به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 100
  1. #21
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-5-11
    نوشته ها
    232
    امتیاز
    3,474
    سطح
    36
    Points: 3,474, Level: 36
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    346

    تشکرشده 346 در 157 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    سلام نگار جان

    همون طور که گفتی شاید آخرین گزینه ای که تا حالا امتحانش نکردی رفتن پیش یه روانشناس و مشاوره هستش
    اصلا ایشون قبول می کنن واسه زندگیشون این مورد رو هم امتحان کنن اگه قبول کردند که بهتره... می تونین راحتر تصمیم بگیرین واینکه ایشون حاضر می شن واسه ادمه زندگیشون اشتباهاشون رو بپذیرن و تغییری در رفتار هاشون داشته باشن (منظورم هر دو تون)اگه باز هم حرف خودشون رو زدند به نظرم دیگه سخت می شه این زندگی رو ادمه داد حالا هم که خاطر وحرمت بین پدر مادرتون وایشون کمرنگه سخته ولی برید خداتونو شکر کنید که بچه ای در کار نیست به هر حال امیدوارم هر چی به صلاحتون همون بشه
    آرزو می کنم مشکلتون هر چه زودتر رفع بشه
    :72:

  2. 2 کاربر از پست مفید ثمین1360 تشکرکرده اند .

    ثمین1360 (دوشنبه 19 مهر 89)

  3. #22
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 16:23]
    تاریخ عضویت
    1389-4-01
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    4,956
    سطح
    45
    Points: 4,956, Level: 45
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,162

    تشکرشده 2,174 در 573 پست

    Rep Power
    83
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    نگار عزیز واقعا متاسفم کار به اینجا ها کشیده شده. چرا خودت مستقیم باهاش حرف نمی زنی؟ حالا که از دست هیچ بزرگتری کاری بر نمیاد خودت پیش قدم شو. نمیخوای که به قول خودت منت بکشی. باهاش با زمان خوش حرف بزن. بهش بگو به حرمت اون یک سالی که زیر یک سقف زندگی کردیم بیا مثل دو تا انسان عاقل و بالغ حرفامون و بزنیم و سنگامون وابکنیم اون وقت اگه گفت نه یا حرف زدید و به نتیجه نرسیدید شما چیزی و از دست نمیدید تازه بر می گردید به همین نقطه که الان هستید یعنی طلاق. عوضش در اینده غصه نمی خورید که شاید می تونستید زندگی کنید اما هیچ اقدامی نکردید و خودتون و سرزنش نمی کنید. وقتی حرف برده و اورده می شه خوب به گوش دو طرف رسونده نمی شه. شما گزینه اخرت طلاقه. خب قبلش یه بار دیگه هم این سنگ و در تاریکی رها کن شاید این بار به هدف خورد. پیش داوری نکن مثبت ببین مثلا اینکه شاید شرمندس بابت کاراش یا تحت فشاره و ......
    موفق باشید
    [size=medium][size=small]اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم [/size][/size]

  4. 3 کاربر از پست مفید sisili تشکرکرده اند .

    sisili (دوشنبه 19 مهر 89)

  5. #23
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آذر 90 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1389-6-30
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,305
    سطح
    29
    Points: 2,305, Level: 29
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 89 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    مرسی سیسیلی عزیز

    ممنون که نظر دادی ، اما با شناختی که ازش دارم می دونم الان من زنگ بزنم می خواد طاقچه بالا بزاره تا من التماسش کنم ، بهرحال اون اگه این زندگی رو می خواد باید واسش تلاش کنه ، مگه نه ؟ همیشه که نباید من التماس کنم !!!! تا برگرده بگه من اینو نمی خواستم این التماسم کرد ، اگه من و نمی خواد بهتره بره دنبال زندگیش اگه هم می خواد یکبار غرورش رو بزاره کنار تا بفهمم اصلا دوستم داره یا نه
    به نظر من مغرور ترین مرد هم اگه زندگیشو دوست داشته باشه غرورشو می زاره کنار ، اگه نذاشت پس علاقه آنچنانی به این زندگی نداشته و بهتره زودتر بره


