به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    سلام

    میتونم بگم که من پیشگیری این واقعه رو کردم. قبل از عقد رسمی رفتار خوبی از مادرشوهر و پدر شوهرم نمیدیدم و همینطور همسرم روی مادرش تعصب خاصی داشت و داره، و خودش هم با تعریفهایی که از اون می کرد برای من از اونها یک قول ساخته بود. اما خوشبختانه من زیادی خوشبین هستم و سعی میکردم به جای عروس دخترشون بشم هر چند که توی حرف آسونه و الان دیگه تبدیل به یه شعار شده، اما چندین بار بدون همسرم رفتم خونشون و با مادر همسرم صحبت کردم از همه چه از خاطراتم و طرز فکرم و .... کم کم اون هم شروع به تعریف کرد از مشکلاتش، خاطراتش و شاید باورتون نشه که الان سنگ صبور هم شدیم.
    بعضی مواقع همسرم رو تشویق می کنم به اینکه رابطه صمیمانه تری با پدر و مادرش داشته باشه به اونها زیاد سر بزنه، گاهی پیش همسرم برای مادرش اظهار دلتنگی می کنم (که گاهی واقعا دلتنگ میشم).
    باید اینو در نظر داشته باشیم که پدر و مادر همسرمون کسانی بودند که عزیزترین فرد زندگیمون رو بزرگ کردن و اگه همسرمون خصوصیت خوبی هم داره باید از اونها تشکر کنیم...
    نباید زیاد ذهنمون رو درگیر این روابط کنیم. شاید ما زنها اشتباه می کنیم که مثل همسرانمون به خونواده مون بها نمی دیم.
    به نظر من کسی که از مادرش به راحتی بگذره از همسرش هم به راحتی می گذره. البته در مواردی که این توجه زیاد از حد باشه و یا مادر همسرمون، همسرما رو زیاد احضار کنه باید این اطمینان رو به اون بدیم که پسرشون رو از اونها ندزدیدیم و عشق و محبتی که فرزندشون به ما داره هیچ خللی در عشق و محبتش به اون وارد نمیکنه.

    همه آدمها یه قلق دارن ، باید به جای اذیت کردن خودمون اونو پیدا کنیم.

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 خرداد 87 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1386-9-10
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 109 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    صحبت های shad جالب بود ولی باور کنید همه مثل هم نیستند ، کاری که شما با مادرهمسرتان انجام دادید من هم در اولیل ازدواج انجام دادم ولی افکار مادر شوهر من و یا یک فردی مثل seda پیچیده تر از این حرفاست که بشه باهاشون دوست شد ، وگرنه احترام آنها بجاست .
    نمی توان به همه مادرشوهر ها رفتاری یکسان داشت .
    دوستی مادرشوهر من دوست خاله خرسه است ، اصلاً نباید خیلی بهش نزدیک شد ، چون واقعا متوقع، با دید سطحی و بی تجربه ، احساسی و... است و زندگی ات را به باد می دهد .
    محبت هم اندازه داره .
    اگه از همون روز اول عقد می دونستم که چطور باید در عین احترام به مادرشوهرم به خودم هم احترام بگذارم و از حق خودم دفاع کنم الان اینطور پشیمان نبودم .
    البته دیر نشده از حالا به بعد سعی می کنم از حق خودم دفاع می کنم .

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 خرداد 87 [ 11:55]
    تاریخ عضویت
    1386-11-21
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    4,160
    سطح
    41
    Points: 4,160, Level: 41
    Level completed: 5%, Points required for next Level: 190
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    سلام به همه دوستان
    من اخيرا در اين مورد 2روش را تجربه كردم:
    يك روز با تندي با شوهرم راجع به اين مسئله صحبت كردم اما موضع او بسيار بي منطق بود به من ميگفت كه همش من اشتباه ميكنم و همه چيز به بدبيني و ديدگاه خودم بر ميگرده و مادرش از بابت هيچ كارو هيچ صحبتي منظوري ندارد من بد برداشت كردم .خلاصه 45 روزي هم خونه مادرش نرفتيم .من كلي سر درد داشتم از بس عصبي بودم و استرس داشتم اما شوهرم كما في السابق به خونشون ميرفت خريد هاي مادرش رو انجام ميداد به بيرون ميبردش و....
    بعد مدتي با پيشنهاد خودم رفتم خونه مادرش چون شوهرم علي رغم تمام كارهايي كه ميكرد بسيار حساس بود و شديدا در اين خصوص آسيب پذير بود و احساس ميكردم مادرش بيشتر تحريكش ميكنه به هر تقدير رفتم اما چون گذشته صميميتي با آنها احساس نميكردم و نيكنم .جالب اينكه د رابتدا به ساكن مادر شوهرم متذكر شد كه شوهرم او را به فلان مغازه براي خريد برده و .... اين نشان ميده كه او برخلاف ظاهرش باطن پليدي داره و زندگي بچه هايش براش مهم نيست .اميدوارم كه خدا به راه راست هدايتش كنه چون انسانهاي بيمار درمان ناپذيرند.

