ستایش عزیز و نازنین
چقدر خوبه اینقدر تمایل به تغییر داری و با حوصله خط به خط می خونی
و چقدر خوب دنبال می کنی و فکر می کنی
عزیز دل
اگر تلاش کردن ارضاء ت می کنی و واقعا تلاش کردن رو دوست داری
دقت کن " صرف تلاش کردن و آموختن" نه تلاش کردن و یاد گرفتن برای رفتن به سرکار !
پس وقتی در حال تلاش هستی این خواسته ات ارضاء میشه وقتی از تلاش کردنت راضی باشی یعنی از خودت راضی هستی درسته؟
وقتی ستایش از خودش راضی باشه دیگه لزومی نداه خودش رو با دیگری قیاس کنه
یک نوع قیاس کردن اینه که
می خواهیم ببینیم کدوم یک از اون یکی بهتره
مثلا این مارک بهتره یا اون مارک و چرا
حالا ستایش خودش را داره قیاس می کنه با چی؟
اینکه ستایش 90 تا تلاش کردی فلانی 95 تا تلاش کرد
خوب اینکه می گی کسی دو رو برم نیست و من از همه ی اطرافیانم که میبینم تلاشم بیشتره یعنی چی ؟
مگه نه اینه که ستایش از تلاشش راضیه و این تلاش را "فقط صرف تلاش واسه یادگیری " رو دوست داره .. که بهش رسیده ؟
این که بهت گفتم طرز فکرت غلطه اینه که
ا) نباید بگی کسی مثل من نیست
این رو من به شمایی دارم می گم که "راز" را خوندی و دستت اومده راز چی میگه
تک تک کلمات ما توی جهان هستی و کائنات معنا داره پس باید مواظب افکارمون باشیم مواظب گفتارمون باشیم مواظب رفتارمون باشیم مواظب عاداتمون باشیم مواظب سرنوشتمون باشیم
گرفتی مطلبو؟ درسته؟
خوشحالم که مشکل کمالگرایی رو دریافتی
پس حالا سعی کن کمالگرایی ات رو تعدیل کنی
ستایش من هم کمالگرا بودم در تمام ابعاد زندگی
بذار یه مثال برات بزنم که خنده ات بگیره
من قبلا هر موقع می خواستم خونه را تمیز کنم
عادت داشتم از سقف تا کف زمین رو تمییز کنم توی تمام کمدها و کابینت را خالی کنم دستمال بکشم لباسها رو دوباره تا کنم ظرف ها رو دوباره دستمال بکشم بعد بچینم
فکرش رو بکنم تقریبا من هفته ای یک بار خونه تکونی اساسی داشتم
حالا هرچی شوهرم می گفت بابا اینجا رو سه روز قبل دستمال کشیدی من قبول نمی کردم
می گفتم نه الان بهم ریخته است باید تمییز بشه
جالب اینه که تموم این تمییز کردن رو می خواستم توی یکروز انجام بدهم
به خودم فشار میاوردم که همه ی اون کارها را یکروز(اون هم روز جمعه از ساعت 8 صبح تا مثلا 6 صبح روز شنبه )
انجام بدهم
تحت فشار میرفتم
به شوهرم و دخترم سخت می گذشت
همه تمییزی رو دوست دارند ولی متعادل
شاید بگی من وسواس داشتم ... تا اونجایی که از مشاوران پرسیدم .. بهم گفتن آیا وقتی داری تمییز می کنی با ناراحتی و حرص تمییز می کنی ؟
من گفتم نه از روی لذت اینکه همه جا تمییز و پاکیزه میشه اینکار رو انجام میدم
بهم توصیه شد خیلی خوبه منتها باید تعادل داشته باشم
یک روز اتاق خواب
یک روز آشپزخانه
یک روز بوفه
و .... همین طور
اون موقع ها منم می گفتم هیچکس مثل من نیست
که هم خونه اش مثل دسته گل باشه و هم سرکار بره ... هم بشه توی خونه اش سرکه ریخت عسل جمع کرد
درحالیکه با این خواست اشتباه (بهترین بودن در نظافت و عقیده اینکه هیچکس در اطرافم مثل من نیست) خودم و شوهر و بچه ام را تحت فشار می گذاشتم
ستایش جان یه مثال ساده زدم
حالا تو خودت ببین تا چه حدی من توی تمام کارها به دنبال کمالگرایی بودم
الان اون کمالگرای را تعدیل کردم
سعی و تلاشم رو می کنم و از اونچه دارم و هستم راضی ام و به دنبال افزودن به خصایص مثبت هم هستم
دانه
در کوله ات چه داری؟
توکل
افکار مخرب
بازگشت
علاقه مندی ها (Bookmarks)