دوستان سلام
ميخواستم شما رو هم در جريان کارام قرار بدم و بدونيد چيکار کردم، ديروز با هزار ترفند و ترس و دلهره و اضطراب رفتم پيش يه مشاور ديگه ، دليل اينکه مشاور رو عوض کردم اين بود که شايد اولي با يک بار حرف زدن من مثل خودم زود قضاوت کرد و سريع راه کار داد، ولي اين يکي رو چون قبلا باهاش تو اداره برامون دوره گذاشته بودن و برامون ميومد ميشناختم رفتم پيشش ، البته بگم وقت نگرفته بودم و چون با يه ترفندي به زور جور کرده بودم تا همسرم نفهمه حضوري رفتمو باهاش حرف زدم ، چيز خاصي بهم نگفت ولي تا باهاش حرف زدم بهم گفت تو خودت مشکل داري بايد اول خودت درمان بشي، بهم گفت اينطور که من تو اين چند دقيقه باهات برخورد داشتم نمره خوبي بهت نميدم ، بهم گفت از نظر شخصيتي هم افسرده به نظر مياي ، هم استرس داري و هم در گير منفي بافي هستي، بهم گفت منکه همسرت رو نديدم و باهاش حرف نزدم تو داري از دنياي خودت اونو ميبيني شايد اينطور که ميبيني نباشه بايد ببينم اون چي داره بگه، شايد اگه تو درست بشي اونهم درست بشه ، البته بهش گفتم همسرم نمياد و تازه اگه بفهمه منم اومدم و به قول خودش پولمون رو بي خودي به هدر دادم خيلي ناراحت ميشه ،خلاصه بهم گفت امروز شديدا مشوشي و اصلا نميشه باهات حرف بزنم در ضمن بدون وقت قبلي چون رفته بودم گفت براي دفعه بعد وقت بگير و بيا تا با هات حرف بزنم ، وقتي بهش گفتم مشکلم حل شدنيه بهم گفت تواومدي اينجا مشکلت رو حل کني اگه بهم اعتماد داري که هيچ با کمک خودت ميشه اگه نه براي چي اومدي؟ گفت با هم فعلا کار ميکنيم تا ببينم شوهرت هم همکاري ميکنه بياد يا نه و بعد تصميم ميگيريم ، خلاصه يه وقت گرفتم و بايد هزار کلک جورکنم و برم، برام دعا کنيد
علاقه مندی ها (Bookmarks)