به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 90
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    نقل قول نوشته اصلی توسط shirin joon

    عزيزم اگه واقعا ميخواد اين رابطه تموم بشه پس چرا باهات صحبت ميكنه؟؟ كسي كه نخواد. يا تلفنشو قطع ميكنه و يا هزار كار ديگه.... موضوع اينه كه از تو انتظار يه زن صيغه اي رو داره و چون ميبينه تو فقط صحبتت ازدواجه به اين حرفا متوسل ميشه.... عزيزم اونم متوجه شده كه طرفش چه مورد عالي و چشم و گوش بسته ايه و نميخواد به اين راحتي از دستت بده...
    ممنونم از جوابتون.
    راستش هر بار که حرف از قطع رابطه می زد من با اصرار و التماس ازش می خواستم که رابطمون حفظ بشه .من به اون گفته بودم که وقتی جوابم رو نمیده به هم میریزم اون برای همین ارتباطش رو با من حفظ می کرد .هیچ وقت اون زنگ نمی زنه فقط این منم که این کار رو می کنم .مثلا گاهی یک مدتی رو تعیین می کرد برای قطع رابطه.مثلا یکماه بهم فرصت میداد که رابطمو قطع کنم و وقتی نمی تونستم بیشتر بهم فرصت میداد تا به حال ...

    حرف اقای نقاب هم درسته من حتی چهره اش رو توی ذهنم مجسم می کردم .رشته ی تحصیلیش رو کامل نگفته بود و من نمی دونستم .چهره اش رو برام شرح داد اونطوری که فکر می کردم نبود اما باز هم نمی تونم چرا حالا که می فهمم اونی که فکر می کردم نیست نمی تونم ازش دل بکنم ؟
    من فکر می کردم حالا که ادم مذهبیه حالا که مثل مردهای دیگه حرفهای چندش اور نمیزنه حالا که متین برخورد می کنه و حالا که حتی به خاطر اینکه من باهاش نامحرمم زیاد من رو تحویل نمی گیره از اون مردهایی که میل نفسانیشون رو کنترل می کنند که حتی لازم نیست ازدواج کنند چه رسد به همسر صیغه ای

    من دانشجوی مدیریت بازرگانی هستم ولی درس نمی خونم ترم قبل درسهامو بعضیشو حذف کردم و بعضیش نمره نیاوردم مشروط شدم .حوصله ی هیچ کاری رو ندارم .در ضمن یک خواهر کوچکتر از خودم دارم که کلاس چهارم دبستان درس می خونه.

    باز هم از همگی شما ممنونم

  2. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    اقای lord.hamed من به دنبال اقا نمی گردم .شما در مورد من چه فکری می کنید ؟

    من برای بار هزارم میگم من نمیخوام با اون ازدواج کنم فقط نمی تونم ازش دل بکنم من به فکر راهیم که بتونم از اون دل بکنم .
    اقای محترم من بزرگ شدم و عقلم هم خوب قد میده و خیلی هم خوب معنای آقا را می فهمم .شما چی انقدر بزرگ شدین که معنا و مفهوم اقا رو بفهمید ؟
    شما دوستای همدرد قرار نبود زخم زبان بزنید یا مسخره کنید و کنایه بزنید و یا ......

  3. #43
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    من نمی دونم چرا شما دوستان عزیز از حرفهایی که من صادقانه اینجا می زنم سوءاستفاده می کنید .

    من میخوام دل بکنم اما نمیتونم.

    میگید رهاش کن اما نمیفرمایید چطور ؟

    آخه اگر برام اسون بود که به این همه فشار روحی مبتلا نمیشدم.

    من نیاز دارم درکم کنید .

    بدونید حالا که به یک مرد زن دار دل بستم و نمی تونم ازش دل بکنم دلیل نمیشه که آدم کثیفی باشم .

    بهش نمیومد همسر داشته باشه من هم نمی دونستم .نمی تونستم بپرسمم .

    دیگه توی ذهنم جا افتاده بود که اون همون مردیه که توی رویاهام دنبالش می گشتم.

  4. #44
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    من غصه دارم .........دارم میمیرم .

    نمی تونم تحمل کنم

  5. #45
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    سلام
    من از همه دوستانی كه در این تاپیك با تمام وجود قصد كمك به شما را داشتتند و همچنین شما كه اینقدر مجدانه دنبال حل مشكلتون هستید تشكر می كنم.

    ghazaleh
    اساسا اشتباه در اینه كه می خواهی ازش دل بكنی
    اشتباه اینه كه می خواهی فراموشش كنی.
    محبت و عشقی كه انسان نسبت به یكی پیدا می كنه عمیق تر از اینه كه بخواهیم با تبر و چكش بیفتیم به جونش تا آن را ریشه كن كنیم.

