به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23
  1. #11
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 87 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1386-8-30
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,926
    سطح
    39
    Points: 3,926, Level: 39
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 41 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام مهدیس جان من یه مشکلی که دارم و میدونم تقصیر خودمه اینه که از کسی توقع کوچکترین بی احترامی رو ندارم چون فوق العاده حساسم خودم هم در رفتار با بقیه خیلی این موضوع رو رعایت میکنم ولی اگه کسی بهم ناحق بگه دیگه تحمل نمیکنم و تحمل شنیدن حرف زور رو ندارم و از کوره در میرم و در کمال ادب جواب میدم .من یکسال و سه ماهه که عروسی کردم و طبقه بالای خونه ی مادرشوهرم زندگی میکنیم مشکل من اینه من هر جا میرم ایشون باید بردار بشن و اگر هم جایی بخوان برن من حتما باید باهاش برم حتی اگه یه قرار مهم داشته باشم تا اینکه این اواخر دیگه نتونستم تحمل کنم و بهش گفتم من دیگه نمی خوام به خاطر بقیه برنامه هامو کنسل کنم و اونم ناراحت شد بعد الان دو روزه که نه من پایین رفتم نه اون اومده بالا ولی شوهرم به من میگه تو بیا بریم پایین منم گفتم نمی یام اونم با من قهر کرد خوب من که کاری نکردم اون یه چیزی گفته یه چیزی شنیده من الان باید چه کار کنم نیخوام خودمو سبک کنم

  2. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 شهریور 01 [ 10:24]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    1,166
    امتیاز
    41,377
    سطح
    100
    Points: 41,377, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    2,961

    تشکرشده 3,584 در 906 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام به عروس خانم بهار خانم گل:
    بهار جان می دونیم که پاسداشت حرمت والدین واجب است و بی حرمتی به قلمرو حشمت انها حرام. دراین که حرفی نیست?
    .بزرگداشت انها از وظایف حتمی فرزندان و عروس و داماد است. احترام به ایشان، محبت و احسانشان به جوانان را افزون می کند و رضایت والدین ، موجب خشنودی خداوند سبحان می شود و خرسندی خداوند ، به زندگانی جوانان ،برکت و صفا می دهد و به زوجهای جوان ؛حسن عاقبت می بخشد.بی مهری عروس و داماد به والدین همسرشان از بی تدبیری و نا زیرکی است و چه بسا اتشی افروخته شود که دودش چشم همه شان را بسوزاند. اگر عروس وداماد همه جوانب را بنگرد و حق هر کس را به جای خود ادا کند بسیاری ازاین دعواها و کشمکشها ی موجود در خانواده های انها پیش نمی اید.عاقل ان است که حال دو طرف رامراعات کند هیچکدام را فدای دیگری نکند.
    بهار عزیز ما باید همان گونه که هستیم ،خودمان و شرایط و حوادث پیرامونمان را بپذیریم .بعد به خودمان بگوییم حالا چه چیزی را با محبت و عشق می توانیم تغییر دهیم.؟یادمان نرود که .مهربانی کردن خیلی بهتر از داوری کردن است»به جای اینکه دنبال این بگردیم که حق با کیست؟ با سلاح عشق دیگران را با خود همرا ه کنیم می تونیم با تدبیری که می اندیشیم اجازه ندهیم اهداف قشنگی که در زندگی داریم قربانی افکار دیگران شود و طوری که نه سیخ بسوزد نه کباب به خواسته ها امیال و اهداف خود برسیم.شاید بگویی چه تدبیری ؟ خوب هرکسی خودش به این تدابیر بیشتر از هر کس دیگری دسترسی و اگاهی دارد. شرایط پیرامون – خصوصیات فردی هر کس – خواسته ها و علا قه مندی های هر فرد – احساسات و را ه برقراری ارتباط با هر فرد و....................
    امیداوارم حالا که با مادر شوهر گلتون هم خونه اید توی خونه دل هم جا داشته باشیدو شاد باشید.

  3. #13
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام بهار ،
    خیر مقدم .
    راستش من درست متوجه نشدم که آیا قبلا هم در مورد این احساست که دوست نداری به طور همیشگی با مادر شوهرت بیرون بری ، با ایشون صحبت کرده بودی یا نه ؟ یا اینکه مادر شوهر شما چطور آدمی هستند ؟ مثلا اگر قبلا دوستانه و محبت آمیز در مورد این احساس با ایشون صحبت کردی چه واکنشی داشته اند ؟
    یا دلیل اصرار و میل همراهی با شما از کجاست ؟ خیلی دوستتون دارند ؟ کنجکاوند ؟ یا ....

