به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: به نظر شما آیا دغدغه و نگرانی یافتن یک خواستگار و شوهر م

رأی دهندگان
108. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • خیلی زیاد

    92 85.19%
  • نه خیلی

    16 14.81%
  • اصلاچنین نگرانی وجود ندارد

    0 0%
صفحه 6 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 84
  1. #51
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مهر 88 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1387-10-23
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,661
    سطح
    38
    Points: 3,661, Level: 38
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    سورنا:
    آیا برای شما این تعریف شده است که به خواستگاری پسری بروید و او به شما بگوید برای شروع زندگی چقدر سرمایه دارید؟!!!
    این تعریف شده است که پدر آن پسر از شما بپرسد خانه دارید؟ ماشین دارید و...؟
    به نکته خیلی خوبی اشاره کردید: شهامت در مقابل خواسته ها و توقعات طرف مقابل
    بله این شهامت رو ممکنه هر کسی نداشته باشه اما خیلیها دارند و می تونند این رو بپذیرند
    و حتی داشتن شهامت در مقابل پاسخ منفی و توانایی جلوگیری از تأثیر منفی آن بر روحیه و احساساتش


    یکی از دوستان اشاره داشتند:
    آیا در هندوستان که دخترها به خواستگاری می روند مشکل وجود ندارد؟
    دوست گرامی:
    1- منظور ما این نیست که بجای پسرها دخترها بروند ما می گوییم این آزادی و حق انتخاب به هر دوطرف داده شود
    2- هرکاری قطعاً مشکلات خاص خود را دارد هدف ما به حداقل رساندن مشکلات است

    فرض کنید صاحب مغازه ای نیاز به فروشنده دارد و فردی هم بیکار است و جویای کار مناسب
    اگر هر دو طرف آزاد باشند که بدنبال حل مشکلشان بروند این دو نفر خیلی زود همدیگر را پیدا می کنند و نیازشان برطرف می شود و مهم نیست که فرد بیکار با دیدن آگهی (نیاز به فروشنده)صاحب مغازه، کار را پیدا کرده باشد یا صاحب مغازه متوجه نیاز آن مرد شده باشد مهم این است که هر دو به نیازشان رسیدند
    اما اگر این قضیه اینطور باشد که صاحب مغازه بخاطر مقام و جایگاهی که دارد خیلی زشت است در پی فروشنده باشد و نباید به کسی سفارش کند در نتیجه اگر روزی آن مرد تصادفاً از آن محل عبور کند و متوجه شود شاید این مغازه دار به فروشنده نیاز داشته باشد و .... به نیازشان برسند در غیراینصورت هیچکدام نیازشان برطرف نمی شود و تا مدتها باید سختی و فشار را تحمل کنند فقط بخاطر یک غرور بیجا

    حکایت ما هم همین است

    من تصور می کردم بیشتر از اینها از این مطلب استقبال شود منتظر سایر نظرات و پیشنهادات شما هستیم

  2. #52
    ((( مشاور خانواده ))) آغازکننده

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    با سلام
    چندیست كه در حال بررسی و جمعبندی موضوعات مهم دخیل در پیدا كردن شوهر هستم. و سعی می كنم قبل از عید كامل كنم.

  3. #53
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 04 آذر 90 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1387-3-24
    نوشته ها
    354
    امتیاز
    5,029
    سطح
    45
    Points: 5,029, Level: 45
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    325

    تشکرشده 334 در 122 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط fereshth
    به دودلیل عذرخواهی می کنم
    1 بدلیل بی تجربگیم از این سایت دوبار یک مطلب تکرار شد که متاسفانه نتونستم حذفش کنم اگر مدیرمحترم این کار رو انجام دهند ممنون می شوم
    2- حرفهای قبلیم کم بود دوباره اضافه می کنم بخدا پرچونه نیستم فقط دلم خیلی پره
    دلیل اینکه پسر به خواستگاری می رود این است که باید متانت دخترها حفظ شود و ... اما همین کار خیلی وقتها دقیقاً نتیجه عکس می دهد
    خود من بارها شده بخاطر عدم تعادل روحی از نمازخواندن اجتناب کردم. من که واقعاً ارتباط با خدا رو دوست دارم و او را بهترین دوست خودم می دانم نمی خواهم سرپوش روی اشتباهاتم بگذارم یا همه چیز و همه کس را مقصر بدانم جز خودم، اما بعضی وقتها واقعاً تنها دلیلش همینه
    اینکه چرا خدا هم نسبت به من بی توجه است؟

