موضوع: اعتياد همسرم و كمك به ترك آن

عروسک جان مهمترین کار شما اینه که ترست رو بذاری کنار
وقتی بدون ترس از آینده و اینکه چی میشه چی نمیشه رفتار کنی عمده ترین مشکلت حل میشه

ببین خواهر خوبم
شما همش با پیش زمینه قبلی داری رفتار می کنی و این ترست که نکنه دوباره فلان شه نکنه دوباره بهمان شه باعث میشه تصمیم های نادرستی بگیری
و دیگر اینکه همون طوری که فرشته گفت به شوهرت اعتماد کن و بهش امید و شخصیت بده

عروسک جان من مو به مو تمام حالات روحی ام رو برایت نوشتم تا درک کنی احساساتی که تجربه می کنی عجیب غریب نیست و کاملا طبیعی است
تا شما با استفاده از راهنمایی هایی که بهتون شده بتونی رفتاری درست و معقول داشته باشی

منتظرم بیایی و بگویی
زندگیم درست شد

نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

عروسک جان مهمترین کار شما اینه که ترست رو بذاری کنار
وقتی بدون ترس از آینده و اینکه چی میشه چی نمیشه رفتار کنی عمده ترین مشکلت حل میشه

ببین خواهر خوبم
شما همش با پیش زمینه قبلی داری رفتار می کنی و این ترست که نکنه دوباره فلان شه نکنه دوباره بهمان شه باعث میشه تصمیم های نادرستی بگیری
و دیگر اینکه همون طوری که فرشته گفت به شوهرت اعتماد کن و بهش امید و شخصیت بده

عروسک جان من مو به مو تمام حالات روحی ام رو برایت نوشتم تا درک کنی احساساتی که تجربه می کنی عجیب غریب نیست و کاملا طبیعی است
تا شما با استفاده از راهنمایی هایی که بهتون شده بتونی رفتاری درست و معقول داشته باشی

منتظرم بیایی و بگویی
زندگیم درست شد

نوشته اصلی توسط عروسك

واقعاً دوست دارم كه تغييركنم واين افكارو از خودم دوركنم ولي نمي تونم توي شهرمون هم مشاور خوب پيدا نمي شه .

با سلام
شما فرصت خوبي در اختيار داريد كه مي توانيد بهترين استفاده را ببريد.
شما دنبال مشاور باشيد به خوب و بدش كارنداشته باشيد. اگر با يك روانشناس باليني جلسه حضوري داشته باشيد بهتر مي تواند به شما كمك كند.
به هر حال شما هم اعتياد داريد. او ترك كرده است اكنون نوبت شماست.
او از مواد جدا شده است. و شما بايد افكار مخرب ،‌منفي و ترسهاي موهوم خود را ترك كنيد.
نمي دونم و ني تونم و نميشه . همان حرفهاي يك فرد معتاد نسبت به موادش هست.
بسم الله بگو و شروع كن.
تكنيك هاي توقف فكر، تمركز زدايي، مي تواند به شما كمك كند. لطفا در تالار جستجو كنيد تا اطلاعات بيشتري به دست آوريد. و به كار گيريد.

خوشحالم که جناب مدیر هم وارد تاپیکت شد و رهنمودش رو هم با جان ودل پی گیری کن.

همونطور که بالهای صداقت گفت ترس رو بزار کنار .

و از این وسواس فکری دست بردار . هروقت فکر منفی سراغت اومد توقفش بده و عکس اون فکر کن . برهان خلف را به کار ببر یعنی در مقابله با هر فکر منفی عکس اون رو به خودت تلقین کن . مثلاً اگه میره بیرون تا این فکر میاد سراغت که نکنه الآن رفته سراغ مواد فوراً این فکر رو توقف بده و بگو داره یه کار مفید انجام میده .

