به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 01 بهمن 86 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1386-8-23
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    3,852
    سطح
    39
    Points: 3,852, Level: 39
    Level completed: 35%, Points required for next Level: 98
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    شکست در یک عشق یک طرفه

    با سلام خدمت شما
    من مطلب مربوط به آقا آرمین رو خوندم و تصمیم گرفتم مسئله ای که برای من پیش اومده و تا حدی شبیه به این موضوع هست رو تعریف کنم:
    من دختری هستم 21 ساله دانشجو و از نظر قیافه و تیپ در حد خوبی هستم
    وقبل از اشنایی با این اقا با هیچ پسر دیگه ای دوست نبودم (چون در خانواده ای بزرگ شدم که این دوستی های قبل از ازدواج رو نمیپسندیدند و دلیل دیگه ای که من تا به حال با پسری دوست نشده بودم ترسی بود که از جنس مخالف داشتم و نمیتونستم راحت با جنس مخالف صحبت کنم تا اینکه یکی از دوستانم گفت بالاخره تو باید جنس مخالفت رو بشناسی و ایشون رو به من معرفی کرد ) ما دو ماه با هم دوست بودیم هرچه بیشتر میگذشت من به ایشون بیشتر علاقه مند می شدم تا اینکه این اقا مطرح کرد که من قصد ازدواج ندارم و نمیتونیم با هم دوست باشیم چون بالاخره این رابطه باید جایی تمام بشه پس بهتره که همین جا ختم بشه اما من که به شدت به این اقا علاقه مند بودم با این موضوع مخالفت کردم اما ایشون خیلی اصرار داشتند تا اینکه یک هفته بعد از مطرح کردن این پیشنهاد خودشان رابطه رو قطع کردن و به من و احساس من توجهی نکردن و فقط میگفت که به خاطر خودت این کار رو کردم تا لطمه نبینی اما بعد از قطع شدن این رابطه من به شدت صدمه روحی دیدم و دیگه نتونستم فکرم رو متمرکز بر روی درسم کنم تا اینکه به کمک مادرم و دوستانم بعد از مدتی تونستم به روال عادی زندگیم برگردم اما با این حال بعضی از اوقات این افکار به سراغم می اومد و آزارم میداد من سعی کردم با خودم رو راست باشم و به خودم بهفمونم که دیگه این شخص تو زندگیم نیست وتوی این مدت من خودم رو سرگرم درس کردم و دانشگاه قبول شدم تا اینک تقریباً بعد از یک سال همین آقا با من تماس گرفت و ابراز پشیمونی کرد و می گفت که اونم مقصر بود و نباید اینطور برخورد میکرد می گفت اومده که جبران کنه و تنها دلیل اینکه دوباره تماس گرفته رو عذاب وجدان میدونست و اینکه میخواست من ازش راضی باشم منم گفتم من تو رو فراموش کرده بودم ودیگه نمیخواهم گذشته تکرار بشه و تو رو بخشیدم اما ایشون می گفت بیا با هم دوست باشیم من تا هر زمانی که تو بخواهی با تو دوست هستم و من بزرگترین اشتباه زنگدیم رو مرتکب شدم و به پیشنهاد دوستی او پاسخ مثبت دادم اوایل اخلاقش خیلی خوب بود برای عفاید من ارزش قائل بود خلاصه رفتارش خیلی فرق کرده بود بعضی از اوقات ابراز علاقه میکرد اما بعد از مدتی دوباره حرف های گذشته رو پیش کشید که ما نمی تونیم تا ابد با هم دوست باشیم چون دوستت دارم دلم میخواد رابطه رو خیلی خوب تموم کنیم که از هم دلخوری نداشته باشیم ما نمیتونیم با هم ازدواج کنیم چون با هم جور نیستیم تو معیارهای من رو برای زندگی نداری و نمی تونیم با هم زندگی کنیم و این زندگی باعث رنجش خودت میشه و نمیخوام تو رو اسیر خودم کنم .
    میدونم که اشتباه کردم دوباره این دوستی رو با ایشون شروع کردم اما به هیچ وجه دوست ندارم تجربه تلخی که داشتم دوباره تکرار بشه اگر امکان داره من رو راهنمایی کنید.ممنونم

  2. #12
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق يکطرفه از ديدگاهی ديگر

    سلام آرمین، از اینکه قشنگ وکامل مسئله ات را بیان کردی و خوب هم توضیح دادید تشکر می کنم. از سایر دوستان به خاطر پاسخهایشان تشکر می کنم.
    به نظرم پاسخ تحلیلی طاهره و نتیجه گیری آرمین در پست 8 این موضوع( عشق یک طرف از دیدگاهی دیگر) کافی باشد.
    به نظرم طبیعت کار است که در چنین ارتباطهایی دختر و پسر تاوان احساسی نگر محض خود را می دهند.
    لذا توصیه این است که دوستی اتفاق نیفتد یا سریعا فرایند رسمی شدن در جهت ازدواج صورت گیرد. در این خصوص مقالاتی در سایت همدردی قرار داده ام.
    پاسخ کامل را در همین صفحه خواهم گذاشت

