چرا بيمارستان ؟
خيلي خوبه كه مي خواي تلاش كني و زندگي رو اونجوري كه هست ببيني
اميدوارم هميشه همين جوري خوب و خوش باشي
تشکرشده 496 در 278 پست
چرا بيمارستان ؟
خيلي خوبه كه مي خواي تلاش كني و زندگي رو اونجوري كه هست ببيني
اميدوارم هميشه همين جوري خوب و خوش باشي
تشکرشده 992 در 530 پست
من باز هم در مورد جدايي با همسرم صحبت كردم اما او مصمم است كه ادامه دهيم. او مي گويد تصميم خود را گرفته و هيچ چيز و هيچ كس او را از تصميم خود برنخواهد گرداند. به او اصرار كردم كه فرزندش را نگه نخواهم داشت. شرايط را برايش توجيه كردم تا مبادا روزي از كرده خود پشيمان شود اما او مصمم تر از اين حرفهاست. من هم به اميد او هستم.honarmand عزيز از اينكه هواي منو داري خيلي خوشحالم. احساس تنهايي نمي كنم. احساس مي كنم احوالاتم براي كسي مهمه. اين همون هدفي بود كه به خاطرش به سمت تالار همدردي سوق داده شدم.
دانه (چهارشنبه 25 اردیبهشت 87)
تشکرشده 1,965 در 675 پست
سلام
يا من از صحبتهاي اين دانه خانم سر در نياوردم يا ايشون مبهم صحبت مي كنند ؟!!
دانه خانم مي تونيد براي من توضيح بديد كه مگه اون خانم مرد مورد علاقه شما رو مجبور كرده بود كه باهاشون ازدواج كنند ؟!!
مگه مرد مورد علاقه شما قدرت انتخاب نداشتند ؟!!! چرا به اين فكر نمي كنيد كه اون مرد به شما خيانت كرده نه اون زن بيچاره ؟!! اين رو بدونيد اگه يك مرد واقعا و صددر صد به كسي علاقه داشته باشه هيچ گاه حاضر نيست به اين زودي كنار بكشه و ظرف مدت كوتاهي بره با كسي ديگه ازدواج كنه !!! ببخشيد اين مرد 12 سال با شما عشق و عاشقي كرده بعد رفته زن گرفته به اون خيانت هم كرده يكي رو بدبخت كرده و شما عاشق چيه اين مرد هستيد و در مورد اون زن كه مطمئنا مرد مورد علاقه شما تهمتها و حرفهاي ناروايي در مورد ايشون براي شما گفته تا شما رو يكبار ديگه خام كنه و شما هم باور كرديد شما چطور به خودتون اجازه مي ديد زندگي اون زن رو از هم بپاشونيد اصلا شما از اولش هم كارتون اشتباه بوده اگه همديگه رو مي خواستيد چرا يه رابطه غير مجاز و غير شرعي رو آغاز كرده بوديد چرا همون موقع خانواده ها رو در جريان نداشتيد !!! چرا اون مرد تلاش نكرد تا شما رو به دست بياره
غير از اين بود كه عشقش رو با شما كرده بود و رفته بود پي زندگيش و بعد دوباره ديده نه خير مثل اينكه موقعيت شما بد نيست دوباره شيطان اونو وسوسه كرده باز بياد سراغ شما چون شما رو هم انيقدر ساده و خام ديده كه مي تونه به راحتي شما رو از آن خودش كنه به قيمت نابود كردن يك زندگي ، يه كم بهتره هر دوي شما خجالت بكشيد و اينقدر حرف عشق و عاشقي نزنيد كه حالمون رو به هم مي زنيد
يه كم به فكر سرنوشت اون بچه و اون زن باشيد ، ببخشيد من رك حرف مي زنم ولي شما عاشق نيستيد شما آبروي عشق رو مي بريد ، اون زن كي به شما ظلم كرده؟!!!
شما داريد به اون بچه و به اون زن ظلم مي كنيد !!!