    پس چاره چیه!!!
    بپذیر این را كه علاقمند به خصوصیات انسانی ایشون هستید.
    و تجربه این عشق را در دلت پاس بدار.
    اما برای ازدواج ،‌مسائل جنسی و تولید نسل بستر مناسبی انشاء الله پیدا خواهید كرد.

    مغز یك حالتی داره كه وقتی به صورت امری و دستوری به او بكن و نكن می كنیم به عكس رفتار می كنه. شما سعی نكن بزور خود را مجبور به فراموشی كنی.

    بلكه سعی كن بی نهایت علاقمندی های خود و متغیرهای اطرافت را دوباره فعال كنی.
    راه نفس خود را متعدد كن تا بتوانی نفس بكشی.
    شما سرت زیر آب است ،‌نمی توانی نفس بكشی جز با یك نی كه این نی هم این آقاست.
    حالا كاری به نی نداشته باش،‌ حتی او را دور نینداز. اما سرت را از زیر آب بالا بیاور.
    حالا هم نی را در موقعیتی كه هست می بینی و همه بی نهایت جلوه دیگر در اطرافت.

    در واقع دنیای بی نهایت تو به صورت افراطی فقط در یك شخص خلاصه شده است.
    مانند اینكه یك انسان از همه وجودش مثلا بینی او 2 متر شده باشد. و این عذاب آور است.
    هر انسانی باید همه وجودش را گسترش دهد.

    خلاصه:
    سعی نكن فراموشش كنی،‌ البته سعی نكن هم كه مرتب فقط به او و خودت فكر كنی و اینگونه منجر به رشد بیش از حد و تومور وار این رابطه شوی.
    شما كافیست مدتی در باغ زندگی بگردی و به سایر گلها ،‌نهال ها و درختهای وجودت آب دهی. تو در باغ بی نهایت وجودت ،‌پای یك درخت نشستی و خودت را به آن گره زدی و لذت بهره برداری از زندگی را از خود گرفته ای.
    بحث سر این نیست كه این درخت خوب است یا بد.
    موضوع این است كه زندگی وسیع تر از یك درخت ، یك نی و یك رابطه است...

    تمرین عملی:
    سعی كن كاری كه دیگر دوستان در این تالار با تو كردند، تو با سایر دوستانی كه مشكل دارند بكنی.
    گشتی در این تالار بزن و به آنهایی كه تصور می كنی به كمك نیاز دارند و تو در مورد مشكلشان آگاهی داری كمك كن.
    حالا متوجه می شوی ،‌برای تجربه عشق ، فقط مفعول بودن كافی نیست. گاهی باید فاعل عشق بود. یعنی محبت به دیگران و انتشار علاقه به همنوعان و اینگونه زندگی را گسترش بده.
    تمام این افرادی كه به شما كمك كردند ، به خدا شاید از شما دردمند تر باشند. من شاهد اشك ها، ناله و رنجهایشان بوده ام. اما می بینی خود را فراموش كرده اند. و چه دلسوزانه در كنارت هستند. چون نمی خواهند تو رنجت افزون شود.
    پس:
    بسم الله...

  6. کاربر روبرو از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده است .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 03 مرداد 89)

  7. #46
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    سلام اقای سنگ تراشان ممنونم از پاسختون .
    اما من این تمرین عملی که گفتید از وقتی با اون اقا اشنا شدم دارم انجام میدم تا حالا باور کنید من و اون اقا دو تا از اعضای یک تالار گفتگوی مشاوره مثل اینجا بودیم که جواب مشکلات دیگران را می دادیم و من با توجه به حرفهای ان اقا که در مورد مشکلات دیگران توجهم به او جلب شد .من از طریق پیغام خصوصی سوالاتم رو از او می پرسیدم و او جواب مبداد .یادمه اولین بار که قرار بود به یکی از سوالات دینی من جواب بدهد احساس عجیبی داشتم .این پیغامها و سوالات ادامه داشت تا اینکه من وابسته شدم .