  3. #13
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 اردیبهشت 03 [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: شکست در یک عشق یک طرفه

    سلام سیما
    فکر کنم حتی برای خودت جواب سئوال کاملا روشنه. و آن اینکه بحث رابطه های اینچنینی که صرفا از روی احساس هست. با ازدواج که علاوه بر احساس به منطق ، مسئولیت و ...، نیاز دارد تفاوت دارد.
    شما از یک سوراخ دوباره گزیده شده اید، و اگر تصمیم بگیرید این مسیر آزموده شده را دوباره نیازمائید دیگر گزیده نمی شوید. ولی اگر به خواهید هدایت خود را دوباره به دست احساس خود بسپارید باید آمادگی شکست های بعدی را داشته باشید، چون مسیر های این چنینی تبعات خاص خود را دارند.( همانطور که تجربه کردی).

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 مرداد 90 [ 08:25]
    تاریخ عضویت
    1386-9-07
    نوشته ها
    50
    امتیاز
    8,646
    سطح
    62
    Points: 8,646, Level: 62
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 59 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق يکطرفه از ديدگاهی ديگر

    [/color]آقای آرمین سلام
    من هم با نظر طاهره جان موافقم هم درمورد اینکه ایشون را با این سایت آشنا کنید تا هم حرفهای ایشون رو بخونیم و هم اینکه ایشون بتونند با نظریات و تجربیات دیگران آشنا بشن تا شاید راحت تر تصمیم بگیرند. و اینکه این طور رابطه ها رو نمیشه به تدریج قطع کرد. برعکس به تدریج علاقه بیشتر از قبل هم ایجاد می شه مگر اینکه بخواهید بعد از این به طرف مقابل بی توجهی کنید و یا برعکس آنچه که تابه حال بودید عمل کنید که به نظر من کار درستی نیست.
    به گفته روانشناسان هزارو یک راه نرفته وجود داره که می تونه به حل مسئله کمک کنه. شما با انتخاب جدایی سعی می کنید صورت مسئله رو پاک کنید و خیال خودتون رو راحت و دیگری رو ناراحت کنید. من فکر می کنم خاطره بد و احساس غمی که در اون خانوم ایجاد می شه شما نمی تونید درک کنید. دنیای خانومها رو فقط خانوما می تونند درک کنند همانطور که ما واقعاً نمی تونیم درک کنیم تو ذهن آقایون چی می گذره. آقایون سعی می کنن همیشه با مسائل منطقی برخورد کنند ولی در این رابطه ها منطق و احساس توام هستند.
    از مطالب شما این طور استنباط می شه که شما خیلی مایل به جدایی هستید و زیاد هم ناراحت نمی شید و تنها ناراحتی شما اینه که اون خانوم ناراحت می شه و اگر هم بخواهید با اون خانوم ازدواج کنید فقط به خاطر ایشونه نه هر دوی شما. و با این کار احساس می کنید دارید فداکاری می کنید. چرا فکر می کنید دو تا دوست خوب نمی تونند همسر خوبی برای هم باشند؟ یه زوج خوشبخت قبل از این که زن و شوهر خوبی برای هم باشند که فقط وظایف همسری رو به درستی انجام بدهند باید دوستان خوب و موثری برای هم باشند تا به رشد و تعالی طرف مقابل کمک کنند. یکی نبودن مدرک تحصیلی یا پرجمعیت بودن خانواده طرف مقابل یا هر چیز دیگه فقط بهانس. به دلتون مراجعه کنید اگه واقعاً دوسش دارید که به خدا توکل کنید و سعی کنید مشکلات رو حل کنید اگه زیاد مایل نیستید بهتره زود رابطتون رو قطع کنید و بیشتر از این اون خانوم رو اذیت نکنید.

    [/color][color=red]اعضای این سایت رو از تصمیمتون با خبر کنید.

  5. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 بهمن 90 [ 14:24]
    تاریخ عضویت
    1387-5-17
    نوشته ها
    253
    امتیاز
    5,546
    سطح
    47
    Points: 5,546, Level: 47
    Level completed: 98%, Points required for next Level: 4
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    56

    تشکرشده 58 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق يکطرفه از ديدگاهی ديگر

    سلام ببخشید من از نوشته های شما اینو درک کردم که شما رغبت به کمک به این خانم در جهت رفع شاید بشه گفت نواغصشون ندارید به هر دلیل .اما چیزایی که شما گفتین مثل علم فلسفه یا موسیقی البته به علاقه طرفتون بستگی داره شما هم نگفتید علاقه به یاد گیری نداره گفتید چیز زیادی نمیدونه اینها مسائل اکتسابیه که میشه به مرور زمان یاد بگیرن چه بسا استعدادشون بیشتر از شما هم باشه اما بعضی مسائل اکتسابی نیست و ذاتیه که تغییرش سختتره.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.