من منتظر جوابهاتون هستم .
erfan25 (پنجشنبه 25 فروردین 90)
تشکرشده 1,965 در 675 پست
در ضمن يادتون باشه اگه كوچيكترين مشكلي از بابت طلاق يا جدايي ، به اون زن يا بچه چه الان چه در آينده برسه مهمترين عاملش شما هستيد و مطمئن باشيد تاوانش رو يه روزي پس خواهيد داد ،اون مرد به اون زن متعهد هست و مهمترين عامل جدايي اش حالا هر بهانه اي هم باشه ولي دليل اصليش شما هستيد پس بكوشيد كه اون مرد از همسرش جدا نشه و اگه هم جدا شد به هيچ وجه به اين مرد خيانت پيشه نزديك نشيد كه اون دنيا عقاب سنگيني از بابت كارتون خواهيد داد .
erfan25 (چهارشنبه 23 مرداد 87)
تشکرشده 79 در 44 پست
دانه خانم
شما و آن آقا در بچگي يك بازي را شروع كرديد و آن آقا هم واقعاً دسته گلي به آب داده و بدون علاقه رفته سراغ آن دختر از همه جا بي خبر و حالا با يك بچه دلش پيش شماست ! فكر مي كنيد اگر آن خانم از قبل از رابطه شما خبر داشت حاضر به ازدواج مي شد؟
اگر شما امروز داريد چوب تعلل خود و مطرح نكردن خواستگاري اين آقا با خانواده تان را مي خوريد ، همسر فعلي ايشان چه تقصيري دارند . حتماً باز هم مي گي همه همين حرفها را مي زنند پس من چي ؟
به هرحال هر عملي كه انجام مي دهيم بايد نتيجه اش را هم بپذيريم .
اگر اين آقا منطقي بود از همان ابتداي ازدواجش رابطه اش را با شما قطع مي كرد و شما هم مثل هزاران دختر ديگري كه در عشق شكست خوردند بتدريج او را فراموش مي كرديد و يا حداقل شرايط را مي پذيرفتيد .
در زندگي همه زوجها اختلاف هست ولي وقتي پاي نفر سومي در كار باشد هميشه آن طرفي كه دو دلبر دارد فكر مي كند اگر با ديگري ازدواج كرده بود اين مشكلات نبود و هميشه همسرش را با او مقايسه مي كند و گذشت و فداكاريش كم مي شود و كمتر براي بهبود زندگيش تلاش مي كند چون راه ديگري را هم براي خودش باز مي بيند .
در حال حاضر شما چون به اين ميوه ممنوعه نرسيده ايد روز به روز عطشتان بيشتر مي شود ولي بعد از ازدواج با ايشان و درگيرشدن با مسائل معمول زندگي متوجه مي شويد كه اشتباه كرديد . شما هم مطمئناً شرايط خوبي براي ازدواج با فرد مناسب ديگري خواهيد داشت ولي با بتي كه از اين آقا در ذهنتان ساختيد راهها را براي خودتان بستيد و تمام زندگيت را در ايشان خلاصه كردي .
متاسفانه رفتار اين آقا از اول ماجرا تا الان احساسي و بدون تعقل و در نظر گرفتن حق و حقوق ديگران است . يكبار با ازدواجش با ديگري به شما ظلم كرد حالا هم با ازدواج با شما به آن زن و فرزندش و حتي خود شما دارد ظلم مي كند .
خدا به همرات
تشکرشده 992 در 530 پست
سلام دوستان
از راهنمائيهاتون ممنون
اما هر وقت از جدائي با اين آقا صحبت مي كنم، اينقدر ديوانه بازي در مي ياره كه از گفته خودم پشيمان مي شم. حداقل بگوئيد چطور متقاعدش كنم كه از زندگيم بره بيرون.
فقط نگيد به زور و جبر كه قبلاً امتحان كردم، نتيجه وحشتناكي هم ديدم.
تشکرشده 2,229 در 569 پست
سلام دانه عزیز
اینکه داری تلاش می کنی تا در شرایطی که برات پیش اومده تغییر منطقی ایجاد کنی قابل تقدیره ..
به نظر من این آقا داره از حساسیت شما به این نوع رفتار به نفع خودش استفاده می کنه ... شاید بهتره این حساسیت رو از رفتارت حذف کنی و اگر واقعا به دنبال آزادی خودت از این پیله ای که درش گرفتار شدی هستی باید قاطعانه و با جدیت بیشتری بر تصمیمت پافشاری کنی وگرنه ... احتمالا می دونی که پیشرفت خوب و قابل ملاحظه ای نخواهی داشت و حتی شاید به مراتب بیش از قبل گرفتار بشی ...