    اما به هر حال همونطور که ستاره می گه بزرگترا گنجینه ای هستند که درخشش و تابندگی اونها می تونه ما رو از نور و زندگی سرشار کنه . و این تابش و نور و گرما وقتی بیشتر می شه که ما بدونیم با چه رفتاری و به چه میزانی اشعه اونها رو جذب کنیم... هرچند به نظر من با توجه به شخصیت محترم شما ، قطعا زندگی شما سرشار از این نور و گرماست .
    و از این بابت باید بگم خوش به حالتون چون همه این ویژگی رو ندارن.

    اما چیزی که به نظر من مهم میاد اینه که خیلی وقتها پیش می یاد که رفتار و خواست دیگری ما رو آزار می ده اما ما برای حفظ حرمت یا از روی شرم و یا ... به هر دلیل دیگه ای احساس ناخوشایند خودمون رو بروز نمی دیم ... و حتی گاهی خودمون رو علاقمند نشون می دیم .
    در این حالت ، طبیعیه که طرف مقابل ما فکر کنه که ما هم مثل او از اون شرایط راضی هستیم .

    از طرف دیگه وقتی ما با صراحت از خواسته ی خودمون حرف نمی زنیم ، به خودمون اجازه میدیم که این احساس بد روز به روز در ما بیشتر بشه و در نتیجه بتدریج این فکر که او نسبت به خواست ما بی توجهی می کنه (بدون اینکه با او در میون بذاریم ) تقویت می شه و باعث می شه ما در جایگاه و موضع یک حق به جانب به رفتار او نگاه کنیم و در یک شرایط خاص عکس العمل تندی نشون بدیم که با رفتارهای دیگر ما متناقضه .
    بدتر از اون زمانیه که شخص مقابل ما تا حالا حتی به ذهنش خطور نکرده باشه که ما این رویه رو دوست نداریم ...

    بهار خانم ،
    نمی دونم چیزی که برای شما پیش اومده از همین نوعه یا نه ؟ اما اینو می دونم که ابراز احساست و افکار خیلی مهم هستن ضمن اینکه واژه ها و کلمات و جملاتی که ما در ارتباط با دیگران استفاده می کنیم گاهی در ایجاد و تقویت روابط معجزه می کنند .
    فقط باید دقت کنی که با کی می خواهی صحبت کنی و از چی می خوای حرف بزنی ..

    بزگترها ویژگیهای خاصی دارند که مهمترینشون علاقه اونها به ماست . و خیلی وقتها اونا به راحتی این امکان رو به ماها میدن که علاقشون رو با هوشمندی و ظرافت در جهت خواست خودمون هدایت کنیم . باور کن که اصلا کار سختی نیست . فقط باید دوستشون داشت و باهاشون صریح بود (البته با کلمات مناسب) ...

    موفق باشی .

  4. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 87 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1386-8-30
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,926
    سطح
    39
    Points: 3,926, Level: 39
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 41 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام ممنون از این همه لطف و محبتی که به من دارین و با راهنماییاتون سعی دارید به من کمک کنید واقعا نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم من نبودم که لطف شمارو ببینم یعنی تازه از کربلا اومدم اونجا دعاگوی همتون بودم .راستش میدونین خودم هم میدونم که احترام تنها ومهمترین چیزیه که بزرگترا از ما میخوان ولی این که من هر بار میخوام حرمت مادرشوهرم رانشکنم وبهش نه نگم باعث میشه همیشه خودم وبرنا مه هامو نادیده بگیرم باور کنید دچار افسردگی شدم من اینقدر شادوسرزنده بودم که خدامیدونه ولی الان واقعا بعضی وقتا حوصله هیچ کاری ندارم میدونین اخه من از شهرمون دورم یعنی عروس شهر دیگه شدم اوایل مادرشوهرم با ازدواج ما مخالف بود به سختی راضی شدالان خیلی با اوایل فرق کرده اوایل اصلا به من محل نمیگذاشت

  5. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 اسفند 02 [ 15:41]
    تاریخ عضویت
    1386-6-22
    نوشته ها
    796
    امتیاز
    23,402
    سطح
    94
    Points: 23,402, Level: 94
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 948
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranRecommendation Second Class10000 Experience PointsSocialTagger Second Class
    تشکرها
    2,041

    تشکرشده 2,229 در 569 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام بهار جان ،

    زیارت قبول .

    اومدم که فقط بگم "نه گفتن" می تونه نتایج مختلفی داشته باشه :
    - بی احترامی تلقی بشه
    - باعث ایجاد رنجش بشه
    - باعث کدورت و بدرفتاری بشه
    و ....
    یا
    - باعث دوستی و نزدیکی بیشتر بشه
    - باعث افزایش حس احترام دیگران نسبت به تو بشه
    و .....

    و هر کدوم از این نتایج مستقیما برمی گرده به نوع "نه گفتن" از طرف تو .