    مدیر محترم همدردی شما فرمودید
    کسب تحصیلات، داشتن شغل، بالا بودن اعتماد به نفس، داشتن آداب اجتماعی فعال، داشتن مهارتهای ارتباطی قوی، تناسب رفتار و گفتار و با هنجارهای فرهنگی منطقه ای، عدم ارتباطهای احساسی و سطحی با جنس مخالف، رفت و آمد با فامیل ، اقوام ،آشنایان، همسایگان و شرکت در مراسمات، جشنها و ....، شرکت در کانون ها ، انجمن ها ، باشگاه ها و ... همه اینها گوشه ای از فعال بودن و منفعل نبودن است.
    من یک دختری که سالها در همین راه تلاش کردم و سعی کردم با تلاش و تحصیل این موضوع رو فراموش کنم یکجورایی خودم رو از این راه ارضاء کنم یا اینکه با این کار توجه دیگران را جلب کنم اما نتیجه اش چه شد؟(البته تمام هدفم این نبود اما یک دلیلش همین بود)
    از لحاظ ظاهری فرد موفقی هستم اما باطناً احساس تنهایی می کنم و بعضی وقتها عدم موفقیت
    دیگه حوصله کارکردن رو ندارم من که شاگر اول بودم 2 تا از درسهای این ترمم رو با تقلب سپری کردم اگر تقلب نمی کردم فقط 2 تا سوال رو جواب می دادم
    حوصله هیچکس و هیچ چیز رو ندارم احساس می کنم همه چیز یک توهمه و سرپوش گذاشتن.
    مثل این میمونه که دختری گرسنه است و توی خونه چیزی برای خوردن نداره مادرش برای اینکه سر دختر رو گرم کنه براش قصه می گه و باهاش بازی می کنه اما بعد از چند وقت اون دختر دیگه نه انرژی برای بازی کردن داره نه برای گوش دادن به قصه های مادرش فقط می تونه بیهوش بشه تا هیچی نفهمه اما آخرش چی بالاخره یا پدرش میاد و براشون غذا میاره یا اون هم هیچوقت نمیاد شاید هم آنقدر دیر بیاد که دیگه گرسنگی، دختر بچه رو از پا می ندازه
    اگر پدر به موقع بیاد خوب مشکلی نیست همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود اما اگر نیامد یا دیر آمد اونوقت اگر دختر بره و از همسایه بقلی نون بدزده حق داره یا نه؟ یا اینکه بره سراغ کارهای ناشایست و از این راه نون بدست بیاره حق داره یا نه؟ شرعاً چنین حقی نداره اما خیلی از ما می گیم خوب حق داره این کار رو انجام بده یعنی منطقی می دونیم
    خیلی سخته مطمئنم این قصه رو هممون می تونیم حس کنیم و حتی تصور کنیم چون قطعاً برای هممون احساس گرسنگی پیش آمده البته امیدوارم به این شدت نبوده باشه
    این قصه رو گفتم تا بگم میل جنسی هم مثل خیلی از امیال ما نیاز به پرورش-هدایت-ارضاء شدن و ... داره نباید اون رو نادیده گرفت اما متاسفانه بخاطر حیاء اصلاً به این مسئله توجهی نمی شه ما توی مدرسه یاد می گیریم به دیگران کمک کنیم محبت کنیم دوست داشته باشیم و احترام بگذاریم و ... اما عشق به جنس مخالف رو هیچوقت و هیچ کجا یاد نمی گیریم اصلاً نمی تونیم تشخیص بدیم این عشق واقعی است یا علاقه و توجه به ظواهر یا وابستگی یا ... چون آموزش ندیدیم
    من می دونم تا چه حد باید به دوست هم جنسم اعتماد کنم و روی دستیم با او حساب کنم اما نمی دانم با دوست پسرم چگونه باشم
    می دانم وقتی تشنه ام آب تصفیه شده باید بنوشم و می تونم تشخیص بدم چه آبی مناسب است اما نمی دانم وقتی مجردم و هیچ رابطه جنسی برای من حلال نیست باید چکار کنم
    و ...
    چرا باید اینگونه باشد؟
    تصور من این است:
    من یک زندانی هستم که زندانم قصر است قصری زیبا و با شکوه
    هرروز از پشت بلندگو می گویند:
    دختران زیبا و خوب شما جواهراتی هستید با ارزش برای همین اینجا می مانید تا یک نفر که ارزش شما را دارد بیاید و به قصر خود (زندان دیگر) منتقل کند
    چقدر زیبا و با شکوه اگر ما نخواهیم اینقدر به ما ارزش دهند کی را باید ببینیم؟
    من هیچوقت از دختر بودنم ناراحت نبودم اما چند سال است که متنفرم از اینکه دخترم
    بغضی که چند سال در گلویم مانده و هنوز نتوانستم خاموشش کنم
    خداوند در قرآن ازدواج را یکی از راههای رسیدن به آرامش معرفی کردند
    اما میل جنسی، من و قطعاً خیلی از دخترها را دارد از بین می برد
    من که می توانم دختری موفق ، شاد و سرزنده باشم می توانم یک مخترع یا مهندس خوبی باشم چرا باید بخاطر گرسنگی تمام فرصتها را از دست بدهم باور کنید بهانه نمی آورم
    خسته ام خیلی خسته
    هممون می دونیم باگرسنگی ،تشنگی یا خستگی زیاد نمی توان کار کرد و ذهن را متمرکز ساخت
    اگر واقعاً با من همدردید و حرفهایم را قبول دارید (حتی 5% از آنرا)بیایید به هم کمک کنیم بیایید با هم یک تصمیم قاطع بگیریم و اجرایش کنیم
    به خدا این حق ما نیست
    این ظلم است این با زنده بگور کردن دخترها چه فرقی دارد؟
    اون موقع دختر می مرد و راحت می شد اما ما داریم زجرکش می شیم