    خیلی سخته به خدا اما می خوام اگه دوستم داره خودش بیاد جلو اگه که نه بره واسه همیشه ، هر چند ته قلبم هنوز دوستش دارم اما یک طرفه که نمی شه حاضرم رو احساسم پا بزارم اما خودم رو به کسی تحمیل نکنم

    از اون روز که کلید رو دادن با مامان و بابام مشغول جمع کردن جهزیه ام هستیم ، همش تو گلوم بغضه اما به خاطر مامانم جلوی اشکام رو میگیرم ، جهیزیه ای که با چه ذوق و شوقی بهترینش رو گرفتیم ، خیلی سخته امیدوارم سر هیچ کس نیاد ،رضا شمعدونهای کریستالمون رو هم برده ، هر چی که خودش برام خریده بود رو برده ،

    خیلی بهم بدی کرد ، من دوستش داشتم و اون به جای اینکه بیاد و به خاطر بی احترامی و رفتار زشتش عذر خواهی کنه تمام وسایل خودشو برده و به منم گفته بیا جهیزیه ات رو ببر

  6. کاربر روبرو از پست مفید negaar تشکرکرده است .

    negaar (دوشنبه 12 مهر 89)

  7. #24
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 اردیبهشت 90 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1389-7-10
    نوشته ها
    51
    امتیاز
    1,985
    سطح
    26
    Points: 1,985, Level: 26
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 19 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    نگارجان سلام وخت کردی بیا تاپیکه عاشقشم بهش شک دارمو بخون زندگیه منو نامزده شکاک بددهن وسلطه جومه.کاره ما به طلاق کشید.رفتاره شوهرت منو یاده نامزدم میندازه

  8. #25
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 مهر 96 [ 01:42]
    تاریخ عضویت
    1388-9-11
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    6,415
    سطح
    52
    Points: 6,415, Level: 52
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 135
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 643 در 136 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    سلام .
    نگار جان خبری از شوهرت نشد ?

  9. کاربر روبرو از پست مفید pardis81 تشکرکرده است .

    pardis81 (شنبه 17 مهر 89)

  10. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آذر 90 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1389-6-30
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,305
    سطح
    29
    Points: 2,305, Level: 29
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 89 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    سلام پردیس جان

    نه عزیزم
    حالا که فهمیدن پول خونه توقیف شده و من هم مهریه ام رو گذاشتم اجرا، فامیلشون که وکیله پنج شنبه به بابام زنگ زده بود که اگه بخواین کارتون به دادگاه بکشه باید 2 سال بدویید، بیاید توافقی از هم جدا شید

    بابا گفته بود نظر رضا چیه؟ گفته بود : اون می گه این زندگی دیگه فایده ای نداره حالا شما نظر دختر خانومت رو بپرس؟؟!!

    خیلی سخته اما دارم به خودم می قبولونم که رضا اصلا علاقه ای به من و این زندگی نداشت وتو این 1 سال روی آب خونه ساخته بودم

    چه راحت کمتر از 1 ماه همه چیز رو تموم کرد !!!!!

    من که نمی خوام خودم رو به کسی تحمیل کنم ، دارم با طلاق کنار می یام

    امروز هم بابا قراره زنگ بزنه و بگه : 10 میلیون به من بدهکاره اون رو بده و بیاد توافقی جداشیم

    خدا هیچ کس رو گرفتار خانواده این چنینی نکنه که تو این 1 ماه یه زنگ هیچ کدومشون نزدند و فقط واسه این که اجاره نندند (از بس که خسیسن) گفتند بیا جهازت رو ببر!!!!!

