به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31
  1. #11
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1386-11-26
    محل سکونت
    تهران بزرگ
    نوشته ها
    1,452
    امتیاز
    50,483
    سطح
    100
    Points: 50,483, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First Class50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    1
    تشکرها
    2,842

    تشکرشده 3,286 در 817 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    سلام

    توجه داشتن به یک فرزند ، فقط از بابت جنسیت نیست .

    چون من پسرم پس مادرم بیشتر به من محبت خواهد کرد .... و یا پدر ....

    همیشه مادر ها با توجه به غریضه ذاتی که دارند فرزندانشون رو جداسازی نمیکنند .

    برای یک مادر ، فرزندانش همچون انگشتان دست می ماند .

    چگونه می تواند نسبت به یکی از انگشت ها بی تفاوت باشد ؟

    مادر نسبت به توانایی های انگشت ها از آنها استفاده میکند . انگشت کوچکتر و ضعیف تر مورد حمایت بیشتر از انگشت برزگ تره .

    نه به خاطر اندازش بلکه به خاطر توانایی هاش .

    فرزندی هست که از ابتدا می تونه بالاخره از پس مشکلات خودش بر بیاد هرچند که زیاد زحمت بکشه ...

    اما مادر می بینه یه فرزند احتیاج به کمک داره و این کار رو با محبت مخلوط میکنه ....

    باید تمامی رفنارها را از یک صافی دقیق عبور داد ....

    این که شما به رفتار مادر ایراد میگیرید ، اشتباه است ....

    یک فزرند در هیچ شرایطی حق اعتراض ندارد ...

    این وظیفه شماست که این وابستگی را کمتر کنید با استقلال بیشتر خودتان ...

    از امروز به سمت خودکفایی حرکت کنید
    .

  2. کاربر روبرو از پست مفید lord.hamed تشکرکرده است .

    lord.hamed (جمعه 14 اسفند 88)

  3. #12
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    آقای حامد، ما توی دنیای گل و بلبل زندگی نمی کنیم.
    به شخصه شاهد چنین زندگی هایی بودم. اصولا در خانواده های سنتی، دختر استقلال طلب این بلاها سرش میاد.
    این رو هم بگم؛ مادری که جلوی دیگران یکی رو تقبیح و حقیر می کنه و فرزند دیگرش رو به ارش می بره، به طور واضح فرزندانش رو یکسان نمی بینه.


    خیلی وقته می خوام به این تاپیک جواب بدم، اما اون قدر اعصابم رو خورد کرده که نتونستم بنویسم.


    برادر گرامی، به خواهرت حق بده ازت متنفر باشه. نه فقط به خاطر تبعیض ها.
    اون موقعی که مادرت جلوی دیگران تحقیرش کرد،شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
    اون موقعی که دار و ندارش رو؛ شخصیتش رو به باد استحضا گرفتن، شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
    پس حق داره.

    اما خوشحالم که الان می خوای جبران کنی.
    به نظر من، شما "وظیفتون" اینه که بیشتر در کنارش باشید. محیت کنید. می دونم که تا میرید تو اتاقش بداخلاقی می کنه. میگه برو بیرون. اما شما باید برادری کنی. اون قدر محبت کنی که "بدی هاتون" رو ببخشه و بتونه دوستتون داشته باشه.

    فکر کردید یه دختر به خانوادش احتیاج نداره؟دوستشون نداره؟
    خواهر شما "نمی تونه" شما رو دوست داشته باشه. چون تموم بدی ها هنوز داره به سرش می باره.


    این رو هم خوب می دونم که مادر شما، گاهی بی دلیل به خواهرتون تندی می کنه (چون زمانی که آدمی از چند اخلاق یک نفر بدش اومد؛ دیگه حتی خوبی هاش رو هم نمی بینه. احتمالا مادر شما هم همین دید رو به خواهرتون داره) در چنین مواقعی شجاعانه از خواهرتون دفاع کنید.
    آخه خواهر شما چه گناهی کرده که "اونی که مادرتون میخواسته نشده" و حالا باید اینقدر زجر بکشه.