    اگر مدیر همدردی تصمیم و برنامه ای دارند من حتماً همراهی می کنم و از هیچ کمکی دریغ نمی کنم
    راستش امروز به ذهنم رسید که اگر ما بتونیم یک مقاله خیلی خوب و تخصصی با زبانی عامیانه تهیه کنیم و اون رو بین مردم پخش کنیم
    یا همایش برگزار کنیم و از دانشگاهها شروع کنیم چون افراد تحصیلکرده زودتر این حرفها را قبول می کنند
    و فعالیتهای دیگر
    تابتونیم این سنت زیبا اما دارای اشکالات زیاد را اصلاح کنیم
    بخدا اینکه پدر و مادر من هم بدنبال داماد مناسب برای خود بگردند جرم نیست
    این را باید همه بفهمند
    به عنوان یک پسر واقعاً تحت تاثیر قرار گرفتم. نیاز جنسی حق شماست و اینکه با ازدواج به دنبال رفع نیاز جنسی هستید نه تنها بد نیست بلکه بسیار ستودنیست. مگر نه این است که رفع این نیاز به انحا دیگر و به طرق غیر شرعی برایتان آسان و ساده است. پس همین مسئله که از این راه در صدد رفع نیازتان هستید امریست مثبت و قابل تمجید.
    بله، نیاز به بودن در کنار شخصی دیگر و نیاز به نوازش شدن و نیاز به آغوش گرفتن و در آغوش کشیده شدن و ارضا جنسی شدن بخشی از زندگسیت و نه همه ی آن اما همانطور که گفتید عدم رفع آن سایر وجوه زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد. پس بدانید که تمام حرفهایتان برای من و بسیاری دیگر قابل درک است و همه ی جملاتتان به حق و قابل دفاع.

