به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 36
  1. #11
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    ریحانه عزیز .

    بسیار از شفاف سازیت خوشحالم ، حالا بحث روشنتر شد .

    در واقع بحث و سئوال اساسی شما روی نیازهای یک فرد در زندگی مشترک است که اگر پاسخ نیابد چه باید کرد ؟

    عزیزم !

    باید خدمتت عرض کنم ، پیش نیاز پاسخ به سئوالاتت ، بحث نیازها در انسان است ، و بعد از روشن شدن آنها راحتتر میشه به سئوال شما پاسخ داد .

    در مباحث علوم اجتماعی و موضوع تشکیل گروه و انواع آن ( گروه دوستان ، گروه های محلی ، گروه خانواده و...... ) بحث نیازها بطور اساسی به عنوان زیر بنای تشکیل گروه مطرح است ، خانواده هم یک گروه است از نوع نخستین آن ،بنا بر این دو نفر که با هم ازدواج می کنند ، تشکیل یک گروه با عنوان خانواده را داده اند . و نیازها اساس تشکیل این گروه است ، در واقع به جهت رفع نیازها تشکیل شده . (فکری ، اقتصادی ، عاطفی ، اجتماعی ، جنسی و.... ) در تشکیل خانواده مجموعه ای از نیازهای طبیعی مطرح است که شکل سالم بر طرف کردن آنها در قالب خانواده است ، و با ساز و کاری به نام ازدواج این گروه شکل می گیرد با نقشهایی که هر کدام از اعضاء گروه به عهده دارند و تعریف شده هست .
    برای همین هم وقتی دو فرد می خواهند با هم ازدواج کنند لازمه ، به بلوغ فکری ، جسمی ، اجتماعی ، رفتاری ، روانی ، اقتصادی ، و...... رسیده باشند و برای هر کدام از دوجنس بنا به تفاوتهای طبیعی این بلوغ نشانه های خاص خود را دارد ، به بلوغ در ابعاد مختلف رسیده باشند چون نیازهایی که به هم دارند در همین ابعاد مختلف است . از این جهت هم زن و شوهر مکمل هم شناخته شده اند چون نیازهای هم رو از جهات مختلف پوشش می دهند .

    چون بحث من طولانی است و در چند پست ارسال می شود ، خواهش دارم بین پستهای بنده پستی ارسال نشود ( ممنون از دوستانی که رعایت می کنند )



    ادامه دارد .............

  2. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 15 دی 90), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 شهریور 89 [ 00:08]
    تاریخ عضویت
    1389-2-28
    نوشته ها
    146
    امتیاز
    2,646
    سطح
    31
    Points: 2,646, Level: 31
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 104
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 190 در 75 پست

    Rep Power
    0
    Array
    Bride Kidnapping
    عروس دزدي: در اين نوع عروس رو ميدزديدن:: و خوب باقيش معلوم هست. هر پسري بايد ميرفت و عروسش رو ميدزديد. اين عمل بيشتر در آسياي مرکزي مرسوم بوده و الان در بخشهای دور افتاده هنوز در جریانه....از کشورهائی که تا همین اواخر این عمل درشون وجود داشته میشه به : قزاقستان...مغولستان...ازبکست ان...آذربایجان...گرجستان..داغ ستان و چچن و...و همینطور چند کشور آفریقائی مثل کنیا و روآندا اشاره کرد.
    در واقع قانون اینه که هر پسری باید عرضه داشته باشه و بره با اسب سفید خوشبختیش عروسی رو واسه خودش دست و پاکنه!!!!! .... البته اینو باید در بطن اجتماعی و تاریخیش دید. ضمن اینکه این مسئله الان تقریبا در همه جای دنیا یکی از شدیدترین جرائم محسوب میشه::
    Group marriage
    اینم ازدواج یه سری مرد با یه سری زن هست. همه با هم مسئول تربیت فرزندان هستند. اما از اونجائی که این نوع ازدواجها هم روبه زوال اند. سبکی از این ازدواج مشتق شده به اسم Line Marriage که اضافه شدن اعضا جدید رو مجاز می بینه تا به اصطلاح خانواده ادامه داشته باشه (یه چیزی تو مایه های برگشت به عصر حجره به نظر من یا همون کمون اولیه.... به نظرتون اگه در عمل همه برن و طی ده سال یه سری والدین تازه جایگزین بشن....بجه ها؟؟؟؟ کلا بیشتر به درد همون ارضای جنسی میخوره خلاصه و عاری از عشق هست تازه از قدیم گفتن آشپز که دو تا شود..... مثلا فرض کنید A با B دعواش میشه...C پشت A رو میگیره و B کینه شو به دل میگیره و D این وسط احساس بی ارزشی میکنه و خلاصه هم روابط بسیار پیچیده تر میشه و هم دوام عاطفی یک چنین سیستم پیچیده ای ضمن اینکه در همه موارد اینجنین (مثل Open marriage ) همواره مسئله حسادت پیش میاد (در عمل نشون داده شده که همواره درجاتی از حسادت هست). در مواردی این کار به کلونی ختم میشه یکی از مشهورترینش در آمریکا در قرن نوزدهم بوده که کلونی به 200 تا رسیده و جزء معدود گروههای بوده که دوام آورده. اما در اکثر موارد تعداد کمتر از اینهاست و چندان پایدار نیستند. اما آخر سبک اقتصادیه به نظر من. یه جورائی هم آدم یاد هابیل و قابیل هم میافته
    Hollywood marriage
    همه میدونیم چیه این سبک اینقدر ازدواجها زودگذر و تجملی هست که اسمش شده یه سبک ازدواج
    Lavender marriage
    یکی یا هردو ه...مجن...س بازند...::
    در موارد یکی علاوه بر ارتباط معمول زن و شوهری یا هردو میتونند با هم..جنس خودشون هم در ارتباط جنسی باشند.
    Love marriage
    بهترین نوع ازدواج به نظر من که بر پایه عشق متقابل است. و به خصوص در تعارض با ازدواجهای اجباری یا از پیش تعیین شده مطرح میشه::::
    Monogamy
    داشتن فقط یک شریک در یک زمان. این نوع در انسان و بین خیلی از گونه های جانوری دیده میشه::...البته چند همسری چه به شکل چند شوهری و چه چند زنی در بین حیوانات هم دیده میشه (به خصوص نوع حرمسرا داشتن)
    Polyandry
    چند شوهری. این در سومر قدیم بوده و امروزه در تبت و اقوام کانادائی (نه کانادای آمریکای شمالی...کانادای هندیها)..بخشهای از سریلانکا و بوتان دیده میشه...همینطور در برخی فرقه های مذهبی در مغولستان.... در پست قبل هم گفتم یه دلیلش مسئله تقسیم زمین بوده...یه دلیل دیگه اینکه در برخی اقوام این اعتقاد بوده که فرزندان باید چندین پدر داشته باشند (به خاطر جنگ و ....)
    Polygamy
    چند همسری که معرف حضور هست.
    Nikāḥ al-Mut‘ah
    یا همون صیغه خودمون که معرف حضور همه همکیشان اهل تشیع هست.
    S..**..e..**..xless marriage
    ازدواج بدون رابطه جنسی. تعریفش در آمریکا ازدواجی با زیر 10 بار در سال رابطه زناشوئی هست و گفته میشه 2 درصد ازدواجها در آمریکا در این فازهستند دلایل مختلفی داره ولی بیشتر یا مسائل قانونی هست یا پزشکی. البته نوعی هم وجود داره که رابطه جنسی رو عملی قبیح میدونن و زوجین میخوان علاقه شون یه جورائی خواهر برادری کنن...البته الان دیگه از مد افتاده و کمتر کسی تن به یه همچین کار ناسالمی میزنه
    Walking marriage
    همونی بود که تو پست قبل گفتم که توی تبت و به خصوص قبیله موسو در چین هست دقیقش اینه:
    زن موسوئی در خانه اش را عصر به روی عشاقش باز میکند...و مرد صبح برای کارهای مربوط به خانه به خانه مادرش بر میگردد. وی مسئول بزرگ کردن خواهرزاده هایش هست.


