به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛ستاره ارجمند،من به دیگران کاری ندارم،ولیکن بنده مردان دو زنه یا چند زنه را که در روزگار ما(و نه گذشته ها و نه با مشکلاتی بسیار ویژه که برخی دارند) زندگی می کنند را از دایره انسانیت کامل بیرون دانسته و در این باب با دیدی رادیکال که سخت بدان باورمندم،آنان را نیمه جانور می پندارم؛جانورانی که غریزه شهوت جنسی بر آنها افسار زده و از آنها سواری می گیرد؛؛؛بدرود.

  2. #12
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛مقام محترم مدیریت سایت،اولا نظر شما درباره ازدواج با این مشکلات زمانه ما چیست؟و ثانیا از پرسش نخستین بنده همانطور که یکی از همراهان نیز بدان اشاره نمود،بروشنی در می یابیم که من قلبا تمایل به ازدواج دارم ولی در عین حال می ترسم و بسیار هم می ترسم، به زبان دیگر:حالت *خوف و رجا*دارم؛؛؛بدرود.

  3. #13
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام گرد آفرید عزیز
    من روی جواب طاهره تاکید دارم. نکات با ارزشی هست که علاوه بر خواندن جای تعمق و دقت دارد و همچنین نیاز است که به کار گرفته شود. و تمرین شود.
    گرد آفردید، دوست عزیز؛ چیزی که در زندگی می تواند به ما کمک کند واقع بینی هست، نه یک جانبه بینی. خواهش می کنم به جای خواندن ادامه این یادداشت به پست شماره 6 در همین موضوع( عدم تمایل به ازدواج) ، برگردید و با دقت فراوان آن را مجددا بخوانید. شما گفته اید:
    نقل قول نوشته اصلی توسط گرد آفرید
    با درود؛رای من آنست که:در این روزگار وانفسا که همه مثل سگ پاسوخته به دنبال نیازها و سیر کردن شکم خود می دوند و با این آلودگی اندیشه ای و دیداری و شنیداری و با این غوغای سرسام آور شهرنشینی و تمدن و با این جهان پر از تنش و بی رحم و با این تنهایی های ناشی از خودخواهی و با این مهریه های هنگفت و با این مخارج کمرشکن مجالس عقد و عروسی و . . . و با این بی درآمدی یا کم درآمدی و با این اخلاقیات منبعث از سننی پوسیده و زیان رساننده و با این بی حوصلگی ها و عدم تحمل همدیگر و با این کنار هم نبودن ها و بجای آن کار و کار و کار و هی پول و پول و پول و با این مکانیکی شدن ما و زندگی هایمان و با این بی اعتمادی ها و مهمتر از همه با این ناآگاهی ها. . . . . . . . . . . . . .. . . براستی چگونه باید تن به ریسکی بنام ازدواج داد؟؟؟؟؟؟؟؟ای لعنت به هرچی تولید مثل و و لعنت مصلحت جویی،راحت طلبی و ثروت خواهی و نفرین بر تحمل هم در سالیانی دراز و در عین *طلاق عاطفی* در 95% موارد و نفرین بر آن ازدواجی به دلیل حرف دیگران و فشار آنان باشد؛؛؛بدرود.
    حالا به متن خود بیشتر فکر کنید و در مورد سئوالات ذیل با خودتان بیندیشید و پاسخهای خود را بکاوید.
    • آیا واقعا همه مثل سگ پاسوخته متن قرمزبه دنبال ...... می دوند؟!
    • آیا واقعا این جهان پر از تنش و بی رحم و ..... و غیر از آن چیزی نیست؟!
    • لعنت به هر چی تولید مثل و .....؟!
    • آیا شما عمدا یا سهوا بعضی واقعیت های این جهان را سانسور نکرده و نایده نگرفته اید؟!
    • آیا وقتی ما عینک سیاهی به چشم داریم برایمان دیدن سپیدی امکان پذیر است؟!
    • آیا تمام این مسائل که گفتید خود بخود به وجود می آیند و ما صرفا منفعلانه باید رنج آنها را ببریم و هیچ نقشی به نوبه خود در تغییر و بهره بردن از آن نداریم؟!

