setaree11 عزیز
سوء تفاهم برات نشه ولی دخترها معمولا حسودن به خصوص در اینجور چیزا !
من متوجه دلیل عجله ات نشدم؟
اصلا ممکنه معیارهات برای ازدواج رو بگی؟به قول دوستمون silda اصلا امادگیش رو داری؟ می شه اصلا بگی چرا می خوای ازدواج کنی؟
تشکرشده 600 در 287 پست
setaree11 عزیز
سوء تفاهم برات نشه ولی دخترها معمولا حسودن به خصوص در اینجور چیزا !
من متوجه دلیل عجله ات نشدم؟
اصلا ممکنه معیارهات برای ازدواج رو بگی؟به قول دوستمون silda اصلا امادگیش رو داری؟ می شه اصلا بگی چرا می خوای ازدواج کنی؟
تشکرشده 63 در 31 پست
tamasجون و silda عزیز:
من عجله ای برای ازدواج ندارم اما دوست ندارم موقعیت های مناسبم رو از دست بدم چون متاسفانه افراد حسود و کارشکن در امر ازدواج زیاد هست و من میترسم که اگه سنم بالاتر بره تو ازدواج منم کارشکنی کنندو از طرفی موقعیت مناسب برام فراهم نشه و افسوس امروزم رو بخورم.
در واقع امدم اینجا مشورت کنم که هر تصمیمی که در نهایت گرفتم بعدا پشیمان نشم و اه ندامت نکشم من میخوام کمکم کنید تا این موضوع رو از جنبه های متفاوت بسنجم و بهترین وعاقلانه ترین تصمیم رو بگیرم و هیچ چیز رو به زور از خدا نخواستم و نمی خوام چون ممکنه نتیجه شر داشته باشه .
اما چند ملاک من برای ازدواج :
با ایمان بودن و نماز خوان بودن (چون نماز رو نوری میبینم که راه زندگیم رو روشن و مسیر مشکل رو هموار میکنه)-صداقت -زرنگ بودن (که سرش کلاه نره و ببخشید گاگول نباشه )
هم کف بودن از نظر اجتماعی.سطح مالی .تحصیلی .خانوادگی .دیدگاه و...
البته اگر در هر کدوم از این موارد اقا بالاتر هم باشه بهتره -اهل مشروبات الکی و سیگار نباشه -خانواده خودش و همسرش رو محترم بشماره .خوش اخلاق باشه -از نظر مالی نسبتا تامین باشه در حد استقلال-خجالتی نباشه -منطقی باشه -رفیق باز نباشه -
البته میدونم که هیچکس کامل نیست اما اگه میزان قابل قبولی از در حد80%از اینها رو داشته باشه خوبه
در مورد امادگی ازدواج در حد 75%بله
هدفم از ازدواج:
تکامل و تعامل بیشتر -افزایش اعتماد به نفس و...
setaree11 (یکشنبه 14 فروردین 90)
تشکرشده 3 در 2 پست
سلام دوست عزیز
امیدوارم از حرفای من ناراحت نشی
به نظر من شما بایداول با خواهرت صحبت کنی
این مشکل من هم بود با این تفاوت که من خواهر بزرگتر بودم
از ازدواج خواهرم خوشحالم .ولی اینو از ته قلب میگم اگر با من صحبت کرده بود
خیلی خیلی خوشحال تر میشدم در حالی که اون منو نادیده گرفت همین طور دیگران
این یه قانون بد ی تو جامعه ما هست که اگر خواهر کوچکتر ازدواج کرد حتما بزرگ تره عیبی داشته اینو قبول داری که مردم عقلشون به چشمشون هست
شما هنوز فرصت زیادی داری پس عجله نکن
دوست دارشما نیلوفر ابی
نیلوفر ابی (پنجشنبه 11 فروردین 90)
تشکرشده 2,174 در 573 پست
سلام.
ببخشید به دلیل وقت کمم نتونستم پاسخ سایر دوستان و بخونم پس ممکنه پاسخ من کمی تکراری باشه اما دوست عزیز اول ببین تو شما امادگی تشکیل زندگی و پذیرش مسوولیتهاش و داری یا نه. اگه بله بهترین روش اینه که شما با خواهرت رابطه ای نزدیک برقرار کنی و در اوج دوستیتون ازدواج شما رخ بده نه اینکه حس رقابت و در ایشون بوجود بیاری.
من موارد زیادی دیدم که بعد از ازدواج دختر کوچکتر دختر بزرگتر شدیدا افسرده شده اینو و نمی گم که دل تون و خالی کنم اما بهتره این کار با درایت لازم انجام بگیرد . و البته نقش مادر شما در ارتباط برقرار کردن با خواهرتون هم عامل موثری خواهد بود.
