موضوع: چه جوابی بدم؟ کمکم کنید

سلام و ممنون از راهنمایی های خیلی خوبتون
دوست عزیزی گفتند اون دو تا مشکل چیه. خوب یه مشکل از نظر من اینه که خب به هر حال اون دیپلمه است(البته من این موضوع رو باهاش کنار اومدم) چون وقتی ازش پرسیدم که من می خوام ادامه تحصیل بدم(آخه تازه لیسانس قبول شدم) گفت که با این موضوع مشکلی نداره.
مورد بعدی که ازش خواستم مسئله کار بود که من گفتم که می خوام بعد از این همه درس خوندن یه جا کار کنم که محمد گفت کلا با کار کردن مخالفه. من حتی گفتم شاید تو بانک قبول شم ولی قبول نکرد و گفت نمی خوام همسرم کار کنه.
راستش یه مطلب دیگه هم هست. تو صحبت هایی که با پدر و مادرم کردم پدرم گفت زیاد وقت نداره و می خواد عروسی دخترشو ببینه(آخه وضع قلب پدرم خوب نیست). یکی از دلایلی که منو مجاب کرده تا جواب مثبت بدم همین حرف است تا اونا رو خوشحال کنم.
به نظرتون من کار درستی می کنم؟(با وجود اینکه این خانواده به غیر از این دو موردی که گفتم هیچ مشکلی نداشتند)آیا کارم درسته؟

حالا كه مورد اختلاف مدرك هم به زيبايي ظاهري اضافه شده بحث فرق ميكنه...همه چي بستگي به خودت داره...
اين تاپيك رو ببين...اينها مشكلات احتمالي تو در اينده خواهد بود...

چه جوري بگم؟

با توجه به اینکه هنوز خیلی جوونید(چون گفتید تازه قبول شدید)شما دارید کمی عجله می کنید و ممکنه دچار احساسات بشید، خیلی ها بخاطر اینکه دوست دارن زود ازدواج کنن ممکنه از برخی از معیارهاشون بگذرن و این کاملا اشتباهه، به نظر من نباید عجله کرد و شما با توجه به ظاهرتون و نیز تحصیلاتتون ان شاالله که خواستگاران زیاد و بهتری در آینده خواهید داشت.

تو صحبت هایی که با پدر و مادرم کردم پدرم گفت زیاد وقت نداره و می خواد عروسی دخترشو ببینه(آخه وضع قلب پدرم خوب نیست). یکی از دلایلی که منو مجاب کرده تا جواب مثبت بدم همین حرف است تا اونا رو خوشحال کنم.

این اشتباه ترین کاری که میتونی برای ازدواجت بکنی، تصورش رو کردی که اگه بعدا با شکست مواجه بشی همین پدرت چی بر سرش میاد و چقدر براش بده و همچنین کل خانوادت. خواهش میکنم اینجوری فکر نکن که نه ایجوری نمشیه، پسر خوبی یا ...
اول گفیتد فقط ظاهرشه، بعدا تحصیلات هم اضافه شد، شد 2 تا، ولی ظاهرا 3مشکله، چون حق کار کردن هم به شما نداده. بعضی اوقات یه معیار اونقدر مهمه که نمیشه اصلا ازش گذشت کرد.
توصیه من اینه که معیارهاتون روی کاغذ بنویسید و به اونها نمره بدید و سپس معدل بگیرید و اصلا هم عجله نکنید

نوشته اصلی توسط fatemeh_66

سلام و ممنون از راهنمایی های خیلی خوبتون
دوست عزیزی گفتند اون دو تا مشکل چیه. خوب یه مشکل از نظر من اینه که خب به هر حال اون دیپلمه است(البته من این موضوع رو باهاش کنار اومدم) چون وقتی ازش پرسیدم که من می خوام ادامه تحصیل بدم(آخه تازه لیسانس قبول شدم) گفت که با این موضوع مشکلی نداره.
مورد بعدی که ازش خواستم مسئله کار بود که من گفتم که می خوام بعد از این همه درس خوندن یه جا کار کنم که محمد گفت کلا با کار کردن مخالفه. من حتی گفتم شاید تو بانک قبول شم ولی قبول نکرد و گفت نمی خوام همسرم کار کنه.
راستش یه مطلب دیگه هم هست. تو صحبت هایی که با پدر و مادرم کردم پدرم گفت زیاد وقت نداره و می خواد عروسی دخترشو ببینه(آخه وضع قلب پدرم خوب نیست). یکی از دلایلی که منو مجاب کرده تا جواب مثبت بدم همین حرف است تا اونا رو خوشحال کنم.
به نظرتون من کار درستی می کنم؟(با وجود اینکه این خانواده به غیر از این دو موردی که گفتم هیچ مشکلی نداشتند)آیا کارم درسته؟

دوست عزیز بنظر من این مواردی که اینجا گفتی، بسیار بسیار مهم تر از مورد اول است و جای تامل بیشتری دارد.
در رابطه با مشکل اولتان، دوستان پاسخها و راهنماییهای مکفی را دادند و بنظر من جای صحبتی باقی نمی ماند.