    در روانشناسی اصطلاح معروفی هست که می گویند« درماندگی آموخته شده» این اصطلاح وقتی کاربرد دارد که فردی وقتی مکررا چندتجربه ناکامی را و با شدت بالا در فاصله زمانی کوتاه تجربه می کند، به ناکامی شرطی می شود و پس از آن حتی اگر شرایط هم تغییر کند ، رفتار فرد صرفا اجتناب است. او بر اساس تجارب خود( که البته محدود و کاملا شخصی هست) ، یک تعمیم کلی و ناقص را به همه پدیده ها می دهد. لذا دست از تلاش برای تجربه های جدید بر می دارد. ( شاید ضرب المثل : مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد اشاره به این موضوع داشته باشد)
    من در این مختصر قصد ندارم به واکاوی و فهم علت هایی باشم که شما را به این نتیجه رسانده است. بلکه می خواهم بگویم ، بنده با اینکه مشاور هستم و اکثر افرادی که به من مراجعه می کنند ، صرفا مشکلات خود را مطرح می کنند، اما تجربه شما را از جهان پیرامون خود ندارم. و جالب اینست که هیچ تحقیقی هم در حوزه روانشناسی ندیدم که این سیاه بینی های شما را تائید کند.
    اگر شما در بخش اورژانس بیمارستانی مرتب با بیماران و مجروحین در تماسید به معنای آن نیست که همه انسانها آنروز تصادفی و بیمارند. اگر شما در یک قهوه خانه ای در محله بی فرهنگ بنشیند ، نمی توانید از روی کثرت معتادین آن قهوه خانه نتیجه بگیرید که همین نسبت در همه شهر وجود دارد. از خطاهای رایج شناختی تعمیم های منفی و در هم آمیختن احساس و تفکر است. مطمئن باش با چنین تفکری حتی اگر ازدواج نکنیم ، نمی توانیم از مشکلات و این سیاهی ها که عنوان کردیم ، خود را نجات دهیم و به عکس با اصلاح ذهن خود ، حتی با ازدواج می توانیم در همین جامعه دردمندانه، آرامش داشته باشیم.
    من همیشه با خود می گویم اگر نتوانم با همسرم ارتباط قشنگی بگیرم، پس من ناتوان در ارتباطم، اگر در انتخاب همسر مشکل پیدا می کنم، من در انتخابگری مشکل دارم، اگر نمی توانم مادرم را ، پدرم را فرزندم را شاد کنم، پس من ناتوان در احساس ورزی هستم. اگر با همکارانم سازگاری ندارم، پس فردی هستم که نمی توانم غیر از خود را ببینم و ... هزارن مسئله از این دست. پس اگر قصد داریم یک جهانی را بسازیم اول خودمون، خانواده ، همسر و فرزندان در راس هستند. اگر شیون بلند کنیم که جهان پلید است و چنان است و ....، ولی خود قادر نباشیم حتی چراغ یک خانه از این پهناور هستی را با هوش و استعداد و توانایی و احساس خود ، روشن کنیم و آنرا حفظ کنیم. در واقع ما صرفا گفتار فرموده ایم و در عمل خود هم نتوانستیم به تراوشات ذهنی خود جامه عمل بپوشانیم.
    اما خلاصه:
    ما به جای اینکه ریشه مسائل شخصی خود را صرفا در بیرون و جهان پیرامون خود بیابیم و دنبال کنیم بهتر است برای هر هدفی مثل ازدواج، از ابزار و شیوه و مهارتهای منطقی خاص خود بهره ببریم.
    انتخاب صحیح اولین گام است. وقتی اختیار کسی صرفا به دست احساساتش باشد امکان خطا بیشتر می شود.
    مهارت در شناخت خود و دیگران گام دیگری هست که باید برداریم. یک جانبه نگری و سپید و سیاه دیدن آدمها خطای دیگری هست. مانند آنچه که در پست شماره 11 همین موضوع ( عدم تمایل به ازدواج) گفته اید:
    نقل قول نوشته اصلی توسط گرد آفرید
    با درود؛ستاره ارجمند،من به دیگران کاری ندارم،ولیکن بنده مردان دو زنه یا چند زنه را که در روزگار ما(و نه گذشته ها و نه با مشکلاتی بسیار ویژه که برخی دارند) زندگی می کنند را از دایره انسانیت کامل بیرون دانسته و در این باب با دیدی رادیکال که سخت بدان باورمندم،آنان را نیمه جانور می پندارم؛جانورانی که غریزه شهوت جنسی بر آنها افسار زده و از آنها سواری می گیرد؛؛؛بدرود.
    اگر چه در این پست یک تبصره ای در مورد گذشتگان و آنهایی که مشکلات ویژه دارند زده اید، ولی بیرون بردن آدمها از دایره انسانیت و جانور پنداشتن آنها همانطور که اشاره کرده اید دیدی رادیکال است و دقیقا اینگونه دیدها در زندگیهای زناشویی که بناست من ها ما شود مشکل ساز می شود. یعنی تا وقتی که به جرمی ( اگرچه محرز ) هیچ تحملی نداریم و سایر صفات فردی را به خاطر صفتی (هر چند زشت) نادیده می گیریم، نمی توانیم توقع زندگی مطلوبی داشته باشیم.
    شما از یک هنرمند، یک مهندس، یک پزشک ، و حتی یک تعمیر کار یا کارگر توقع ندارید بدون مهارتها و آموزشهای لازم از پس کارهای مربوط به حوزه کاری خود برآید، پس ازدواج و زندگی که از هر لحاظ با اهمیت تر از مثالهای فوق است، نیاز به مهارتهای خاص خود دارد. اگر شما به طلاق و طلاقهای عاطفی اشاره می کنید که 95 % هست شاید بتوانید روابطی کاملا عاطفی و احساسی بین بعضی دختران و پسران که شاید آنهم 95% باشد را هم ببیند. هر کس خود را به احساس و لذت آن می سپارد باید تحمل درد و رنجهای آن را نیز داشته باشد. زندگی مهارت می خواهد ،
    در حالیکه شاید صدها مراجع صرفا برای این منظور، به من ایمیل زده اند که چطوری خانواده و دیگران را دور بزنند تا یک ازدواج احساسی را انجام دهند یا خانواده را با خود همراه سازند.. تازه این دختران و پسرانی هست که به مشاوره اعتقاد دارند اما نسخه را خودشان می آورند تا مهر تائید بگیرند. سئوال می کنند چکار کنیم که با همین آقا یا با همین خانم ازدواج کنیم؟!
    البته من به عنوان مشاور نمی گویم که اگر افراد با دقت و همه مهارتهای لازم ازدواج کنند صد در صد خوشبخت و راضی می شوند، بلکه می خواهم بگویم اگر مهارتهای انتخاب ، ازدواج ، مهارتهای زندگی ، تصمیم گیری، تقسیم وظایف، خودآگاهی، مسئولیت پذیری، سعه صدر، روشن بینی، سلامتی روانی و ....، را لحاظ کنند آنقدر ریسک طلاق و طلاق عاطفی پائین می آید که می توان از آن صرفنظر کرد. ( چون به هر حال در هر مسئله ای بی نهایت متغیر موثر است و تمام آنها در کنترل ما نیست، اما می توانیم بسیاری از آنها را کنترل کنیم. راز توصیه به موارد ایمنی در رانندگی در همین است، و منظور این نیست که اگر شما رعایت ایمنی بکنید صددرصد تصادف نمی کنید. اما اگر در حین رانندگی مست باشیم، دارو خورده باشیم، کمربند هم نبسته باشیم، باد چرخها هم تنظیم نباشد و ....، با هر کدام از اینها ریسک بالا می رود. )
    یعنی اینکه
    ریسک ازدواج را من و تو تعیین می کنیم. اگر چه به صفر نمی رسد، اما آنقدر می شود که مانند ریسک گذر از خیابان ، آن را بپذیریم و انجام دهیم. و دچار گذرهراسی نشویم.

