به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 10 از 29 نخستنخست 1234567891011121314151617181920 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 283
  1. #91
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    می می جان

    موفقیتهای بزرگی به دست آورده ای . آفرین خانم . انشالله سالگرد ازدواجتان مبارک باشه و سالهای سال با دل خوش در کنار هم زندگی را تجربه کنید و از آن لذت ببرید .
    به واقع خوشحالم که دیدگاهت به زندگی عوض شده و قشنگی های آن را می توانی ببینی و این قشنگی ها را لمس کنی .

    روزت مبارک زن نازنین و توانا - روزت مبارک مامان آینده - روزت مبارک همسر خوب و مهربان . روزت مبارک دختر مامان و بابا - روزت مبارک- سالگرد ازدواجت مبارک -

  2. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 12 خرداد 89)

  3. #92
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    آني عزيزم به واقع شما هم مثل يه مادر مهربون راه درست رو نشون هم من هم خيلي هاي ديگه ميديد از لطفتون ممنون،راستش خيلي خيلي سخته آدم راه درست رو پيدا کنه و بدونه چيکار بکنه و خيلي موقع ها واقعا سخت تر که آدم تو شرايطي که اکثر آدمها عصباني ميشن و کنترلشون رو از دست ميدن براي اينکه زندگيت بهتر بشه و کنترل زندگيت از دستت نره هم بايد خودت رو کنترل کني و هم دنبال راه و شيوه اي براي بهبود وضع بگردي و اين به نظرم اگه زني بتونه به اون مرحله برسه که بتونه به راحتي اوضاع رو بدست بگيره و تدبير کنه و بتونه کنترل اوضاع رو دستش بگيره ميشه گفت يک زن با سياست وزيرک که با سياست زنانه اش خوب زندگي زناشويشو دستش داره و خيلي دلم ميخواد به اون مرحله برسم

  4. کاربر روبرو از پست مفید مي مي تشکرکرده است .

    مي مي (چهارشنبه 12 خرداد 89)

  5. #93
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    می رسی عزیزم .
    زندگی اول همیشه ارزش تلاش کردن را دارد و هر تلاشی برای حفظ زندگی و هدایت آن به سمت قشنگی و رضایت از بکنی باز هم کم است . این را از جایگاه تجربه و نظر شخصی عرض می کنم ولی بدان که بیراه نمی گویم .


    اما اگر قرار شد در زندگی بمانیم باید تلاش کنیم تا گندیده نشویم و زمانی هم که حضور ما علی رغم تمام تلاشها بی معنا شد باید راهمان را بگیریم و برویم .

  6. 2 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (چهارشنبه 12 خرداد 89)

  7. #94
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    می می عزیزم، خوشحالم! هم به خاطر موفقیتی که امیدوارم بتدریج بیشتر و بیشتر بشه توی زندگی زناشوئیت و هم به دلیل روز زن!!!!
    راستی سالگرد ازدواج تون رو هم به خودت و هم به همسر مهربونت هم تبریک میگم!
    امیدوارم که 120 سال با خوبی و خوشی کنار هم زندگی کنید!
    فقط یه نکته! تمام سعیت رو بکن که گذشته ی رو فراموش کنی، البته بدی هایی رو که فکر می کردی بدی هست و از طرف همسرت به تو میرسه! این جوری فکر کنم بتونی راحت تر بهش نزدیک بشی!

  8. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (پنجشنبه 13 خرداد 89)

  9. #95
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 11:23]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    نوشته ها
    1,019
    امتیاز
    7,536
    سطح
    57
    Points: 7,536, Level: 57
    Level completed: 93%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    650

    تشکرشده 657 در 204 پست

    Rep Power
    117
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    سالگرد ازدواجت مبارک باشه خانومی
    امیدوارم از این پس بتونی خوشبخت تر باشی

  10. کاربر روبرو از پست مفید bloom تشکرکرده است .

    bloom (پنجشنبه 13 خرداد 89)