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 خرداد 87 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1386-9-10
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 109 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    صدا جان ببین از روزی که من مشکلاتم با مادرشوهرم را در این سایت بیان کردم و به راه حل های مدیر عمل کردم 3 ماه می گذرد باور کن به نتیجه ای رسیده ام که در موضوع اختلاف با خانواده شوهر هم نوشتم :
    بنده از جمله عروسانی هستم که واقعا مادر شوهر با من مشکل دارد ،یعنی اگر برایتان بنویسم که چه روزهایی گذراندم ، به حالم تاسف می خورید . همه حرف هایی که دوستان در این موضوع نوشته اند به سر من آمده است و بدتر از آن .
    اما مهم نیست .چرا؟
    بعد از مدت ها که بارها از شوهرم سوال کردم که چرا زورت به من می رسه ؟گفت :خانواده من حرف خودشان را می زنند و کار خودشان را می کنند و من نمی تونم اونها را عوض کنم تا انشاء الله یکروزی پشیمان بشند و مطمئن باش خدا جای حق نشسته است ، من فقط به تو دسترسی دارم ، تو مونس من هستی ، من با تو زیر یک سقف هستم ، پس بدان که من دوستت دارم و پشتیبانت هستم ولی نمی تونم به خانواده ام احترام نکنم ، خودت را خراب نکن .

    من حرف های مدیر سایت که به من گفتند را به طور خلاصه می نویسم :

    1- زندگی را سخت نگیرید و حساس به موضوع نشوید . هر چه حساس تر شوید مشکل بزرگ تر می شود .
    2- به جنبه های مثبت زندگی تان بیشتر فکر کنید .
    3- انرژی را روی شوهرتان بگذارید ، نه روی خانواده شوهر(یعنی اینکه ساعت هایی که به آزارهای مادرشوهر فکر میکنید و غصه می خورید و در این سایت درددل می کنید به فکر ایجاد صمیمیت و کسب مهارت زندگی باشید )(من خودم دنبال این کسب مهارت هستم و هنوز هزاران سوال دارم کاش دوستان در این مورد باز هم کمک می کردند )[b]
    4-به هیچ وجه کنترل زندگی خود را به دست دیگران ندهید اما با سیاست صحیح نه با مظلومیت .
    5- به هیچ وجه به گناه نکرده غذرخواهی نکنید ولی به بزرگتر احترام کنید .
    6- دیدتان را به زندگی گسترده تر کنید ، اصلا زمان آنقدر ارزش دارد که نباید برای این مسائل خراب شود به موفقیت های بزرگتر خود و شوهر فکر کنید و زمان و انرژی را سرمایه گذاری کنید .
    7- برای لذت بردن از زندگی باید کمی خود را به نادانی بزنید ، بی خیال باشید .
    8- زمان به همراه یک روش درست مشکلات را حل می کند
    9- استمرار در یک روش صحیح بیشتر از خود روش مشکلات را حل می کند

    به نظر من باید با شوهر دوست شوید و خیلی قشنگ و با جملاتی درست ، با او درددل کنید ، مطمئن باشید اگر گلایه های خود را از خانواده شوهر به زبانی درست و منطقی به شوهر بگویید تاثیر پذیری او بیشتر می شود ، حتی ممکن است با شنیدن حرف هایتان غمگین تر از شما بشود .
    ولی اگر باز زبان زخم ، نیش ، لحن بد اخم بگویید دیگر هیچ وقت به حرف تان گوش نمی دهد و بی منطق تمام گناه ها را به گردن شما می اندازد .
    اعتماد شوهرتان را از بین نبرید .
    سعی کنید با روش های مختلف او را به سمت خود و خانه و خلوت خودتان جذب کنید ، تا آنجائیکه می توانید از خانواده شوهر بد نگویید بگذارید خانواده شوهر از شما بد بگویند ، باور کنید محبوب شوهر می شوید .
    اگر در یک روش صحیح استمرار کنید روزی می رسد که شوهرتان از دست خانواده اش خسته می شود به شرطی که شما او را خسته نکرده باشید .