    دوست عزیز ما در کشوری زندگی می کنیم که برخی عرفیات غلط که بیجا به باورها تبدیل شده اند چنگ بر روی گلویمان انداخته و در حال خفه کردنمان هستند اما با اینکه می توانیم با عقل و منطق این باور های غلط را بشکنیم باز بی اراده و گوسفندوار از هر آنچه که گذشتگانمان به آن معتقد بودند پیروی می کنیم.
    واقعاً در خواستگاری دختر از پسر هیج عیبی وجود ندارد. اگر دختر همانند یک پسر ظرفیت شنیدن جواب منفی را داشته باشد چه اشکالی دارد. به نظر من پسران با خواستگاری دختران مشکلی ندارند و مشکل خود دخترانند ولی همیشه می نالند که جامعه می گوید خواستگاری دختر از پسر صحیح نیست. مگر جامعه کیست غیر از من و شما. الان این مسئله هنوز جا نیفتاده است. اما اگر دختران جامعه واقعاً خواهان دخالت مستقیم در انتخاب همسر آینده ی خود هستند با شروع این سنت شکنی می توان امیدوار بود که این قضیه کاملاً پذیرفتنی شود.
    فرشته جان ،پسر بودن دردسرها و دغدغه ها و مسئولیت هایی دارد که شما خانما ازآنها فارغید اما خب در مواقعی اندک هم خانم بودن محدودیت آور است مانند همین مسئله ی خواستگاری. یک جا خوندم نوشته بود خانمها همیشه وقتی مجردند نگران آینده اند و به محض تاهل نگرانی آنها رفع خواهد شد ولی آقایون در زمان تجرد راحت و بی دغدغه اند ولی باید از فردای ازدواج نگران آینده باشند. فکر می کنم این جمله به واقعیت نزدیک باشه. اما به طور کل وقتی که می بینم یک دختر هموطن در این امر مهم و حیاتی زندگی خودش مستاصل میشه و باعث بوجود اومدن مشکلات روحی در اون میشه ناراحت و متاثر میشم.
    البته این را بدانید که پسران بسیار زیادی هستند که در آرزوی ازدواج اند اما به دلیل حزم وعاقبت اندیشی و پیش بینی مشکلات آینده در شرایط نا بسامان اقتصادی و اجتماعی کنونی اقدام به ازدواج نمی کنند. به طور کل من سوء مدیریت کلان کشور رو بسیار دخیل می دونم در مشکلات اینچنینی جوونا. چون همه ی این مشکلات زنجیروار به هم مرتبط اند و حل یکی دو مسئله عمده و مهم می تونه مانند یک جور دومینو این مشکلات ردیف شده برای مردم رو حل کنه.

