به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    عزيزم لازم نيست با اجبار تنها بفرسيتيش....
    هدف مادرش اينه كه تنها با پسرش حرف بزنه....وقتي با هم رفتين خونشون اگه حس كردي كه دارن با هم ارووم حرف ميزنن خودت اون مكان رو ترك كن....
    مثلا اگه اونا توي اشپزخونه هستن تو دائم صداش نكن كه بياد بشينه كنار تو برو توي نشيمن و تلويزيون ببين...

  2. #12
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    [size=medium][b]سلام دوباره به دوستای مهربونم
    بلاخره دیروز موفق شدم شوهرم رو تنها بفرتم خونشون.تصمیم گرفته بودم تا اینکارو نکردم کوتاه نیام و تونستم اراده کنم
    با هزار تا خواهش فرستادم بره.آخه طبق معمول نمیرفت.خواستم بخاطر آرامش تو زندگیمون اینکارو بکنه
    خیلی خوب شد.اومدنی گفت مادرش ازش خواسته زودتر برگرده پیش من و منو تنها نذاره.به همسرم گفته حس میکنم خانمت بی حال و کمی افسرده شده و ازش خواسته بیشتر بهم برسه و اینکه از حرفای تند باباش ناراحت نشه و زیاد جدی نگیره.
    این حرفا واقعا آرومم کرد و یه حس اطمینان قلبی در من ایجاد کرد.خیلی خوشحال شدم و سبک مثل پرنده
    [color=#9370DB]ولی ازتون میخوام کمک کنید تا این مشکل رو دراز مدت حل کنم.منظورم طرز کنار اومدن با مسئله مرد سالاریه.البته همونطور که گفتم همسر من باهاش مخالفه و این مسئله در تعامل ما با خانواده ش گاهگاهی مشکل ساز میشه.من فقط تا جایی میتونم اونو نادیده بگیرم که در حد حرف باشه و در عمل لطمه ای به زندگیمون وارد نکنه.ولی گاهی خواسته های پدرش غیرمنطقیه ولی ما مجبور میشیم عمل کنیم وگر نه...

  3. 3 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    lvlahtab (پنجشنبه 09 اردیبهشت 89)

  4. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    سلام عزیزم

    خیلی خوشحال شدم . حالا دیدی که ذهنیت هایی که داشتی بی پایه و اساس بود .


    نقل قول نوشته اصلی توسط lvlahtab

    ولی ازتون میخوام کمک کنید تا این مشکل رو دراز مدت حل کنم.منظورم طرز کنار اومدن با مسئله مرد سالاریه.البته همونطور که گفتم همسر من باهاش مخالفه و این مسئله در تعامل ما با خانواده ش گاهگاهی مشکل ساز میشه.من فقط تا جایی میتونم اونو نادیده بگیرم که در حد حرف باشه و در عمل لطمه ای به زندگیمون وارد نکنه.ولی گاهی خواسته های پدرش غیرمنطقیه ولی ما مجبور میشیم عمل کنیم وگر نه...
    عزیزم امیدوارم از من ناراحت نشی اما به خدا مشکل شما مشکلی نیست ، توصیه می کنم یک سری به مشکلات مراجعین دیگه بزنی و ببینی که چه مشکلاتی میتونه تو زندگی وجود داشته باشه . بنابراین قدر زندگیت رو بدون .

    مسئله پدر سالاری اون هم وقتی که همسرت اینگونه نیست خیلی روی زندگی شما تاثیرگذار نخواهد بود . بازم میگم خانواده همسرت رو برای خودت بزرگ نکن . مگه نگفتی گاهی پس چرا انقدر روی این گاهی ها تمرکز کردی .

    عزیزم تمرکزت رو روی زندگی خودت و همسرت بگذار . خود شما ، فکر و نگرشتون بر زندگیتون تاثیر مستقیم داره نه عوامل بیرونی .