    برام دعا کنید تحملش خیلی سخته

    همچنان منتظر نظراتتون هستم

  11. #27
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 20 اسفند 90 [ 15:47]
    تاریخ عضویت
    1389-5-12
    نوشته ها
    67
    امتیاز
    2,123
    سطح
    27
    Points: 2,123, Level: 27
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    112

    تشکرشده 115 در 42 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    نگار جان
    می دونم خیلی سخته من همه حرفهاتو قبول دارم و مطمئن هستم الان دلشکسته شدی . اما این زندگی تو هم هست. تو هم نذار این سال به همین راحتی فراموش بشه. نکنه همسرتم داره مثل تو فکر می کنه و هر کدوم منتظر اقدام دیگری نشستین.؟ چقدر تصمیم سختی باید بگیری... راهی به ذهنم نمیاد فقط آرزو میکنم دوباره شاد بشی

  12. 2 کاربر از پست مفید aftabgardon تشکرکرده اند .

    aftabgardon (شنبه 17 مهر 89)

  13. #28
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آذر 90 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1389-6-30
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,305
    سطح
    29
    Points: 2,305, Level: 29
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 89 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    مرسی آفتاب گردون عزیز

    بالاخره که باید بیا دادگاه تا از هم جدا شیم

    منتظرم اون روز قیافه اش رو ببینم و بفهمم اصلا می خواد یا نه؟

    کاش اینقدر مغرور و از خود راضی نبودند و می تونستم بهش زنگ بزنم و باهاش حرف بزنم
    اگه زنگ بزنم و درست بشه اون وقت تا آخر عمر می خواد بگه تو زنگ زدی من که نخواستم !!!!

    تو دادگاه اگه دیدم ناراحته باهاش حرف می زنم ، اگه دیدم از خوشحالی توی پست خودش تمی جنبه می فهمم که دیگه فایده ای نداره و باید رفت ....

    حالم اصلا خوب نیست، تحمل این همه رنج و عذاب رو ندارم
    به خاطر مامانم که ناراحتی اعصاب داره تو خونه سعی می کنم اصلا گریه نکنم، فقط موقع خواب بی صدا اشک می ریزم ، دلم می خواد با صدای بلند هق بزنم و گریه کنم، از ته دلم گریه کنم ، اما جایی رو ندارم توی تنهام نمی زارند ،سر کارم که نمیشه، خدایا بغض تو گلوم گیر کرده

    خدایا کمکم کن ....

  14. #29
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 25 مهر 92 [ 09:18]
    تاریخ عضویت
    1388-10-19
    نوشته ها
    1,262
    امتیاز
    11,056
    سطح
    69
    Points: 11,056, Level: 69
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    4,891

    تشکرشده 4,928 در 1,071 پست

    Rep Power
    142
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    نقل قول نوشته اصلی توسط negaar
    حالم اصلا خوب نیست، تحمل این همه رنج و عذاب رو ندارم
    به خاطر مامانم که ناراحتی اعصاب داره تو خونه سعی می کنم اصلا گریه نکنم، فقط موقع خواب بی صدا اشک می ریزم ، دلم می خواد با صدای بلند هق بزنم و گریه کنم، از ته دلم گریه کنم ، اما جایی رو ندارم توی تنهام نمی زارند ،سر کارم که نمیشه، خدایا بغض تو گلوم گیر کرده

    نگار عزیز بخودت مسلط باش و به خدا ایمان داشته باش. زندگی پستی و بلندی داره. اگه امروز روی ناخوشش رو بهت نشون داده، مطمئن باش که فردا خوشی از آن توست بشرط اینکه در این ناخوشی صبور و قوی باشی و ازش عبور کنی.

    خدایا کمکم کن ....

    برات از خدا بهترینها رو می خوام!

  15. کاربر روبرو از پست مفید هستی تشکرکرده است .

    هستی (شنبه 17 مهر 89)

  16. #30
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آذر 90 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1389-6-30
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    2,305
    سطح
    29
    Points: 2,305, Level: 29
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 145
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    85

    تشکرشده 89 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: مشکلات روحی همسر من

    ممنون آسمون آبی عزیز

    تمام سعی ام رو می کنم که قوی باشم

  17. کاربر روبرو از پست مفید negaar تشکرکرده است .

    negaar (شنبه 17 مهر 89)


 
صفحه 3 از 10 نخستنخست 12345678910 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:59 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.