دوست عزيزم zpar
ورودت رو به تالار همدردي تبريك مي گويم . بايد بگم من هم تقريبا شرايط شما رو داشتم ولي هيچگاه از اين ديد به اين مسئله نگاه نكردم و اونقدر روي درستي عقايدم پافشاري نداشته ام . از خوندن مطالبت به نتايج زير رسيدم .
1- ادم انعطاف پذيري نيستي .
2- دچار وابستگي به همسرت هستي .
3- ادم كمالگرايي هستي .
4- در حال حاضر دچار تعارض در درون خودت شده اي
كه همه اينها راه حل دارد .
تو اول از همه بايد با خودت كنار بياي . تو از زندگيت چي مي خواي ؟
بعد دليل بچه دار نشدنت در طول اين ده سال چي بوده ؟
از كجا اينقدر مطمئن هستي كه رفتارهاي ديني تو زياده روي يا نوعي تهجر نبوده كه اگر چنين بوده خوب شوهرت نمي تونه خودشو به تو نزديك احساس كنه .
دليل شوهر تو براي جدايي بيشتر چه چيزهايي هست ؟
دوست عزيزم در ادامه بايد بگم ادمها خيلي وقتها ناخواسته در طول زمان ار همديگه تاثير مي گيرند بدون اينكه خودشون بخوان . تو ميگي ادم معتقدي بودي اگه خودت واقعا به اعتقادات خودت باور داشتي و اون رو نه از روي اجبار بلكه با ايمان راسخ و دلايل محكم و با شور و نشاط انجام ميدادي قائدتا به مرور زمان تاثير خوب خودت رو روي همسرت بايد ميگذاشتي .
يه چيز ديگه بايد در مورد دينداري به شما ياداوري كنم . دينداري راهي است براي بهتر زندگي كردن و بيشتر ادمها به چيزي يا كسي اعتقاد دارن كه به اونها ارامش ميده . شايد كه نه حتما شوهر تو اون ارامشي رو كه بايد در روش دينداري شما نديده .
در پايان چند تا مقاله بهتون توصيه مي كنم كه بخونيد و سعي كنيد راهكارهاي اون رو تو زندگيتون كاربردي كنيد .
رهايي از وابستگي
اعتماد به نفس چيست ؟
و مقاله اي كه اقاي سنگتراشان هم توصيه كردن انتخاب صحيح شيوه حل مسئله و تعارضهاي ما
چگونه انعطاف پذير شويم ؟
اميدوارم با مطالعه اين مقالات بتوني راه حل مناسبي پيدا كني و در هر صورت دوست دارم بيشتر راجع به شرايطت بدونم تا من و دوستاي ديگه بتونيم بهتر راهنماييت كنيم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)