اما در رابطه با موارد دیگر، توجه اساسی به چند نکته بسیار حائز اهمیت برایتان است:

1- بخاطر دلخوشی هیچ کس، حتی پدر و مادر که بسیار عزیز هستند، ازدواج نکن. چه بسا بخاطر یک انتخاب نسنجیده ممکن است بعد از ازدواج به مشکلات زیادی برسید و همان مشاجرات ناشی از آن مشکلات به قلب پدرتان آسیب های به مراتب جدی تری برساند تا دیدن دختر شاد و شنگولش که ازدواج نکرده ولی ناراحتی هم ندارد.

2- در رابطه با ادامه تحصلیتان و نظر مثبت ایشان، مطمئن شو. ممکن است بعدها زیرش بزند.

3- همین الان تصمیم بگیر که می خواهی در آینده شاغل باشی یا نه. اگر امروز تصمیم گرفتی که اشتغال برایت مهم نیست، برای همیشه فراموشش کن. چون به امید تغییر نظر همسر ازدواج کردن اشتباه محض است.

موفق باشی

کلا"فراموشش کن.مردی که نمی ذاره زنش کار کنه،به خاطر بد دلیشه.به قول (آسمان آبی) معلوم نیست وقتی اسمتون

رفت تو شناسنامه هم بذاره بری سر کلاس.

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

کلا"فراموشش کن.مردی که نمی ذاره زنش کار کنه،به خاطر بد دلیشه.به قول (آسمان آبی) معلوم نیست وقتی اسمتون

رفت تو شناسنامه هم بذاره بری سر کلاس.

ممنون از راهنمایی تون. فرهنگ 27 عزیز من در این مورد خیلی صحبت کردم. در مورد کار کردن، من از اولشم کار رو برای سرگرمی می خواستم چون تقریبا یک سال بود که بیکار بودم و فقط به این دلیل می خواستم سر کار برم که وقت بیکاری منو پر کنه. در مورد کار من با پدر و مادرم صحبت کردم. پدرم بهم گفت که چون محمد شغلش بازاریه و حداکثر تا ساعت 3 ظهر به خونه برمی گرده به خاطر همین دوست داره همسرش تو اون ساعت خونه باشه و ناهار رو با هم باشن. به قول پدرم این جور آدمها با کارای بانکی مخالفند ولی شاید اگر تو آموزش و پرورش بودم وضع فرق می کرد. ولی شما می گی ممکنه در آینده با درس خوندنت مخالفت کنه. من اینو دیگه خبر ندارم ولی همون اوایل وقتی من بحث کار رو مطرح کردم و محمد مخالفت کرد تا چند روز ما بهشون جواب ندادیم. بعد از چند روز اونها فکر کردند که ما می خواهیم به خاطر این مسئله جواب منفی بدیم. به همین خاطر محمد پیغام داده بود که اگر فاطمه می خواد کار کنه اگر یه محیط خوبی باشه من با کار کردنش مشکلی ندارم.
ولی شما می گی دانشگاه. اینو نمی دونم

سلام
چرا نمیشینید با ایشون درست و حسابی حرف بزنید و افکار و اهدافتون رو به اشتراک بگذارید؟
اگر فکر میکنید مشکلی هست، بهترین کار ترتیب دادن جلسات صحبت و اشتراک عقاید و اهداف است. به هر صورتی که خود و خانواده تان صلاح میدانید.
اگرم اختلاف تحصیلاتی خیلی برایتان مهم است، میتوانید با پشتیبانی و حمایت از ایشان او را در ادامه تحصیلش حمایت کنید. از این موارد خیلی دیدم. البته باید با او در این موارد صحبت کنید.
با خویش تعارف نداشته باشید.
با ایشان صحبت کنید و برایشان توضیح دهید برای چه میخواهید کار کنید/درس بخوانید و... و اهداف شما از این معقولات چیست. او را آگاه نمایید. بعد دلایل مخالفت/موافقت ایشان را بخواهید. بلاواسطه و به صورت مستقیم.

بدرود.

سلام
خوشحالم که با این سایت آشنا شدم. از تمام دوستانی که منو راهنمایی کردند ممنونم.
من امروز به محمد جواب مثبتو دادم. قراره دوباره با خانوادشون بیان تا قرارهای بعدی گذاشته بشه
gh.sana عزیز ازت ممنونم که اون تایپیک رو بهم معرفی کردی. خیلی خوب بود. بهم این کمک رو کرد تا من در آینده مثل اون خانم نباشم
دوستان منو دعا کنید تا بتونم بدون توجه به حرف دیگران یه زندگی جدید رو شروع کنم
از همگیتون ممنونم. همگیتونو دوست دارم.

دیشب چندتا مورد رو برای یاد آوری می خواستم بگم،بعد دیدم اطلاعاتم کامل نیست،ارسال نکردم.الآنم که دیگه دیر

شده،هر چند که تا قبل از عقد می شه نظر عوض کرد.اگر خواستی می گم.فقط بگو خانواده خودتم مذهبین؟