به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 26 , از مجموع 26
  1. #21
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: حساسیت بی مورد مادر شوهر(کمکککککک)

    رابین عزیزم من فکر نمی کنم قهر کار درستی باشه
    راستشو بخوای جوابتو نمی دونم چی بدم فقط می تونم توصیه بکنم که ارتباطتت رو با نامزدت کامل قطع نکنی و بعضا یه چراغ سبزی نشون بدی مثل اس ام اس و ...، فک کنم بذار ایشون بیشتر اس ام اس بدن و بحث های مهم نکن در حد احوالپرسی در ارتباط باش
    به هر حال
    پدرتون از رفتارهای ایشون عصبانیه درست حق دارن ولی عزیزم ایشون شاید بیشتر از شما واکنش نشون بدن چون روی شما تعصب داره هر چی باشه این تعصب وجود داره و بنابراین شما باید روش میانه رو انتخاب کنی
    یک مقدار هم از این سکوت استفاده کن و سعی کن به خودت مسلط باشی و رابطه مادرشوهر و عروسو قاطی رابطه خودت با نامزدت نکنی
    این دو رو از هم جدا نگه داری بهتره
    The Happiness of Your Life Depends on The Quality of Your Thoughts

    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #22
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 90 [ 03:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-14
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,441
    سطح
    29
    Points: 2,441, Level: 29
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت بی مورد مادر شوهر(کمکککککک)

    ممنونم سابینای عزیز.از راهنماییهاتون متشکرم.

  3. کاربر روبرو از پست مفید roben تشکرکرده است .

    roben (چهارشنبه 20 بهمن 89)

  4. #23
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 بهمن 90 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1389-10-18
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    1,969
    سطح
    26
    Points: 1,969, Level: 26
    Level completed: 69%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 96 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت بی مورد مادر شوهر(کمکککککک)

    دوست عزیزم سلام
    در جواب سوالت باید بگم در دوران عقد دقیقا همین دخالتها توی زندگی من از طرف خانواده همسرم بود البته باید باین جزئی از ذات مادر شوهر منه حتی درباره دامادش هم نظر میده .ببین دوست من من فکر میکنم این دخالتها بخاطر اینکه شماتو عقد هستید شدتش زیاده و وقتی به خونه خودت بهتری اوضاع عوض میشه یکی از دوستان گفته بود اگه دخالتی میکنند تو دعوا راه ننداز و سکوت کن که معلوم بشه تو از این دخالتشون خوشت نیومده ولی کاری رو که فکر میکنی درسته انجام بده در برابر خواسته هاشون زود تسلیم نشو نمیگم لجبازی کنی یا بی احترامی مثلا اگه میگن فلان لباس رو بپوش بگو فکر میکنم اصلا بهم نمیاد یا نظر مامانمم اینکه بهم اصلا نمیاد خودم یک لباس خیلی عالی پسندیدم شما هم اگه ببینید خوشتون میاد. در مورد خودم دخالتهای مادر شوهرم ادامه داره ولی من بهشون فهموندم که از این دخالتها خوشم نمیاد اگر هم درباره لباسم نظر بده بدون بی احترامی نظر خودمو بهش میگم و کار خودمو میکنم . در مورد حرفهایی که از شوهرت نقل و قول میکنند اصلا توجه نکن اصلا انگار نمیشنوی عکس العمل نشون نده شاید فقط میخواد تو واکنش نشون بدی که با این کارت تیرش به سنگ میخوره


    دوست عزیزم هیچ مردی که واقعا آمادگی ازدواج رو داره بخاطر اینکه همسرش به خواست مادرش لباس نمیپوشه ازش جدا نمیشه مگه اینکه موجود ضعیفی باشه و همچین آدمی لیاقت زندگی مشترک رو نداره (البته مطمئنم همسر شما اینطور نیست )و نباید زندگی رو برای همچین آدم سست عنصری تباه کرد. عزیزم نگران نباش به حرف پدرت گوش بده یک وقتی وسوسه نشی تماس با شوهرت بگیری بذار اون بیاد جلو کمی تحمل کن ولی اگه اس ام اس داد جوابشو بده طوری که متوجه بشه شما دوسش دارید علیرغم این دلخوری ها. گاهی هم اگه صلاح دونستید برای اینکه ارتباطتون 100 درصد قطع نشه بهش اس ام اس بدید نه اینکه توش ازش بخواید بیاد یا تماس بگیره فقط در حد احوالپرسی .عزیزم بهت توصیه میکنم هیچ وقت طوری رفتار نکن که کسایی که حالا عمدا یا سهوا میخوان زندگیتو بهم بریزن موفق بشن .سیاست داشته باش واسه همسرت دلبری کن

  5. 2 کاربر از پست مفید بئاتریس تشکرکرده اند .