    سبک های مسخره تر یا خیلی جزئی هم بود که اینجا نیاوردم ولی بهترینش همون Love Marriage هست مگه نه؟؟؟ البته شاید نه برای هر کسی بعضی ها مثلا از جنس مخالف بدشون میاد یا جذابیتی واسه شون نداره اینا رو که نمیشه به زور مزدوج کرد::...

  4. 4 کاربر از پست مفید rroogg تشکرکرده اند .

    rroogg (دوشنبه 10 خرداد 89)

  5. #13
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام reyhaneh
    وقتی یک تاپیک زده می شود، کسی که تاپیک را برای منظور خاص خودش و مشکلی ایجاد می کند باید شفاف هدایتش کند تا به حاشیه نرود. همان کاری که آنی در « تاپیک خیانت» ، انجام داد و به شما تذکر داد که موضوع به حاشیه نرود.
    در غیر این صورت هر کس از روی برداشتی که می کند موضوع را به گوشه ای می برد. جواب قبلی فرشته و جوابهای اخیر rroogg هم نشان می دهند که نظر شما را مثل من طور دیگر درک کرده اند. در این گونه موارد باید شفاف تر و مصداقی و دقیق نظرتون را بگویید و سئوالتون را بپرسید. و تاپیکتون را جمع و جور کرده و در مسیر یافتن دقیق جواب پیش ببرید.
    با این شفاف سازی که کردید من عنوان خودتون را روی تاپیک می گذارم، شما هم سعی کنید تاپیک دقیقا در همین مسیر عنوان سئوالتون پیش برود. یعنی بحث نیازها در ازدواج و نحوه ارضاء شدنشان.

    با تشکر از شفاف سازیتون

  6. 2 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (یکشنبه 16 خرداد 89)

  7. #14
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array
    [color=#4B0082]ریحانه جان سلام

    عزیزم عجب انحرافی در بحث اولیه و چیزی که منظور تو بود ایجاد شده . بگذریم و تاپیک را ببریم به سمت اصلی .

    ریحانه جان

    وقتی که تو و من دختر بچه های کوچولویی بودیم تصاویر و اتفاقاتی را در محیط زندگی ( خانواده - اجتماع مدرسه و پارک ) ناظر بوده ایم . و بر اساس فهم و درک و وسعت دید یک دختر بچه با میزان کمی از اطلاعات مسائل را دریافت و پردازش می کردیم و گوشه ذهن خودمان نگهداری می کردیم . یک کمی که بزرگتر شدیم و این اطلاعات و برداشتها و .... زمان بچگی را ویرایش کردیم و با یک بازنگری نکاتی را به آن اضافه یا حذف کردیم و تصمیم گرفتیم که بر مبنای این دستور عمل جدید کل زندگی خود را هدایت کنیم .

    اگر خوب فکر کنی و بتوانی خودت را بشناسی و ریشه یابی کنی می بینی این تصمیم ریحانه ی 27 ساله نیست . ریحانه در این سن به این نتایج نرسیده بلکه یک چیزی شاید مثل سکان در ضمیر ناخودآگاه تو را به سمت این باور هدایت می کند .

    حال حرف من با تو چیست ؟!

