طریق شماره تلفن 148 (صدای مشاوره) یا جلسه حضوری مشاوره اقدام کنید.
    پس باید به مادرتون بگویید. به نظر من اشتباهی کردم(تقصیر را خودتون به عهده بگیرید.)، اما برای اینک برای خانواده ام و زندگیمون مشکلی پیش نیاید از این به بعد از مشورت یک متخصص استفاده کنیم.

    شما لطفا زیاد روی این مسئله حساسیت نشان ندهید و در این باره با مادرتان بحث راه نیندازید تا آرام شود. همچنین مسئله را غیر مهم جلوه ندهید. چون از دیدگاه مادرتان تحمل و فهمش سنگین است.


  14. 5 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (جمعه 05 فروردین 90)

  15. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 13 فروردین 90 [ 23:06]
    تاریخ عضویت
    1389-6-05
    نوشته ها
    36
    امتیاز
    2,297
    سطح
    28
    Points: 2,297, Level: 28
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 30 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Talking RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )

    خیلی ممنونم از همه دوستان و هم مدیر محترم سایت

    راستش من تو این چند روز به جز یکبار دیگه حرفی نزدم و کارهای معمولی خودم را انجام دادم درواقع طوری وانمود کردم که اصلا اتفاق مهمی نیفتاده ( چون واقعا هم نیفتاده ولی فکرهایی می کنه که منو اذیت میکنه )،

    اما من واقعا یک چیزی را متوجه نمیشم الان فهمیدم که مادرم شدیدا مخالف اینه که کسی از اعضای خانواده این موضوع را بفهمه اخه من قصد داشتم این موضوع را با برادرم درمیون بزارم چون میدونستم خیلی سخت نمیگیره اما مادرم شدیدا با من برخورد کرد یعنی قبل اینکه من چیزی بگم خودش گفت اگر اینکارو انجام بدی .............الان این سوال در ذهنم ایجاد شده که یعنی خودش فهمیده خیلی سخت گرفته و می خواهد این موضوع همین جا تموم بشه ؟ یا نه فکر میکنه با این کار من کلا آبرو ریزی شده ؟؟؟!!!

    و اما مشکل دوم تا قبل این موضوع من خانواده ام را راضی کرده بودم تا برای نامزدم مهریه کمی تعیین کنند در حد 14 سکه اما حق طلاق و......داشته باشم و اینکار ماه ها زمان برد و بیشتر روی ذهنیت مادرم کار کردم اما امروز مادرم گفت تمام شرایط عوض میشه و ممکنه بگیم 1000 سکه !!! به علاوه اون 5 حق ...........حالا شما بگید به نظرتون خانواده نامزدم چی میگن ؟ نمیگن این درخواست آخر بی منطق حداقل یکیش یا مهریه یا حق ها

    بعدم ما اگر الان این حرف را بزنیم یعنی روی حرف قبلیمون پا گذاشتیم و نظرمون را عوض کردیم اینطوری ذهنیت خانواده نامزدم نسبت به خانواده من خوب نمیشه .

    و من کاملا سربسته این موضوع را به نامزدم گفتم که آمادگی داشته باشه بهش گفتم اگر خانواده من این درخواست را هم به درخواست هاشون اضافه کنند تو چیکار میکنی ؟

    بعد از اینکه کلی جا خورد گفت قبول میکنم به خاطر تو ، اما تا آخر عمرم هیچ ارتباطی با خانواده ات برقرار نمیکنم


    حالا بگید من چیکار کنم به خدا گیج شدم باید هر دو طرف را مدیریت کنم و طوری رفتار کنم که هیچ کدام نرنجند؟؟؟از طرفی نامزدم و از اون طرف خانواده ام ؟؟

    نمیدونم من تا حالا هیچ وقت رو به روی خانواده ام ایستادگی نکردم همیشه گفتم چشم احساس میکنم اگر در مقابل این موضوع کوتاه بیام نامزدم را از دست میدم یا اگر ندم ارتباط گرم خانوادگی را از دست میدم ؟؟