    چقد عجیبه من دختری رو که می خواست با مردی ازدواج کنه که ان مرد از قبل تجربه ی جنسی داشت را نصیحت می کردم.من دختری را که قصد ازدواج با مرد متاهل داشت رو راهنمایی می کردم من برای زنی که شوهرش به او خیانت می کرد اشک می ریختم .
    من نمیخوام زندگی کسی رو از هم بپاشم .من نمیخوام اون مرد رو از همسرش جدا کنم .
    حالا این محبت شده همه ی زندگی من .......از همه ی دنیا بریدم و فقط اون رو می بینم بله اون اقا واسه من همون نی برای نفس کشیدنه ........
    من حتی نمی تونم با مردی زندگی کنم که روابط متعدد داشته من حسودم نمی تونم اینکار رو بکنم .درکم کنید بدونید انقد این محبت بهم فشار اورده که حاضر شدم برای اینکه همسر یک ادم متاهل بشم التماس کنم .
    بدونید انقدر بهش وابسته ام که با اینکه می دونم اون همسر موقت داشته بازم باهاش حرف بزنم .

    من میدونم که تموم دوستان مشکل دارند و می دونم که قصد کمک به من رو دارند و از شما اقای سنگ تراشان و همه ی دوستان بی نهایت ممنونم .

  8. #47
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    سلام شیرین جون و سارا جون
    سارا جون ممنونم از کمکتون شما درست می فرمایید من هیچ وقت اون رو فراموش نمی کنم و اون ارزشها برای همیشه توی ذهنم میمونه.من می خواستم خیلی چیزها رو ازش یاد بگیرم اما .....
    شیرین جون ممنونم ازتون که باز هم به من توجه کردید .
    من خیلی وقته دارم سعی می کنم که به مسائل دیگری هم جز اون آقا بپردازم اما نسبت به هیچ چیز کشش ندارم و حوصله ی هیچکاری رو ندارم اما باز هم سعیم رو می کنم.
    اون اقا هم دیگه حوصله اش از من سر رفته میگه ارتباط رو تموم کن میگه اگر ارتباطت رو قطع کنی .بری دنبال زندگیت و خوشبخت بشی من خوشحال میشم .
    همش به این فکر می کنم که بعد از اون من چی میشم ؟دیگه برای حرف زدن با کی لحظه شماری کنم ؟
    تموم لحظه هام به یادش باشم ولی نتونم باهاش حرف بزنم ؟
    باید بشینم توی تنهایی خودم اشک بریزم .دیگه زندگی من به چه دردی میخوره ؟
    تا اخر عمرم ندونم کجاست حالش چطوره ؟
    مدام به این فکر می کنم که نکنه خدای نکرده روزی برسه که من زنده باشم و اون توی این دنیا نباشه .نکنه من ازش خبر نداشته باشم .
    شیرین جون ممنون که تنهام نمیزارید از خدا هم بخواید دستم رو بگیره.باز هم ممنونم ازتون

  9. #48
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    سلام
    باز هم ممنونم از توجه همگی شما و اینکه سعی می کنید من رو درک کنید و به من کمک کنید .
    راستش من و اون اقا در دو شهر مختلف زندگی می کنیم من ازش خواستم بیاد توی شهر ما تا همدیگه رو ببینیم بلکه اینطوری شاید از من خوشش بیاد و راضی به ازدواج بشه (البته اون موقع که خیلی اصرار داشتم برای ازدواج نه حالا) می خواستم ببینم خارج از پشت مانیتور اون چطوریه البته زیاد هم مطمئن نبودم که بخوام ببینمش.
    اما این رو ازش خواستم گفت که اگه بیام خانواده ام بهم شک می کنند و از این حرفها ...... اما از شهر خودش برای دیدن زن موقتش میره تهران و برمی گرده .این موضوع هم خیلی دلم رو میسوزونه.اصلا احساس من براش اهمیت نداره .احساس حقارت می کنم .

    البته اون خیلی مهربونه و از روز اول سعی می کرد کمکم کنه و درکم کنه .

  10. #49
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    سلام ghazaleh
    لطفا به طور كامل ودقیق همه محتوای پاسخم را مطالعه كن، و زیاد دقت كن و به كار ببند. این حرفهای من نیست كه بتواند برای تو معجزه ای كند، این تو هستی كه با تصمیم و عمل خود برای رهایی از مشكلت معجزه ای می آفرینی. گزینش بخشی از مطالبم،‌آن هم در همان جهت مشكل زایی كه تا كنون دنبال كرده ای، می تواند وضعیت شما را پیچیده كند.
    این هم لینك پاسخ:
    http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=4642&pid=44451#pid44451

    این هم خود مطلب برای سهولت :
    سلام
    من از همه دوستانی كه در این تاپیك با تمام وجود قصد كمك به شما را داشتتند و همچنین شما كه اینقدر مجدانه دنبال حل مشكلتون هستید تشكر می كنم.

    ghazaleh
    اساسا اشتباه در اینه كه می خواهی ازش دل بكنی
    اشتباه اینه كه می خواهی فراموشش كنی.
    محبت و عشقی كه انسان نسبت به یكی پیدا می كنه عمیق تر از اینه كه بخواهیم با تبر و چكش بیفتیم به جونش تا آن را ریشه كن كنیم.

