به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 57
  1. #21
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    عر وسک جان سلام
    سال نو شما هم مبارک
    ارامش خودت رو حفظ کن
    خواهش می کنم در آرامش فکر کن یک طرفه نگو راهی به جز طلاق نمونده
    واقعا برایت نگرانم

  2. 2 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 15 فروردین 89)

  3. #22
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    سلام عروسک جان

    خانمی شرایطتت جدید و سخته ولی عزیزم هنوز که از شروع برخورد سازنده با همسرت زمان طولانی سپری نشده !!!

    برای درمان یه گلو درد عفونی که معمولا همه باهاش درگیر میشند گاهی پیش میاد که باید 3 ماه آنتی بیوتیک مصرف کنی .

    برای ترک یه عادت ساده مثل بازی کردن با انگشتان دست و موی سر بیشتر از 6 ماه زمان لازمه .

    به نظرت برای ترک اعتیاد که هم یه بیماری هم یه عادت اونم یه عادت یا بیمار ساده یکی دو ماه کافی هست ؟

    صبور باش و خسته نشو ، هنوز خیلی راه مونده که امتحان کنی . واسه طلاق همیشه وقت هست در دادگاه خانواده همیشه به روتون باز هست .

    پس ما رو از راههای جدیدی که واسه برخورد با همسرت در نظر داری بی خبر نگذار .

    موفق باشی

  4. 4 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    صبا_2009 (سه شنبه 10 فروردین 89)

  5. #23
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    عروسک عزیز
    متاسفم از اینکه نمی تونم راهی رو پیش روتون بذارم ، چون تجربه برخورد با این موارد رو ندارم.
    اما تو یه حالت خیلی ایده آل که شما کاملا از خود گذشتگی کنین و به همسرتون به عنوان یه فردی که خیلی به کمکتون نیاز داره کنارش باشید وبهش عزت نفس بدید بلکه با همراهی و بودن درکنار او بتونید براعتیادش فائق بیائید.
    بهرحال امیدوارم با استمداد از خداوند و ولی او بتونید اونو به مسیر مستقیم برگردونید. براتون آرزوی موفقیت دارم.

  6. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (یکشنبه 15 فروردین 89)

  7. #24
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 شهریور 90 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1388-11-20
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,753
    سطح
    32
    Points: 2,753, Level: 32
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    ممنون از راهنماييهاي شما دوستان عزيز ،
    من خيلي با شوهرم صحبت كردم وگفتم بايد تكليفم رومشخص كنه من نمي تونم تحمل كنم كه همين جور توخونه بشينه ومواد مصرف كنه وكسي كاربه كارش نداشته باشه وبه فكر من ودخترش نباشه توي اين چندماه اخير يك ريال درآمد نداشته من هيچ نياز مالي بهش ندارم وازش پولي نخواستم فقط تنها چيزي كه ازش خواستم اينكه اعتيادش روترك كنه وخيلي راهها رو امتحان كرد ونشد . ولي ديگه كم آوردم ديگه نمي تونم اين وضعيت رو تحمل كنم . به خدا خيلي سخته . ديروز بهش گفتم يا مياي تاباهم مي ريم كنگره 60 يا ديگه نمي خوام به اين زندگي ادامه بدم . اونم قبول كرد كه بياد اميدوارم كه بتونم اونجا جواب بگيرم چون ديگه آخرين فرصت رو دارم بهش مي دم . به راهنمايي بيشتر شما دوستان خوبم نياز دارم . برام دعا كنيد .

  8. کاربر روبرو از پست مفید عروسك تشکرکرده است .

    عروسك (یکشنبه 15 فروردین 89)

  9. #25
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    به نظر من اگر قبول کرده که با شما بیاد، فقط شما جوری باهاش صحبت نکنید و رفتار نکنید که احساس کنه غرور مردونه اش شکسته میشه و اگر میتونید حالا که قبول کرده از دوست داشتن براش بگید و اینکه چقدر برای شما وجودش مهمه که دوست دارید هر چه زودتر ترک کنه؟! اما روی حرف و تصمیمتون هم محکم و قاطع بایستید که ان شاء ا... این بار نتیجه بگیرید.

