سلام دوباره ابی جان:
باور کن اگر در اون چمدون باز هم بشه هیچ اتفاقی برات نمی افته و نباید هم بیفته، از چه چیز داخل اون میترسی؟ یا عکس های اونها با هم هست یا نامه های "فدایت شوم" اونها به همدیگه، غیر از اینه؟چیزی که دیگه نه وجود داره و نه هست و حقیقت داره،دختر خوب : اگه بود که اونجا وکنار شوهرت الان تو نبودی. تو فکر کن الان شوهرت تو را بعنوان یک همسر ، یک همراه ، ویک دوست و مهم تر از همه مادر برای فرزندان انتخاب کرده، اونی هم که تو چمدان هست بعبارتی جزیی از زباله دانی تاریخ است که با گذشت زمان به سطل زباله حواله پیدا میکنه. پس نه فکرش رابکن، نه خودت را عذاب بده و نه زندگیت را ، ایامت را و ثانیه های بی بازگشت زندگیت را خراب کن.