به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 16:36]
    تاریخ عضویت
    1389-10-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    1,915
    سطح
    26
    Points: 1,915, Level: 26
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کاش هیچوقت بله نمیگفتم...

    من همه این چیزایی که گفتین و قبول دارم فقط مشکلم اینه که عملا بلد نیستم آخه هیچکس نبوده که بهم یاد بده، وقتی که اومدم اینجا خیلی عصبی بودم همش به جدایی فکر میکردم و اینکه نکنه تو زندگی مشکلات بدتر ازین بیاد سراغم اما الان نمیگم تو ذهنم نمیاد میاد اما با کمک شماها و اینجا میخوام سعی کنم بهش فکرنکنم امیدوارم بتونم!
    الان چند روزه که با شوهرم حرف نمیزنم جواب تلفناش و نمیدم،چون نمیدونم باید چی بگم چجوری باهاش برخورد کنم،با خودم گفتم که دیگه هیچوقت نه میرم خونه مادرشوهرم نه حالش و میپرسم، نه تولدش وتبریک میگم نه واسش هدیه میگیرم و...... با شوهرم هم نمیتونم خوب و صمیمی باشم دیگه، چون تا حالا قبل از این برعکس این رفتارا رو داشتم اما جواب نداده! من همیشه بهشون احترام گذاشتم و نتونستم حرفام و بزنم چون اگه چیزی بگم میگن که بی ادب و پرو هستم و کوچیکتر بزرگتر حالیم نیست، همونطور که پشت سر خیلیا میشنوم که میگن! اما شوهرم همیشه راحت حرفاش و میزنه چون پدر ومادر من مثه اونا نیستن و هیچوقتم با عروسشونم اینطوری نبودن، مادرم هم هیچوقت سیاست نداشت واسه همین من نمیدونم سیاست یعنی چی...

    من همه این چیزایی که گفتین و قبول دارم فقط مشکلم اینه که عملا بلد نیستم آخه هیچکس نبوده که بهم یاد بده، وقتی که اومدم اینجا خیلی عصبی بودم همش به جدایی فکر میکردم و اینکه نکنه تو زندگی مشکلات بدتر ازین بیاد سراغم اما الان نمیگم تو ذهنم نمیاد میاد اما با کمک شماها و اینجا میخوام سعی کنم بهش فکرنکنم امیدوارم بتونم!
    الان چند روزه که با شوهرم حرف نمیزنم جواب تلفناش و نمیدم،چون نمیدونم باید چی بگم چجوری باهاش برخورد کنم،با خودم گفتم که دیگه هیچوقت نه میرم خونه مادرشوهرم نه حالش و میپرسم، نه تولدش وتبریک میگم نه واسش هدیه میگیرم و...... با شوهرم هم نمیتونم خوب و صمیمی باشم دیگه، چون تا حالا قبل از این برعکس این رفتارا رو داشتم اما جواب نداده! من همیشه بهشون احترام گذاشتم و نتونستم حرفام و بزنم چون اگه چیزی بگم میگن که بی ادب و پرو هستم و کوچیکتر بزرگتر حالیم نیست، همونطور که پشت سر خیلیا میشنوم که میگن! اما شوهرم همیشه راحت حرفاش و میزنه چون پدر ومادر من مثه اونا نیستن و هیچوقتم با عروسشونم اینطوری نبودن، مادرم هم هیچوقت سیاست نداشت واسه همین من نمیدونم سیاست یعنی چی...

  2. کاربر روبرو از پست مفید nazi 123 تشکرکرده است .

    nazi 123 (سه شنبه 10 اسفند 89)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 بهمن 90 [ 15:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-25
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    3,790
    سطح
    38
    Points: 3,790, Level: 38
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    227

    تشکرشده 229 در 108 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: کاش هیچوقت بله نمیگفتم...

    نازی جان تو تالار سیاست های زنانه رو مطالعه کن.برات مفیده همونطور که برای من مفید بوده.

  4. 2 کاربر از پست مفید شاپرک جون تشکرکرده اند .

    شاپرک جون (سه شنبه 10 اسفند 89)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 90 [ 16:36]
    تاریخ عضویت
    1389-10-19
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    1,915
    سطح
    26
    Points: 1,915, Level: 26
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کاش هیچوقت بله نمیگفتم...

    من وشوهرم الان یه هفته بیشتره که حرف نمیزنیم تازه حرفم بزنیم فرقی نداره
    عیدم نزدیکه نمیدونم وقتی اینقدر توهین آمیز باهام رفتار شده چه جوری میتونم برم خونشون یه بار اس ام اس دادم و به شوهرم گفتم که من نمیتونم بی تفاوت باشم ،با خودم گفتم باهاش حرف نزنم شاید مادرش متوجه شد و پشیمون شد اما......اما اون اصلا نمیخواد به مادرش و خونوادش حتی غیرمستقیم بفهمونه که رفتارشون اشتباهه به جاش در جواب میگه خواهر تو فلان روز جواب سلام من و نداد! یا مادر تو فلان روز یه حرفی زد که بهم خیلی برخورد!
    کاش هیچوقت عید نیااااااااااااد، متنفرم از عید امسال! کاش جور بشه با خونوادم بریم مسافرت که قیافه شون و نبینم، اما بازم برمیکردیم که.........خسته شدم.......


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.