  10. #26
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 شهریور 90 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1388-11-20
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,753
    سطح
    32
    Points: 2,753, Level: 32
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    ديگه ازحرف مردم خسته شدم . ازاين زندگي لعنتي خسته شدم ازاينكه طي اين سالها هم مردبودم وهم زن . هم براي دخترم پدربودم وهم مادر . ازاينكه هركي مي رسه ميگه شوهرت خوب شد ؟ منم به دورغ ميگه آره مشكلي نداره . مگه من اززندگي چي مي خوام بارها به شوهرم گفتم كه من ازتوهيچي نمي خوام هيچييييييي ! فقط آبرو وسالم زندگي كردن . ترديد مثل خوره افتاده به جونم توي فاميل همه مشكلم رو مي دونند ولي همكارام هيچي نمي دونند احساس مي كنم اگه طلاق بگيرم بين همكارام آبرو ميره . شوهرم چندروز پيش رفت خونه خواهرش سربزنه كه هنوز نيومده همونجاست كنگر خورده ولنگر انداخته ديروز بهش زنگ زدم گفتم بيا خونه كه نيومد من نمي دونم ديگه با اين مرد چه كاركنم همه راهها رو امتحان كردم جواب نگرفتم . ميگم بريم كنگره مي گه چشم ولي چشمش كي باشه خدا مي دونه . ديگه تا نيستش دلم براش تنگ نمي شه . دخترم هم ديگه عادت كرده سراغش رو نميگيره . طلبكاراش مرتب مي يان درخونه وسراغش رو ميگيرن منم مي گم اطلاعي ازش ندارم . ديگه مي خوام به فكر زندگي خودم ودخترم باشم اونم اگه خواست سالم زندگي كنه ماهستيم درغيراينصورت ديگه جايي توي اين زندگي نداره . من به راهنمايي بيشتري ازطرف شما دوستان گلم نياز دارم . جناب آقاي سنگتراشان لطفاً شما هم راهنماييم كنيد .

  11. کاربر روبرو از پست مفید عروسك تشکرکرده است .

    عروسك (چهارشنبه 18 فروردین 89)

  12. #27
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,202

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    Re: لطفاً راهنماييم كنيد

    نقل قول نوشته اصلی توسط عروسك
    عروسک جان، عزیزم
    من شدیدا احساس و نیاز شما را درک می کنم...چرا که خودم با تمام وجود لمس کرده ام


    ديگه ازحرف مردم خسته شدم .
    عزیزکم...از چی خسته شدی؟ از حرف مردم؟...کدام مردم....مردم مگه چه نقشی در زندگی شما دارند؟مگر با مردم زیر یک سقف زندگی می کنی؟مگر مردم خرج زندگی شما را می دهند؟مگر به مردم وابسته ای؟
    خود تو چقدر از مشکلات این مردم باخبری؟از کجا معلوم که خود مشکلی بدتر از مشکل شما داشته باشند...ولی در درون حریم خصوصی خانواده خویش پنهانش کرده باشند؟


    ازاين زندگي لعنتي خسته شدم .

    زندگی لعنتی؟!....عروسکم ، گلم ... شما همچنان پر از عاطفه ای ، پر از عشقی...زندگی را دوست داری و در ک می کنم که می خواهی از زیر فشار در بیایی... به دختر زیبایت نگاه کن.... که چه مشتاقانه به دنبال زیبایی ها زندگی است....آینده اش را دوست دارد....و تو ای مهربان...مادر این غنچه نشکفته هستی و مطمئنم که تمام سعیت را می کنی تا آینده ای زیبا برایش تصویر کنی تا غنچه ات بشکفد و یک گل زیبا شود...زیبایی های زندگی را به یاد بیار و تکرار کن...(سخت هست می دانم ولی به خودت روحیه بده...همه چیز درست می شود)