    ریحانه اختیار دار است که به مغازه ای برود و بهترین لباس را انتخاب کند که با اندام و فرم هیکل و رنگ پوست و ....همخوانی دار د ( توجه به ریزترین تا درشت ترین ) و همان را بخرد و ......( این خرید 70-80 درصد نیازهای ریحانه را مرتفع می کند )

    یا ریحانه می تواند کج سلیقگی کند یا از سر ناآگاهی و عدم تو جهبه کل نیازهای خودش و بدون در نظر گرفتن اندام و هیکل و .......و حتی بدون توجه به اینکه این لباس باید نسبت به فصل و یا مراسم مورد نظر چه مشخصاتی باید داشته باشد تا نیازهای ریحانه را مرتفع کند ....اقدام به خرید بکند و.....( این انتخاب 20-30 درصد نیاز ریحانه را مرتفع می کند )

    من ریحانه را درک می کنم . می دانم از چه جایگاهی در هر دو حالت اقدام به انتخاب کرده است . اما به عنوان دوست ریحانه در صورت نوع انتخاب مسیر اول او را نوازش می کنم و تائید می کنم و می دانم که ریحانه از سر آگاهی وشناخت و با توجه به نیاز انتخابی را کرده که برای سالیان سال از انتخاب خود راضی خواهد بود و استفاده خواهد کرد و مثل یک ستاره در این لباس ( ازدواح ) خواهد درخشید .

    و در صورت انتخاب مسیر دوم برای خرید و انتخاب و...من می دانم که ریحانه نیازهایش بر حسب شناخت با این لباس مرتفع نمی شود و در دراز مدت باید به فکر این باشد که چه بلایی به سر این لباس بیاورد و .............

    شاید به ظاهر مثالی که زدم بی ربط به نظر برسد و نتوان انتخاب همسر را با خرید یک لباس مقایسه کرد اما اگر خوب دقت کنی وجه تشابه آن را درک خواهی کرد .

    تو نمی دانی با درک این مسئله که مردی قادر نیست حرف یومیه تو را بفهمد اقدام به برقراری رابطه کنی و همینطور برعکس و برای جبران کمبود های خود اقدام به دوستی با فردی دیگر بکنید با این استدلال که.... !!!

    استدلال : ما انسانهای روشنفکری هستیم !که برای اینکه از آن ور بوم که سیستم ازدواج مدل آویزانی است نیفتیم از این ور بوم که سیستم گل و گشاد است می افتیم .

    این همان مثال کج سلیقگی ریحانه است . یعنی ریحانه سرسری می خواهد کاری را انجام بدهد تا نیاز لحظه و آن خودش را مرتفع کند اما هدف دراز مدت به شکل مسئولانه ندارد .

    اشکال ندارد که ما دوستان غیر همجنسی داشته باشیم که نگاه جنسیتی بین ما رد و بدل نشود اما این دوستان اگر انتخابهای درستی باشند با ما وارد سبک و سیاق جدید زندگی های ما می شوند ( زندگی خانوادگی ) و معاشرتها فرم خانوادگی پیدا می کند اما نه اینکه من ساز خودم را بزنم و همسرم در سویی دیگر ساز خودش را کوک کند و بنوازد و .....

    زندگی زناشویی از اشتراک حاصل می شود اگر تو و همسرت در پستو خانه ی روابط و احساسات و اعمال و افکار خود چیزهای درستی برای مشترک شدن داشته باشید همان را وسط میاورید و اگر در پستو خانه هایتان چنین چیزی برای اشتراک نداشته باشید راهتان از هم جدا می شود . چرا که مفهوم زندگی زناشویی طلب می کند که تو مسئولانه رفتار و احساس و عمل کنی . و ابتدایی ترین هدف زندگی زناشویی همین به اشتراک گذاشتن داشته ها و نداشته ها ست و هر کجا بار نداشته های مشترک در زندگی زناشویی قوی تر باشد آن زندگی نمودار خوبی نخواهد داشت و انتهای کار از همان ابتدا مشخص می شود .

    پس باید یاد بگیری که این سطح از تفکر و بینش به معنای روشنفکری نیست . روشنفکری هم مثل هر چیز دیگری قانون و قواعد خودش را دارد و از قضا باورهای روشنفکرانه درست ، بار مسئولیت قوی نری دارد. تو می خواهی از آن سوی بام باورهای تعصب گونه و یا به عبارتی" رایج "نیفتی اما با این نوع بینش خطر بیشتری متوجه تو و انتخاب آینده است .چرا که در سیستم قبلی هر دو طرف به خودشان آسیب می زنند و در نهایت دو انسان هستند که وبال هم می شوند ( وابستگی ) و لی درسیستم تو علاوه بر تو و همسرت دیگرانی هم پایشان به میدان زندگی شما باز می شود که آسیب می زنند یا آسیب می بینند .

    تو می خواهی با تک فایلی بودن ذهن زن مبارزه کنی احتیاجی به مبارزه نیست . کافی است که ذهن خودت را مدیریت کنی و مسئولانه عمل کنی و از آن طرف هم درست انتخاب کنی . انتخابی که مسئولانه برخورد کند .

    درست مثل همان داستانی که کامران و سایر دوستان گفتند نمی توانند سیستم چند فایلی ذهن مرد را در رابطه با " زن " بفهمند . می دانی چرا ؟!
    چون سیستم چند فایلی دهن کاملا تربیت شده و مدیریت شده است .
    در تاپیک خیانت !!!!!!!!!!!واژه ای قبیح ...دوستی به نام rroogg عنوان کردند که اگر چنین مسئله ای برای ایشان اتفاق بیفتد همسرشان را در جریان می گذارند و حتی طلاق می دهند .

    نقل قول نوشته اصلی توسط rroogg


    من شاید قابلیت چند همسری رو داشته باشم به خصوص به شکل یه همسر عشقولانه داشته باشم و بینهایت شریک جنسی (ولی به نظرم فقط عاشق یکی میتونم بشم)...ولی به خاطر یه سری مشکلات نرم افزاری (شخصیت...روان و ... نمیتونم این قابلیت رو بالفعل کنم)...نویز هم میتونه همون افکار باشه که اصولا میشه کمش کرد ولی نمیشه جلوش گرفت ...


    این درسته که آقایون وقتی عاشق زنی میشن برخلاف خانمها همه چیز رو از پنجره عشقشون نمیبینن و واسه هر مسئله ای پارتیشن جدائی دارن


    راجع به سوال آنی که چرا بعضی از مردها خیانت نمیکنن..........من راجع به خودم میگم....برای من رابطه جنسی (به نظر من عامل اول خیانت در صورت وجود رابطه عاطفی با همسر) و خیانت به همسرم...ارزش خورد شدن عزت نفسی که پیش خودم دارم رو نداره....

