به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: مشکل با خانواده شوهر ..

    سلام به دوستان همدرد. راستش مشکل من اینه که بی اندازه از دست رفتارهای مادر شوهرم حرص می خورم. ایشون زیادی هوای پسر و نوه شون رو دارن. خیلی می خوان در جریان کارهای ما باشن . با توجه به اینکه ما در طبقه بالای اونا زندگی می کنیم اونا به همه ورود و خروجهای ما اشراف دارن و ما مدام باید گزارش بدیم که کجا میریم و از کجا میایم. چی خوردیم و چی کار می خوایم بکنیم. در ضمن خیلی هم باید دنباله رو اونا باشیم. یعنی اگه ما یه جایی دعوتیم و اونا هم جای دیگه . ما باید با اونا بریم مهمونی . بعدا اگه وقتی پیدا شد به کار خودمون برسیم. در واقع همیشه کار و فامیل اونا مهمتره تا کار و فامیل ما. البته من خیلی هم تحت امر اونا نیستم ولی وقتی به میل اونا رفتار نمی کنیم. مادر شوهرم تا چند روز اون مورد رو یادآوری می کنه و اعصاب ما رو بهم می ریزه.من هم تو خودم همش حرص می خورم.شما میگین من چطوری از این جنگ اعصاب راحت بشم.

  2. #12
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با خانواده شوهر ..

    سلا آتنا
    به تالار همدردی خوش آمدید.
    ما در مورد سئوال شما و مسائل شبیه به این در همین انجمن( اختلاف و دعوا با خانواده همسر) چندین موضوع داریم و دهها پاسخ دادیم. اگر ممکنه یه سری به اونها بزن و دقیقا مطالعه کن. اگر نکته خاصی در مورد شما وجود دارد که متفاوت از مسائل قبلی بود با جزئیات بیشتر بفرما تا پاسخگو باشیم. انشاء الله....

  3. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مرداد 90 [ 12:35]
    تاریخ عضویت
    1386-10-26
    نوشته ها
    145
    امتیاز
    4,307
    سطح
    41
    Points: 4,307, Level: 41
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    54

    تشکرشده 60 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با خانواده شوهر ..

    سلام سحر جان
    خونسرد باش
    به چيزهاي خوب فكر كن. انتخاب تو درست بوده مطمئن باش به خدا توكل كن. به سختيهاي زندگي برخي فكر كن شايد شوهرت با دروغ ميخواهد دل تو را بدست بياورد و اين خيلي بد نيست چون تو را دوست دارد.
    من به نظرم اگر زندگي از راه اصلي خودش دربيايد به حاشيه كشيده شود خوب نيست و محكوم به فناست چون هيچكس حق را به تو نمي‌دهد يا تو هيچ حقي را به ديگران نمي‌دهي
    تو كه بخاطر شوهرت زندگي مي‌كني و كيلومترها از وطنت دور شدي بخاطر او تحمل كن او را در منگنه قرار نده
    به آينده روشني كه الان آنرا مي سازي فكر كن
    خونسرد باش
    شجاعت به اين نيست كه تو در دعوايي حقي را برداري
    به اين است كه مردانه و با وقار گذشت كني
    گذشت كليد خوشبختي است بخاطر خودت هم كه شده گذشت كن خواهر عزيزم
    برادرت مهدي

  4. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 دی 88 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1386-10-03
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    4,265
    سطح
    41
    Points: 4,265, Level: 41
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با خانواده شوهر ..