    یادت می یاد گفتم : کلمات و واژه ها معجزه می کنن .
    هنوز هم می گم این هنر توست که چطوری بگی نه تا دیگران از دستت ناراحت نشن .
    در واقع كلماتي كه در شرایط مختلف بر زبون مي‌ یاریم، بسيار بيشتر از آنچه که تصور مي‌كنيم حاوي پيام هستند.

    خیال می کنم اگر گفتار ما آمیخته با بیان احساسات و دلایل و با رعایت ادب و البته قاطعیت همراه باشه می تونه تاثیر مثبتی از خودش به جا بذاره .

    یادت نره صراحت مودبانه همیشه بهتر از کنایه است .

  6. #16
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 87 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1386-8-30
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,926
    سطح
    39
    Points: 3,926, Level: 39
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 41 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    بازم سلام وممنون از راهنماییهاتون میدونید چیه اصلا مادرشوهر یه اخلاق خاصی داره اینکه چون من طبقه ی بالای خونشون زندگی میکنم توقع داره هرجا میخواد بره من باهاش برم.هرکس اومد خونه شون من برم پایین خوب ببینید منم ادمم منم دوست دارم خودم بیرون برم یا اصلا برای خودم برنامه ریزی کنم.میدونین من اینجا غریبم ولی اینا به جای اینکه منو با شهرشون اشنا کنن اگر هم خودم جایی میخواستم برم مانعم میشدن باورکنید اعتماد به نفسم رو ازم گرفتن طوری شده که من خیلی خیلی کم بیرون میرم و هرچی که بخوام میرم از شهر خودمون میخرم.ولی الان چندماهه تصمیم گرفتم که برم بیرون خرید برم اخه من دوران مجردیم همه کارا وخریداموخودم میکردم مستقل بودم البته شوهرم خداروشکر خیلی اقاست وبهم میگه بروبیرون هر جا میخوای برو ولی بس که خونوادش مانعم شدن جرات بیرون رفتن ندارم همین چندوقت پیش یه دوست پیدا کردم میخواستیم بریم بیرون وقتی گفتم میخوام برم مادرشوهرم گفت امروز مهمون داریمو یه روز دیگه برو واز این حرفا خوب منم زورم گرفت گفتم من که اهل بیرون رفتن نیستم حالا هم که میخوام برم اینطوری میگید.خودشون که منو با هیچ جای شهر اشنا نکردن بخدا بعضی وقتا هم که از خواهرشوهرم ادرس مغازه های خوبش رو میخوام یا تفره میره یا نمیگه.میدونین من حرف اصلیم چیه میخوام بگم من که همیشه هرکس میاد یا هرجامیخواد بره سعی میکنم بهش نه نگم یعنی به خواسته هاش احترام میذارم یه بار نشده به خواسته های من نه نگه یا با بیرون رفتنم مخالفت نکنه خوب منم حرصم درمیاد ادم وقتی احترام میذاره که احترام ببینه مگه نه؟؟


    طاهره جان ممنون از راهنماییت میدونی چیه مثلا فامیل که ادمو به مهمونی یا عزا دعوت میکنن توقع داره من حتما باهاش برم چون پیشش زندگی میکنم خوب بالاخره یه وقت ادم حالش خوب نیست یه وقت کارداره یا ....مثلا اگه جاریم یا خواهرشوهرم بگن نمییایم بهشون کاری نداره ولی من جرات ندارم بگم کار دارم میگه مگه دو نفرادم هم کاردارن؟؟یا بگم حال ندارم میگه واخ چه قدر دل مرده اید؟یعنی هیچ وقت دلایل من براش قانع کننده نیست اصلا انگار من ادم نیستم.فکر نکنم از دوست داشتن باشه چون اون با ازدواج ما مخالف بوده حالا شاید من اشتباه کنم ولی احساس نمیکنتم که دوستم داره.اصلا باور کنید نمیدونم چیکار کنم

