من چهار سال ازدواج کردم وتقریبا دوهفته یکبار شاید هم بیشتر کتک مفصلی از شوهرم خوردم دلیلشم این که من لجبازم منکر نمیشم توی زندگی مشترکم محدودیتهای زیادی دارم که برای هر کدوم یه دلیل منطقی ایجاد کرده نمی تونم طلاق بگیرم چون وقتی خوبه بهترین
بله
خیر
من چهار سال ازدواج کردم وتقریبا دوهفته یکبار شاید هم بیشتر کتک مفصلی از شوهرم خوردم دلیلشم این که من لجبازم منکر نمیشم توی زندگی مشترکم محدودیتهای زیادی دارم که برای هر کدوم یه دلیل منطقی ایجاد کرده نمی تونم طلاق بگیرم چون وقتی خوبه بهترین
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
تشکرشده 15 در 9 پست
سلام عزیزم ...تا حالا باهاش صحبت نکردی که چرا میزنه .....دعوای اخری که ازش کتک خوردی سر چی بود برامون بگو....خودت چند سالته همینطور همسرت....
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
تشکرشده 8 در 3 پست
سلام.من متاسفانه از اون دسته دختر هایی هستم که بعد 1 ماه عقد کتک خور شوهرم شدم.اون بخاطر بی ارزش ترین مشکلی من را میزند.الان خیلی داغونم و نمیدونم باید چیکار کنم؟
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
تشکرشده 4,874 در 1,141 پست
نوشته اصلی توسط کیمیا افشار
کیمیا جان شما نمی توانید مشکل خود را در تاپیک دیگری عنوان کنید.
باید خودتان یک تاپیک بزنید و مشکلتون رو پیگیری کنید.
برای زدن تاپیک خود اینجا را کلیک کنید.
تشکرشده 10,022 در 2,339 پست
سلام دوستان
من نظرم با نظر شما عزیزان فرق میکنه
شما همه فقط مرد رو محکوم میکنید و میگید تربیت بد..عدم کنترل خشم...فرهنگ غلط..حتی جدایی...
در حالیکه ما زنها هم در ایجاد این عکس العمل کم مقصر نیستیم
زمانیکه همسرمون عصبانیه...خشمگینه..داره منفجر میشه ماهم مثل دیوار جلوش وایمیستیم..خوب نتیجه دیگه مشخصه...همه مشاورین و روانشناسان توصیه میکنن در انیجور مواقع بهتره با ارامش برخورد کنیم و تا اروم نشدن همسرمون کاری نکنیم..
البته دسته دیگری از مردان هستند همونطور که فرشته مهربان اشاره کردن از کتک زدن لذت میبرن که اون مسئله اش کاملا جداست
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
تشکرشده 12 در 8 پست
سلام
می دونم موضوع تاپیک کلیه ولی تجربه خودمو می گم شاید کمک کنه :
شوهر من تو خانواده ای بزرگ شده که خیلی کتک کاری عادی نیست (از طرف پدر) شاید چند مورد خاص که خیلی دعوا بالا گرفته تو جوونی مادرش کتک خورده . ولی چند پسر بودن که خوب بچه ها ممکنه با هم کتک کاری داشتن. ولی همسر من در مواقع عصبانیت طرفشو می زنه البته کسائی که می تونه. مثلا من خودم شاهد بودم که از مادرش عصبانی شد و اونو کتک زد بعدش هم می گفت حقش بود . هر وقت خیلی عصبانی می شه منو می زنه . مورد عصبانیت شاید مقصر من بوده باشم . ولی مواردی هم بوده که واقعا من بی تقصیر بودم .
فقط می تونم بگم که من احساس می کنم با همون اولین کتکی که خوردم له شدم.
اینکه ایا می شه این موضوع را ترک کنه؟ (هرچند ممکنه از ذهن من پاک نشه) سوال اساسی منه
من راههای زیادی امتحان کردم فعلا جواب نداده.
تشکرشده 25 در 17 پست
به نظر من يه خانومي كه كتك ميخوره نبايد بعدش از كنار اين موضوع راحت عبور كنه چون براي مرد كم كم عادي ميشه من خانوميو ميشناسم كه دفعه اولي كه كتك خورد تا پاي طلاق رفت و واقعا همسرش چشم ترس شد و ديگه بعدش دست رو همسرش بلند نكرد
تشکرشده 12,256 در 2,217 پست
با سلام
از دوستان تقاضا داریم در تاپیک های قدیمی تر از ۲ هفته پست جدید ارسال نکنند.
و همینطور اینکه این تاپیک اگر بخواهد با این فرم ادامه پیدا کند، مشمول انجمن آزاد می شود.
با تشکر از شما.
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
تشکرشده 14 در 4 پست
١ ماهه ازدواج كردم و ٢ ساله كه با شوهرم آشنا شدم از همون اول ما رو براي ازدواج بهم معرفي كردن اما متاسفانه با اين كه در اون دوران خيلي موارد عجيب و بي أدبي و بدبيني و حتي به بار محكم توي گوشم زد و با مخالفت خانواده با هم ازدواج كرديم اما توي كمتر از ١ ماه به حدي آزار و اذيت ديدم كه باورم نميشد اين زندكي من.