    در واقع من نمیتونم زیر بار همچین کاری برم....مطمئنم که اگر روزی بخواد چنین چیزی رخ بده..قبلش زنم رو طلاق داده ام (از رابطه خارج شدم)...شاید نتونم این رو به خوبی توضیح بدم ولی حاضر به انجام هر پستی نیستم .... به خصوص رابطه صرف جنسی به نظر من علیرغم غریزه ای بودن ولی دون شان انسانیه....میدونم اینا شعار به نظر میاد ولی من دیدی مثبتی نسبت به خودم دارم....

    البته سن دوستمان کم است و از مرحله ی شعار تا عمل زمین تا آسمان راه است
    اما
    این یعنی رشد . یعنی مسئولانه برخورد کردن با مسائل . یعنی تا هستم درست و کامل هستم و زمانی که نتوانستم تماما به نیازهای خودم و همسرم در حد توان متعارف عمل کنم ترا به خیر و ما را به سلامت . این همان حکایتی است که خیلی از مردان رعایت می کنند تا خیانت نکنند .

    پس در خانم ها باید یک سری مسائل ریشهای صرفا به خاطر وجود خودشان و ارزشهایشان از جمله همان اعتماد به نفس - عزت نفس - مسئولیت پذیری و ...وجود داشته باشد تا انتخاب درست و اصولی و نسبتا کاملی انجام بدهند که خواستها و نیازهایشان را در بر بگیرد . آن هم نیازهای اولیه را .


    پس دقت کن که راه را اشتباه نروی .

  8. 8 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (سه شنبه 11 خرداد 89), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93)

  9. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array
    آنی عزیز، حرف های شما درست. این ها روال زندگی عادی هست. حول و حوش 80% نیازها براورده می شه، و قبول دارم.
    اما برای اینکه سوالم رو بهتر بفهمید، یه مثال ساده می زنم.
    توی یکی از تاپیک هایی که همین چند روز باز شده، مشکل این خانم اینه که خودش به شدت اهل گردش و تفریح هست، اما همسرش از اوناست که دلش می خواد کلا تو خونه باشه. (من حتی این موضوع رو به صورت بسیار جدی ترش توی یکی از اقوامون هم دیدم)
    این به معنای این نیست که انتخاب اشتباه بوده. این دقیقا همون 20% باقی موندست.
    اصلا به نظر من کسی که این 20% رو نفی کنه، چشماش رو بسته و خودش رو فراموش کرده.
    تا اینجا قبول دارید یا نه؟

    حالا سوال من اینه.
    شما با این 20% چی کار می کنی؟ (من بسیاااااااااااارررررررر اختلافات دیدم که دقیقا سر همین 20% بوده)

    شما اینو جواب بدید تا من بقیه صحبتم رو بکنم.
    مرسیییی
    *******************
    راستی فرشته مهربان، من هرچه صبر کردم شما ادامه مطلب رو نگذاشتید.

  10. 7 کاربر از پست مفید reihaneh تشکرکرده اند .

    reihaneh (سه شنبه 11 خرداد 89), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93)

  11. #16
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:05]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,422
    امتیاز
    287,206
    سطح
    100
    Points: 287,206, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,082 در 7,004 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    با سلام
    این 20 درصد که مثال زدید گاهی بیشترش را ما با پدر و مادر و خواهرانمان ممکن است اختلاف نظر یا اختلاف شخصیت داشته باشیم.
    اینجا همان جایی هست که مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی، مهارتهای زناشویی، مهارت حل مسئله ، مهارت تصمیم گیری، مهارت انعطاف پذیری، مهارت قاطعیت و صدها مهارت دیگر کاربرد پیدا می کند.
    یعنی همیشه در نوع انسان پاسخ به نیاز به معنی ارضاء نیاز نیست. بلکه مدیریت نیاز هست و مدیریت این نیاز بستگی به بلوغ فردی و روانی ما دارد.

    مثال:
    من یه آقا هستم ، همسر هم دارم. اما ممکن است نیاز تنوع طلبی هم داشته باشم آن هم در مسئله جنسی.
    آیا تنها راه برخورد با این نیاز ارضاء آنست. اگر این تصور را بکنم. پس باید یک تبصره به تعهد زناشویی بزنم و دنبال ارضاء آن باشم.
    بعضی نیازها (یا حتی بهتر بگویم همه نیازها) هرچه بیشتر روی آن سرمایه گذاری بشود و به دنبال جواب دادن فقط مثبت به آنها باشی مانند تومور بیشتر رشد می کند.

    لذا گاهی تمرکز زدایی از یک نیاز، گاهی تعویق انداختن یک نیاز، گاهی تعادل بخشی به یک نیاز، گاهی بده بستانهایی خاص با همسرمان در مورد یک نیاز، گاهی شکل بخشی به نوع دیگر به یک نیاز، گاهی جایگزین کردن یک نیاز ، و گاهی فراموش کردن یک نیاز (مثل نیاز به محبت والدین، وقتی آنها را از دست می دهیم.)راه حل هست.

    از خصوصیات نابالغانه کودکی ارضاء همه نیازها، آنهم فوری و بدون تاخیر هست. اما وقتی بزرگ می شویم مدیریت نیازها یا کنترل آنها (نه سرکوبی محض آنها)، حرف اول را می زند. لذا گاهی با اینکه تمایل به خواب و استراحت داری، برای کنکور بی خوابی می کشی، با اینکه نیاز به دستشویی کردن داری تا پایان جلسه صبر و تحمل می کنی، با اینکه تمایل به بوسیدن یک جنس مخالف داری، تمرکز زدایی می کنی و عبور می کنی، و با اینکه نیاز به درخانه ماندن داری ، اما برای امرار معاش و گذران زندگی در یک شرکت با یک کارفرما اخمو تا شب تحمل می کنی.