    ازاينكه طي اين سالها هم مردبودم وهم زن
    چرا؟!...شما باید ویژگیهای مرد و زن بودنت را توازن ببخشی تا زیر فشار نروی
    وقتی نقش مرد بودن را می پذیری و توی آن نقش فرو می روی ...بر خلاف طبیعت و ذات خود عمل می کنی...طبیعی است که خسته شوی زیر فشار بمانی


    هم براي دخترم پدربودم وهم مادر .
    گل خندانم ... هم پدر هستی هم مادر...خوب می دانم... تلاش و از خودگذشتگی ات ستودنی است ...اما چرا؟ به واقع چرا علاوه بر مسئولیت های خودت مسئولیت های پدر را هم پذیرفتی؟...اگر هم بنا به دلایلی زیر فشار نقش پدر بودن را پذیرفته ای ...الان دیگر ادامه نده....نقش پدر را به زمین بگذار ....اجازه بده پدر خودش مسئولیتش را انجام دهد....حرص نخور عصبانی نشو...مگر او چندبار پدر شده است؟بلد نیست و مشکل بیماری اش بی مسئولیتی اش را دو چندان کرده....کمک کن ...تلاش کن .... صبر کن....و درست ، منطقی و با سختی بکوش تا بتوانی از راه درست زنده گی ات را از نو بسازی
    این راهی که برگزیده ای جز خستگی و یاس چیزی در پیش رو ندارد....


    ...
    ویرایش توسط بالهای صداقت : چهارشنبه 29 خرداد 92 در ساعت 18:02

  13. 3 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (چهارشنبه 18 فروردین 89)

  14. #28
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 13:16]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,066
    سطح
    100
    Points: 287,066, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 67.0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,577

    تشکرشده 37,079 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    عروسک گرامی
    سلام
    معمولا زمانهایی در زندگی آدم پیش می آید که احساس نگرانی و فشار بیشتری دارد. در این زمانها تصمیم گیری مشکل و احتمالا با اشتباه همراه هست.
    ببینید شما چندین سال هست که زندگی کرده اید و موضوع اعتیاد هم جدید نیست و 2 سال هست که مبتلا هست.. پس اگر کمی صبورانه تصمیم بگیرید چیزی را از دست نمی دهید.
    بی شک در این زندگی شما و همسرتان اشتباهاتی داشته اید که برای بهبود این وضعیت می باید این اشتباهات به تدریج اصلاح گردد و روشهای هر دو شما تغییر یابد.

    این را فراموش نکنید که شما مجبور نیستید و در هر حال حق انتخاب دارید.
    - طلاق بگیرید
    - مانند گذشته بسوزید و بسازید
    - سعی در باز سازی زندگی خود بر اساس شیوه ها و مهارتهای جدید کنید.



    پیشنهاد منطقی راه کار سوم را در اولویت قرار می دهد. به همین منظور یک نگاه دوباره به زندگی خود بیندازید.
    - همسر شما مستعد بی مسئولیتی و تنوع طلبی و اجتناب از فشارهای زندگی و روانی هست.
    - شما نیز فردی با مسئولیت پذیری افراطی، و شخصیتی کنترل گر هستید.


    نتیجه:
    به هر اندازه که شما مسئولیت های بیشتری از روی دوش او بر می دارید و کنترل گری را بیشتر می کنید او هم کمتر مسئولیت پذیرفته و برای خارج شدن از فشار از زندگی واقعی به طرف مواد متمایل می شود. شما مرتب والد سخت گیر می شوید و او روز به روز کودک خطاکار.


    بر این اساس:
    یکم:
    نیاز هست صبورانه و به صورت قوی و جدی شروع در تغییر روش زندگی خود کنید. به این منظور با توجه به شرایط کارتون باید میزان کار خود را کاهش دهید. حتی اگر از نظر اقتصادی تحت فشار بودید کمتر پولهای خود را وارد زندگی کنید.

