جريانات خيلي زيادي پيش اومده كه باعث شك ما شده كه جزييات همشون يادم نيست و خيلياشون يادم رفته اما چندتايي كه تو ذهنم مونده رو ميگم :
اول مهمترينشون :
خواهرم هر روز كلي با تلفن صحبت ميكنه و معلوم نيست اونور خط كيه !
ولي من تقريبا مطمينم كه بايد يه پسر باشه (متاسفانه)
به اين دليل مطمينم كه يه بار كه مخفيانه زير نظر داشتمش صداي يه پسر رو فهميدم (توسط سيستمهاي Fm) ولي اون موقع شك داشتم تا اينكه بارها و بارها متوجه شدم كه هرجا ميره گوشي موبايلش همراهشه و خيلي جاها كه همه دور هم نشستن اون ميره يه گوشه و يواشكي و خيلي آروم آروم كه كسي صداشو نشنوه با تلفن صحبت ميكنه...
مثلا ما با خانواده ميريم پارك و فضاي سبز براي تفريح دقايقي از ما دور ميشه و مرتب با موبايلش صحبت ميكنه ، و يا همه نشستيم تو خونه ميره تو حياط و بازهم با موبايلش صحبت ميكنه و وقتي يكي از راه ميرسه سريع سعي ميكنه وانمود كنه كه با موبايل صحبت نميكرده...
شبها هم موقع خواب (تقريبا ديروقت) درب اتاقش رو ميبنده و دقايقي آروم آروم با موبايلش صحبت ميكنه...
اين از تلفن ؛ هر از چند گاهي هم چيزايي مياره خونه و ميگه دوستام بم دادن ، مثلا يه ساعت ، يه گوشي موبايل ، چندين سيم كارت ايرانسل در مقاطع زماني مختلف.
و اما دو سه بار هم كامپيوترش رو چك كردم و عكسهايي از چند پسر ديدم كه هر بار بش گفتم اينا كين گفته برادر فلان دوستمه ، اون يكي پسر خاله ي فلانيه و و و...
چندسال پيش هم يكي از دوستام به من گفت خواهرمو ديده در حالي كه داشته از يه نفر يه نامه ميگرفته !
وقتي بش گفتم مطميني ، گفت مگه مشخصات خواهرت اينا نيستن در عين ناباوري و افسوس گفتم چرا درسته ، گفت مگه اون روز خواهرت گيتارش باهاش نبود گفتم چرا درسته.
هنوز بگم ؟
خب من چقدر بايد خوشبين باشم ؟!
فكر ميكنم ديگه تابلو باشه كه يه نفر در كاره ؛ نه ؟! و من شديدا نگرانم.
دوم :
حتي وقتي كه سوالي درمورد موبايلش از من ميپرسه هم سعي ميكنه موبايلشو به من نده و حي ميگه تو بگو من خودم انجام ميدم !
به هيچ وجه نميذاره كسي موبايلشو ببينه !
آنكه پاك است از محاسبه چه باك است ؟!
من نگرانم...
و اما دوستاش :
با توجه به عكس ها و فيلمهايي كه از دوستاش ديدم متوجه شدم مشكوكن...
عكس هايي با هم گرفتن كه يه دختر نرمال از اين جور عكسا نميندازه...!!!
باور كنيد خيلي برام سخته منظورمو برسونم...
تلفني با دوستاش صحبتهايي ميكنه كه مشكوكن ، مثلا گاهي وقتا چندين بار كلمات آره و نه رو تكرار ميكنه و چيزي ديگه نميگه !
خودش ميگه كه دوستاش خيلي آزادي دارن و هركاري بخوان انجام ميدن و خانواده هاشون بشون گير نميدن...
ميگه دوست داره خانواده اي مثل خانواده ي دوستاش داشته باشه تا هركاري خواست انجام بده...
درضمن با وضع لباس و ظاهري ميره بيرون كه در خانواده ي ما قابل قبول نيست...
من هم قبلا با وضع لباس پوشيدنش مخالفت ميكردم ولي وقتي ديدم فايده اي نداره خيلي خيلي كمتر بش گير ميدم...
.
.
در پايان اميدوارم اينو نگيد كه ارتباط پسر و دخترها مشكل ساز نيست...
اميدوارم روزي متوجه بشم كه همه ي اين افكار من درمورد او اشتباه بوده ؛ اميدوارم كه روزي برسه كه بفهمم من اشتباه ميكردم...
با تشكر...
يا حق.
علاقه مندی ها (Bookmarks)