  11. #96
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 27 دی 92 [ 02:28]
    تاریخ عضویت
    1389-2-06
    نوشته ها
    513
    امتیاز
    5,622
    سطح
    48
    Points: 5,622, Level: 48
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 128
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,129

    تشکرشده 1,123 در 399 پست

    Rep Power
    65
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    سلام مي مي و دوستان
    روزمون مبارك بجه ها همسر من مسافرته دلم براش يه زره !!! شده
    مي مي
    سالكرد ازدواج مبارك
    مي مي حونم
    خانمي ميدوني جقدر فن بيانت بيشرفت كرده؟
    خيلي روان تر صحبت ميكني
    در ضمن نقل قولهات نشون ميده با همسرت هم همينطور شدي و همين باعث شده تو رفتار اونم تاثير بزاره!!!
    برات ارزوي خوشبختي روز افزون دارم
    واي خيلي خوشحال شدم
    بجه ها به من روحيه بدين
    خيلي دلتنكم و بي تابي ميكنم
    نياز دارم به كمكتون

    http://www.hamdardi.net/thread-11506-post-108235.html#pid108235

  12. 2 کاربر از پست مفید lvlahtab تشکرکرده اند .

    lvlahtab (پنجشنبه 13 خرداد 89)

  13. #97
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    سلام دوستان خيلي دلم ميخواد براتون بنويسم ولي ميترسم نوشته هام باز پر از نقاط منفي باشه،سعي ميکنم سکوت کنم و وقت مشاور که رسيد براي اون تعريف کنم نه اينکه شما دوستان کمکم نميکنيد نه،راستش ميترسم دوباره تو دور ناله زدن و منفي ديدن بيفتم،اين مدت که براتون از اتفاقاتي که بين من و شوهرم افتاده حرف نزدم دليلش اين نيست که روابطمون اونطوريه که منو راضي کرده شايد بعضي مواقع کاري کرده که واقعا فکر کردم دارم در جا ميزنم و تو خودم خيلي ناراحت شدم ولي سعي ميکنم ببينم آخر اين مشاوره چي ميشه،همونطور که بهتون گفتم سالگرد ازدواجمون با روز زن يکي شد، من چهارشنبه با اينکه سرم شلوغ بود و تا عصر کلاس داشتم ولي ماشين دستم بود، بعد ازظهر از کلاس که داشتم ميومدم رفتم گل فروشي و يه شاخ گل رز با يه کارت تبريک و يه متن زيبا که کلي روش زحمت کشيده بودم آماده کردم و وقتي همسرم رو ديدم و ميخواست سوار ماشين بشه بهش دادم اولش ناراحت شد و گفت تو که ميدوني من از اين جور چيزها خوشم نمياد و بعد دير اومدن منو بهانه کرد و گفت:من اينجا منتظرتم اونوقت رفتي گل خريدي،خلاصه چون ميخواست بره سر کلاس حرفامون همونجا تموم شد و بهش گفتم شرمنده اگه دير رسيدم خوب ميخواستم برات گل بخرم براي سالگرد ازدواجمون،من خونه مامانم اينا بودم آخه منم کلاس داشتم و چون زود تموم شد و کلاسمون نزديک خونه مامانم اينا بود به همسرم اس.ام.اس زدم با اين مضمون که:سلام عزيزم من کلاسم زود تموم شد دارم ميرم خونه مامانم اينا که اون هم با تک زنگ جوابم رو داد که يعني :باشه(آخه نسبت به استفاده از موبايل هم خيلي حساسه که يه وقت خدايي ناکرده پول موبال من يا خودش بيشتر از 2000 تومن نشه!!!)و قرار بود بعد از کلاس بياد دنبالم و منو برداره،بعداينکه اومد باهاش با سردي برخورد نکردم اون هم با سردي برخورد نکرد و خلاصه تو راه گفت:خوب کجا بريم؟ چيکار کنيم؟گفتم: بريم خونه مامانت اينا ديگه، هديه اونها رو هم بديم،گفت: نه امروز نه باشه فردا،گفتم:چرا؟ گفت:امروز وقت نميشه،گفت:خوب چي بگيريم براي شام؟