  5. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    baran.68 (یکشنبه 12 اردیبهشت 89)

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    مهتاب جان اوضاع خوبه؟
    مادر شوهرت قانع شده كه شما مانع رفتن همسرت به خونه پدرش نميشي؟

  7. #15
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    سلام دوستای مهربونم
    اوضاع که خدا رو شکر خوبه.بقول باران من در مقایسه با دیگران مشکل خاصی ندارم.بخاطر همینه که هر وقت مطالب دیگران رو تو سایت میخونم خدا رو همش شکر میکنم
    میدونید چیه؟مشکل من چند جانبه اس.یه طرفش خودمم.یه طرفش شوهرم و طرف دیگه خانواده شوهرم.ولی من اینجا فقط رو یه تاپیک یعنی اختلاف با خانواده همسر صحبت میکنم
    همونطور که گفتم پدر شوهرم روحایه.بیماری قند و تنفسی داره.هز نظر مالی بیشتر اوقات خوبن.انتظار کمک مالی ندارن اما انتظارات دیگه شون اذیتم میکنه.
    اونا خودشون نمیتونن زیاد گردش برن و این باعث ایجاد انتظار از ما میشه.نمیدونین سر سیزده بدر چه دعوایی شد.
    تابحال سیزدهبدر گردش نرفتن اما امسال از ما انتظار داشتن.اونم جالبه باباش میگفت پسرم باید میومد مادر و خواهرشو میبرد میگردوند.اونم جدا از جمع عروس و خانواده ش آخه اونا نامحرمن.میبینین؟هم باید لطف کنیم هم واسمون تکلیف تعیین کنن اینطور کنین اونطور کنین.من مگه چه گناهی کردم ؟گفت بهم تو هم اگه میخواستی با اونا میرفتی اگه نه تنهایی میموندی پیش خانواده ت.من ازدواج نکردم که تو روزهای خوشی شوهرم هزم جدا باشه.خوب اونا که تا امسال 13بدر نرفته بودن.یهو چطور شد؟اونم با اون زور گفتنا.این فقط یکی از مثالها بود.
    اونا انتظار دارن شوهرم به من و خانواده م محل نذاره و زور بگه.عین خودشون.عین دامادشون.تازه عصبانیت پدرشوهرم از اینکه ما نزدیک اونا خونه نگرفتیم فروکش نکرده.میگه باید نزدیک ما باشین اگه من یهو نصفه شبی مریض شدم زود بیاین.این خودخواهی نیست؟باران جان گفتی روی گاهی تمرکز نکنم.اما اگه این گاهی خونه گرفتن باشه و بحرفش گوش بدیم تا آخر اذیت میشیم.یا اگه سیزده بدر باشه که سالی یه باره چی؟من میگم تعادل رو رعایت کنیم.انگار تابحال کسی با طرز فکرهای ما رو ندیدن.
    حق هم دارن آخه با کسی که رفت و آمد نمیکنن ببینن.
    دیگه اینکه انتظار دارن بدون در نظر گرفتن رفتار فرد مقابل بهش خوبی کنیم.حتی اگه توهین کرده باشه.البته اگه این فرد مقابل عروس باشه...
    بدون دعوت بریم مهمونی.عروسی...خودمونو سبک کنیم.فقط دو تا از فامیلاشون واسم پاگشا گرفتن.بقیه رو خودمون حتی بدون اینکه اطلاع بدیم رفتیم تا مبادا به زحمت بیفتن
    تو جمع خانوادگی نباید با مانتو برم چون دامادشون چادر دوست داره
    خلاصه اینکه این وسط همه مهمن جز من
    خانواده ما بیشتر از اونا به رسم و رسوم پایبندن.اما اونا فقط رسمهایی رو بلدن که به نفع خودشونه
    عقاید خودشونو نباید به من تحمیل کنن.وظیفه من عمل به خواسته های شوهرمه نه اونا
    اگه به جزئیات بپردازم حوصله تون سر میره
    من تحمل حرف زور شنیدن رو ندارم.من دوست دارم به عقاید خودم عمل کنم
    چکار بکنم نه با اونا درگیر بشم نه خودمو نادیده بگیرم؟چه سیاستی بکار بگیرم؟

  8. 2 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    lvlahtab (دوشنبه 13 اردیبهشت 89)

  9. #16
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    سلام بچه ها
    درسته مشکل من بنظر جزئیه
    اما ازتون میخوام منو بی جواب نذارین
    شاید راهنماییهای الان شما به یه مشکل جزیی جلو مشکلات بزرگتر آینده رو بگیره