    بئاتریس (چهارشنبه 20 بهمن 89)

  6. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 90 [ 03:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-14
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,441
    سطح
    29
    Points: 2,441, Level: 29
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت بی مورد مادر شوهر(کمکککککک)

    سلام بئاتریس عزیز. ازینکه کمکم می کنید واقعا ممنونم. حتما از راهنماییهاتون استفاده می کنم.
    امیدوارم شما هم مشکلتون حل بشه عزیزم.

  7. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 بهمن 89 [ 22:32]
    تاریخ عضویت
    1389-11-20
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,521
    سطح
    22
    Points: 1,521, Level: 22
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت بی مورد مادر شوهر(کمکککککک)

    با سلام خوشحالم که یک سایتی برای مشاور ازدواج پیدا کردم. من دختری هستم که مدتها با یکی از همدانشکده ایهام دوست بودم و به ازدواج فکر می کردیم. آیا اینکه پسر ماجرای خواستگاری را برای حل پاره ای از مشکلات اقتصادی و کاری عقب بیندازد تا حدی قابل قبول است ولی مشکل اینجاست اینکه ایشان بگوید روی جواب مادر و خواهرم نمی تونم اثر بگذارم و اگر بگویند نه من نمی تونم روی حرف اونها حرف بزنم چون تابحال تورویشان نایستادم.و شاید نشه ازدواج کنیم اگز اونهاسرسختانه مخالفت کنند. این یعنی بی قول قطعی! از طرفی می بینم وضعیت اینگونه است من را به امید 6ماه آینده به بعد نگه میدارد با گریه و هر وسیله ای که شده دل من را برحم می آورد که ترکش نکنم.اما من برایم بسیار گران تمام میشود که الان آینده خودمو برنامه دکترای خارجمو برای ایشان به عقب انداختم که باهم برویم بعد 6ماه دیگه مادر ایشان بیایند چون مادر پسرهستند و توجامعه این دروغ کذایی که تعداد دخترها بیشتر از پسرها بوده است مطرح است کلاس بگذارند و مانع ازدواج ما بشوند یا ناز کنند برایم بسیار وحشتناک است.مادر ایشان بیشتر دنبال مال و مدرک هستند(خداراشکر خانواده من از همه این نظرها از ایشان سرتر هستند) ولی کلاس مادر پسرها را نمیدونم چی بگم که فکر کنند پسرشان را می دزدند. اینم بگم ترس ایشان قبل از ازدواجه در کل زن بدی به نظر نمیرسند اما خوب فکر میکنند پسرش درس خونده دیگه چی شده!جو غلط جامعه ما! به قول خودش مادرش سخت گیر است ولی بعد از ازدواج کاری به عروسش ندارد روی عروس دیگرش هم اینو ثابت کرده.اما اینکه ملاک مادرشان این است اذیتم می کنه چون خانواده من بیشتر به شعور و عرضه و پاکی طرف امتیاز میده. ایشان از نظر مالی بسیار وابسته هستند که من دختر از اینکونه اصلا نیستم و کاملا مستقلم چه روحی چه مالی .من اگر روی برنامه کلی زندگیم اثری نداشت شاید می تونستم مساله را در حالت نیمه مسکوت در بیاورم و به بقیه مسایل زندگیم بپردازم.از طرفی نمیتوانم همزمان به چند مورد فکر کنم. من موردهای در نظر جامعه بسیار بهتر از ایشان داشته ام که بخاطر دکترای خارج و رفتن همه را حذف کردم و اصلا نذاشتم کار به احساس بکشه. اگر بخواهم ایشان را الان حذف کنم ایشان را از زندگیم الان نمیتوانم چون تا حدی چون دوستش دارم و پارامترهای شخصیتی مثبتی داره که برام مهمه با وجود پایینتر بودن سطح اقتصادی و استقلال قبول دارم (شاید بگم مکمل خوبی برای منه! و این برام سواله آیا انسان با مکملش می تونه بیشتر بسازه یا با عین خودش؟)و در چند صحنه زندگی که خیلی مشکل داشتم کنارم بوده و کمک روحیم کرده و اینکه پدرم خیلی فکر می کنه ازدواج نکنم چی میشه و مریضی روحی عصبی شدیدی داره.شاید دل پدرم هم بدست بیاورم(من یک دختر تحصیل کرده هستم می دانم نباید به صرف راضی کردن دل پدرم ازدواج کنم اما این مساله باعث شده با وجودی که پذیرش دکتراهای خوب داشتم تا بعد تعیین تکلیفم با دوستم به عقب بیندازم که هم دل پدرم را بدست آورم و هم با کسی که نسبتا زیاد ،نمیگم عاشقانه،دوستش دارم ازدواج کنم.اینم بگم من سالها فکر میکردم تنها به خارج برای تحصیل میروم و اونجا ازدواج میکنم ولی بعد چندین بار تنها به خارج رفتن دیدم عوض شد که اگر بتوانم با کسی که دوستش دارم ازدواج کنم بروم بهتر است تا تنهایی بروم (هرچند من سالها فکر میکردم بهتر است مجرد از کشور خارج بشم).ایشون منو خیلی زیاد دوسداره حتی برنامه زندگیشو بامن تنظیم کرده که بیاد دکترا خارج با وجودی که قبل جدی شدن ماجراش بامن یک لحظه هم فکر نمیکرد ازایران بره.اینم می بینم داره تلاششو می کنه باز دلمو به رحم میاره که صبر کنم یک سال دیرتر برم اما با هم بریم.اما مهم اینه که هیچی قطعی نیسا؟ با وجود این شرایط منو راهنمایی کنید؟آیا من اسیر احساسم که این انسان را حذف نمی کنم؟به نظر شما بهترین تصمیم گیری برای الان من چیه؟آیا رفتار احتمالی مادر ایشان طبیعیه جامعه امروزه؟(اینها همه شاید هست شایدم مشکل خاصی با مادرش پیدا نکنیم)اما چون بدجور فکر میکنه پسر داره دیگه چی هست نه من هر کسی احتمالا با این مادر مشکل پیدا خواهد کرد؟