    نمیدونم چیکار کنم تا راه بیان ؟؟؟


    یک موضوع دیگه هم هست مادرم شدیدا به من ابسته است در حدی که حتی پدرم این را به زبون به من گفت احساس میکنم این موضوع روی مادرم تاثیر گذاشته و اصلا دلش نمی خواهد من ازدواج کنم ؟

    و نکته آخر نامزد من نسبت به مادرم احساس خوبی نداره میگه چرا مادرت به جای همکاری با ما مانع سر راه ما ایجاد میکنه اون خیلی سعی کرد خودش را به ماردم نزدیک کنه اما مادرم خیلی سرسختی میکنه و برعکس شروع میکنه به ایراد گرفتن های خیلی ریز به نامزدم مثلا: چرا برات دیر کادو تولد خرید؟ اصلا چرا الان این حرف را زد ؟

  16. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 آذر 91 [ 18:02]
    تاریخ عضویت
    1389-8-28
    نوشته ها
    725
    امتیاز
    3,175
    سطح
    34
    Points: 3,175, Level: 34
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,056

    تشکرشده 2,054 در 617 پست

    Rep Power
    86
    Array

    RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )

    چرا تصمیم داشتید این موضوع را برای برادرتان تعریف کنید؟ دلیل خاصی داشت؟ برادرتان چند سال دارند؟ متاهلند؟

    شاید تا زمان عقد نظر مادرتان عوض شد. منظورم این است که از شدت عصبانیتشان کم شود و انشالله سر قولشان بمانند. فعلا زود است که عقب بکشند.

    شیرین جان، از نوشته هایت مشخص است که دختر عاقلی هستید و الحمدلله خانواده خوبی هم دارید. ولی یک کم در تالار بگردید مواردی که خانمها به علت مهریه کم به مشکل برخورده اند را می بینید. راجع به مهریه ات بیشتر فکر و مشورت کن.

    نگذارید دید نامزدتان نسبت به خانواده تان بد شود. مادرتان هم مانع ایجاد نمیکنند. بلکه دارند نهایت دقت و هوشیاری را در ازدواج شما به کار می برند تا انشالله در آینده زندگی خوبی داشته باشید.

  17. 2 کاربر از پست مفید بهشت تشکرکرده اند .

    بهشت (یکشنبه 29 اسفند 89)

  18. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آبان 90 [ 15:01]
    تاریخ عضویت
    1389-10-09
    نوشته ها
    114
    امتیاز
    1,795
    سطح
    24
    Points: 1,795, Level: 24
    Level completed: 95%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    242

    تشکرشده 235 در 97 پست

    Rep Power
    25
    Array

    RE: مشکل با مادرم درمورد ارتباط با نامزدم(خواهش میکنم کمک کنید )

    امیدوارم مشکلتون حل بشه ، چون آش نخورده و دهان سوخته شده این مسالتون! مشخص هست که شما دختر پاکی هستین و از روی پاکی خودتون به دوستتون اعتماد کردین. اما شما در جواب فرهنگ که گفته بود اگه شهوتش گل میکرد چی، فرمودین با پشت کوهی که قرار نذاشتین و تحصیل کرده هستن ، باید بگم فقط افرادی که پشت کوه هستن و یا سواد آنچنانی ندارن شهوتی نمیشن و کسانی هم که شهوتی میشن قیافشون طور خاصی نیست و خیلی هاشون هم با شخصیت جلوه میکنن. شاید بیشتر از نصف دانشجو های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ما با دختر هم خواب شدن. این معنیش این نیست که دوست شما همچین آدمیه ، نه اصلا قصد جسارت ندارم ، اما واژه "تحصیل کرده" رو مساوی لغت " فرشته " ندونیم.

  19. 4 کاربر از پست مفید montana تشکرکرده اند .

    montana (سه شنبه 02 فروردین 90)


 
صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.