    پس چاره چیه!!!
    بپذیر این را كه علاقمند به خصوصیات انسانی ایشون هستید.
    و تجربه این عشق را در دلت پاس بدار.
    اما برای ازدواج ،‌مسائل جنسی و تولید نسل بستر مناسبی انشاء الله پیدا خواهید كرد.

    مغز یك حالتی داره كه وقتی به صورت امری و دستوری به او بكن و نكن می كنیم به عكس رفتار می كنه. شما سعی نكن بزور خود را مجبور به فراموشی كنی.

    بلكه سعی كن بی نهایت علاقمندی های خود و متغیرهای اطرافت را دوباره فعال كنی.
    راه نفس خود را متعدد كن تا بتوانی نفس بكشی.
    شما سرت زیر آب است ،‌نمی توانی نفس بكشی جز با یك نی كه این نی هم این آقاست.
    حالا كاری به نی نداشته باش،‌ حتی او را دور نینداز. اما سرت را از زیر آب بالا بیاور.
    حالا هم نی را در موقعیتی كه هست می بینی و همه بی نهایت جلوه دیگر در اطرافت.

    در واقع دنیای بی نهایت تو به صورت افراطی فقط در یك شخص خلاصه شده است.
    مانند اینكه یك انسان از همه وجودش مثلا بینی او 2 متر شده باشد. و این عذاب آور است.
    هر انسانی باید همه وجودش را گسترش دهد.

    خلاصه:
    سعی نكن فراموشش كنی،‌ البته سعی نكن هم كه مرتب فقط به او و خودت فكر كنی و اینگونه منجر به رشد بیش از حد و تومور وار این رابطه شوی.
    شما كافیست مدتی در باغ زندگی بگردی و به سایر گلها ،‌نهال ها و درختهای وجودت آب دهی. تو در باغ بی نهایت وجودت ،‌پای یك درخت نشستی و خودت را به آن گره زدی و لذت بهره برداری از زندگی را از خود گرفته ای.
    بحث سر این نیست كه این درخت خوب است یا بد.
    موضوع این است كه زندگی وسیع تر از یك درخت ، یك نی و یك رابطه است...

    تمرین عملی:
    سعی كن كاری كه دیگر دوستان در این تالار با تو كردند، تو با سایر دوستانی كه مشكل دارند بكنی.
    گشتی در این تالار بزن و به آنهایی كه تصور می كنی به كمك نیاز دارند و تو در مورد مشكلشان آگاهی داری كمك كن.
    حالا متوجه می شوی ،‌برای تجربه عشق ، فقط مفعول بودن كافی نیست. گاهی باید فاعل عشق بود. یعنی محبت به دیگران و انتشار علاقه به همنوعان و اینگونه زندگی را گسترش بده.
    تمام این افرادی كه به شما كمك كردند ، به خدا شاید از شما دردمند تر باشند. من شاهد اشك ها، ناله و رنجهایشان بوده ام. اما می بینی خود را فراموش كرده اند. و چه دلسوزانه در كنارت هستند. چون نمی خواهند تو رنجت افزون شود.
    پس:
    بسم الله...

  11. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 دی 87 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1387-9-11
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    4,475
    سطح
    42
    Points: 4,475, Level: 42
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........

    نمی دونم چی جواب بدم دارم دارم ذره ذره اب میشم به خدا راست میگم دارم دیوونه میشم


 
صفحه 5 از 9 نخستنخست 123456789 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: یکشنبه 12 اردیبهشت 95, 09:19
  2. پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: شنبه 14 آذر 94, 14:57
  3. نامزدم عصبیه..روز به روز مشکلاتومن بیشتر میشه
    توسط dokhtare_asemoon در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 تیر 92, 18:39
  4. یک ماه پس از جدایی،هنوز مثل روز اول جدایی
    توسط bahar_N در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: جمعه 06 مرداد 91, 10:17
  5. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 اردیبهشت 88, 08:22

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:57 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.