    برای من به شخصه که یک پسرم ازدواج کردن راحته و اگر اراده کنم ماه آینده متاهل خواهم بود ولی کیفیت آن و ادامه ی مسیر است که باعث میشه خیلی از ما پسر ها با وجود نیاز های مشابه شما درانجام این امر مهم تامل و تحمل بیشتری داشته باشیم. شما هم بهتره اگر موردی در آینده پیش آمد یک جنبه از ازدواج رو بر دیگر جنبه ها مرجح ندونید و با وجود نیازتون به این قضیه همواره حساسیت زیادی در انتخابتون به خرج بدید که خدای نکرده روزی پشیمون نشید ولی از وسواس و سخت گیری بپرهیزید.
    به نظر من بهترین راهکار عملی برای فردی مثل شما علاوه بر حضور فعال اجتماعی، ابراز علاقتون به فرد مورد نظر به طور غیر مستقیمه. آیا خواستگاری کردن راحت تره یا اینکه با رفتارتون علاقتونو بروز بدید؟ مسلماً دومی راححتر و کم هزینه تره. اگر هم بلد نیستید باید یاد بگیرید که دل یک پسر رو به دست بیارید. البته اگر بی توجهی دیدید زود تغییر رفتار بدید چون که متوجه میشید اون آقا نسبت به رابطه بی میله. ولی اگر به فردی نشون بدید که علاقمندید مطمئناً در روشن شدن و دامن زده شدن به علاقه در او (اگر این پتانسیل از روز اول در او نسبت به شما وجود داشته باشه) نسبت به شما موثر خواهد بود. هرگز از اینکه حس خوب و تمایل خود را به یک پسر بروز دهید ابایی نداشته باشید و اون رو مثبت بدونید. خیلییییییییییییییییییی از آقایون هستند که اگر چراغ سبز بگیرند ترسشون از جواب منفی ریخته و سعی به اقدام برای آشنایی می کنند. الیته باید بتوانید خیلی زیرکانه و هوشمندانه این کار را کنید که در عین حفظ متانت برای آن آقا مطلوب و خواستنی جلوه کنید و هر کسی برای منظورهای دیگر جذبتان نشود. من فکر می کنم برای فردی مثل شما با این شرایط این بهترین راهکار است. بد نیست که اقوام نزدیک هم شما را به خانواده ی کسانی که پسر دارند پیشنهاد دهند جوری که گمان شود خود شما از موضوع خبر ندارید.
    به هر صورت حتی اگر مانند آن دخترک نان دزدی هم کنید بر شما ملامتی نیست چون هر انسانی یک ظرفیتی دارد. برایتان بهترین آرزوها را دارم.

  4. کاربر روبرو از پست مفید wintersun77 تشکرکرده است .

    nazaninIT (شنبه 01 مهر 96)

  5. #54
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 مهر 88 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1387-10-23
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    3,661
    سطح
    38
    Points: 3,661, Level: 38
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 139
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    30

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    سلام
    1- از مدير محترم همدردي سپاسگذارم كه به فكر ما هستند
    2- آقاي wintersun77 صحبتهاتون خيلي به دلم نشست و وقتي مي خوندم بغض گلويم را گرفته بود از حس همدرديتان بسيار سپاسگذارم
    3- متاسفانه برخي از دوستان از مطالبي كه در اين تاپيك نوشتم برداشت اشتباه داشتند
    من بعد از اين تاپيك چندين پيغام خصوصي با موضوع پيشنهاد دوستي داشتم
    دوستان شعار من و خيلي از دخترهايي كه اين مشكل را دارند اين است:
    من آن گلبرگ مغرورم كه ميميرم ز بي آبي ولي از خفت و خواري پي شبنم نمي‌گردم
    ما اگر اهل دوستي بوديم كه ديگه مشكلي نداشتيم چيزي كه زياده دوست پسره نمونه اش ديروز سوار ماشين يك پسر جوان شدم كه فكر كنم هم سن بوديم خيلي اصرار كرد با هم رابطه داشته باشيم و ... هم خوش تيپ بود هم حرفهاي قشنگي مي زد اما من حتي شماره تلفن هم ازش نگرفتم گفت پشيمان مي شيا پيش خودم گفتم وقتي ديدم كسيكه خيلي دوستش دارم قصد ازدواج نداره و مي خواد ما با هم دوست باشيم دورش رو خط كشيدم تو كه ديگه عددي نيستي.
    البته من با ارتباط دختر و پسر اصلاً مخالف نيستم خودم دختري هستم كه خيلي راحت با پسرها صحبت مي كنم و از اينكه در جامعة ما اينقدر دختر و پسرها رو از هم جدا مي كنه ناراحتم اما از رابطة نا مشروع خيلي بدم مياد و معتقدم مثل اين است كه وقتي تشنه‌اي يك ليوان آب زلال كه كفش نمك هست بنوشي اولش خيلي شيرينه و تشنگيتو رفع مي كنه اما كم كم نمكش عطشت رو چندبرابر مي كنه.

    حرف ما اينه بايد هر دو (دختر و پسر) حق انتخاب داشته باشند خانواده ما هم بتوانند مثل خانواده پسرها بدنبال شريك زندگي براي دخترشان بگردند.