موفق باشید
sisili (سه شنبه 10 اسفند 89)
تشکرشده 1,971 در 570 پست
سلام ستاره جان
عزیزم این خیلی خوبه که تو به فکر خواهر بزرگترت هم هستی و نمیخوای با ازدواجت اون آسیب روحی ببینه یا مردم نسبت بهش بدبین بشن و فکر کنن اون مشکلی داشته که هنوز مجرد مونده.
ببین عزیزم!
وظیفه تو اینه که با خواهرت در هر شرایط مهربون باشی و درکش کنی، خودشو ، موقعیتشو، احساساتشو، آینده شو و ...چه خودت خواستگار داشته باشی و چه نداشته باشی.چون به هر حال اون بزرگتره و انتخابش ممکنه محدودتر باشه.
حالا هم که خودت خواستگار داری بیشتر بهش نزدیک شو و سعی کن رابطه تون صمیمی باشه البته نه طوری که فکر کنه داری بهش ترحم میکنی و خودش هم به این باور برسه که خدای نکرده ممکنه مشکلی داره!
اینکه نظر خواهرت در مورد این مسئله مساعد بشه و دیدش عوض بشه کار تو نیست بلکه کار بزرگترهاست مثل مادر و پدرت و حتی اطرافیان دیگه ای که رابطه خوبی باهاش دارن.
باید به این باور برسه که اولا معیار خوشبختی ازدواج نیست ثانیا زودتر ازدواج کردن نیست.
خیلیها هستند زود ازدواج میکنن اما نه تنها خوشبخت نمیشن بلکه ...
خیلیهای دیگه هم هستند که من میشناسم تو سن 40 و خورده ای سال ازدواج کردند و حالا احساس جوانی و خوشبختی میکنند.
باید اطرافیان( و شما کمتر چون ممکنن فکر کنه داری به نفع خودت حرف میزنی) در این مورد غیر مستقیم متوجهش کنند که با ازدواج خواهر کوچیکتر هیــــچ لطمه ای به اون و اینده اش نمیخوره و حتی ممکنه این خواست خدا باشه که با ازدواج شما اون هم به خواسته اش برسه(انشاء الله)
اما در نهایت ستاره عزیزم!
باز هم میگم اگه خواستگاری داشتی که واقعا مناسب بود و پدر و مادرت راضی بودند ضمن دلجویی از خواهر بزرگترت، حتما بهش فکر کن و به این دلیل ردش نکن.البته سعی کن کسی رو که انتخاب میکنی ارزش این رو داشته باشه که زودتر از خواهرت ازدواج کنی!
و وقتی که خودت میدونی و خدا هم میدونه که قصد آزار دادن خواهرتو نداری، مشکلی پیش نمیاد و وقتی خدا بخواد به خواهرت هم آرامش میده و قبول واقعیت رو براش ساده تر میکنه.
فرانک1389 (دوشنبه 12 اردیبهشت 90)
تشکرشده 63 در 31 پست
فرانک1389 :
سلام به شما و ممنون از راهنمایی های قشنگتون .این جمله شما خیلی به دلم نشست :"سعی کن کسی رو که انتخاب میکنی ارزش این رو داشته باشه که زودتر از خواهرت ازدواج کنی!"
بله این درسته .الان نسبتا به ارامش رسیدم . ازشما و همه دوستانی که راهنماییم کردند ممنونم.
به امید خوشبختی همگان
setaree11 (چهارشنبه 11 اسفند 89)
تشکرشده 600 در 287 پست
ستاره ی عزیز
می تونم بپرسم تحصیلات خود ت و خانوادت در چه حدیه؟بنظرت تو برای خواستگارانت ایده الی؟اونا چه توقعی ازت دارن؟ دنبال موقعیت خانواده ات هستن یا چیزا ی دیگه؟
یعنی خانواد ه ات می گن اگه خواستگار خوبی هم داشتی باید ردش کنی؟خوب اگه خواهر و خانوادت راضی نمی شن چرا با خواستگارات این موضوع رو مطرح نمی کنی؟می تونی یک نفر رو انتخاب کنی و همه ی قضایا رو بهش بگی اگه واقعا تو رو می خواد و تو هم می خوایش می تونید یک مدت صبر کنید و در یک رابطه ی معقول هم رو بهتر بشناسید، می دونی که شناخت به این راحتی ها ایجاد نمی شه با ید در شرایط مختلف ادمه رو سنجید.
