اگه شما زن اول اون آقا بودي و مي خواست ازت جدا شه همه ما بهت راهكار مي داديم كه چطوري روي خودت كار كني، اشكالاتي كه داري بررسي كني تا بالاخره شوهرت متوجه بشه كه تغيير كردي با هم بريد مشاوره و زندگي رو با اون بچه معصوم از نو شروع كنيد. يه كاري هم مي كرديم كه دست نفر سوم(كه الان در حالت واقعي توي قضيه شما خودت هستي) از زندگي تون كوتاه بشه.
هر زندگي متاهلي يكسري مشكلات داره. زن و شوهر بدليل تربيت بچگي نادرست و يا كمبود مهارت اشتباهاتي مي كنن و دچار سوء تفاهم ميشن و بجاي حل مسأله سراغ پاك كردن صورت مسأله(طلاق) ميرن.
شما اصلا و ابدا نبايد وارد رابطه با مرد زن دار مي شديد و علاقه پيش ميومد. پس تعهد و اخلاق چي ميشه. تا وقتي كه اون آقا در زندگي قبليش هست متعلق به اون خانمه و شما اجازه نداريد اونو با الفاظ بد خطاب كنيد. واقعا شما دوست اون خانميد؟ خيلي نامردي كرديد!!!
مشكل شما فقط ترسه. ترس از تنهايي، ترس از ازدواج نكردن كه باعث شده اينجوري براي اين آقا به آب و آتيش بزنيد.
چيزي كه نياز داريد اين باوره كه خداوند سهم هركسي رو از زندگي مشخص كرده و مطمئنا بخت و اقبال هيچ كس رو در سفره ديگري نذاشته. نمي دونم چرا شما فكر كردي كه اون آقا مي تونه همسر خوبي براي شما باشه.
روانشناسها توصيه مي كنند از يك شكست عاطفي تا رابطه بعدي يكسال فاصله باشه تا پيشينه بد خاطرات قبلي وارد رابطه جديد نشه اونوقت شما تازه نقطه صفر ماجرا هم نيستيد بلكه دو سه پله عقبتر هم هستيد.
هيچ بعيد نيست با كوله بار مشكلاتي كه اين آقا توي زندگي الانش درست كرده و حل و فصل نشده گذاشته همونا رو به شما فرافكني بكنه و با كوچكترين شباهت رفتاري شما به همسر قبليش اوضاع براي شما هم سخت و پيچيده بكنه.
اگه واقعا دوست داري ازدواج كني اينطوري از خدا بخواه:
"خدايا منو به آرزوم برسون كه به خير و صلاح خودم و همگان باشه".
نبايد رسيدن ما به آرزومون به قيمت تباه كردن زندگي كس ديگه تموم بشه.
پس راهت چيه؟
اينه كه اين آقا رو با همه مهر و علاقه اي كه بهش داري كنار بگذاري زندگيتو بكني و دنبال حق خودت باشي. بذار اون آقا راه خودشو بره و اگرم سراغ كس ديگه اي رفت بدون منشش اينطوريه و قطعا بدرد تو نمي خورده و چون تو راه درست رو انتخاب كردي هرگز خودتو سرزنش نخواهي كرد.
موفق باشي خواهر خوبم
علاقه مندی ها (Bookmarks)