    نکته پایانی عرایضم: برای تمام این زحمات وقتی ما حاضریم انرژی بگذرایم که بدانیم ازدواج ضرورت هست و مرحله بسیار مهمی در زندگی هر فردی هست ( نه تنها تولید مثل). و این بخش که ازدواج چقدر اهمیت دارد بحثی دیگر و مفصل است.
    ( در ضمن آقای گردآفرید ، تشکر می کنم که جرقه این بحث را زدید، من این موضوع را عمومی می پندارم و جوابم کلی هست تا همه بازدیدکنندگان هم استفاده کنند، لذا شخص حقیقی من و تو مد نظر نیست. لذا این فرض را نفرما که خدایی نکرده من اشکال تراشی از شما کردم،بلکه سعی کردم به چند نکته مد نظر شما و بسیاری از فرضیاتی که برای جوانان هست تواما جواب بدهم. به هر حال وظیفه ما در این تالار اینست که با این بحث ها اذهان را روشن کنیم هم اذهان خودمان و هم دیگران. و دیگران هم متقابلا این کار را می کنند)

  4. #14
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام .
    من باز اومدم .
    فقط می خوام یه چیزی به نوشته ی قبلیم اضافه کنم . یادتون هست از "ترس"حرف زدم و از ریشه های اون ترسها و رنجهای پنهان و یواشکی ؟ همونهایی که گاهی مثل خوره روح آدمو می خورن ؟ می دونین اسمشون چیه ؟
    بیاین با هم نگاهی بندازیم به مواردی که اصطلاحا روانشناسان بهش می گن "تحریف های شناختی " :

    1- تفکر هیچ یا همه چیز :
    همه امور را سیاه و سفید می بینید . اگر نتیجه کارتان عالی نباشد خود را ناکام و شکست خورده تلقی می کنید .

