موضوع: متارکه و طلاق

بابت فوت پدرتون متأسفم.. ستاره عزیزم. شما 27 سالتونه و مادر مهربونی دارید که نگران شماست.. عزیزم، شما نمیخوای که دوباره به محیط گذشته برگردی، و فکر میکنی که اگه به این ازدواج تن بدی آینده بهتری خواهی داشت.
عزیزم، شما اگه نتونسته باشی بامادرت که 27 سال کنارت بوده رابطه خوب و دوستانه برقرار کنی، اگه نتونستی درکش کنی، چطور میتونی با همسرت این رابطه رو داشته باشی؟ چطور فکر می کنی که میتونی با اخلاق اون کنار بیای؟
عزیزم از چاله داخل چاه نرو.. عاقلانه فکر کن و از چیزی نترس، اگه الان نتونی بر ترست غلبه کنی شاید تا پایان عمرت به خاطر این اشتباه خودت رو سرزنش کنی.. ازدواج کردن خوبه اما نه با هر فردی...

بیشتر فکر کن عزیزم..

نوشته اصلی توسط ستاره1388

.

نه رابطه جنسی کامل نداشتیم و متاسفانه مهریه ای ندارم و نفقه هم شامل حال من نمی شه

مهريه ندارين؟عقدتون موقت بوده؟عقد دائم بدون مهريه كه باطل هست!!مگر اينكه بخاطر غليان احساساتتون مهريه رو بخشيده باشين!!
نفقه چرا شامل حال شما نميشه؟از تاريخ عقد زن واجب النفقه هست...متوجه منظورتون نميشم...
اگر فكر ميكني با تمكين ..نفقه بهت تعلق ميگيره بايد بهت بگم كه در حال حاظر به خاطر اينكه عقد جاري شده و شما هنوز خوشبختانه باكره هستين ميتونين از حق حبس استفاده كنين يعني نه تمكين كني...هم نفقه و هم مهريه رو بگيري بعد بري خونه شوهرت!!

دوست عزيزم باور كن نميشه هيچ ادمي رو بعد از 30 سال تغيير داد!!
واقعا فكر ميكني خدا اين قدرت رو بهت داده كه يه عمر با اميد تغيير دادن شوهرت كه با وجود و حظور تو به عنوان زنش داره با دوست دخترش ميگرده،زندگي رو سر كني؟
فكر اون بچه اي رو كه در آينده اين مرد پدرش ميشه بكن!!
سري كه درد نميكنه دستمال نميبندن خواهرم...
خوب فكر كن...مگه ما ادما چه قدر عمر داريم كه توي اين عمر كوتاهمون كه ايشالله براي شما 100 سال باشه خودمون رو شكنجه بديم!؟

همسرم وقتی من باش قهر کنم و تصمیم بگیره که باید از من جدا بشه( چون ما دو بار تا پای طلاق پیش رفتیم ولی الان خیلی جدیه ) میره دنبال دخترهای دیگه خودش میگه چون تو نیستی من میرم دنبال دخترهای دیگه ولی برای برگشتن من هیچ اقدامی نکرده و نمی کنه

ستاره عزیزم



سالی که نکوست از بهارش پیداست
ماستی که ترشه از تاغارش پیداست

همسر محترم شما بازی اش بازی قهر و فرار و زن بازی و طلاق ....است او اینکارها را می کند تا تو را وادار به فرمانبرداری کند . مگر یک عمر می توانی کنیز دست به سینه و حلقه به گوش باشی ؟!!!

دختر جان قرار است زندگی کنی نه کنیزی و....

این جنگ فرسایشی است و به مرور از پا خواهی افتاد مگر اینکه واقعا دوست داشته باشی یک عمر تحقیر بشوی و دنبال این آقا بیفتی و ....

خانه ی بابا و مامان هر چی باشد و هر مشکلی در آن داشته باشی در مقابل این زندگی پادشاهی است .( خدا رحمت کند پدر نازنینت را )

عقد کرده هستی چیزی را از دست نمی دهی . نترس . از حرف مردم نترس . از قضاوت شدن نترس . از اینکه به تو برچسب بزنند نترس . نترس . نترس . نترس

گروهی از مردم از سر بیکاری کارشان حرف زدن و نشخوار کردن حرف دیگران است .