  12. 13 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 15 دی 90), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93), دختر بیخیال (یکشنبه 16 آذر 93)

  13. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 31 خرداد 91 [ 10:54]
    تاریخ عضویت
    1386-12-10
    نوشته ها
    1,675
    امتیاز
    16,606
    سطح
    82
    Points: 16,606, Level: 82
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 244
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,060

    تشکرشده 3,145 در 958 پست

    Rep Power
    186
    Array
    شاید درست نباشه که من یکدفعه خودم رو وسط این بحث بندازم، اما می اندازم...

    درسته که در بهترین شرایط 80 درصد نیازهای زن و شوهر توسط همدیگه برطرف میشه و 20 درصد نیازها باقی می مونه...
    با این 20 درصد چی کار میشه کرد؟ در واقع عاقلانه اینه که اون 20 درصد باقی مونده نیازهای اصلی و حیاتی ما نباشن، در غیر این صورت انتخاب اشتباه بوده.

    1- 20 درصد رو فراموش کنیم و ازشون بگذریم (فدای اون 80 درصد کنیم)
    2- بهشون خیلی بها بدیم، (دقیقا به اندازه نیازهای حیاتی و اصلی و حتما در صدد رفع اونها باشیم)
    3- نه کنارشون بگذاریم و نه خیلی بهشون آب و رنگ بدیم..

    من به شخصه راه سوم رو انتخاب می کنم، من و همسرم 80 درصد نیازهای همدیگه رو برآورده می کنیم، اما 20 درصد این نیازها می مونه...
    توی 80 درصد نیازهای اولیه و اساسی منو همسرم این مورد وجود داره :

    همسرم وفادار به من باشه و جز من شخص دیگه ای (جنس مخالف) توی زندگیش نقش نداشته باشه

    حالا بر فرض که اون 20 درصد طبق مثال شما، اهل گردش بودن خانم، و خونه نشین بودن آقا باشه..
    به نظر شما اون خانم نمیتونه با دوستان خانمش این نیازش رو برطرف کنه؟ میتونه با دوستاش بره بیرون (البته در حد اعتدال، طوری که اون 80 درصد رو فدای این 20 درصد نکنه).. و یا برعکس.
    من فکر می کنم تنها نیازهای اساسی و مهمه که نمیشه با یک شخص همجنس برطرفش کرد، وگرنه سایر نیازها، مثل تفریح، درد دل، ورزش، کار و ... میشه با یک دوست هم جنس برطرف کرد، هر چند که من معتقدم تمام اینها رو هم یک همسر میتونه برطرف کنه..
    اما نیازهای اساسی مثل نیاز به داشتن امنیت، اعتماد، درصدی از آرامش، و نیاز جنسی و .. فقط و فقط باید از طرف همسر تأمین بشن. در غیر این صورت باید در مورد انتخابی که انجام شده، تجدید نظر کرد...


  14. 11 کاربر از پست مفید shad تشکرکرده اند .

    shad (پنجشنبه 15 دی 90), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93)

  15. #18
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    ریحانه جان

    عذر تقصیر از تأخیر در ارسال ادامه بحث ، به دلیل مشغله ای مجبور بودم از منزل خارج شوم و لذا نشد که به موقع ارسال کنم .

    با اجازه برای این که پیوستگی مطلب حفظ شود ، پست قبلی را نقل قول کرده و بقیه بحثم را در ادامه خواهم آورد ، امیدورام مفید فایده باشد



    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

    در مباحث علوم اجتماعی و موضوع تشکیل گروه و انواع آن ( گروه دوستان ، گروه های محلی ، گروه خانواده و...... ) بحث نیازها بطور اساسی به عنوان زیر بنای تشکیل گروه مطرح است ، خانواده هم یک گروه است از نوع نخستین آن ،بنا بر این دو نفر که با هم ازدواج می کنند ، تشکیل یک گروه با عنوان خانواده را داده اند . و نیازها اساس تشکیل این گروه است ، در واقع به جهت رفع نیازها تشکیل شده . (فکری ، اقتصادی ، عاطفی ، اجتماعی ، جنسی و.... ) در تشکیل خانواده مجموعه ای از نیازهای طبیعی مطرح است که شکل سالم بر طرف کردن آنها در قالب خانواده است ، و با ساز و کاری به نام ازدواج این گروه شکل می گیرد با نقشهایی که هر کدام از اعضاء گروه به عهده دارند و تعریف شده هست .
    برای همین هم وقتی دو فرد می خواهند با هم ازدواج کنند لازمه ، به بلوغ فکری ، جسمی ، اجتماعی ، رفتاری ، روانی ، اقتصادی ، و...... رسیده باشند و برای هر کدام از دوجنس بنا به تفاوتهای طبیعی این بلوغ نشانه های خاص خود را دارد ، به بلوغ در ابعاد مختلف رسیده باشند چون نیازهایی که به هم دارند در همین ابعاد مختلف است . از این جهت هم زن و شوهر مکمل هم شناخته شده اند چون نیازهای هم رو از جهات مختلف پوشش می دهند .




    نیازها در تقسیم بندی اولیه به دو دسته تقسیم می شوند :


    1 – نیازهای مادی (نیاز به خوراک و پوشاک و مسکن )

    2 – نیازهای غیر مادی ( معنوی ) ] مثل نیازهای عاطفی ، نیاز به آرامش ، امنیت ، و .... )

    در تقسیم بندی بعدی ، هر کدام از این دو دسته نیازها ، به نیازهای :

    1 - اساسی

    2 – غیر اساسی

    تقسیم می شوند .