    به چند سوال من جواب بدید:
    1) خانواده مادری در شهر شما زندگی می کنند و با هم رفت و آمد دارید؟
    2)بیشترین تفاوت بین مادر و خواهرتون از کجاست؟ (مثلا عقاید مذهبی؟)


    اگر نمی خواید زندگی خواهرتون تباه بشه، خیلی بیشتر در کنارش باشید و بهش محبت کنید. باهاش درد و دل کنید تا اون هم بتونه بهتون اعتماد کنه.

    اگر کمی تندی کردم به خاطر این بود که عمق فاجعه رو درک کنید و با همتی عظیم دست به کار بشید.
    از همین امروز. فردا دیر است.

    یک سوال دیگه.
    منظورتون رو از اینکه گفتید خط فکریش با ما فرق می کنه، واضح تر بگید.
    این جمله کلید حل معماست ;)

  4. کاربر روبرو از پست مفید reihaneh تشکرکرده است .

    reihaneh (جمعه 14 اسفند 88)

  5. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 آبان 93 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-12-06
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    3,823
    سطح
    39
    Points: 3,823, Level: 39
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    26

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام و درود بر همه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط gh.sana
    ببخشيد رك ميگم اما تا به حال به كارهاي خودتون كه به قول ما خودشيرين بازي و ساكاروز بازي بوده فكر كرديد؟
    سعي كنيد اين ساكاروز بازي ها رو به حد خيلي كم برسونيد تا مجالي هم براي خوهرتون پيش بياد كه خودشو نشون بده....مثلا اگه اهل آشپزي هست يه روز ازش بخواين كه غذاي اون روز رو بپزه و موقع صرف غذا از دست پختش تعريف كنيد.
    ضمن تشكر مجدد ؛
    دوست عزيز من اصلا اين خودشيريني كه شما ميگيد رو انجام ندادم و نميدم و فقط به وظايفم عمل ميكنم ، همين.
    اتفاقا اين قضيه ي آشپزي بارها پيش اومده و نه تنها من بلكه ساير اعضاي خانواده هم از دست پختش كلي تعريف ميكنيم (البته خوشبختانه اين تعريف ظاهرسازي نيست ، واقعا دست پختش خوبه)
    بهرحال از اين يادآوري شما ممنونم و سعي ميكنم بيشتر به اين روشها بپردازم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    برادر گرامی، به خواهرت حق بده ازت متنفر باشه. نه فقط به خاطر تبعیض ها.
    اون موقعی که مادرت جلوی دیگران تحقیرش کرد،شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
    اون موقعی که دار و ندارش رو؛ شخصیتش رو به باد استحضا گرفتن، شما کجا بودی؟ چرا دفاع نکردی؟
    نه خواهش ميكنم اشتباه نكنيد !
    من بارها و بارها با پدر و مادرم صحبت كردم و هميشه بهشون گفتم كه اين كاراشون درست نيست و نبايد جلوي ديگران تحقيرش كنن ؛ هرچقدر هم كه گناهكار باشه.
    ولي به حرفاي من گوش نميكنن و ميگن " پس به نظر تو چيكارش كنيم كه مثلا فلان اشتباه رو نكنه ؟" ؛ من هم چون اطلاعات روانشناسيم در حدي نيست كه راهنماييشون كنم بارها بهشون پيشنهاد دادم كه برن پيش يه مشاور خانواده و با اون مشورت كنن ولي پدرم ميگه كه "مشاورا چيزي براي گفتن ندارن و خودم همه چيز رو ميدونم."

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    فکر کردید یه دختر به خانوادش احتیاج نداره؟دوستشون نداره؟
    من هرگز چنين حرفي نزدم ، خودم خوب ميدونم كه يه دختر بيش از يه پسر به محبت و توجه نياز داره.

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    این رو هم خوب می دونم که مادر شما، گاهی بی دلیل به خواهرتون تندی می کنه (چون زمانی که آدمی از چند اخلاق یک نفر بدش اومد؛ دیگه حتی خوبی هاش رو هم نمی بینه. احتمالا مادر شما هم همین دید رو به خواهرتون داره) در چنین مواقعی شجاعانه از خواهرتون دفاع کنید.
    كاشكي ميتونستم همون لحظه اين دفاعي كه ميگيد رو انجام بدم ولي مادرم هم داراي روحيه ي مناسب و شادابي نيست و من بايد اونم در نظر بگيرم .
    (ناگفته نمونه كه مادرم به شدت مهربونه و احساساتي)
    تمام سختي وظيفه ي منم همينه كه مشكل فقط خواهرم نيست ، مادرم و تا حدودي پدرم هم دچار كم و بيش مشكلات عصبي و احساسي هستن.