    كه مدير محترم خيلي خوب حرف ما را متوجه شدند و منتظر اقدامات ايشان هستيم البته اگر از دست ما هم كاري بر بيايد دريغ نمي كنيم.

  6. #55
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 27 شهریور 89 [ 17:39]
    تاریخ عضویت
    1387-8-24
    نوشته ها
    1,569
    امتیاز
    8,965
    سطح
    63
    Points: 8,965, Level: 63
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 502 در 230 پست

    Rep Power
    172
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    طرف شما رو سوار کرده شما اول فکر می کردید طرف قصدش ازدواجه؟!!! جدی می گید!؟

  7. #56
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 04 آذر 90 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1387-3-24
    نوشته ها
    354
    امتیاز
    5,029
    سطح
    45
    Points: 5,029, Level: 45
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    325

    تشکرشده 334 در 122 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorena_arman
    طرف شما رو سوار کرده شما اول فکر می کردید طرف قصدش ازدواجه؟!!! جدی می گید!؟
    سورنا جان شما حرفشونو با دقت نخوندید. منظورشون این بود که قبلاً با یک پسری آشنا بوده اند و به آن آقا هم علاقمند بوده اند ولی به دلیل عدم تمایل آقا به ازدواج، فرشته خانم این رابطه را خاتمه دادند. حالا چه برسه به یک راننده ای که هیج آشنایی قبلی و علاقه ی شدیدی به ایشون ندارند و مسلماً این پیشنهاد دوستی را که بدون هدف هست بدون پشیمانی رد می کنند. متوجه منظور ایشون شدید؟

  8. #57
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 00:06]
    تاریخ عضویت
    1387-10-25
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    3,297
    سطح
    35
    Points: 3,297, Level: 35
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 53
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    121

    تشکرشده 125 در 66 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    [quote=wintersun77]
    نقل قول نوشته اصلی توسط fereshth
    به نظر من بهترین راهکار عملی برای فردی مثل شما علاوه بر حضور فعال اجتماعی، ابراز علاقتون به فرد مورد نظر به طور غیر مستقیمه. آیا خواستگاری کردن راحت تره یا اینکه با رفتارتون علاقتونو بروز بدید؟ مسلماً دومی راححتر و کم هزینه تره. اگر هم بلد نیستید باید یاد بگیرید که دل یک پسر رو به دست بیارید. البته اگر بی توجهی دیدید زود تغییر رفتار بدید چون که متوجه میشید اون آقا نسبت به رابطه بی میله. ولی اگر به فردی نشون بدید که علاقمندید مطمئناً در روشن شدن و دامن زده شدن به علاقه در او (اگر این پتانسیل از روز اول در او نسبت به شما وجود داشته باشه) نسبت به شما موثر خواهد بود. هرگز از اینکه حس خوب و تمایل خود را به یک پسر بروز دهید ابایی نداشته باشید و اون رو مثبت بدونید. خیلییییییییییییییییییی از آقایون هستند که اگر چراغ سبز بگیرند ترسشون از جواب منفی ریخته و سعی به اقدام برای آشنایی می کنند. الیته باید بتوانید خیلی زیرکانه و هوشمندانه این کار را کنید که در عین حفظ متانت برای آن آقا مطلوب و خواستنی جلوه کنید و هر کسی برای منظورهای دیگر جذبتان نشود. من فکر می کنم برای فردی مثل شما با این شرایط این بهترین راهکار است. بد نیست که اقوام نزدیک هم شما را به خانواده ی کسانی که پسر دارند پیشنهاد دهند جوری که گمان شود خود شما از موضوع خبر ندارید.
    به هر صورت حتی اگر مانند آن دخترک نان دزدی هم کنید بر شما ملامتی نیست چون هر انسانی یک ظرفیتی دارد. برایتان بهترین آرزوها را دارم.
    ممنون از جواب شما... شما جواب خانم فرشته را دادید ولی من هم به عنوان یه دختر هم سن فرشته عزیز،از پاسخ شما خیلی استفاده کردم ...
    [align=center]به کجا می روی ، آسمان در خود توست[/align]

  9. #58
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 04 آذر 90 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1387-3-24
    نوشته ها
    354
    امتیاز
    5,029
    سطح
    45
    Points: 5,029, Level: 45
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    325

    تشکرشده 334 در 122 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    ممنون. خواهش می کنم.
    نمی دونستم استقبال میشه وگر نه بیشتر طول و تفصیلش می دادم!