    نیازهای اساسی :
    نیازهایی هستند که ادامه حیات انسان به آن وابسته است ( یعنی بدون تأمین آن از بین خواهد رفت )


    نیازهای غیر اساسی :
    نیازهایی که ادامه حیات آدمی وابسته به آنها نیست ( یعنی در صورت عدم تأمین لزوماً مرگ را به دنبال ندارد )

    نیازهای اساسی همراه و همزاد آدمی است و در واقع از وی جدایی ناپذیره ، و از بدو خلقت مطرح است . اما نیازهای غیر اساسی ، همزاد نیست و به مرور زمان در اثر عوامل مختلف شکل می گیرد ( عوامل عرفی ، فرهنگی ، محیطی ، عادات و..... )

    اولویت در زندگی تأمین نیازهای اساسی است ( چه مادی و چه غیر مادی ) و نیازهای غیر اساسی ضروری انسان نیست و به قول جان اسپنسر در کتاب تصمیم گیری بهتر اینها خواسته های انسان است نه نیازهای انسان .


    نیازهای اساسی در میان همه انسانها مشترکه و همه این نیازها را دارند اما نیازهای غیر اساسی متفاوته ، و شاید در بسیاری مواقع اساس تفاوت بین انسانها نیز از همین تفاوت نیازها نشأت می گیرد .

    برای داشتن یک زندگی بی دغدغه ، و یک انتخاب ، یا به عبارتی تصمیم درست و عاقلانه ، بر نیازهای اساسی باید تمرکز نمود و در اولویت قرار داد .

    تاپیک « بهترین شکل تصمیم گیری » در این مورد راهنمایی خوبی ارائه می دهد و به نظر من تکمیل کننده این بحث خواهد بود برای به نتیجه رسیدن .

    ریحانه جان !


    نیازهای غیر اساسی در تنوع و تعدد است ، که شما به نمونه هایی از آن اشاره کردی ، پس قابل چشم پوشی یا در اولویت های پایینتر قراردادن هستند به عبارتی می شود به راحتی آنها را مدیریت کرد .

    مثلاً در باب نیازهای مادی ، ما نیاز به مسکن داریم ، اما احساس نیاز به یک خانه لوکس ، نیازی غیر اساسی است ، و تمرکز بر آن و نظر به شکاف بین خود و همسر از این جهت عقلایی نیست .

    ریشه اغلب نیازهای غیر اساسی در عادات یا چشم و هم چشمی هاست ، ( بخصوص در موضوع نیازهای مادی )


    در بحث نیازهای غیر مادی ( معنوی ) بحث کمی حساس تر و پیچیده تر است از این جهت که اغلب ما سخت در می یابیم که چه چیز در این حوزه جزء نیازهای اساسی است و چه چیز غیر اساسی . از طرفی برای تأمین بعضی از این نیازهای غیر مادی اغلب وابسته به عوامل بیرونی هستیم و لذا این عوامل و ابزار بیرونی که ما در اثر عادت وابسته به آنها شده ایم برای تأمین نیاز معنوی خود در تعددند که می توان از یکی به دیگری گریز زد و البته عقلایی آن است که از وابستگی و به عبارتی عادات این چنینی باید رهایی جست تا زندگی سالم تری در سایه تأمین آن دسته از نیازهای معنوی که نیاز به عوامل بیرونی ندارد داشته باشیم .

    تاپیک « عادتها ، رنج ترک آنها و.... » می تواند روشنگر این بخش از بحث باشد .

    مثال :

    من عادت کرده ام که با گردش و تفریح شاد باشم ، و لذا این را یک نیاز اساسی می بینم ، اما به واقع این نیست ، نشاط که شقی از نیاز به آرامش و جزء نیازهای اساسی است ، تنها با گردش و تفریح فیزیکی به دست نمی آید ، اگر من عادت کنم که نشاط را در درون خود بجویم مثلاً در مطالعه و تفکر ، دیگر وابسته به یک عامل بیرونی نخواهم بود و لذا وابسته به افراد متعدد هم برای تأمین آنها نخواهم شد .

    ریحانه جان

    اگر بر اساس این بحث شما نیازها را سامان دهی کنی با تعریفی که از نیازهای اساسی و غیر اساسی ارائه شد ، خواهی دید که نیازهای اساسی انگشت شمار است و با یک انتخاب شایسته بر اساس معیارهایی که توجه به این نیازها در آن لحاظ شده قابل تأمینه ، و نیازهای غیر اساسی که متعدد و همیشه هم در رشده و سیری ناپذیرند ، را می توان بنا به اضطرار ، در اولویتهای بعدی قرار داد و به صورت همان غیر اساسی به آن توجه کرد ، و آن را مدیریت نمود و از تمرکز بر آنها پرهیز کرد . بعضی از نیازهایی که شما در مثالهایت آوردی من جزء دسته نیازهای معنوی غیر اساسی دیدم و نوع برآورده شدنش بنا به اشاراتت وابسته به عوامل بیرونی دیده ای ، در حالی که می توان از درون تأمین کرد .

    در سلسله نیازهای مازلو لایه هایی نیازهای معنوی را می توانی ببینی که اغلب منشاء درونی دارد و امکان تأمین آن هم در درونه ، حتی نیاز به احترام متقابل .
    چطور ممکن است ؟ وقتی فردی اعتماد به نفس کافی داشته باشد و خود برای خود احترام و ارزش قائل باشد خود به خود نوع رفتارش به گونه ای خواهد شد که احترام برانگیز خواهد شد و....

    نمونه ای از نیازهای معنوی که مورد اشاره ات بود را من مثال زدم که چگونه وابسته به عوامل بیرونی شده ولی می شود مدیریت کرد که از این وابستگی بیرون آید .

    نکته پایانی بحث من اینه :

    ریحانه عزیز!

    ظرف وجود انسان میل به بی نهایت دارد ، یعنی امکان توسعه و رشد در حد اعلا را دارد ، و انسانها مگر بیمار باشند که از رفتار خوب و آرام و متین و پخته مدبرانه تأثیر نگیرند ، و اعتقاد راسخ دارم که زنان می توانند کاری کنند کارستان ، و مردان به زنان محتاجند و ( خوب یا بد ) در دامن همین زنان پرورش یافته اند ، و براحتی با مدیریت بر خود و خود ساختگی می توان آنها را از اسارت عاداتی که ما خشنود نیستیم بیرون کشید . فقط نیاز به مهارت دارد که با عرض تأسف باید بگم اغلب ما زنها از آن بی بهره ایم و به جای در پی کسب آنها بودن با روندی احساسی می نالیم و غر می زنیم .
    پس وقتی مردی انتخاب کردی که معیارهای اساسی تو را داشت ، برای همسو کردن در جهت تأمین نیازهای غیر اساسی ( اگر چه شخصاً اعتقاد دارم تا اونجا که ممکنه از نیازهای غیر اساسی بهتره چشم پوشید و سبک بال بود و آرام ) اما می توانی با مهارت او را مدیریت کنی تا تأمین کند .