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    آخه خواهر شما چه گناهی کرده که "اونی که مادرتون میخواسته نشده" و حالا باید اینقدر زجر بکشه.
    بازهم داريد اشتباه ميكنيد !
    خواهرم و مادرم متقابلا همديگرو زجر ميدن و من متاسفم. (تقريبا در طي يك روز حداقل سر يه موضوعم كه شده با هم لجبازي ميكنن كه بيشتر حق با مادرمه)
    اميدوارم فكر نكنيد خونه ي ما هميشه شبيه ميدان جنگه !
    ما لحظات شاد هم باهم داريم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    به چند سوال من جواب بدید:
    1) خانواده مادری در شهر شما زندگی می کنند و با هم رفت و آمد دارید؟
    2)بیشترین تفاوت بین مادر و خواهرتون از کجاست؟ (مثلا عقاید مذهبی؟)
    1) يكي از خاله هام و دوتا داييم در شهر من زندگي ميكنند و فقط يكي از خاله هام در شهر خانوادم هست. بله با همه رفت و آمد داريم.
    2) بيشترين مشكل ما (من ، پدرم و مادرم) با خواهرم اينجاس كه در نتيجه ي آنچه كه گذشته در بسياري از موارد با ما صادق نيست و همين امر معمولا سرنخ خيلي از درگيري هاست.

    نقل قول نوشته اصلی توسط reihaneh
    یک سوال دیگه.
    منظورتون رو از اینکه گفتید خط فکریش با ما فرق می کنه، واضح تر بگید.
    این جمله کلید حل معماست ;)
    چجوري بگم ؟!
    خانواده ي ما دركل يك خانواده ي نيمه مذهبيه و پدرم شديدا روي بعضي از مسايل حساسه ، مثلا اينكه فرزند بايد مطيع پدرش باشه و بايد براي انجام كارهاش از پدر و يا حداقل مادر خانواده اجازه بگيره (هرگز فكر نكنيد كه پدرم يك ديكتاتوره و همه ي حرفاش تو خونه با زور و اجباره ، نه اصلا اينطور نيست و در خيلي از موارد با ما مشورت ميكنه.)
    من تقريبا خيلي از افكار پدرم رو قبول دارم ؛ چون چيزايي كه از خواهرم ميخواد فقط اجراي قانون و شرع در جامعس ، همين.
    پدرم هميشه دو چيز رو خيلي روش تاكيد ميكنه : "صداقت و احترام"
    ميخواد كه باهاش صادق باشيم و بهش احترام بذاريم.(فكر نميكنم به عنوان يه پدر توقع زيادي از فرزندانش داشته باشه)
    اما خواهرم معمولا به ما راست نميگه و معمولا سر خود و بدون اجازه كارهايي ميكنه كه اين به شدت پدرم رو عصبي ميكنه.
    خواهرم به شدت استقلال طلبه و دوست داره كه با دوستاش برن بيرون بگردن و پدر و مادرم هم كاري باهاش نداشته باشن. (درحالي كه دوستان خوبي در اطرافش نداره و اغلب دوستاش مشكوكن)
    نميدونم چطور منظورمو برسونم كه متوجه بشيد...
    اگه شما سوالاتون رو دقيقتر و ريزتر بپرسيد من راحتتر ميتونم جواب بدم...