در اولویت و شرایط فعلی باید برای خودت و این آقا و این زندگی تصمیم بگیری

بعدا اگر تصمیم درستی گرفتی باید یک فکری برای رابطه ی خودت و مامان بکنی و تکلیف تو و آزردگی هایت نسبت به مامان را بررسی کنی .

سلام ..منم با نظر آنی جان موافقم ....همیشه برای جبران اشتباه راهی وجود دارد و تو در اغاز راه پی به اشتباهت بردی ....برای .شما بهترین گزینه ...طلاقه ...و چیزی که برات میمونه ..تجربه و درس برای زندگیته ...و باید بگم ....
زندگی انقدرها کوتاه است که ارزش تحمل اینگونه رفتارها را ندارد و آنقدر بلند که تحمل لحظه لحظه های تحقیر شدن ...همش مثل یک عمر میماند .................شاد باشی

راجع به حق حبس كه بهت توضيح دادم ميتوني از وكيل كمك بگيري تا با گرفتن حق و حقوقت از اين زندگي بزني بيرون...

من واقعا تعجب میکنم
با این همه کم محلی ، توهین، بی اعتنایی هنوز وایسادی؟ به نظرت چنین مردی اصلا ارزش نگاه کردن داره چه برسه باهاش زندگی کنی؟
اگر بخوای با این شازده زندگی کنی قید جوونیت باید بزنی و یک عمر عذاب بکشی رو راست بگم میری تو جهنم
حق و حقوقت بگیر و در کنار مادرت باش و بهش آرامش بده والا به خدا آدم از بی شوهری بپوسه شرف داره با چنین آدمای عوضی زندگی کنی فکر می کنن دختر مردم از سر راه اوردن
کن و خوشحال باش که نمیخوای با این مرد زندگی کنی

از همه دوستان عزیز تشکر می کنم
خودم هم تعجب می کنم از رفتار خودم که چرا می خوام این زندگی را حفظ کنم از آینده خودم نگران هستم همه اش من خودم را مقصر می دانم فکر می کنم که شاید به همسرم کم محبت کردم و نتوانستم اعتماد همسرم را کسب کنم. و همسرم را جذب خودم کنم می دانم که در این مدت حتماً من اشتباهاتی داشته ام که همسرم حتی راضی به صحبت کردن با من نیست

عزیزم.. چرا بیشتر خانمها تا از همسرشون اشتباه می بینن، به جای مقصر دونستن همسرشون خودشون رو مقصر می دونن و به افتاده شدن بیشتر پای همسرشون ادامه میدن تا اون آقا از این جریان سوء استفاده کنه و بیشتر به کارهاش ادامه بده؟؟
عزیزم، دوران عقد و نامزدی، دورانیه که هر دو طرف دارن خودشون روبه هم نشون میدن، اون هم به بهترین شکل، حالا همسر شما داره اینطوری خودشو نشون میده، خوب شما چی کار کردین که همسرتون باید این کارها رو بکنه (یعنی دارید توی ذهن خودتون اونو توجیه می کنید) آخه دختر خوب، هیچ اشتباهی از طرف شما نمی تونه این اعمال رو توجیه کنه.. شما هم دوست پسر داشتین؟؟
من می ترسم با تمام این هشدارها شما وارد زندگی مشترک بشین، واقعا می ترسم.. ببین عزیزم، اکثر کسانی که برات پست گذاشتن ازدواج کردن.. بعد از ازدواج هیچ معجزه ای رخ نمیده، باور کن که هیچ اتفاق شگرفی نمی افته که همسر شما رو متحول کنه.. عزیزم زندگی مجردی با تمام سختی هاش می ارزه به ازدواجی که با فرد نامناسبی باشه..
به نظر شما درسته که اگه شما نباشی همسرت باید با دخترای دیگه خودشو مشغول کنه؟ یعنی واقعا بهش حق میدی؟؟
قدر خودت روبیشتر بدون، تو خیلی ارزشمندی، تو به دنیا نیومدی که توسط شخص دیگه ای تحقیر بشی.. زندگی با مادرت هر چقدر که مشکل باشه می ارزه حتی به یه ازدواج معمولی...

درست فکر کن و خودت رو مقصر ندون، ازت خواهش می کنم....