راستش من در هر چيزي كه بهم مربوط بشه احساس مسئوليت بالا دارم مخصوصا تو اين مورد كه خدايي نكرده اگه انتخاب درستي بوجود نياد عواقب خيلي سخت تري داره نسبت به زمان مجرد بودن
بازم ممنون از همه دوستان عزيزم
حالا به نظر شما مادرم چي ميتونه به مادر پسر بگه كه ديگه اصرار نكن
آخه هر دفعه يه چيزي گفتيم مادرشون يه چيزي گفتن و گفتن اين چيز ها حل ميشه
آيا طرز تفكر پسرش و شخصيت گوشه گير بودنش ميتونه حل بشه؟
مثلا مادرش به مادر من گفته حالا ميره يه ليسانسم ميگيره
آيا به نظر شما يه جوون 31 ساله كه مدت زيادي از تحصيلش مونده ميتونه بره 2 باره درس بخونه همزمان با كارش
و مشكلي كه هست مادرم روش نميشه بگه پسر شما اصلا به دل دختر ما ننشسته
به نظر شما چكار بايد كرد؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)