گفتم:فرقي نداره،گفت:من ميگم بگيريم و بريم خونه بخوريم که من گفتم:نه بگيريم و ببريم بيرون تو پارک... بخوريم قبول کرد و رفتيم بيرون،آره اون روز خوب تموم شد ولي هديه روز زن و سالگرد ازدواجمون فقط براي من يه شام بيرون خوردن شد والسلام،من ناراحت بودم از اينکه بجاي اينکه اون کاري رو که اون بايد براي من ميکرد من براش کردم و ميخواستم با اين کارم ياد بگيره ولي فايده اي نداشت،تازه براي مادر من که اونهمه سر شيريني خريدن لج ميکرد و ميگفت نخريم فرداش که من تنهايي رفتم خونه مامانش اينا و اون نيومد(البته کلي باهش حرف زدم ولي ديدم ديگه داره اعصابش خورد ميشه ولش کردم)هيچ بحثي براي شيريني خريدن نکرد و وقتي من دستم رو شيريني گرونتر گذاشتم قبول کرد و خريد و من ناراحت ازاينکه چرا از اول حقوقم رو دستش دادم که اينجوري مثل عاجزها بايد براي هر چي براي خودم و خانوادم ميخواستم زجر بکشم،فرداش که روز زن بود و پنجشنبه و بهم گفت با ماشين خودمون برم اداره تا به قول خودش پيش همکارام پز بدم که من با ماشين اومدم ولي وقت برگشتن چون هنوز خوب به ماشين مسلط نيستم(که اون رو هم همش باعثش شوهرم ميدونم که همه اعتمادم به نفسم رو ازم گرفته)تو محوطه خونه نتونستم خوب پارک دوبل بکنم و چندين بار ماشين رو خاموش کردم و به همين خاطرخيلي حالم بد بود و نگو همسرم از بالا قشنگ مراقب منه و چند بار بهم زنگ زد که اينجور بکن و اونجور بکن ولي نشد ،اومد پايين و مثل برج زهر مار بود اومد و ماشين رو پارک کرد، بعد با هم رفتيم بالا و من حرفي نزدم واون هم چيزي نگفت و من داغون بودم نه از بابت ماشين از اين بابت که دوباره ميخواد شروع کنه به چرت و پرت گفتن،سر ناهار سرم پايين بود و داغ کرده بودم که يهو تبسم کرد و من بهش گفتم: خوب چيکار کنم نتونستم، که برگشت سريع خنده اش رو جمع کرد و سه چهار تا فحش آب دار بهم داد که حالا طلب کار هم هستي؟ زدي موتور ماشين رو داغون کردي براي من چشم غره هم ميري؟ که بلند شد و چند تا چک حسابي رو سر و صورتم خوابوند،من به گريه افتادم و بعد بلند شدم رفتم دست و صورتم روشستم و اون هم داشت بد و بيراه ميگفت که آدم ... بلد نيستي ماشين سوار نشو،پدر ماشين رو که درآوردي و...، من اومدم جلوي تلويزيون دراز کشيدم اونهم اومد بعد از خوردن ناهارش اونطرفتر دراز کشيد يه کم که گذشت بلند شدم تا باهاش حرف بزنم آخه دلم نميخواست قهر بکنه، همش ميگفت:ماشين رو داغون کردي البته همراه با فحش دادن و مسخره کردن من ، خيلي ناراحت بودم از اينکه بر فرض اگه اينجوري هم باشه منم دارم براي اين خونه زحمت ميکشم و ارزش هيچي رو ندارم؟اون هم روز زن که بجاي هديه خريدن ببين چه بلايي داره سرم مياره،خلاصه مثلا با هم آشتي کرديم ولي من از دستش بي نهايت ناراحت و عصباني بودم ( کاش ميشد اينو نگم ولي باز ازش متنفر)،براش فحش دادن عادي شده،راحت مثل آب خوردن،سعي ميکنم با حرفهاي مشاور پيش برم ولي وقتي يه همچين اتفاقاتي ميفته خوب درسته نبايد باز منفي بافي کنم ولي چه جوري حس کنم منو دوست داره؟چه جوري بگم خود خواه نيست؟ميدونم منو دوست داره ولي رفتاراش دقيقا اينو ميرسونه که:منو نبايد ناراحت بکني و گرنه... و از طرفي برام مهم نيست که تو رو ناراحت بکنم يا نارحت باشي،اون روز خيلي سرم درد ميکرد که شب مثل ديوانه ها نميتونستم بخوابم سردرد وحشتناکي داشتم همبخاطر ضربه هايي که به سرم زده بود و هم بخاطر حرفايي که زده بود داغونم کرده بود،وقتي بهش بعدا ميگم چه جوري روت ميشه اون حرفا و اون کارا رو بکني تنها حرفش اينه که : تو ناراحتم ميکني و اعصابم رو به هم ميريزي که اينجور ميشه يا به شوخي ميگيره و ميگه: خوب دوست دارم ديگه و اينها همش براي تنبه توه و نه بخاطر اينکه بخوام ازت انتقام بگيرم،يا ميگه:دست خودم نيست ميبيني اينجوريه عصبانيم نکن،بهش ميگم:يعني چي نميشه بهت گفت بالاي چشمت ابروه ميزني همه چي رو داغون ميکني،نميدونم خدا بهم کمک کنه منکه دارم تلاشم رو ميکنم،نميخواستم اينا رو بنويسم ولي ديدم اگه بهتون نگم واقعا ميترکم چون منکه به غير شما کسي رو ندارم که حرفام رو بشنوه.

