سلام دانه عزیز
اول از همه ازدواجت رو بهت تبریک میگم....مدتها بود که خبری ازت نداشتم و خوشحالم بعد از این مدت نسبتا طولانی خبر ازدواجت رو میدی...هیچکدوم از ما نمیتونیم رنج و مشقتی رو که توی این دوران کشیدی درک کنیم...اما از اینکه بعد از این همه رنج تونستی یه تصمیم عاقلانه بگیری و به آینده فکر کنی خوشحالم....معلومه که اون عشق قدیمیت هم با وجود همه عاشق پیشگیش مرد منطقی هستش که بالاخره با همه مشکلاتی که گفتی خوشبختی تو رو خواست و خودش رو کنار کشید...عزیز خوبم الان دیگه تو باید همه فکر و ذکرت نامزدت باشه و به فکر ساختن یه زندگی پر از عشق و محبت با ایشان باشی...سردی و بی حوصلگی و افسردگی رو از خودت دور کن میدونم اینهایی که ازت میخوام خیلی سخته ولی اون مردی هم که الان دل به تو بسته الان توی ذهنش و دلش حتما امیدها و آرزوهایی داره و قلبش برای تو می تپه ..پس همه عشقت رو نثارش کن و سعی کن به گذشته فکر نکنی... و اگه الان تو بخوای غیر از این باشی مرتکب خیانت به همسرت شدی چون شاید جسمت با اون باشه ولی قلب و روحت نیست و این خیلی بده...مطمئن باش گذشت زمان به همه چیز رنگ کهنگی میده هر چند هیچ کس نمیتونه خاطراتت رو ازت بگیره...ولی این تنها خودت هستی که میتونی به خودت کمک کنی و به زندگیت رنگ دیگه ای بدی.... امیدوارم که اون آقا هم دیگه الان با ازدواج شما نگاه دیگه ای به زندگیش داشته باشه و به خاطر فرزندش هم که شده زندگیش رو از نو بسازه
دوست خوبم دانه عزیز با اینکه باز هم میگم نمیتونم خوب درکت کنم اما امیدوارم زندگی پر از سعادت و خوشبختی داشته باشی و در آینده نزدیک خبر مادر شدنت رو هم بشنویم
برای من و زندگی من هم دعا کن که خیلی احتیاج دارم
علاقه مندی ها (Bookmarks)