    کاربر گرامی wem

    مرسی از پاسختان. سوال من اين است که با توجه به اينکه خانواده شوهر من به من بی احترامی کردند و از آن به بعد حتی وقتی رابطه شوهرم با آنها کمتر شد باز هم از دل من در نياوردند و ديگه به من زنگ نزدن الان که نزديک عيد است با توجه به اينکه شوهرم می گفت تا اونها از تو معذرت خواهی نکردند تو نمی خواد با اونها کاری داشته باشی ولی الان چون مدتی گذشته خودش يادش رفته و می گه تو گذشت کن يعنی در واقع حريف خوانواده اش نشده و از من می خواهد که برای عيد زنگ بزنم حالا من چی کار کنم. آيا بايد به آدمهايی که به من فحش دادن و معذرت خواهی هم نکردند زنگ بزنم؟ ؟؟ چرا شوهر من تا حالا در اين مورد با خوانواده اش حرف نزده؟ آيا من براش مهم نبودم. البته بگم که هيچ چيزی در مورده رفتار بد خوانوادش بهشون نگفت ولی روابط را کمتر کرد....لطفا منو هر کس می تواند راهنمایی کند. من بايد با اين خوانواده شوهر چه کنم و چره شوهرم زورش به من می رسه؟ با تشکر

  5. #15
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 خرداد 87 [ 08:40]
    تاریخ عضویت
    1386-9-10
    نوشته ها
    133
    امتیاز
    5,417
    سطح
    47
    Points: 5,417, Level: 47
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    100

    تشکرشده 109 در 49 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکل با خانواده شوهر ..

    سحر جان توی حرفات نوشتی : چرا شوهرم زورش به من می رسه ؟
    نه عزیز، باور کن اشتباه فکر می کنی .
    بنده از جمله عروسانی هستم که واقعا مادر شوهر با من مشکل دارد ،یعنی اگر برایتان بنویسم که چه روزهایی گذراندم ، به حالم تاسف می خورید . همه حرف هایی که دوستان در این موضوع نوشته اند به سر من آمده است و بدتر از آن .
    اما مهم نیست .چرا؟
    بعد از مدت ها که بارها از شوهرم سوال کردم که چرا زورت به من می رسه ؟گفت :خانواده من حرف خودشان را می زنند و کار خودشان را می کنند و من نمی تونم اونها را عوض کنم تا انشاء الله یکروزی پشیمان بشند و مطمئن باش خدا جای حق نشسته است ، من فقط به تو دسترسی دارم ، تو مونس من هستی ، من با تو زیر یک سقف هستم ، پس بدان که من دوستت دارم و پشتیبانت هستم ولی نمی تونم به خانواده ام احترام نکنم ، خودت را خراب نکن .

    من حرف های مدیر سایت که به من گفتند را به طور خلاصه می نویسم :

    1- زندگی را سخت نگیرید و حساس به موضوع نشوید . هر چه حساس تر شوید مشکل بزرگ تر می شود .
    2- به جنبه های مثبت زندگی تان بیشتر فکر کنید .
    3- انرژی را روی شوهرتان بگذارید ، نه روی خانواده شوهر(یعنی اینکه ساعت هایی که به آزارهای مادرشوهر فکر میکنید و غصه می خورید و در این سایت درددل می کنید به فکر ایجاد صمیمیت و کسب مهارت زندگی باشید )
    4-به هیچ وجه کنترل زندگی خود را به دست دیگران ندهید اما با سیاست نه با مظلومیت .
    5- به هیچ وجه به گناه نکرده غذرخواهی نکنید ولی به بزرگتر احترام کنید .
    6- دیدتان را به زندگی گسترده تر کنید ، اصلا زمان آنقدر ارزش دارد که نباید برای این مسائل خراب شود به موفقیت های بزرگتر خود و شوهر فکر کنید و زمان و انرژی را سرمایه گذاری کنید .
    7- برای لذت بردن از زندگی باید کمی خود را به نادانی بزنید ، بی خیال باشید .
    8- زمان به همراه یک روش درست مشکلات را حل می کند
    9- استمرار در یک روش صحیح بیشتر از خود روش مشکلات را حل می کند

    به نظر من باید با شوهر دوست شوید و خیلی قشنگ و با جملاتی درست ، با او درددل کنید ، مطمئن باشید اگر گلایه های خود را از خانواده شوهر به زبانی درست و منطقی به شوهر بگویید تاثیر پذیری او بیشتر می شود ، حتی ممکن است با شنیدن حرف هایتان غمگین تر از شما بشود .
    ولی اگر باز زبان زخم و نیش و داد و لحن بد و اخم بگویید دیگر هیچ وقت به حرف تان گوش نمی دهد .
    من تجربه کرده ام .

    7-
    4-


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.