ممنونم سرافراز و باران عزيز كه وقت گذاشتين و خوندين . مشاوره رو باز هم بهش ميگم . چون اون فكر نميكنه كه ما مشكلي داريم فكر ميكنه من ناسازگاري ميكنم . اميدوارم قبول كنه
تشکرشده 490 در 114 پست
ممنونم سرافراز و باران عزيز كه وقت گذاشتين و خوندين . مشاوره رو باز هم بهش ميگم . چون اون فكر نميكنه كه ما مشكلي داريم فكر ميكنه من ناسازگاري ميكنم . اميدوارم قبول كنه
تشکرشده 490 در 114 پست
سلام دوستان خوب تالار
امروز موقع ناهار با همديگه در مورد رفتارهاش صحبت كرديم.از صبح صداي اس ام اس گوشيش مي اومد پرسيدم يارو چي نوشته ؟
اول قيافش درهم شد بعدش گفت اصلا فكر كن دوستمه فكر كن برادرمه .گفتم بيا بريم پيش يه مشاور كه كمكمون كنه .من چقدر بيكارم دارم بخاطر تو و دخترم بخاطر زندگيمون اين حرفها رو ميزنم وقتي اس ام اس ميده جواب نده اين يه جور نه گفتنه .(همسرم توي نه گفتن خيلي ضعيفه) و توي اين جامعه خراب بايد بلد باشي نه بگي
همسرم گفت تو بد بيني .مگه من چيكار كردم فقط با كسي كه نديدم و نميشناسم اس ام اس ميدم من اصلا صداش رو هم نشنيدم هر وقت تو منو با يه دختر ديگه ديدي اونوقت بيا يقم رو بگير
گفتم يعني تو قبول نداري كارت اشتباهه
گفت به نظرت زندگيه ما دوام داره اصلا تو ميخواي ادامه بدي يا نه ؟ گفتم آره به شرطي كه تو دست از اين كارهات برداري
همانطور كه توي ارسالهاي قبليم نوشتم همسرم دو تا خط و گوشي داره و يه خطش اعتباريه كه سندش به اسم خودش نيست و از اين خطه كه اين اسم اس ها رو ميفرسته چون خط ديگش از طريق محل كارشون شنود ميشه و در واقع خودش عمدا اين خط دومي رو گرفته كه آزاد باشه .
تشکرشده 32 در 19 پست
عجب !!!پلیس جامعه که اینجوری باشه از دیگران چه توقعی هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
خورشید تابان (سه شنبه 17 اسفند 89)
تشکرشده 15 در 9 پست
saint mary عزیز
من هنوز سر حرفم هستم.همسر شما خیلی نسبت به این مسائل عادی برخورد میکنه خیانت خیانت چه در حد اس ام اس چه در حد تلفن و ارتباط مستقیم.من نمیدونم چرا این مسائل برای ایشون انقدر عادی شده؟عادی بوده و یا تحت تاثیر دوستان و.. قرار گرفتن و براشون عادی شده.در هر حال حالا که فهمیدید باید قاطعانه برخورد کنید.من اگر جای شما بودم وقتی که اس ام اس موقع ناهار اومد به اون خانوم زنگ میزدم و یا طوری به همسرم میفهموندم که بعد از اینکه با هم صحبت کردیم این مسائل دیگه نباید تکرار بشه.وقتی شما میگید که یارو چی نوشته به نظرم این پیغامو برای شوهرتون میفرستید که حالا مهم نیست که اس ام اس داده مهم اینه که چی نوشته و همسرتونم فکر میکنه که با این مسئله کنار اومدین و فقط دارید کنجکاوی میکنید که چی نوشته!!! شما باید میگفتید که چرا اس ام اس داده.بیشتر وقتها عادی جلوه دادن مسائل جواب میده ولی برای شوهرتون که به خودی خود این مسائل عادی شده نه.
بازم مارو در جریان قرار بده دوست عزیزم.امیدوارم هرچه زودتر به آرامش برسی.
تشکرشده 29 در 14 پست
ادما که معتاد میشن قدم اول با مثلا سیگار بر میدارن،نظر شخصی من اینه که اگه شرم و حیا برای چیزای کوچیک مثل اس ام اس برداشته شد راه برای خیانتای بزرگترم باز میشه.