ببین یک چیزایی قسمته،بنظر می یاد باید دیدگاه های تا حدودی مذهبی داشته باشی، پس اگه به خدا اعتقاد داری بدون که ادمهای حسود نمی تونن سرنوشت ادمها رو عوض کنن پس نگران این موضوع نباش.
تشکرشده 63 در 31 پست
tamas جان سلام :
1-من دانشجوی ترم 4 مهندسی نرم افزارم دانشگاه شیرازم -برادرم فارق التحصیل رشته مهندسی اصلاح نباتات و کمی شاغل -خواهرم دانشجوی فوق لیسانس علوم تربیتی هست -پدر و مادرم هر دو بازنشسته فرهنگی هستند.
2-نمیدونم .
3-نه بدنبال موقعیت خانواده ام نیستند چون خانواده ما اندوخته علمی و فرهنگیمون بیشتره (البته ببخشید تعریف از خود نباشه)تا اندوخته مالیمون و از نظر مالی در سطح متوسط جامعه هستیم .
4-خانواده ام مستقیما این رو نمیگن که اگه خواستگار خوبی داشتی رد کن مثلا به من و خواهرم میگن :"برای هر کدومتون که خواستگار خوب امد دخترمون رو میدیم فرق نمیکنه دختر بزرگ و کوچیک"
اما در عمل متفاوت عمل میکنند و به من میگن یکسال دیگه صبر کن (من هول نیستم اما 2گانگی رفتار خانواده ام عذابم میده و من نمیدونم وقتی یه خواستگار مستقیما با خودم صحبت میکنه بالاخره من از موقعیت اسفاده کنم یا بگم یک سال یا 2 سال دیگه شرایط برام فراهم میشه(ازدواج خواهرم) )
5- به نظرم بهتره به طرف مقابلم نگم که این شرایط رو دارم چون نمیخوام شخصیت خواهرم زیر سوال بره و خرد بشه
6-من به خدا اعتقاد و اطمینان دارم و چیزی رو به زور نمیخوام چون ممکنه نهایتش خیر نباشه پس توکل به خدا و از خود خدا میخوام بهترین سرنوشت رو برام رقم بزنه
setaree11 (یکشنبه 22 اسفند 89)
تشکرشده 60 در 25 پست
سلام به شما دوست خوبم و مادر محترمتون
دوستان نظرات و راهنمایی های خوبی را ارائه دادند بعد ار تأکید زیاد روی داشتن شناخت و مهارتها و آمادگی های لازم زندگی به نظر من شما باید رابطتون رو با خواهرتون نزدیک تر کنید حالا برای شروع میتونید ازش اجازه بگیرید و در مورد خاستگارهاش نظر بدهید و به نوعی غیر مستقیم کمکش کنید تا از این حالت وسواس در انتخاب بیرون بیاد معیارهاش رو بپرسید و شما هم معیارهاتون رو بگید و بعد آروم آروم به خاستگارات اشاره کن و در موردشون ازش نظر خواهی کن . بگو که قصد ازدواج داری و آماده ای و نظرش رو بپرس از اینکه اگه تو ازدواج کنی آیا اون ناراحت میشه از فیلم های و داستان ها می تونی کمک بگیری .
از شما مادر خوبم می خوام که در برقراری رابطه ای نزدیکتر بین این دو خواهر گل کمک کنید و به نوعی این ذهنیت و فرهنگ غلط که دختر بزرگتر باید زودتر ازدواج کنه رو از ذهن دختر بزرگتون پاک کنید تا بخش
بزرگی از خیالش راحت بشه و کمکش کنید تا در انتخابی درست موفق باشه .مادر خوبم هر گلی یه بویی داره مطمئن باشید که با ازدواج دختر کوچک پنجره ی تقدیر دختر بزرگ بسته نمیشه و موقعیتهای ازدواجش ار بین نمیره این شما هستید کهگلدانهای خوبی برای گلهاتون می توانید پیدا کنید تا همیشه سبز و شاداب باشندمراقب باشید که گلهاتون پژمرده نشوند خدای ناکرده.برای هر دو خواهر عزیز و شما مادر مهربان آرزوی بهترین ها را دارم.
sogandpiar (یکشنبه 14 فروردین 90)
تشکرشده 600 در 287 پست
setaree11 جان سلام
چرا فکر می کنی شخصیت خواهرت خورد میشه؟بگو من خودم این رو می خوام که دروغ هم نگفتی.تازه اینطوری طفت رو هم بیشتر می شناسی و با عجله تصمیم نمی گیری
هنوز هم مادرت این نوشته ها رو می خونه؟
به نظرم سنت خیلی کمه برای ازدواج وهنوزجا برای پخته شدن و کسب تجربه داری
خیر در اون چیزییه که پیش می یاد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)