به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26
  1. #21
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    مشتاق جان

    خدا را شكر كه از ديد خودت ، امروز زندگي ات به آرامش رسيده ولي تا زماني كه خودت اين غوغا را داري باور كردن آرامش زندگي ات كار مشگلي مي شود . چرا كه لازمه ي زندگي آرام همسران با رواني آرام است و در غير اين صورت در لايه هاي دروني جنگ در حال پايه ريزي است . اما زمان اعلام جنگ دوباره مشخص نيست .

    اما حسن كار تو در اين است كه به دنبال كسب ارامش براي برون رفت از اين غوغاي دروني هستي .

    از ديد من

    يك راه حل تو تغيير نگرش و ثبات و ريشه دار كردن باورهايت است .

    آيا تو مرد زندگي ات را مردي مهربان و دلسوز و مسئول و متعهد و.....و علاقمند به خودت مي داني ؟!‌ا

    گر به اين سئوال پاسخ بله دادي پس لازم است كه بر روي باورهاي خودت كار كني و احساساتت را با باورهايت همسو كني .

    و يكبار به آنچه كه از مرد زندگي ات مي خواهي و آنچه كه داري دقت كن و آنها را ليست كن و بنويس . اگر اين آقا همان مرد است ليست بعدي كه بايد تهيه كني نوشتن شكرانه است . ( هر روز)



    ضمن اينكه از نظر من خيلي يك بعدي و سرسري و از سر بي توجهي به مسائل نگاه مي كني و تنها غوغاي دروني خودت را مي بيني و از غوغاي دروني همسرت آگاه نيستي و تنها به اين دليل كه نقابهاي خوبي به چهره گرفته ايد .



    و باز تاكيد مي كنم براي كسب آرامش با يك مشاور صحبت كن چرا كه به غير از دست دادن آرامش و رسيدن به غوغاي دروني تو نياز به كمك از نزديك داري براي اينكه بايد نكاتي با ظرفيتهاي مشاوره ي حضوري نه مجازي برايت روشن شود .

  2. 5 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 24 بهمن 89)

  3. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 بهمن 89 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-11-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    ani عزیز من پیش یک مشاور رفتم.برایم منفعت داشت.ولی خوب.من به زندگیم ادامه می دهم ولی منکر عشق آن پسر نمی شوم.
    من همسرم را دوست دارم.
    ولی حسم را فراموش نمی کنم.

  4. 2 کاربر از پست مفید مشتاق تشکرکرده اند .

    مشتاق (یکشنبه 24 بهمن 89)

  5. #23
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    مشتاق جان


    مشاوره گرفتن را ادامه بده به اين دليل كه مشكلات شما زير بنايي است , و نياز به كمك جدي داره

  6. 5 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 24 بهمن 89)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 بهمن 89 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-11-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,609
    سطح
    23
    Points: 1,609, Level: 23
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    چرا مشکل من زیر بنایی است؟؟؟؟؟؟؟
    مگر این امکان ندارد کسی کسی دیگر را دوست داشته باشد و آن حس از بین نرود.و با کس دیگر ازدواج کند؟؟
    چه مشکلی هست؟

  8. کاربر روبرو از پست مفید مشتاق تشکرکرده است .

    مشتاق (یکشنبه 21 فروردین 90)

  9. #25
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 تیر 90 [ 14:12]
    تاریخ عضویت
    1389-11-05
    نوشته ها
    349
    امتیاز
    2,831
    سطح
    32
    Points: 2,831, Level: 32
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,381

    تشکرشده 1,389 در 345 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    چرا مشکل من زیر بنایی است؟؟؟؟؟؟؟
    مگر این امکان ندارد کسی کسی دیگر را دوست داشته باشد و آن حس از بین نرود.و با کس دیگر ازدواج کند؟؟
    چه مشکلی هست؟
    چرا مشتاق جان امکان دارد.ولی "مشکل زیربنایی" این است که زندگی به ظاهر خوب شما مدت زیادی دوام نمی آورد و دیر یا زود پایه های سستش خود را نمایان خواهد کرد :

    همسر شما هرچقدر هم که شما را دوست داشته باشند و منطقی باشند بالاخره از این وضع خسته خواهند شد

    آتشی که درون شماست بالاخره زبانه خواهد کشید و شما را از درون می سوزاند

    خانواده همسرتان بیشتر از این تحمل نخواهند کرد و به شما و همسرتان فشار خواهند آورد

    شرایط زندگیتان اصلا مناسب به دنیا آمدن یک فرزند نیست


    مشکلات درسی و زندگی و معیشتی را هم که اضافه نمایید متوجه "زیر بنایی" بودن مشکلتان می شوید.متاسفانه شما از پاسخ ها تفره رفتید.من نمی خواستم نظرم را ابراز کنم تا بیشتر با هم گفتگو کنیم که متاسفانه همکاری نکردید.لذا لازم دیدم در نوبه خودم شما را از خطر بالقوه آگاه سازم.

    شما چه طلاق بگیرید و با آن آقا ازدواج کنید و چه با همسرتان زندگی کنید متاسفانه با این شرایط نمی توانید یک زندگی مشترک موفق داشته باشید.زندگی ای که سراسر عاطفه و ارتباط موفق فکری و جسمی شما با همسرتان را شامل شود.

    اینکه دلتان نزد دیگری است و با شخص دیگری ازدواج کرده اید تقصیر همسر تان نیست.شما نمی بایست این کار را می کردید.حال که کرده اید به دنبال مقصر و یا خاموش کردن احساستان نباشید.

    خودتان را که نمی توانید گول بزنید.تا ابد هم به خود بگویید من آن آقا را دوست ندارم و به او فکر نمی کنم باز هم فایده ندارد.