آخرين بار كه دست روم بلند كرد براي شك داشتنش ميخواست واقعا منو بكشه به صورتم فقط ضربه ميزد و خون همه جا فواره زد دماغم شكست و زير چشمام تا گونه هام كبود و توي چشمام پر خون وحشتناك بود هنوزم باورم نميشه هر جي التماس كردم فايده نداشت بعد هم منو برد اورژانس و مجبورم كرد بگم خوردم زمين ،همه جا تعقيبم ميكرد كه پيش پليس نرم،در آخر با كمك دوستام پيش پليس تونستم برم و اونا دستگيرش كردن.
توي دلم آشوب بود ؛(،اگه دوستام منو نبرد بودن باز ميبخشيدمش!!ولي ميدونستم فايد هاي نداره اگر ببخشم اين بار منو ميكشه!اون مريض بود و من كاري نميتونستم بكنم. داغون بودم!بعد دو روز پليس آزادش كرد و توي دادگاهم بخاطر نداشتن شاهدي كه ديده باشه منو ميزنه يا بد رفتاري ميكنه آزادش كردن تا مدارك لازم اماده بشه و چند ماه بگذره اما ديگه اجازه نزديك شدن به من رو نداشت .
من اما شكه بودم ميترسيدم و حتي نميتونستم جيري بخورم خانوادم جايي كه زندكي ميكنم نيستن و خلاصه با كمك دوستام خونم رو عوض كردم ميترسيدم بياد منو بكشه .
بعد از يك ماه كه كمي حالم بهتر شد از طريق اينترنت فيسبوك متوجه شدم رفته ايران و داره ازدواج مجدد ميكنه !
حالم بد شد مثل ديوانه ها شده بودم.
مني كه آرزو داشتم دست از سرم بر داره حالا تمام دقايقو ميشمردم كه برگرده.
بنابراين خيلي سخته كنار آمدن آدم با اين موضوع كسي باورش نميشه همه ميگم با اين همه كتك و دردو شكنجه اي كه بهت داده نبايد اينجوري حس كني،اما حقيقت اينه كه خواه نا خواه خاطرات داغونت ميكنه.
تو دوران نامزدي ميشه فهميد كه اگر كسي دست به زن داره من چون تجربه كردم بهتون ميگم:
١-آدمي كه به ديگران احترام نميزاره و هنه رو مسخره ميكنه
٢- زود از كوره در ميره و عصباني ميشه
٣-مبادئ آداب اجتماعي نيست مثلا از چراغ خطر رد ميشه،مشروب و الكل زياد مصرف ميكنه
٤-به همه بد بينه و ضد فرهنگ و اجتماعه با همه مشكل داره دوستاي نزديكش،برادر،خاله،مادر بزرگ و..
٥-حس ميكنه هميشه بهش ظلم شده و در حق همه خوبي كرده و بقيه حقشو خوردن
عصبانيتش رو نميتونه كنترل كنه و فحش و حرفهاي زشت ميزنه
٧- كارهاي عجيب ميكنه كه بقيه نميكنن!
سرشو به ديوار ميكوبه براي هر جيز كوچيكي داد و بيداد راه ميندازه
٨-شك و ترديد و بي اعتماده نسبت به همه و دوست داره از تمام مسائل زندگي خصوصي شما در گذشته و حال سر در
٦- بياره تمام برنامه روز انتون رو چك ميكنه،ساعتي كه ميرسد بيرون موبايل و نامه ها و قرار هاتون همه زندگيتونو زير رو ميكنه تا يه چيزي براي گير پيدا كنه
٩-اولين باري كه صداشو بلند كرد روتون بعد كم كم دست بلند ميكنه اول توي گوش بعد چيز پرت ميكنه و بعد به حد مرگ ميزنه شما رو چون مال اون هستين..
چنين آدمي بود با همه اين خصوصيات هر كدام رو ديدن زنگ خطره نزديك نشيد ،نگيد درست ميشه.
اين جور آدمها ميگن شما باعث و دليل خشمشون هستين،كه شما و كاراتون اونا رو تحريك ميكنه!و شما سعي ميكنيد كاري نكنيد كه به اين حد برسه اما باور كنيد هيچ فايده اي نداره چون خود اين ادم عامل محرك خودشه به محظي كه دليلي واسه دعوا پيدا نميكنه زندگيتونو زير و رو ميكنه تا دوباره به يه چيزي گير بده به هر چيزي ميتونه گير بده.
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
تشکرشده 633 در 254 پست
مریم گلی عزیز به همدردی خوش امدید
دوست خوبم این تاپیک تاریخ گذشته هست. اگه مشکلی دارید یه تاپیک باز کنید و مشکلتونو مطرح کنید تا دوستان بتونن به شما کمک کنن.
**سهیل ** (سه شنبه 22 مرداد 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)