  8. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 90 [ 03:04]
    تاریخ عضویت
    1388-10-14
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    2,441
    سطح
    29
    Points: 2,441, Level: 29
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسیت بی مورد مادر شوهر(کمکککککک)

    سلام مهسای عزیز.
    به نظرم دوستتون مثل همسر بنده به مادرشون وابسته هستند. این مشکل رو من هم اول داشتم اما به مرور زمان این وابستگیش کم شد. ولی بهتره که قبل از ازدواج مطمئن بشی که مادر شوهر آینده شما در زندگیتون دخالت نکنه به هر حال وابستگی زیاد می تونه باعث دخالت بشه مثل زندگی من البته الان این وابستگی از طرف مادرشوهرم زیاده.اگه شما آدمی باشی که زیر بار زور نری و استقلال طلب باشی یک کم زندگی کردن با این خا نواده برات مشکل میشه .(البته یه کم که چه عرض کنم.) ولی اگه بعد از ازدواج به گفته مادرش کاری به کارت نداشته باشه می تونی باهاش کنار بیای.
    ولی سعی کن قبل از ازدواج همه جوانب رو در نظر بگیری .واحساساتی برخورد نکنی.
    شاید بگم مکمل خوبی برای منه! و این برام سواله آیا انسان با مکملش می تونه بیشتر بسازه یا با عین خودش؟
    من با این شرایطی که الان دارم فکر میکنم مثل هم بودن خیلی بهتر از مکمل بودنه . چون واقعا سخته با کسی زندگی کنی که تمام رفتارهاش با تو فرق داره.من که اینطورم. اما باید به این توجه داشت که همه آدما مثل هم نیستند به هر حال اختلاف نظر همیشه وجود داره.
    دوست عزیزم اگه یک تایپیک جدید باز کنی و مشکلت رو مطرح کنی دوستای زیادی می تونند کمکت کنن.
    امیدوارم برای زندگیت تصمیم عالی بگیری.


 
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حساسیت زنانه
    توسط بادبادک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 08 تیر 96, 00:05
  2. حساسیت به مادر شوهرم
    توسط parnian1 در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 تیر 93, 13:35
  3. چشم چرانی همسرم یا حساسیت من
    توسط بانوی اسفند در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 06 تیر 93, 12:18

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.