    می گویند مرد رئیس خانواده است ، من می گویم زن هم مدیر خانواده است ، کار رئیس اداره خانواده است و کار مدیر هدایت ، و این هدایت است که اداره را بهینه می سازد .


    ای زن !


    اگر مدیری مدبر باشی خوب هدایت خواهی کرد و زندگی به کامت خواهد شد ، مطمئن باش .


    در نهایت ریحانه عزیز « سخت نگیر » گل بانو


    گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع

    سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش





  16. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 11 خرداد 89), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93)

  17. #19
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    آنی عزیز، حرف های شما درست. این ها روال زندگی عادی هست. حول و حوش 80% نیازها براورده می شه، و قبول دارم.
    فکر می کنی این 80 درصد برای رسیدن به خواستها و نیازها از درون یک هندوانه در بسته با شناخت اولیه در طول یک زندگی به مدت 40-50 سال کم چیزی است ؟! این 80 در صد یعنی نقطه ی ایده آل یک زندگی از یک شناخت اولیه .

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    توی یکی از تاپیک هایی که همین چند روز باز شده، مشکل این خانم اینه که خودش به شدت اهل گردش و تفریح هست، اما همسرش از اوناست که دلش می خواد کلا تو خونه باشه. (من حتی این موضوع رو به صورت بسیار جدی ترش توی یکی از اقوامون هم دیدم)
    این به معنای این نیست که انتخاب اشتباه بوده. این دقیقا همون 20% باقی موندست.
    اصلا به نظر من کسی که این 20% رو نفی کنه، چشماش رو بسته و خودش رو فراموش کرده.
    تا اینجا قبول دارید یا نه؟
    بله . در جریان مشکل دوستمان هستم و به نظر من و کاملا از نظر من

    تفاوتهای فاحشی در این انتخاب وجود دارد که به چشم نیامده شاید نمودار ظاهری من و شما را وادار به به به و چه چه کند . اما نمودار باطنی آن همچین چنگی به دل نمی زند . ولی امروز به شکل مسئله نمایان شده و فردا شاید این مسائل نمود بیشتری هم پیدا می کند .

    به یاد دارم روزی یک خانمی به دکتر هولاکویی گفتند : دعا کن دکتر جون ، یک دختر خوب و کم سن و سال و خوشگل با خانواده و اصیل و تحصیل کرده و صبور و ...................سر راه پسر من قرار بگیرد و با پسرم ازدواج کند . خلاصه یک منو بلند بالا جهت دعا به دست دکتر هولاکویی دادند .

    دکتر هولاکویی با چشمان از حدقه بیرون زده به این خانم گفتند : خانم شما مریض هستید اول بروید و خودتان را معالجه کنید بعد تصمیم بگیرید که برای پسرتان زن بگیرید !

    پسر شما یک پسر ترشیده و معتاد و بی سواد و قد کوتاه و زشت و بیکار ....است آن وقت برای همچین مرد ناموفقی شما چه چیزهایی آرزو داری . لابد فردا که عروس آوردی و از قضا همین عروس سفارشی ات پایش به زندگی پسر به درد نخو ر تو باز شد ، می خواهی پشت سر عروس حرف بزنی و از او ایراد هم بگیری!!!!
    خانم برو دعا کن خدا یک دختر که جفت مناسبی برای پسرت باشد سر راهتان قرار بدهد و .....

    حال حکایت این دوست محترمی است که شما از ایشان یاد می کنید و بنده هم می دانم که منظورتان کیست .

    پسر به دنبال درس و تحصیل و سازندگی زندگی است و کاری را می کند که در این دوران باید انجام دهد و در آینده ی زندگی هر دو نفر نقش موثر دارد اما با یک دختر رومانیتک کم سن و سال و مامانی رو به رو است و......
    این اختلاف هر چند به ظاهر خیلی کوچک است اما واقعیت این است که از دل این اختلاف در صورتی که برایش همین امروز کاری انجام ندهند یک اختلاف فاحش و 80 درصدی نارضایتی از آن استخراج می شود . نه آن 20 درصدی که تو از ان حرف می زنی .

    ما در زندگی زناشویی یک سری اهداف شخصی داریم و یک سری اهداف مشترک و چه بسا خیلی از اهداف شخصی ما سود و منفعتش به زندگی مشترک بر می گردد . یک چیزی مثل سرمایه گذاری .

    من اگر بدانم سود پول من در ماه 80 درصد نیازهای من را مرتفع می کند به این 80 درصد قانع خواهم بود و با 20 درصد کل منافع را به خطر نمی اندازم .طبیعی است برای این 20 درصد فکری می کنم . فکری که من را به هدف و سود بالاتر نزدیک کند
    .

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh

    حالا سوال من اینه.
    شما با این 20% چی کار می کنی؟ (من بسیاااااااااااارررررررر اختلافات دیدم که دقیقا سر همین 20% بوده)
    برای اینکه این گروهی که تو از آنها حرف می زنی جزو ناشکرهای عالم هستی هستند . من که از این شانس ها نداشتم اما می دانم اگر خودم بودم و یک نارضایتی 20 درصدی از زندگی داشتم آن هم به این شکل ، یک نان می خوردم صدتا نان خیرات می کردم .
    افراد با زندگی های زیر 80 درصد رضایت دست و پا می زنند تا زندگی قشنگی را تجربه کنند و قد رنعمت بدانند . نیمه ی پر لیوان را ول کرده اند ،نیمه ی خالی را چسبیده اند و روی آن مانور می دهند . این نهایت بی انصافی است .