تشکرشده 1,958 در 415 پست
من متوجه نمي شم . يعني چي كه چون شوهرتون اون طرفو نمي بينه و نمي شناسه حق اينو داره كه باهاش اس ام اس بازي كنه . به نظرم بهتره يه برخورد جدي تر كنيد . اگه شما هم با يه پسر ديگه كه اصلا نمي ديديدن و نمي شناختين اس ام اس بازي مي كردين اون مشكلي نداشت . نبايد اجازه بدين بيشتر از اين حرمتا بينتون از بين بره . سعي كن متقاعدش كني كه برين پيشش مشاوره اگه نمي توني لااقل يه جوري برخورد كن كه اين قضيه عادي نشه براش وگرنه خودت همش اذيت مي شي .
منم با نظر بيتا موافقم . شما انگار بيشتر كنجكاوين كه ببينين كه طرف چه اس ام اسي داده اصلا براتون مهم نيست كه اصلا حق نداره كه اس ام اس بده .
saboktakin (دوشنبه 16 اسفند 89)
تشکرشده 490 در 114 پست
سلام دوستان ممنونم از همگي
بيتا جان اون لحظه منظورم اين نبود كه طرف چي نوشته در واقع ميخواستم كه مطمئن بشم كه همونه يا نه . نميخواستم همسرم فكر كنه كه ميخوام روي اون تسلط داشته باشم و كنترلش ميكنم چون كلافه ميشه و وضع بدتر چون اون چند روز به اندازه كافي درگير بوديم .بلكه بفهمه كه بخاطر خودمونه و ميخوام به زندگيمون كمك كنم .
خانم خورشيد تابان شغل آدمها واسشون قداست نمياره و در واقع در شغلش خيلي موفقه و روحيه بالايي هم داره ولي كاش اين عيب رو نداشت
ديروز باز هم طرف اس ام اس داد همسرم گوشيشو به خودم داد گفت بهش زنگ بزن چند تا حرف بهش بزن كه ادب بشه بدونه من صاحب دارم يا اس ام اس بده هر چي خودت ميدوني لازمه بنويس گفتم لازم نيست اصلا هر چي اس ام اس داد جواب نديم اون هم قبول كرد
وقتي كه توي آشپزخونه بودم داشت مثلا با دخترمون حرف ميزد كه من هم بشنوم ميگفت
ستايش مامانت اشتباه فكر ميكنه من اونجوري كه فكر ميكنه نيستم من زندگيمونو دوست دارم
من هم با نظر سايه موافقم واين منو ميترسونه
saint mary (سه شنبه 17 اسفند 89)
تشکرشده 2,054 در 617 پست
چند خط اول را که می خوندم، احساس کردم چه با خیال راحت داری می نویسی. هنوز از ادامه ماجرا خبر نداشتم. اما جمله هات کاملا آروم بود. تعجب کردم!
ادامه اش را که خوندم، گفتم
بهشت (دوشنبه 16 اسفند 89)
تشکرشده 15 در 9 پست
sain mary عزیزم
خیلی خوشحالم که همسرت داره تلاش میکنه که اعتماد تو رو دوباره برگردونه و برای جبران پا پیش گذاشته .به نظر من پیشنهادی که همسرت برای جواب دادن تلفنش بهت داده و حرفهایی که غیر مستقیم و به دخترت گفته نشون میده دنبال جبران هست.این خیلی خوبه
ولی به نظر من کما کان و طوری که نفهمه سعی کن که مراقبش باشی چون الان خیلی مهمه که روتون تو روی هم باز نشه.بهش مستقیم گیر نده ولی حواستم بهش باشه.
سعی کن خودت رو آروم کنی و دوباره بتونی بهش اعتماد کنی چون در غیر اینصورت خودت اذیت میشی چون به نظر من آدم توداری هستی و ناراحتیت فقط و فقط خودتو داغون میکنه.
امیدوارم که زندگیت روز به روز گرمتر بشه عزیزم
bita-rad (سه شنبه 17 اسفند 89)
تشکرشده 490 در 114 پست
ممنونم بيتا جان و بهشت عزيز
من هنوز يه پيش زمينه پاك نشده از حرفهاي اون توي ذهنم دارم كه نميدونم چرا اون حرفها رو گفته ولي ميدونم كه به روي خودم نبايد بيارم كه فكر كنه به اون بي اعتماد شدم و گاهي اون افكار به من هجوم ميارن و من كلافه ميكنن ا باز هم ممنونم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)