عزیزم من مجددا توجهت رو به پست شماره ی 2 آقای سنگ تراشان جلب می کنم :
امیدوارم بتونی بهترین تصمیم رو بگیری .نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
طاهره (چهارشنبه 03 خرداد 91)
تشکرشده 992 در 530 پست
خانم طاهره از توجهتون ممنونم
اما من قبلا اين كار را كردم و نتيجه بدي هم گرفتم. اول دعواي سختي شد، بعد هم دست به خود كشي زد. حالش هم كه خوب شد روزها گريه كرد. من خيلي مقاومت كردم اما من هم كه از سنگ نيستم. تسليم شدم.
يه راه ديگه پيشنهاد كنيد لطفاً.
تشکرشده 70 در 43 پست
دانه عزیزم سلام:
عزیز من..چه میکنی با خودت واین عمر کوتاه و زود گذر...آخه مگر ما چه قدر عمر میکنیم که این همه مدتش رو فقط توی غم دوری و عشق نا فرجام کس دیگه از بین ببریم.... به خدا که زندگی خیلی زیباتر از اینهاست..
حقیقتش تاپیکی که شما ایجاد کردی اینقدر خاص هست که من بارها بهش سر زدم و نظرات همه رو خوندم..ولی خوب صاحب نظر نبودم....ولی چیزی که دستگیرم شد این بود که شما و این خانم قربانیهای این ماجرا هستید..این آقا 100% عاشق شماست....اما عاشق داریم تا عاشقووواین چه مجنونی هست که داره لیلی رو اینطور میسوزوونه....اول اینکه یک بار اینقدر عجولانه بدون در نظر گرفتن علاقه شما ازدواج کرد... و حالا بعد از این همه سال خیلی راحت همسر و فرزند خودش رو کنار میزنه.... و باز بدون در نظر گرفتن مصلحت شما( احساسات - موقیت برای ازدواج و آینده شما.... جریحه دار کردن و تحت فشار گذاشتن شما ) به شما رجوع کرده/.....آخه این چه عشقی هست...؟؟
قسم میخورم من کسی رو دیدم که دیوانه وار عاشق دختری بوده اما برای مصلحت دختر و یا مخدوش نکردن احساسات اون حاضر شده راه رو برای شخص دومی باز بکنه و دختر هم خیلی خوشبخت شده...
من خودم هیچگاه توی این شرایط قرار نگرفتم پس نمی تونم عمق احساس شما رو درک کنم...اما میبینم که شما داری خودت رو داغون کسی میکنی که ارزشش اینقدر نیست............ شما خیلی ارزشت بیشتر از اینهاست...قدر خودت رو بدون و این زمانی حاصل میشه که به خدا ایمان کافی داشته باشی....و آیا تا حالا شده به این فکر کنی که خدا حتما تو رو خیلی دوست داشته که طی این همه سال..... شما بااین آقا ازدواج نکردید.... حتما مصلحت شما این بوده و ارزشتون بیش از اینهاست..... پس خودت رو در نظر بگیر و عکس العملهای خیر منطقی این آقا رو برای جدائی مهم ندون.... و فقط به خودت ...زندگی طلائیو دور از این همه درد فکر کن.....
موفق و شاد باشی
نجوا (شنبه 04 خرداد 87)
تشکرشده 79 در 44 پست
با سلام
عزيزم خودت را از او دور نگهدار ، اجازه نده كه با تو تماس بگيرد به هيچ طريقي . تلفنت را عوض كن مسير رفت وآمدت را عوض كن . اگر او تورا واقعاً دوست دارد به قول نجوا خودش بايد از سر راهت كنار برود . دوستي او دوستي خاله خرسه است ممكن است وارد زندگيش شوي و با او ازدواج كنيد و همديگر را هم دوست داشت باشيد ولي مطمئن باش بخاطر آن زن و بچه هيچوقت آسايش نخواهي داشت و احساس خوشبختي نخواهي كرد.
بعداز جدايي به او حتي لحظه اي فكر نكن كه او چه حالي دارد. مقابله با هوس او سنگدليه يا اينكه يك عمر فرزند بيگناه او در هراس ونگراني زندگي كند ؟
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)