    2- تصمیم مبالغه آمیز :
    جزئی ترین حادثه منفی را به حساب شکست همیشگی می گذارید.

    3- فیلتر ذهنی :
    شبیه قطره جوهری که چون بر لیوان آبی چکید همه آب را رنگی می کند ، حوادث جزئی را به قدری بزرگ می کنید که حقیقت در سایه اش محو می شود .

    4- بی توجه به امر مثبت :
    تجربه های مثبت را به هر دلیل بی اعتبار می دانید و در نتیجه باورهای منفی را در وجود خود می کارید .

    5- نتیجه گیری شتاب زده :
    بدون دلیل تفسیرهای منفی می کنید .
    الف ) ذهن خوانی : بدون دلیل فکر می کنید که دیگران نسبت به شما واکنش منفی دارند و زحمت تحقیق بیشتر را هم به خود نمی دهید .
    ب ) اشتباه پیشگو : پیش بینی بدبینانه می کنید و معتقد هستید که عین واقعیت را می گویید .

    6- درشت بینی ، ریزبینی :
    درباره ی اهمیت موضوعات ، مانند شکست کوچکی که خورده اید و یا موفقیت دیگران یا مبالغه بیش از حد می کنید یا ارزش صفات مثبت و اهمیت ناکامی دیگران را به هیچ جلوه می دهید. (بازی با دوربین چشمی ).

    7- استدلال احساسی:
    فرض را براین می گذارید که احساسات منفی لزوما ماهیت حقیقی امور را نشان می دهند ، "چون احساس می کنم حتما همینطور است ."

    8- عبارات باید ،بهتر است :
    به استناد بایدها و بهتر است ها، احساس گناه می کنید و چون دیگران را مشمول کردید عصبانی و ناراحت می شوید.

    9- برچسب زدن :
    شدیدترین نوع تعمیم مبالغه آمیز است. به جای توضیح اشتباه به خود برچسب اشتباه می زنید : "من بازنده هستم" گاهی هم برچسب را متوجه دیگران می کنید :"آدم تنبلی است"

    10- شخصی سازی :
    خود را مسبب حوادثی می بینید که در اصل مسئول آن نبوده اید .

    **************
    گاهی اوقات همون ترسها ،بدون اینکه بدونیم باعث غلبه موارد بالا بر رفتار ، افکار و احساسات ما در زندگی می شن و برداشت ها و شناخت ما رو از زندگی تحت تاثیر قرار می دن و در واقع تحریف می کنن .

    شما چی ؟ با من موافق نیستین ؟
    آیا فکر نمی کنید وجود ما اونقدر ارزش داره که بخواهیم برگردیم به عقب و یه بار دیگه و از یه زاویه ی دیگه به زندگیمون
    نگاه کنیم ؟

    <center>
    <a href="http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=154" target="_blank">لطفا جهت توضیح بیشتر اینجا را کلیک کنید</a>
    <center>
    <a href="http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=154" target="_blank">خطاهای شناختی و مشکلات ما</a>
    <center\>

  5. #15
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛همراهان همدل و ارجمندم:مدیریت تالار و طاهره از سخنان شما بسیار آموختم و کتاب *زندگی خردمندانه* نوشته:*رابرت آلیس و رابرت هارپر*را خوانده ام و با مبحث "خطاهای شناختی " کاملا آشنا بودم؛از اینها گذشته می شود یکی از دوستان لطف کرده و روش پیوند نوشتارمان با دیگر بخشهای تالار را(مانند آخرین گفتار طاهره گرامی) به من بفرمایند،زیرا بسیار کارگشاست و برای من تازگی داشت؛؛باسپاس؛؛؛بدرود .[--------------------------------------------->چشم براه پاسخم

  6. #16
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    Unhappy RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛ستاره گرامی،با شما همراهم و اینکه:--------------------------------------->(؟):P

  7. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    سلام : اینهای که گفتی یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    لطفا ترجمه کن.