    دوم:
    زمانهای بیشتری باید کنار همسرتان باشید. و طی این زمانها به جای موعظه و ارتباطهای بالا به پائین باید حرفهای گرم و صمیمی رد و بدل کنید. (مثل دو کبوتر عاشق، فارغ از نگرانی های احتمالی)

    سوم:
    باید برای او ثابت شود که شما فقط یک مدیر سخت گیر مدرسه نیستید. یک معلم نیستید، مادرش نیستید. استاد اخلاق نیستید. همسر ، همراه و معشوقش هستید. متاسفانه هم اکنون نقش شما همه چیز غیر از همسر هست.

    چهارم: در این مرحله هدف اول ما بازسازی اعتماد، جذب ایشون، فراهم کردن شرایط ایمن و آرامش بخش و پذیرش غیر مشروط هست.(پس در گام اول قصد ترک اعتیاد او را نداریم. قصد مسئولیت پذیر کردن او را نداریم)
    یعنی:
    در گامهای نخستین هدف اصلی شما باید ایجاد مجدد رابطه حسنه با همسرتان هست. بدون اینکه قصد تغییرش را داشته باشید. پس نیاز دارید زمانهای زیادی در کنار او باشید، مرخصی ، کاهش ساعات کار یا ... که منجر بشود از نظر فیزیکی بیشتر کنار او باشید مهم هست. همچنین تغییر شیوه های رفتاری شما هم مهم هست. یعنی اینکه اصلا نباید امر ونهی ، تجزیه و تحلیل، گفتارهای محتوایی ، روشهای زندگی و .... را با هم بحث کنید. مانند دختر و پسری که که تازه ازدواج کرده اند باید سعی کنید پذیرای هم باشید. روابط عاطفی برقرار کنید. بیشتر شنونده باشید. نسبت به اعترافات او با روی باز عمل کنید. اجازه دهید درد دل کند (حتی اگر حرفهایش غیر منطقی بود یا شما را محکوم کرد)، لازم نیست که شما یا ایشون عذرخواهی کنید. توصیه می کنم کمتر گذشته را یاد آوری کنید.
    مدتی زندگی کنید فارغ از نگرانی هایی که ممکن است پیش بیاید.


    اگر مراحل فوق را بتوانید زیر نظر یک مشاوره خانواده مجرب طی کنید بهتر هست. چون احتمالا خویشتنداری برای شما در این مرحله بسیار سخت هست. و ممکن است واکنشهایی نشان دهید که دوباره کبوتر از بام بپرد.

    اگر چندین ماه این رابطه گرم ادامه داشته باشد، امید به زندگی و انگیزه ترک اعتیاد در همسرتان کم کم پیدا می شود. اینجا نقطه آغازین تغییرات اساسی زندگی شما خواهد بود.

    دقت کنید:
    اولین شرط ترک اعتیاد، پیشیمانی فرد معتاد، خسته شدن او از این وضع و از همه مهمتر دلگرم بودن به وضعیت واقعی زندگی اش هست. او باید بداند در یک طرف اعتیاد خسته کننده هست. و در طرف دیگر یک زندگی عاشقانه و عاطفی و ....

    پس اگر از بیرون شما کمک به ترکش دهید. در حالیکه او شما را در خانه کم دارد (به خاطر اشتغال زیادتون)، و همچنین کنترلگرای و سخت گیری های معلمانه شما پابرجاست امکان عود بسیار بالاست.

    لذا برای تغییرات در زندگی شما دو بال نیاز هست.
    یکم: جو گرم ، پذیرا، با تحمل و آرام و عاطفی زندگی بدور از سخت گیری و در این جو حضور شما باید پررنگ و جذاب باشد (بسیار مهم )

    دوم:
    در سایه این تحمل شما ، برانگیخته شدن درونی همسرتان به تغییر و ترک اعتیاد.

