به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 33 , از مجموع 33
  1. #31
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1389-10-18
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 96 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید عاجزانه نمیدونم چه طور برخورد کنم

    با سلام

    دوست عزیز خوشحالم که آشتی کردی اینکه دیگه از این به بعد این مشکلات پیش نیاد به خودت بستگی داره

    شما که تو پستهای قبلی گفته بودی خواهر همسرت تاثیری توی زندگیت نداره و مشکلی باهاش نداری پس چرا باز روی خواهر شوهرت تمرکز کردی ؟

    دیگه اون مسئله رو فراموش کن فکر میکنم اگه دوباره جوابهای دوستان رو مرور کنی بد نباشه

    حالا که این اخلاق همسرتو فهمیدی حداقل تا قبل از مراسم سعی کن طوری رفتار نکنی که دوباره این مشکلات پیش بیاد به خوشبختی خودتون دوتا فکر کن کینه رو بذار کنار

    دیگه از خانواده همسرت به همسرت گله نکن هیچ نتیجه ای نداره خودت از این به بعد طوری رفتار کن که این مسائل پیش نیاد

    خوشبخت باشی

  2. کاربر روبرو از پست مفید بئاتریس تشکرکرده است .

    بئاتریس (یکشنبه 22 اسفند 89)

  3. #32
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 25 مهر 90 [ 15:11]
    تاریخ عضویت
    1389-12-21
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    1,475
    سطح
    21
    Points: 1,475, Level: 21
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید عاجزانه نمیدونم چه طور برخورد کنم

    سلام امیدوارم حالت خوب بشه البته خودت باید به فکر سلامتی روحی وجسمیت باشی هیچ کس غیر از خودت دلسوز واقعی خودت نیست
    انسان باید قبلا از اینکه عاشق شخص دیگری باشد عاشق خودش باشه
    عزیز من ، من خودم خیلی خوب درکت میکنم چون من هم تو دوران عقد هستم و هنوز عروسی نکردم و میدونم خیلی استرست بالا هست ولی سعی کن خودت رو آروم کنی بدون انسان ها رو خداوند مختلف آفریده و به رنگ ها و زبان های مختلف ، من خودم معنای منت گذاشتن پدر شوهر وخانواده شوهر رو با تمام وجود احساس کردم وحتی بار ها زیر این حس داغون شدم ولی هر بار به خودم میگم که این روزها تمام خواهد شد و دوباره بلند میشم وبه زندگی سلام میدم، میدونی دوهفته پیش من هم توهین به مادرم رو از طرف مادر شوهرم شنیدم و خیلی ناراحت شدم چون نامزد من تو شهر خودشون زندگی نمیکنه و به خاطر حمایت نکردن پدرش مجبور شده که دوساله پیش ما زندگی میکنه ودر طول این مدت خانوده من یک بار هم به نامزدم بی احترامی نکردن و حتی از من به ایشون بیشتر احترام گذاشتن ولی مادر شوهرم به جای تشکر بعد از ده ماه که اصلا به مادرم زنگ نزده بود زنگ زد وگفت پسرم رو به زور کشوندید تو خونتون وما داشتیم اجاره میدادیم وهزار تا حرف دیگه در صورتی که نامزدم خانه اجاره ای رو باید تحویل صاحبخونه میداد وپدرش هم گفت من پول ندارم وهنوز دانشگاهش تمام نشده بود وما از سر دلسوزی گفتیم غریبه تو خونمون راهش دادیم.. بگذریم از این قضیه
    فقط میخوام بدونی که تو این دنیای بزرگ تو تنها نیستی که مشکلات داری ونباید جا بزنی و عروسیت رو به هم بزنی
    میدونی ادمها درجه داناییشون متفاوت هست و از هر کسی به اندازه فهم وشعورش انتظار داشته باش و بدون که نتونسته خودش رو از نظر فرهنگی و شعور وادب و اداب معاشرت بالا بکشه
    تو فقط به فکر خودت وشوهرت باش وسعی کن شوهرت رو همراه خودت کنی همیشه مردها از گلایه وغر زدن بدشون میاد اولش شوهرت رو به خونه خودتون یا پارک یا جایی رو که با هم خاطره خوبی دارین دعوت کن واز اینکه فامیل هستید استفاده کن بگو من همیشه عمه و شوهر عمه ام رو دوست داشتم ودارم همیشه پدرت خیلی مهربونه وتشکر میکنم که به فکر من بوده واقعا خوشبختم که خواهرت به خاطر من رایزنی کرده تا ما سرویس خواب بخریم وبذار اون هم احساساتش رو بگه بعد یواش یواش بگو من توقع همچین برخوردی از خواهرت رو نداشتم چون دختر عمه من هست من دوستش دارم بابای من داییت هست وغیره
    به شوهرت بگو دوست دارم وسایل خونه رو با تو بخرم چون تو خیلی با سلیقه هستی و تو شریک زندگی من هستی
    و یکم عاقل باش و با سیاست و همیشه با کلمات محترمانه خانواده شوهرت رو صدا بزن اون ها هم یاد میگیرن
    مطمئن باش این روزها میگذره
    تلاش کن که استقلال پیدا کنید تو وشوهرت و بعد از ازدواج اجازه دخالت نده اون هم با سیاست باید شوهرت رو همراه خودت کنی حالا با یکم کوتاه اومدن همه چیز درست میشه و عروسیت برگزار میشه به خوبی وخوشی
    همیشه لبخند بزن

  4. کاربر روبرو از پست مفید اسمان نیلی تشکرکرده است .

    اسمان نیلی (یکشنبه 22 اسفند 89)

  5. #33
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آبان 91 [ 13:48]
    تاریخ عضویت
    1389-12-13
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,717
    سطح
    24
    Points: 1,717, Level: 24
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمکم کنید عاجزانه نمیدونم چه طور برخورد کنم

    ممنونم گلم که وقت گذاشتی.


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.