    با صدای بلند می گویم این گروه ابدا درک درستی از مفاهیم زندگی زناشویی ندارند .


    کجای عالم نوشته شده که دو نفر آدم از دو تیپ خانواده ی مختلف و با دو فرهنگ مختلف و ......( دنیایی از اختلاف )می توانند به 100 درصد کسب رضایت و مرتفع شدن نیازهایشان برسند .

    با یک حسابها سر انگشتی از میان این همه اختلاف می توان متوجه شد که 100 درصدی وجود ندارد .

    دو بچه از یک خانواده و یک پدر و مادر و یک فرهنگ و یک تیپ خانوادگی دنیای اختلاف نظر و عملکرد و احساس هستند . شما قرار است این انتخاب را از یک محیط بیرونی انجام بدهید و این 80 در صد نه تنها رقم قابل قبول ،بلکه رقم فوق العاده ای برای یک ازدواج است .


    ریحانه جان اگر کسی به تو گفت که 100 درصد نیازهایش از سمت همسرش برآورد ه می شود بدان و یقین داشته باش که یک دروغگوی بزرگ است یا در یک انکار قوی فرو رفته .

    و اگر کسی به شخصه با وجود تمام کمی ها و کاستی ها به این رضایت دست یافت بدان انسان رشد یافته ای است و می داند و بلد است که در تنگناها و کمبودها چگونه برای خودش و همسرش و زندگی اش فرصت سازی کند و رضایت را از دل و درون فرصتها استخراج کند .



  18. 11 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (پنجشنبه 15 دی 90), حمید 30 (یکشنبه 16 آذر 93)

  19. #20
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,001 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ani
    color].

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh

    حالا سوال من اینه.
    شما با این 20% چی کار می کنی؟ (من بسیاااااااااااارررررررر اختلافات دیدم که دقیقا سر همین 20% بوده)
    برای اینکه این گروهی که تو از آنها حرف می زنی جزو ناشکرهای عالم هستی هستند . من که از این شانس ها نداشتم اما می دانم اگر خودم بودم و یک نارضایتی 20 درصدی از زندگی داشتم آن هم به این شکل ، یک نان می خوردم صدتا نان خیرات می کردم .
    افراد با زندگی های زیر 80 درصد رضایت دست و پا می زنند تا زندگی قشنگی را تجربه کنند و قد رنعمت بدانند . نیمه ی پر لیوان را ول کرده اند ،نیمه ی خالی را چسبیده اند و روی آن مانور می دهند . این نهایت بی انصافی است .

    با صدای بلند می گویم این گروه ابدا درک درستی از مفاهیم زندگی زناشویی ندارند .


    کجای عالم نوشته شده که دو نفر آدم از دو تیپ خانواده ی مختلف و با دو فرهنگ مختلف و ......( دنیایی از اختلاف )می توانند به 100 درصد کسب رضایت و مرتفع شدن نیازهایشان برسند .

    با یک حسابها سر انگشتی از میان این همه اختلاف می توان متوجه شد که 100 درصدی وجود ندارد .

    دو بچه از یک خانواده و یک پدر و مادر و یک فرهنگ و یک تیپ خانوادگی دنیای اختلاف نظر و عملکرد و احساس هستند . شما قرار است این انتخاب را از یک محیط بیرونی انجام بدهید و این 80 در صد نه تنها رقم قابل قبول ،بلکه رقم فوق العاده ای برای یک ازدواج است .


    ریحانه جان اگر کسی به تو گفت که 100 درصد نیازهایش از سمت همسرش برآورد ه می شود بدان و یقین داشته باش که یک دروغگوی بزرگ است یا در یک انکار قوی فرو رفته .

    و اگر کسی به شخصه با وجود تمام کمی ها و کاستی ها به این رضایت دست یافت بدان انسان رشد یافته ای است و می داند و بلد است که در تنگناها و کمبودها چگونه برای خودش و همسرش و زندگی اش فرصت سازی کند و رضایت را از دل و درون فرصتها استخراج کند .




    و من هم اضافه می کنم .

    اساساً چه اصراری است که صد درصد این نیازها که غیر اساسی است باید برآورده شود .

    نیاز و برآورده نشدن بخشی از آن ، سعه صدر و قناعت و...... را به دنبال دارد و به عبارتی رشد و از قوه به فعل آوردن خصائل انسانی را منجر می شود .


    پس آنجا که نیازهای اساسی تأمین نمی شود ، مثلاً نیاز به خوراک و پوشاک و یا امنیت ... ) اینجا اغماض نباید کرد ، دنبال حفظ آن زندگی مشترک و تامین نیاز به وسیله فرد دیگر نباید بود ( که به دور از سلامت است ) بلکه حق است که آن زندگی کات شود .

    اما نیازهای غیر اساسی نباید محور تعامل باشد و ...... بلکه همین 20 درصد نیاز را حتی باید خواست که تامین نشده باشد تا عامل رشد و رضایت باشد . وقتی همه نیازهایت مرتفع شد زندگی رو به سوی یکنواختی و عدم تحرکی پویا دارد .


  20. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 29 آذر 90), دختر بیخیال (یکشنبه 16 آذر 93)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همسرم رفتار بسیار ناشایستی باهمسر باردارش داره!!
    توسط بانوى مهر در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 69
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 تیر 94, 03:33
  2. میشه بدون رابطه زناشویی ،زندگی خوبی داشت؟
    توسط الهه آذر در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: سه شنبه 17 تیر 93, 17:36
  3. با مشکل رو دروایستی و خجالتی بودن چه کار کنم
    توسط محمد مظلوم در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: شنبه 17 اسفند 92, 15:13
  4. آیا در زندگی زناشویی بایستی از یک سری نیازها گذشت؟
    توسط reihaneh در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 48
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 مرداد 89, 23:10
  5. لیستی از جملات تاکیدی
    توسط roya در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 10 اسفند 87, 09:28

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.