    من تجربه کرده ام که وقتی مادرشوهرم رفتار بدی نشان میدهد و من در غیاب او ،با شوهرم به صورت منطقی در مورد مادرش حرف می زنم و جنبه های مثبت مادرش را می گویم ، شوهرم سرتاپا شاد می شود و عاشقانه نگاه می کند و احساس علاقه زیاد را در نگاهش احساس می کنم .
    با شوهرتان دوست شوید و از او بخواهید که کمکتان کند .
    در برابر شوهر موضع گیری نکنید .

  5. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    واقعا" سخته
    من بعضی وقتها فکر میکنم اون به فکر آخرت هم هست؟
    به من میگه دخترم هستی ولی هیچ وقت طرف من نیست
    من هم زیاد به حرفهاش گوش نمیکنم و بی خیال شدم اعصابم خیلی راحت شده
    باهاشون هم دیگه صمیمی نیستم
    احترام میذارم اما دیگه مثل قبل دوستش ندارم
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"


  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 خرداد 87 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1386-9-10
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 109 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط elina
    واقعا" سخته
    من بعضی وقتها فکر میکنم اون به فکر آخرت هم هست؟
    به من میگه دخترم هستی ولی هیچ وقت طرف من نیست
    من هم زیاد به حرفهاش گوش نمیکنم و بی خیال شدم اعصابم خیلی راحت شده
    باهاشون هم دیگه صمیمی نیستم
    احترام میذارم اما دیگه مثل قبل دوستش ندارم
    عین جمله شما را من بارها به خود گفتم :
    این زن آخرت را نمی شناسد ، فقط به فکر دنیاست .
    به من میگه دخترم هستی ولی آزارم می ده ، این چه مادری است ؟
    از سرِ من وشوهرم دست بردار.
    چرا به بهانه های مختلف گریه و زاری می کنه و از سکوت من سوء استفاده میکنه .
    چرا دورغ میگه ؟ چرا تهمت میزه ؟ چرا خدا را نمی شناسد ؟ چرا اینقدر پرتوقع است ؟ چرا اینقدر فضولی میکنه ؟ چرا اینقدر بی احترامی میکنه ؟

    الینا : باورت میشه ؟
    این افکار فایده نداره .فقط خودمون را نابود می کنیم . مادرم میگفت : احمقی ، اگه به خاطر مادرشوهر خودت را نابود کنی .
    راست میگفت.
    من هم به حرفش گوش دادم و دیگه اصلا بی خیالش شدم

  7. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    پس درد همه ما یکیه
    مهم اینه که ما روحیه مونو نبازیم
    بعضی وقتها که حرفهاش میخواد ناراحتم کنه به یه موضوع دیگه فکر میکنم
    به خودم میگم ولش کن اگه شعور داشت این حرفها رو نمیزد
    یه مشاور به من گفت هروقت از حرفش ناراحت شدی بدون که به اون بیشتر از خودت اهمیت دادی
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"


  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 خرداد 87 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1386-9-10
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 109 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    نقل قول نوشته اصلی توسط elina
    یه مشاور به من گفت هروقت از حرفش ناراحت شدی بدون که به اون بیشتر از خودت اهمیت دادی
    خیلی جمله قشنگیه ، نوشتمش ،گذاشتمش در کیف پولم .
    الینا ، شما پیش مشاور رفتید ؟ برای من هم بنویسید که دیگه چی گفت . خیلی برام مفید و جالبه .
    راستی سال نو مبارک .
    التماس دعا

  9. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 شهریور 88 [ 09:47]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    6,773
    سطح
    54
    Points: 6,773, Level: 54
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    218

    تشکرشده 222 در 118 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    سلام صدا خانم
    مادر گلی که بو کردن و دیدن روزانه باعث جلا دادن روح میشود شما نباید اینگونه صحبت کنید
    یک سوال دارم شما با مادرتان سرد برخورد میکتید؟
    مطمینا خیر
    پس هر کس مادرش را دوست دارد و بهتر است این رابطه مادر پسری ادامه یابد مخصوصا که پدرش هم تازه فوت شده
    شما با احترام هم ئبه مادر خوتان هم مادر همسرتان کاری کنید که مورد توجه همسرتان بیش از پیش قرار بگیرید
    ممنون

  10. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش

    سلام دوستان خوبم ،

    هربار که نوشته های شما رو می خونم با خودم فکر می کنم چقدر سخته آدم در شرایطی قرار بگیره که احساس کنه نسبت به او بی انصافی و بی توجهی می شه و یا حقوقش نادیده گرفته می شه و ...