    قرار نیست همیشه بعد از اینکه مشکل جدی شد به کسی کمک کنیم.موقعی که شاید کار خاصی جز آروم کردن فرد مقابل نخواهیم داشت

    اون موقع خیلی دیره
    چون زمان هیچوقت به عقب برنمیگرده تا آدم حتی بعضی اشتباهات کوچیکشو جبران کنه
    پس لطفا درخواست منو نادیده نگیرین
    اگه به کمکتون احتیاج نداشتم ازتون نمیخواستم
    من حرفامو و اتفاقات بد زندگیمو به اطرافیانم نمیگم
    یعنی صلاح رو در این میبینم
    اینجا تنه جاییه که میتونم حرف دلمو بگم

    مگه اسم اینجا تالار همدردی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  10. 2 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    lvlahtab (دوشنبه 13 اردیبهشت 89)

  11. #17
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    مهتاب جون سبك هيچ دو خانواده اي مثل هم نميشه ...بايد بيخيال باشي...اين بيخيال شدن كار اسوني نيست خود من هم هنوز نتنستم با تفاوت هاي خانوادگي سازش كنم!!با اينكه اصلا خجالتي و گوشه گير نيستم اما از مهمون بازي اصلا خوشم نمياد از الان عزا گرفتم كه سه روز اخر هفته كه تهرانم هر روز يه جا مهمون هستم!!
    خب اينه ديگه...بايد تحمل كرد...چاره چيه؟

  12. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (سه شنبه 14 اردیبهشت 89)

  13. #18
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 دی 00 [ 03:31]
    تاریخ عضویت
    1388-2-21
    نوشته ها
    1,176
    امتیاز
    30,655
    سطح
    100
    Points: 30,655, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    6,023

    تشکرشده 6,300 در 1,292 پست

    Rep Power
    138
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط lvlahtab

    مگه اسم اینجا تالار همدردی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/b]
    سلام عزیزم

    همین پست شما نشان دهنده سطح توقعات شماست. عزیزم اگر از توقعاتت کم کنی زندگی برات آسون تر میشه .

    ببین عزیزم اینها فقط مشکل شما نیست . اکثریت این مشکلات رو با خانواده همسر دارند اما یکی این مشکلات رو برای خودش بزرگ می کنه و دیگری نه و بیشتر تحمل می کنه این بستگی به سطح سازگاری هر فرد داره .
    شما ریز بین هستید و خیلی به جزئیات فکر می کنید و این نتیجه ای نداره جز اعصاب خوردی برای شما . اکثرا این مشکلات رو دارند و طبیعی هم هست چون هر کدوم از دو خانواده متفاوت هستند با افکار و عقاید متفاوت و نه شما نه هیچ فرد دیگری موفق نخواهد شد که خانواده ای رو تغییر بده . یکی از دلایلی که ازدواج سبب رشد یک انسان میشه همینه که باعث میشه فرد سطح سازگاریش رو بالا ببره و در بسیاری از موارد از خود گذشتگی کنه .
    همسر شما هم این توانایی رو نداره که دو خانواده رو اداره کنه بنابراین شما نترس چون تعادل به وجود خواهد اومد . شما دیگه به این مسائل فکر نکن ، سازگاریت رو بالا ببر به قول غزاله عزیز بی خیال شو .


    ببینید اگر شما مثال میزنید تا ما بهتر متوجه مشکلات شما بشیم باید بگم که من زندگی رو دیدم که علاوه بر این که شوهر باید به خانواده خودش خدمت می کرد و این یک وظیفه براش به حساب میومد ، خانواده شوهر در یک شهرستان دیگه بودند که از تهران دور بود و در اولین روزهای زندگی مشترک خواهرشوهر و برادرشوهر و مادرشوهر به نوبت میومدن و سه ماه میموندند و میرفتن بعد از یک ماه برمی گشتند و دوباره........
    در یک خانه زندگی کردن هرچند موقتی و چند ماهه خواه ناخواه سبب دخالت هایی در ریزترین مسائل زندگی شخصی و حتی نوع اداره خانه و زندگی میشد .من از خیلی از جزئیات نگفتم شما خودتون تا عمق مسئله رو بخونید .