    از طرفی تا هنگامی که این احساس در شما ریشه داشته باشد زندگی شما رو به بهبودی که نخواهد رفت هیچ متاسفانه از این بدتر هم خواهد شد


    تنها راه چاره مراجعه به یک روانشناس بالینی است . یک روانشناس بالینی خوب انتخاب نمایید و نهایت سعی خود را در بهبود شرایط خود بنمایید.

    تا زمانی که خود نخواهید هیچ کس نمی تواند به شما کمک بکند


    همچنین خود نیز دست به کار شوید.احساس شما چیزی می گوید که خلاف منطق شماست.با فردی ازدواج کردید ، در حالی که کس دیگری را دوست می داشتید.این بدان دلیل است که خود و ارزش های زندگی خود را نشناخته اید

    خدا را شکر در مورد مباحث خود شناسی مطالب بسیار نوشته شده است.شما باید ابتدا خود و درونتان را شناخته تا پس از آن به اصلاح درون خود برسید تا به لطف خدا به آرامش برسید

    همچنین برای یک راه حل موقت می توانید از تکنیک های توقف فکر برای جلوگیری از درگیری فکرتان به آقایی که از دست داده اید استفاده کنید.در این مورد هم در همین انجمن جستجو نمایید مطالب زیادی پیدا خواهید کرد

    با توکل به خدا



    امیدوارم همواره موفق باشید

    با احترام

  10. کاربر روبرو از پست مفید arix تشکرکرده است .

    arix (یکشنبه 21 فروردین 90)

  11. #26
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 فروردین 90 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1389-9-10
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    1,870
    سطح
    25
    Points: 1,870, Level: 25
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    60

    تشکرشده 60 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: رسيدن به عشقم

    سلام دوست عزیز
    ضمن عرض خوش آمد گویی به تالار و بیان این مطلب که شرایط روحی شما را درک میکنم و برای شما احترام خاصی قائلم باید بگویم من یه عنوان یک زن اصلا کار شما را صحیح نمیدانم چرا؟
    اول اینکه تو شرایطی ازدواج کردی که هنوز درگیری های فکری و احساسی داشتی و اصلا به طرف مقابلت و رویاها و آرزوهاش فکر نکردی و برای رهایی خودت از اینکه کسی که تو عاشقشی احساسی به تو نداره تن به ازدواج داده ای.
    دوم اینکه ازدواج رو با ارزش عمیقش به عنوان یک زن ایرانی با تمام پایبندی های مثال زدنیش توی دنیا، نپذیرفتی
    سوم اینکه روراست نبودی تو زندگی با خودت و شوهرت که حتی بعد از ازدواج هم فراموش نکردی
    چهارم اینکه تو که از احساسات خفته ای که نسبت به اون آقا داشتی مطلع بودی چرا شرایطی رو پیش آوردی که اون آقا و خودت به مرحله درددل کردن رسیدی نگو که یک دفعه پیش آمد که اصلا غیر ممکن
    پنجم اینکه چطر دلت اومد با شریک زندگیت همچین کاری کنی و چطور دلت اومد خودت رو انقدر پایین بگیری
    کسی که الان به عنوان شوهرت تو رو با وجود دانستن همچین اتفاقی پذیرفته اصلا قابل مقایسه با فردی که با یک زن شوهر دار حتی کلمات عاشقانه ردو بدل میکنه نیست
    ششم اینکه تو باید شخصیت درمانی بشی تا خودت رو بهتر بشناسی و بدونی از زندگی چی میخوای (البته خدای ناکرده جسارت نکردم و کل شخصیت شما را زیر سوال نبردم)
    آدم وقتی ازدواج میکنه که مظمئن باشه باید تو مسیری قرار بگیره که فقط خودش هست و طرف مقابلش و شخص سومی این وسط توی ضمیر آدم وول نمیخوره البته عشق های نافرجام پاک و سالم زیاد بوده که یادش از خاطر پاک نمیشه ولی عشق پاک شخص سومی رو اذیت نمیکنه چون اصلا کار عشق اذیت کردن نیست به آرامش رسوندن.
    من اصولا این گونه اتفاقات رو با تمام وجود رد میکنم یک زن ایرانی باید این طور باشه. ولی با تمام این صحبتها من معتقدم که شما یک توانایی منحصر به فردی داری که میتونی خودت رو به بهترین مراحل برسونی و مشکلت رو خودت حل کنی چون مسبب این اتفاقات خودت بودی و نسبت به شوهر و خانوادش مسئولی ومن هم به عنوان یک خواهر برات بهترین آرزوها رو دارم.پس بلند شو و اشتباهاتت رو بپذیر و از شوهرت بخواه تا خودش رو خالی کنه نه فراموش کنه چون در آینده ممکن دوباره این آتش زیر حاکستر شعله ور بشه . زندگیت رو جمع و جور کن که فکر کنم خیلی بهم ریخته و احتیاج به خونه تکونی داره.عزیزم مراقب خودت باش و امیدت رو به خدا از دست نده. موفق باشی.

  12. 5 کاربر از پست مفید sogandpiar تشکرکرده اند .

    sogandpiar (یکشنبه 21 فروردین 90)


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوهرم بسيار حساس، ريزبين و بدبين است. بسيار به كمكتون نياز دارم.
    توسط به دنبال محبت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: یکشنبه 06 فروردین 91, 03:39
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 30 مرداد 90, 21:14
  3. رازهائي براي رسيدن به حقيقت زندگي
    توسط niloofar 25 در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 اردیبهشت 89, 19:20
  4. هفته بسيج
    توسط omed در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آذر 88, 19:27
  5. اگر از خدا نمي ترسيدم ديگر نفس نمي كشيدم
    توسط a_b در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 20 شهریور 87, 16:53

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.