  8. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    ستاره و گردآفرید سلام ،

    لینک آخرین یادداشت من در فایل "عدم تمایل به ازدواج" به موضوع جدید
    "خطاهای شناختی" که توسط مدیر محترم تالار ایجاد شد ، از طریق خودشون صورت گرفت . من هم این روش رو بلد نیستم ، ولی فکر می کنم به طور کلی این قبیل امکانات فقط در اختیارمدیران سایتها و تالارها قرار داشته باشه .ضمن اینکه من کاملا از نوشته ی ایشون بی اطلاع بوده و اتفاقا تقریبا یه ربع بعد اون رو دیدم . البته ایشون
    لطف کردن و از من برای این لینک اجازه گرفتن (چون از سر اتفاق ، هر دو همزمان on بودیم ).

    از طرفی من روانشناس نیستم ولی روانشناسی و روانشناسان رو دوست دارم :P

    و بیشتر مطالبی که می بینین اینجا می نویسم فقط ذهنیات و اندیشه های خودمه بویژه اینکه بیشترشون هم با تجربه همره بوده . مثلا تکنیک خطاهای شناختی رو من خودم برحسب تمرینهای کتاب "ازحال بد به حال خوب" نوشته ی "دیوید برنز" عمل کردم یعنی همون طور که در کتاب توصیه شده جداول رو پر می کردم و بهشون فکر
    می کردم و روشهای زندگیم رو مورد دقت و بازخوانی قرار می دادم که البته این کار هنوز هم ادامه داره و هروقت احساس می کنم که موضوعی منو آزار میده بلافاصله با این شیوه یا شیوه های مشابه - که خوشبختانه در اثر وجود کتب مختلف روانشناسی که به سهولت در دسترس همگان است - سعی می کنم اونو بشکافم و از ریشه ی اون سر در بیارم . و بعد ....
    و چون در بحرانهای مختلفی که گاهی باهاشون دست به گریبان بودم ، برای
    تصمیم گیری و انتخاب بهتر و دستیابی به آرامش از این شیوه ها ، سود بسیار بردم واقعا دلم میخواد شما هم اونو تجربه کنید ، نه فقط بخونید .

    ستاره عزیزم ، همونطور که گفتی تغییر کردن سخته و فقط با خوندن ، دیدن ، حرف زدن و ... اتفاق نمی افته . بلکه باید سعی کنی ضمن اینکه بهترین روش ها رو برای بهتر بودن و بهتر عمل کردن پیدا کنی ، در عمل محکم باشی و در راه رسیدن به اون تغییرات ، جدیت و پشتکار داشته باشی .

    امیدوارم تونسته باشم کنجکاویتون رو رفع کنم .
    یه چیز دیگه : با این نوشته ها یه وقت فکر نکنین من صد سالمه . نه . منم یه جوونم مثل شما .شایدم کوچکتر و خیلی بی تجربه تر .
    اینارو نوشتم که بدونید منم مثل همه ی خانمها نسبت به سنم حساسم :P ;)

  9. #19
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛با سپاس از هدایت بهنگام و راهبری مدیریت تالار و توجه دادن ستاره به *حذف برخی نوشتهایم و نوشته هایش*و اینکه دیگر دستکم با این جانب بهیچوجه شوخی ننمایند،در ادامه سخنانم بیان می دارم که با فرض پذیرش *تئوریها و نه واقعیات و قوانین*آندو روانشناس آمریکایی که به زعم من در همان کشور و با شرایط همان کشور تطابق دارند،هنگامی که وضعیت جامعه و خانواده ها و فساد جاری و ساری دختران و پسران را می بینیم،چگونه در خود رغبت به زناشویی را پدید آوریم،بویژه با این اوضاع اسفناک اقتصادی که مثلا بنده با درآمد 350 هزار تومان،چطری شکم خودم و زنم و نه بچه ام را پر کنم؟؟؟تازه مگر یک زندگی وسایل و پس از چند سالی یک مسافرت و چی و چی نمی خواهد؟؟؟؟؟ بابا با رویاپردازی و خیال که نمی شود زندگی کرد!!!من دارم از حقایق حرف می زنم،نه از یک مشت حرف و حرف و حرف و. . . . دو روانشناس آمریکایی؛؛؛بدرود.

  10. #20
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 30 آبان 88 [ 11:45]
    تاریخ عضویت
    1386-7-10
    نوشته ها
    1,573
    امتیاز
    16,204
    سطح
    81
    Points: 16,204, Level: 81
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    898

    تشکرشده 926 در 486 پست

    Rep Power
    174
    Array

    RE: عدم تمایل به ازدواج

    با درود؛ به جااااااااااااا. . . . اااااااااااااااان خودم و خودت غیبتتان را نکردم،مگر به گوشتان رسانیده اند که من بدگویی شمارا کرده ام!!!؟؟؟؟بدرود.


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.