  10. #59
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 20 اسفند 87 [ 23:59]
    تاریخ عضویت
    1387-7-02
    نوشته ها
    5
    امتیاز
    3,231
    سطح
    35
    Points: 3,231, Level: 35
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 119
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    سلام
    من یه پسر 22 سالم من خواستگار دارم رسمی یعنی مادراشون می یان خواستگاری و زنگ می زنن از فامیل و غیره
    از پارسال 5 تا مورد برام پیش اومد و داره بیشتر میشه
    اینا اصلا شوخی نیست منم با کسی شوخی ندارم چون بعضی چیز ها رو دارم که میان خواستگاریم 1: با دختری ارتباط ندارم و حریم ها رو نمی شکنم 2: بابام پول داره 3: دارم درس می خونم تو یه رشته آینده دار 4: خوش تیپم البته مورد های منفی هم دارم
    ولی من خودم عاشق یه دخترم که امیدوارم که زنم بشه البته اون نمی دونه ؟آره این حکایت زندگی ولی در همین خانواده ما دخترانی داریم یک دونه خواستگارم ندارن همه تو فامیل کفیدن برای همه جالب
    ولی من به عنوان یک پسر نصیحتی به شما دخترا بکنم تو گوشتون بره با تحصیلات هیچ پسری جذب شما نمیشه مگر اینکه بیمار باشه یا یک ریگی به کفشش باشه بخواهد از درآمد شما استفاده کند
    اگر زیبا بودید مبارکتون باشه خوش شانسید اگر نبودید نشینید خونه بخورید برید ورزش کنید خودتون خوش تیپ کنید مطمئنا مردان زیادی جذب شما میشن
    و یه مورد دیگه زنانه برخورد کنید خیلی از مردان از دخترانی که ادای مردان در میارن خوششون نمییاد خیلی مهم با این 2 مورد شانس خودتون بالا می برید
    سواد به درد شما نمی خوره در ازدواج البته شعور مهمه نه سواد پس خودتون گول نزنید اینجا ایرانه پس خیالی فکر نکنید فکر می کنید فوق لیسانس بگیرید همه می میرن نه اینطوری نیست(چون شنیدم می گم) سعی کنید زیبا باشید نبودید خوش اندام بعد اصالت و سربزیر بودن و شعور
    من از پارسال که اومدم اینجا یک پست زدم می ترسیدم موهام بریزه ولی شانس آوردم و اینطوری نشد شما هم امیدوار باشید گاهی شانس یه دفعه میاد

  11. #60
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 04 آذر 90 [ 02:02]
    تاریخ عضویت
    1387-3-24
    نوشته ها
    354
    امتیاز
    5,029
    سطح
    45
    Points: 5,029, Level: 45
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 121
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    325

    تشکرشده 334 در 122 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من خواستگار ندارم

    sa1191
    با اینکه ساده و صریح حرف زدی ولی به نظر من حرفات درسته و توصیه ای که کردی منطقی و کاراست. در ضمن برای من هم پیش آمده. دوست پدرم که دکتره و رئیس یکی از بیمارستانهای معروفه به پدرم گفته بود که به پسرت بگو بیاد خواهر زن منو ببینه. با اینکه پدرم بهونه آورده بود براش اما تو یه مهمونی که قصد داره خانوادمون رو دعوت کنه دوباره خواسته بود که من هم بیام. البته من به پدرم گفتنم که بهانه بیاره و رد کنه چون من قصد ایران موندن ندارم ولی خوب به هر حال این عمل ایشون خواستگاری بود و به نظرم هیچ عیبی هم نداشت.


 
صفحه 6 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.