  7. #17
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    امروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام bahar22
    در روابط باید اعتدالی رعایت بشه. نباید منتظر باشیم همه این اعتدال را داشته باشند( اگرچه خوبست داشته باشند). احترام، ادب، مهربانی، خوش خلقی و....، از یک طرف، قاطعیت ، استقلال از یک طرف دیگر در کنار هم اعتدال می آورند.
    اشتباه نشود، بد خلقی، خودرایی، درگیری، اخم و تخم، لجبازی، غر زدن و ....، هیچکدام جزو اعتدال نیست. قاطعیت به معنای آن است که روی حرفت با کمال احترام و متانت و خوشرویی بایستی و اگر حقوق خصوصی و شخصی خودت هست پافشاری کنی و در بدترین حالت ، نسبت به بعضی خواسته های ایشون بی تفاوت باشی. ولی در جنبه های دیگر با مهربانی رفتار کنی.
    خلاصه اینکه نباید فقط منفعلانه به او واکنش دهی. باید خودت سبک معتدل را داشته باشی و عمل کنی. اگر او شما را تحویل نگرفت. شما منفعلانه پاسخ نگو بلکه شیوه ای را که از قبل برای خودت در نظر گرفتی اجرا کن.
    فراموش نکن. به مرور زمان این مسائل از شدتشون کاسته می شود و این منوط به آنست که شما نه از روی احساس تصمیم بگیری و نه اینکه با ترس از خواسته های خود عقب بنشینی.
    به مادر شوهرت یه جورایی ثابت کن که دوستش داری و برای خواسته هایش احترام قائلی و این مسئله را مرتب تکرار کن. اما در کنارش در مواردی که لازم است خواسته های منطقی خود را با لطافت اجرا کن.
    راستی ببخشید زیارت قبول. امیدوارم دعاتون شامل حال ما شده باشه....

  8. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 87 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1386-8-30
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,926
    سطح
    39
    Points: 3,926, Level: 39
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 41 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام اقای سنگ تراشان ممنون از راهنماییهاتون من اصلا ادم کینه ای نیستم ولی چون ایشون با ازدواج ما مخالف واوایل خیلی بی احترامی به خودم و خونوادم کرد وحتی یکی دو بار من باهاش بحثم شد بااینکه الان همه این مشکلات حل شده و ایشون اخلاقاش کاملا عوض شده منم بخدا نمیخوام تعریف کنم خیلی مهربونم زود دلم برای کسی میسوزه بااین وجود به خاطر اختلافهای اولیه هر کار میکنم نمیتونم اونطوری که باید دوستش داشته باشم یا باور کنم که اون دوستم داره

    یادم رفت بگم ما که لایق نیستیم که بخوایم برای شما دعا کنیم ولی اگه قبول باشه من همه رو دعا کردم انشاالله قسمت بشه خودتون برید.ما هم التماس دعا داریم


    راستی اقای سنگ تراشان یه چیز جالب رو که من الان فهمیدم و واقعاخوشحال شدم اینه شما قم هستید و ما هم ساکن قم هستیم من اینجا غریبم و واقعا به یک مشاور احتیاج دارم ممنون میشم اگر اجازه بدین این افتخار نصیب من بشه که حضورا خدمتتون برسم البته شوهرم واقعا خوبه و مثل یک مشاور همیشه بهم کمک میکنه ولی میدونین ببعضی مسایل رو دیگه نمیشه گفت من الان پیش مامانم اینا هستم وقتی برگردم میام

  9. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام بهار جون. من هم اوایل مشکلی شبیه تو داشتم. ما هنوز هم در طبقه بالای مادر شوهرم اینا زندگی می کنیم. اما من تونستم تا حدی از اونا و برنامه هاشون جدا بشم. راستش مادر شوهر من هم دایم انتظار داشت که من برم پایین. وقتی اونا مهمون دارن کنارشون باشم و همون چیزایی که خودت گفتی. اما من چند تا کار کردم تا از این وابستگی راحت شدم. اولا از شوهرم خواستم تا برام کار پیدا کنه و وقتی سر کار رفتم تا حدی مستقل شدم. صبح تا ظهر که سر کار بودم. عصر هم که می اومدم خسته بودم و می خواستم استراحت کنم. البته وقتی از سر کار می اومدم یک سری به خونه مادر شوهرم می زدم و به اصطلاح خودی نشون میدادم و بعد می رفتم بالا.
    موضوع بعدی که تا حد زیادی من رو از رفت و اومد دایم به پایین نجات داد بچه دار شدن بود. بالاخره تا بچه خواب بود که باید بالا پیشش می موندم و وقتی هم بیدار می شد که کارهای خا خودش رو داشت. حالا بعد از گذشت 3 سال من از اون مسایل راحت شدم. البته هنوز خیلی از قرارهامون تحت الشعاع مهمونی های اونا قرار می گیره ولی کاملا کنسل نمیشه . میشه هم به اونا برسی هم به امورات خانواده شوهر.

  10. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 87 [ 15:18]
    تاریخ عضویت
    1386-8-30
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,926
    سطح
    39
    Points: 3,926, Level: 39
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 24
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 41 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روابط عروس و مادر شوهر

    سلام اتنا جون ممنون از راهنماییت عزیزم منم دارم خیلی سعی میکنم تازه شروع کردم که ثابت کنم من وبرنامه ها وقرارهای منم مهمه .دعا کن موفق بشم


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم
    توسط nahale1 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: دوشنبه 09 اردیبهشت 92, 01:47
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.