  6. #14
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    خب يه دختر هم ميتونه بدون پيش اومدن اتفاق بدي با دوستاش بيرون بره....تمام اين جنگ و كدل هاي ناشي از عدم اعتماد والدين شما به خواهرتون هست...نميخوام بگم اين نگراني هاشون بي مورد هست اما خب خواهر شما هم 18 سالشه....به سني رسيده كه بتونه بد و خوب رو تشخيص بده ديگه اون دختر 10 ساله نيست كه با مامانش بره خريد...با مامانش بره گردش....هر ادمي علاوه بر خانوادش نياز داره دوستاني هم داشته باشه...
    انگار شما هم زياد باورش ندارين و جهت فكري تون مثل مادرتون هست كه تا با دوستاش بره بيرون يه اتفاق بدي ميفته....
    در گذشته خواهر شما چه اتفاقي افتاده؟چي باعث ميشه كه حقيقت رو از خانواده پنهان كنه؟

  7. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (جمعه 14 اسفند 88)

  8. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 آبان 93 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-12-06
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    3,823
    سطح
    39
    Points: 3,823, Level: 39
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    26

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با سلام و درود بر همه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
    اما مادر می بینه یه فرزند احتیاج به کمک داره و این کار رو با محبت مخلوط میکنه ....
    این که شما به رفتار مادر ایراد میگیرید ، اشتباه است ....
    ضمن تشكر از توجه شما ؛
    اين متنو كه خوندم ياد اين افتادم كه مادرم هميشه به من ميگه كه من دارم اشتباه ميكنم و تبعيضي دركار نيست.
    يه مثال ميزنم :
    مثلا از اونجايي كه من خيلي به خورد و خوراك اهميت نميدم و كمتر فرصت ميكنم برم سراغ خوردني ها مادرم ميگه وقتي كه ميبينم تو سراغ يخچال نميري (مادرم خطاب به من) و ميوه اي چيزي برنميداري من برات ميارم ولي خواهرت در اين مورد نيازي به توجه من نداره چون خودش در روز بارها ميره سراغ يخچال و هرچي خواست برميداره...
    (مثالم خيلي درست حسابي نبود ولي فكر ميكنم بيانش لازم بود)
    با تشكر از همه ي دوستان كه چند روزه زحمت ميكشن و راهنمايي ميكنن ؛ واقعا ممنونم...
    يا حق.

    نقل قول نوشته اصلی توسط gh.sana
    خب يه دختر هم ميتونه بدون پيش اومدن اتفاق بدي با دوستاش بيرون بره....تمام اين جنگ و كدل هاي ناشي از عدم اعتماد والدين شما به خواهرتون هست...نميخوام بگم اين نگراني هاشون بي مورد هست اما خب خواهر شما هم 18 سالشه....به سني رسيده كه بتونه بد و خوب رو تشخيص بده ديگه اون دختر 10 ساله نيست كه با مامانش بره خريد...با مامانش بره گردش....هر ادمي علاوه بر خانوادش نياز داره دوستاني هم داشته باشه...
    انگار شما هم زياد باورش ندارين و جهت فكري تون مثل مادرتون هست كه تا با دوستاش بره بيرون يه اتفاق بدي ميفته....
    در گذشته خواهر شما چه اتفاقي افتاده؟چي باعث ميشه كه حقيقت رو از خانواده پنهان كنه؟
    ظاهرا شما توضيحات منو كامل نخونديد !
    همونطور كه گفتم يكي از عواملي كه به او اجازه داده نميشه با دوستاش بره بيرون اينه كه دوستان خوبي نداره...
    شايد يكي از دلايل مخفي كاريهاش ترس از پدرم باشه .
    اجازه بديد بيشتر از اين وارد جزييات نشم چون من عاشق خانوادم هستم و دوست ندارم از خانوادم برداشت بدي بشه...
    بهرحال بازهم ممنون.
    يا حق.

  9. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 اسفند 96 [ 15:33]
    تاریخ عضویت
    1387-11-29
    نوشته ها
    1,732
    امتیاز
    22,684
    سطح
    93
    Points: 22,684, Level: 93
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 666
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    4,250