  15. 10 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (پنجشنبه 19 فروردین 89)

  16. #29
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 شهریور 90 [ 08:54]
    تاریخ عضویت
    1388-11-20
    نوشته ها
    40
    امتیاز
    2,753
    سطح
    32
    Points: 2,753, Level: 32
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    34

    تشکرشده 34 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    باتشكر ازآقاي سنگ تراشان و بالهاي صداقت عزيز ،
    من خيلي سعي مي كنم كه بتونم با اخلاق خوب وعش ورزي به همسرم كمكش كنم ولي اين حالت زياد دوام نمي ياره يعني كافيه كه از چيزي ناراحت بشم يا مشكلي پيش بياد دوباره همون اخلاق ورفتار گذشته سراغم مي ياد وشروع به غرزدن وكم محلي مي كنم درصورتي كه همسرم خيلي احترامم رو داره واصلاً چيزي بهم نمي گه . ديشب يكي از طلبكاراش اومد درخونه ومن باز ناراحت شدم ووقتي اون اومد من كم محلي كردم وباز شروع به غرزدن كردم وشوهرم كه خيلي دلش پربود شروع به درددل كردوخيلي گريه كرد وگفت كه من يه اشتباهي كردم وتوبايد كمكم كني كه بتونم خودم رو نجات بدم وخيلي صحبت هاي ديگه . حالا من از شما مي خوام كه كمكم كنيد كه بتونم اول اخلاق ورفتارم رو با شوهرم عوض كنم واينقدر زود عصبي وناراحت نشم . آخه من احساس مي كنم كه ديگه مثل قبلاً به شوهرم علاقه ندارم ونمي تونم كارهاش و تحمل كنم به خاطرهمين اذيتش مي كنم تا خونه نيست دلم براش تنگ مي شه ولي وقتي خونه مي ياد دوست دارم يه طوري اذيتش كنم وازكارهاش ايراد بگيرم ودنبال بهانه مي گردم . خودم اصلاً دوست ندارم اينجوري باشم ولي اصلاً دست خودم نيست . تانيستش به خودم مي گم تااومد اخلاقم رو عوض مي كنم باهاش مهربونم ولي تا مي ياد خونه اينجورنيست . همش به خودم مي گم با اين اعتيادش زندگيم رو خراب كرد . داغونم كرده ونمي تونم تحملش كنم . توروخدا كمكم كنيد تا بتونم اول خودم رو اصلاح كنم وبعد همسرم رو .

  17. #30
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,998 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: لطفاً راهنماييم كنيد

    توصیه می کنم به تاپیک مشکلات بعد از طلاق بالهای صداقت مراجعه کنید و راهنماییهای دوستان از جمله جناب مدیر را در این تاپیک عمیقاً خونده و به عمل در بیارید . همچنین مشاوره حضوری بسیار برایتان مفید است ، انجمنهای ان ای که برای خانواده ها هم جلسه دارند می تواند به شما کمک کند که چطور در رفع این مشکل به همسرتان کمک کنید .

    غرغرهای شما به کنترلگری و مسئولیت پذیری های بی مورد شما باز می گردد ، اگر از کنترل گری بپرهیزید و از احساس مسئولیت افراطی در اموری که مسئولیتش با همسرتان است دوری کنید و به نتیجه این که شوهرت نتواند مسئولیتش را انجام دهد فلان و بهمان می شود کمتر متمرکز شوی و اصلاً به رفتار خود و درست عمل کردن و تمرکز نکردن بر نتیجه بپردازی بسیاری از این تشنجها و بد رفتاریهایتان برطرف می شود .
    سعی کنید همسرتان را با این وضعیت درک کرده و بپذیرید و بعد با کنترل رفتار خود عملاً به او کمک کنید .

    به عبارتی الآن بزرگتری کمک شما به خودت و همسرت خوش رفتاری و محبت و دوری از کنترلگری و دخالت در اموری است که همسرت مسئول آن است از جمله مواجهه و توجه و تمرکز بر طلبکاران .


 
صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اعتياد خونواده شوهرم
    توسط Somebody20 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 آبان 93, 13:23
  2. اعتياد پدر
    توسط beddad در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 تیر 93, 12:18
  3. خطر بخاطر اعتياد
    توسط bano در انجمن اعتیاد
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: دوشنبه 21 مرداد 92, 13:16
  4. اعتياد
    توسط yas در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 دی 86, 20:27

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.