    آیا شما این مشکلات رو داشتید ؟ میتونید لمس کنید که چنین چیزی اون هم در اوائل زندگی چقدر تحملش سخته ؟؟؟
    این مثال رو زدم که بدونید که همه از این دست مشکلات دارند .



  14. کاربر روبرو از پست مفید baran.68 تشکرکرده است .

    baran.68 (سه شنبه 14 اردیبهشت 89)

  15. #19
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: چطور با حس مردسالاری در خانواده شوهرم کنار بیایم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran.68
    نقل قول نوشته اصلی توسط lvlahtab

    مگه اسم اینجا تالار همدردی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/b]
    سلام عزیزم

    همین پست شما نشان دهنده سطح توقعات شماست. عزیزم اگر از توقعاتت کم کنی زندگی برات آسون تر میشه .

    سلام باران جان و غزاله عزیز
    اول از همه ممنون از توجهتون
    باران گلم من میدونم خیلی به جزئیات گیر میدم و خیلی ها اینو میگن بهم
    شاید هم پر توقع هستم.تا بحال خوب بهش فکر نکردم
    باران جان شما فکر میکنی منظورم از درخواست همدردی شماها اینه که منو تایید کنین
    نه عزیزم اینطور نیست
    من نمیخوام خودمو گول بزنم
    شاید گاهی گوشزد ایرادها و قانع کردن فرد به اینکه اشتباه میکنه هم اونو آروم کنه
    میدونم مشکلم کوچیکه.درسته میتونست خیلی بدتر باشه ولی در هر حال اعصابمو خرد میکرد
    اما الان با کمکای خدای خوب و شما دوستای مهربونم خیلی آرومترم و نا تنها مسائل قبلی رو بهتر هضم میکنم گاهی خودم سعی میکنم با بیشتر مهربونی کردن به اطرافیان و افکار مثبت و کاهش سطح توقعاتم از بعضی دلخوریها پیشگیری هم بکنم
    میدونید چیه؟راستش گاهی فکرای منفی بازم میاد سراغم
    منظورم اینه که افکار مثبتم درونی نشده و گاهی نمیتونم بیخیال بشم و از حقم بگذرم
    اصلا میدونین چیزای دیگه ای هم باعث بزرگتر جلوه کردن مشکلاتم واسم میشه که جاش تو این تاپیک نیست
    مثل عدم دلگرمی به پشتیبانی همسرم و حس تنهایی و...
    شاید اگه بدونین بیشتر بتونید کمکم کنین
    سر اولین فرصت یه تاپیک در اختلاف زن و شوهر ایجاد میکنم
    راستی اگه حرفی داشتین تو جواب این ارسال حتما بفرستین دوستای گلم منتظر تاپیک بعدی نمونین
    منتظر خوندن نظرات سازنده تون هستم

  16. کاربر روبرو از پست مفید lvlahtab تشکرکرده است .

    lvlahtab (سه شنبه 14 اردیبهشت 89)

  17. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    66
    Array

    Question خسته شدم.روز از نو .روزی از نو...!

    سلام دوباره
    یادتونه گفتم موفق شدم همسرمو تنهایی بفرستم خونشون؟
    متاسفانه از اون روز تا حالا دیگه تنها نمیره.هر قدر خواهش تمنا میکنم نمیره
    از یه طرف دوست داره زود زود بره خونشون حداقل دو روز در میان از این ور تا اون ور شهر باید بریم
    اما من هم از روی احساس هم از روی عقل صلاح نمیبینم اینقدر برم خونه اونا
    در هر حال اون بچهشونه دوست دارن همیشه ببیننش اما این واسه من خیلی زیاده
    حالا کمتر شده قبلا یک روز در میان میرفتیم خیلی حرفا شنیدم تا اونو کردم دو روز در میون
    همین زیاد رفتنا باعث شده همیشه با اکراه برم.تا روز رفتن خونه اونا میرسه تپش قلب میگیرم.مضطرب میشم.اما وقتی کمتر میرم اشتیاق بیشتری پیدا میکنم
    هر وقت میگم من میخوام کمتر برم شوهرم خیلی ناراحت میشه.نمیتونین تصور کنین چقدر .تا مرز گریه هم میره
    چکار کنم بچه ها؟


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.