ببن خانمی ، باز هم میگم الآن زندگیت در نقطه صفره ، کیفیت شروع دوباره هم با شماست ، اگه خوب شروع کنی و ادامه بدی شوهرت هم باهات همراه میشه و زندگیت پر صفا میشه ( و مطمئنم می تونی ، اعتماد به نفس داشته باش ) .

شوهرت بسیار عاطفیه و این مهمترین نقطه ایه که می تونی ازش بهره بگیری . بهش محبت کن و ازش مسئولیتهای زندگی رو غیر مستقیم بخواه ( از مستقیم و دستوری خواستن بپرهیز که خوشایند هیچ مردی نیست )

وجودش رو با ارزش و مفید بدون و بهش نشون بده که به وجودش نیاز داری ، که بهش تکیه داری . مثلاً بگو نبودی خیلی سخت گذشت ، خیلی وقتها بهت نیاز داشتم ، واقعاً هیچ خونه ای بی مرد و بی مسئول نباشه ، وجودت ستون خیمه زندگیمونه . هروقت خرید می رفتم و خسته برمی گشتم خونه می گفتم اگه الآن ... بود ، مگه میذاشت من خرید برم یا تنها برم و اینجوری ار نفس بیافتم . کرایه خونه رو که می دادم و هر وقت .... هر وقت دلم ، می گفتم چقدر خوبه وقتی تو باشی و خودت اینا رو انجام بدی و من خیالم راحت باشه که به کوه تکیه دارم و دغدغه این چیزا رو می تونم نداشته باشم ، هر وقت تنها بودم بیشترجای خالیت و وجود مؤثرت رو احساس می کردم و..... یه سری حرفهای عاطفی ....
بعد بهش بگو بیا برای زندگیمون برنامه ریزی کنیم . و .... توی این برنامه ریزی شما بگو من میخوام زنت باشم زن خونه و زندگی ، نمیخوام کارای مردونه داشته باشم چون تو رو دارم ، کارای مردونه مال زنهای بی همسر و تنهاست ، من تو رو دارم و اینجوری در برنامه ریزی تمام مسئولیتهای یک مرد رو با هم طوری تنظیم کنید که کار خودش باشه و شما هم مسئولیتهای زنانه را داشته باشی .

سعی کن در این موقعیتها زودتر از همسرت خونه باشی و به خودت برسی و با شادابی منتظر اومدنش باشی .

زنش باش نه مادرش ، اون به زن احتیاج داره نه یه مادر مراقب و عاقل تر از فرزند ( همسرش ) لطفاً عاقل تر بودنت را از تصوراتت دور کن ، و این نقش عقلانی رو به اون بده ، از اشتباهاتش هم نترس و نگران نشو و وارد نشو که مداخله برای رفع پیامدهای اشتباهاتش کنی ، بزار خودش مواجه شه و حل کنه .

مثلاً تامین مایحتاج رو به خودش بسپار اگه دیدی آخر ماه پول کم آورد و درست خرج نکرده بود زود نگران نشو و غر نزن و سعی نکنی یادش بدی ، و فکر نکن همیشه همینطوره به روش نیار و دخالت نکن ، فقط هر وقت نیازی هست با احترام و محبت بگو اینا رو برای خونه نیاز داریم . در برنامه ریزیها مشورت بده و اینجا سعی کن در قالب یه مشورت دهنده کمک کنی طوری هزینه ها را برنامه ریزی کنه که کم نیاره . ( این یه نمونه مثال بود در بقیه موارد هم اگر ضعفی در ایفای نقشش دیدی زود نا امید نشو و وارد مسئولیتش نشو فقط نقش خودتو ایفا کن )

موفق باشی

قاطعیت را در لحنت احساس کردم ، از این بابت خوشحالم که قاطع تصمیم گرفته ای که زندگیت رو بسازی . میدونم موفق میشی .

عکس العمل همسرت وقتی این حرفها رو بهش گفتی چی بود ؟

ما کنارت هستیم عزیزم

پیشنهاد می کنم در ارتباط حضوری با یک مشاور هم باشی .