  14. #98
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    صبر داشته باش می می در طی زمان به معیارهای زندگی استاندارد خواهی رسید .

    این مسائل هم نمک زندگی است . صبر کن .

  15. کاربر روبرو از پست مفید ani تشکرکرده است .

    ani (یکشنبه 16 خرداد 89)

  16. #99
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    آني عزيزممنونم،اين يه تعارف خشک و خالي نيست،باور کن دوست خوبم،به مانند يک مادر مهربان منو به راه درست سوق ميدي،عزيزم صبر رو قبول دارم و حاضرم برا زندگيم تا هر وقت شد صبر داشته باشم اما باز و باز مشکل پيش مياد و من ميترسم روزي برسه که بجاي اينکه مشکلاتم حل بشه و نتيجه بده فقط به آشتي کردن ختم بشه همون طور که آنوش تو تايپيک مباحثه زن و شوهر از ديار مريخ و ونوس نوشته بود،نميخوام اين ديگه عادي بشه که اون راحت بهم توهين بکنه و براي من عادي بشه و اين به اسم صبر باشه،دلم ميخواد اون هم تغيير بکنه يه کم به خودش بياد،هر چي رو راحت به زبون نياره،نميخوام بعد از چند سال زندگي وقتي به عقب نگاه ميکنم ببينم اين فقط صبر من بوده و بس که اگه اون نبود همسرم باز مثل قبل رفتار ميکرد و اين فقط منم که مراعات ميکنم و نميخوام يه روز مثل حرف آنوش بخاطر اينکه دعوا و بحثي نشه خودم رو بزنم به بي خيالي و با خودم بگم:بابا ولش کن بذار اون ميخواد اون جور بشه به دعوايي که پيش مياد يا ناراحتي که پيش مياره نمي ارزه،ولش کن باز ميخواد داد وبيداد به پا کنه حال و حوصله توهين هاشو ندارم.من از اين ها ميترسم که الان هم بعضي موقع ها همينطوره چون حال و حوصله دعوا و مرافعه شو ندارم کوتاه ميام و حساسيت نشون نميدم و اون موقع حس ميکنم يه جور دلم مرده و شور و شوق ديگه ندارم.

  17. #100
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: نامه اي به همسر(دوستان لطفا نظر بدهيد)

    تو داری کمک حرفه ای از مشاور می گیری و کار زندگی ات به جاهای باریک نمی کشد و خوب وقتی شروع کردی نترس و خودت را بنده ی ترس نکن .


 
صفحه 10 از 29 نخستنخست 1234567891011121314151617181920 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:48 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.