سلام
متاسفانه آن طور که به نظر می آید شما تحت فشار شدید روحی هستید.هم برادرتان و هم مادرتان ناخواسته این فشار را به شما تحمیل می کنند.
به نظر من اینکه می خواهید ازدواج کنید بیشتر از جهت رهایی از این مشکلات است تا نیاز عاطفی.خب این یک ریسک بزرگ است.
شرایط خانواده ی شما بدون شک در ازدواج آتی شما هم تاثیر منفی خواهد گذاشت.شما ابتدا باید در آرامش فکری و روحی بوده و سپس ازدواج کنید تا یک ازدواج موفق را انشاالله تجربه نمایید
به نظر من شما فعلا به طور کل از ازدواج صرف نظر کرده و با تلاش سعی کنید که شرایط زندگیتان را بهبود ببخشید . سپس با شخصی که برازنده ی شماست ازدواج کنید.معمولا کسانی که توسط اینترنت آشنا می شوند دست کمی از همان خواستگار شما نخواهند داشت و با ازدواج با این افراد از چاله در می آیید و در چاه می افتید...
برای شروع می توانید برای کنکور کارشناسی ارشد امتحان دهید .اگر زخمت بکشید حتما تهران قبول می شوید.آن موقع می توانید در تهران خوابگاه گرفته و از مزایای آموزش رایگان بهره بگیرید.با دوری از جو حاضر خانواده تان می توانید دوباره آرامش را در درونتان جستجو کنید و از این فشار ها رهایی یابید .
اگر در کارشناسی ارشد هم موفق باشید و معدل و مقالات کافی داشته باشید.بعد از آن هم می توانید در همین تهران یک خانه اجاره نمایید و مستقل زندگی کنید و یا می توانید اپلای کنید برای خارج از کشور که مزایای خاص خود را دارد.
برای مثال اگر برای کشور کانادا اقدام نمایید از آنجا که کانادا یک کشور سوسیالیستی است هزینه های پزشکی کاملا رایگان بوده و دولت برای شما خانه و کار پیدا می کند.با وام هایی که می دهند به راحتی در 5 سال اولیه می توانید صاحب خانه و ماشین شوید و ....
بهترین آرزوها نثار شما
علاقه مندی ها (Bookmarks)