سلام اقای امیدوار
چقدر ساده احساساتتون رو بیان می کنید
و چقدر زیبا شما چهره ای دیگر از یک مرد را نشون می دهید مردی پر از عاطفه
این خوب هست که با نوشتن احساساتتون خودتون رو تخلیه می کنید
برای خودتون یه مدت زمانی را در نظر بگیرید
و سعی کنید کم کم به روال عادی زندگی برگردید بدون فکر کردن به ایشون
من هم فکر می کردم نتونم فراموشش کنم فکر می کردم بدون او نتونم زندگی کنم
ولی الان که دارم براتون می نویسم اصلا احساساتی نیستم
توی وجودم تاسف و رنجش هست اما عقیده دارم وقتی کسی نمی خواد نمیشه مجبورش کرد
من در ده سال زندگی مشترکم دویدم برای اینکه او را نگه دارم و او همچون آهو فرار می کرد
نتیجه اش جایی است که الان ایستاده ام
با احساساتتون مقابله کنید و طی یک مدت زمانی مشخص تصمیم بگیرید
و سخن سارا را باز هم مد نظر داشته باش
(اونی که می خوای رها کن اگر رفت و نیامد از اول مال تو نبوده و اگر بازگشت از اول مال تو بوده...)
علاقه مندی ها (Bookmarks)