    اما اگر بشه یه جور دیگه به موضوع نگاه کرد شاید بتونیم شرایط متفاوتی رو تجربه کنیم ...
    مثلا تصور کنید شما مادری هستید که عمر و زندگیتان را به پای پسرتان گذاشته اید و متناسب با این امر ، سهم قابل توجهی از محبت و توجه او مختص شماست . در تمام مدت از زمان بارداری تا تولد و تا دوران کودکی و جوانی نفس او ، نگاه او ، لبخند او ، درددل او ، غمهای او ، شادیهای او و ... همه و همه از آن خود شماست ...و غیر از این چیز دیگری را متصور نیستید ... (همانطور که اکثریت مادران اینگونه اند )
    و احساس مادرانه جز این نیست ...
    حالا او را در شرایط ازدواج تصور کنید ... و کسی را ببینید در کنار او که خواه ناخواه گاهی و شاید اغلب از شما به او نزدیکترست .... و البته خواهان حقوقی نه کاملا یکسان اما مشابه شماست ... چه می کنید ؟ طبیعی ست که حتی به سرتان بزند که او می خواهد فرزندتان را از شما بگیرد و چون پسر شما او را دوست دارد و به او دلبسته است ممکن است تصور کنید که دیگر شما را دوست ندارد ... گاهی حتی می دانید که ذهنیت شما منطقی نیست اما احساسات و عواطف شما عنان اختیار را به دست می گیرد و شما حتی مبادرت به رقابت با فرد تازه می کنید به حدی که شاید قلب او را هم بشکنید ...
    در اینگونه موارد اگر عروس یک عروس کاردان باشد سعی به همذات پنداری و همدلی با مادر شوهر می کند تا جایی که این احساس را به او بدهد که مهر مادری جای خودش است و با مهر ورزیدن به همسر متفاوت (همه ی مادر ها این موضوع را می دانند اما می خواهند با تمام وجود این موضوع را درک کنند )... از طرفی با این رفتار همسر خود را درگیر تعارض وحشتناک انتخاب یا مادر یا همسر نمی کند و از این طریق آرامش ، عشق و دعای پر مهر پدرها و مادرها را ضمیمه ی بلافصل زندگی خود خواهد کرد ...

    البته قطعا نگاه کردن از زاویه ی دید یک مادر شوهر همیشه برای عروسها سخت و غیرقابل درک است .اما چه کنیم ؟ سعی کنید به این فکر کنید که احیانا یک روز خود شما هم مادر شوهر می شوید و ممکن است تحت تاثیر عاطفه مادری چنین احساساتی(و حتما نه چنین رفتاری ) را تجربه کنید ... و به این فکر کنید که انتظار شما از عروستان چه خواهد بود ؟ ...
    به نظر من برای هر پدر و مادری (حتی شما )جدا شدن از فرزندان می تواند یک بحران باشد اما شکل پشت سرگذاشتن بحران با توجه به میزان مدیریت احساس و عقل در افراد مختلف ، متفاوت است ...

    به هر حال این شما هستید که باید راهی را انتخاب کنید که کمترین آسیب و هزینه را برای خودتان و اطرافیانتان داشته باشد ...

    موفق باشید .


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حساسيت نسبت به حضور همسر در محيط دانشگاه
    توسط yasiman در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 22 آبان 89, 21:48
  2. حساسيت به ارتباط عاطفي همسرم و خانوادش
    توسط وفا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 شهریور 87, 20:40
  3. +حساسيت بيش از اندازه همسرم
    توسط رو‍‍ژان در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 15 مرداد 87, 23:50
  4. * حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش
    توسط seda در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 خرداد 87, 10:19
  5. حساسيت بيش از اندازه همسرم
    توسط alieng در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 بهمن 86, 12:27

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.