    تشکرشده 4,202 در 1,430 پست

    Rep Power
    189
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    من مطالب شما رو كاملا دقيق خوندم....اما فكر ميكنيد با ممانعت از بيرون رفتن خواهرتون سلامت رفتاريش تضمين ميشه؟شما به جاي اين كار بايد اگاهش كنيد....بايد اونو به سمت خونواده بكشيد تا اگه روزي خطري در كمينش بود بياد وبا شما در ميون بذاره نه اينكه هر بار با دوستاش رفت بيرون بياد مورد سرزنش قرار بگيره خب حق داره دروغ بگه....
    شما اگه با خواهرت صميمي باشي(كه فعلا نيستي)باهات حرف ميزنه و درد دل ميكنه....الان فكر ميكنه هر چي به شما بگه شما هم مثل بقيه جبهه ميگيرين يا حتي ميرين به مادرتون خبر ميدين(البته شايد در واقعيت اينطور نباشه اما اين يكي از دلايل صميمي نشدن خواهرتون با شماس)

  10. 2 کاربر از پست مفید parnian1 تشکرکرده اند .

    parnian1 (شنبه 15 اسفند 88)

  11. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 آبان 00 [ 00:10]
    تاریخ عضویت
    1388-2-15
    نوشته ها
    532
    امتیاز
    15,820
    سطح
    80
    Points: 15,820, Level: 80
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience PointsSocial
    تشکرها
    2,510

    تشکرشده 2,960 در 521 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    77
    Array

    RE: با سلام و درود بر همه...

    نقل قول نوشته اصلی توسط b_i_r_i_y_a
    نقل قول نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
    اما مادر می بینه یه فرزند احتیاج به کمک داره و این کار رو با محبت مخلوط میکنه ....
    این که شما به رفتار مادر ایراد میگیرید ، اشتباه است ....
    ضمن تشكر از توجه شما ؛
    اين متنو كه خوندم ياد اين افتادم كه مادرم هميشه به من ميگه كه من دارم اشتباه ميكنم و تبعيضي دركار نيست.
    يه مثال ميزنم :
    مثلا از اونجايي كه من خيلي به خورد و خوراك اهميت نميدم و كمتر فرصت ميكنم برم سراغ خوردني ها مادرم ميگه وقتي كه ميبينم تو سراغ يخچال نميري (مادرم خطاب به من) و ميوه اي چيزي برنميداري من برات ميارم ولي خواهرت در اين مورد نيازي به توجه من نداره چون خودش در روز بارها ميره سراغ يخچال و هرچي خواست برميداره...
    (مثالم خيلي درست حسابي نبود ولي فكر ميكنم بيانش لازم بود)
    با تشكر از همه ي دوستان كه چند روزه زحمت ميكشن و راهنمايي ميكنن ؛ واقعا ممنونم...
    يا حق.

    نقل قول نوشته اصلی توسط gh.sana
    خب يه دختر هم ميتونه بدون پيش اومدن اتفاق بدي با دوستاش بيرون بره....تمام اين جنگ و كدل هاي ناشي از عدم اعتماد والدين شما به خواهرتون هست...نميخوام بگم اين نگراني هاشون بي مورد هست اما خب خواهر شما هم 18 سالشه....به سني رسيده كه بتونه بد و خوب رو تشخيص بده ديگه اون دختر 10 ساله نيست كه با مامانش بره خريد...با مامانش بره گردش....هر ادمي علاوه بر خانوادش نياز داره دوستاني هم داشته باشه...
    انگار شما هم زياد باورش ندارين و جهت فكري تون مثل مادرتون هست كه تا با دوستاش بره بيرون يه اتفاق بدي ميفته....
    در گذشته خواهر شما چه اتفاقي افتاده؟چي باعث ميشه كه حقيقت رو از خانواده پنهان كنه؟
    ظاهرا شما توضيحات منو كامل نخونديد !
    همونطور كه گفتم يكي از عواملي كه به او اجازه داده نميشه با دوستاش بره بيرون اينه كه دوستان خوبي نداره...
    شايد يكي از دلايل مخفي كاريهاش ترس از پدرم باشه .
    اجازه بديد بيشتر از اين وارد جزييات نشم چون من عاشق خانوادم هستم و دوست ندارم از خانوادم برداشت بدي بشه...
    بهرحال بازهم ممنون.
    يا حق.

    سلام،

    یه سوال، مطمئنی اومدی اینجا تا به خواهرت کمک کنی‌؟

    شاید اومدی اینجا تا خودت رو توجیه کنی‌ و احتمالا از عذاب وجدان رها...

    من تاپیکت رو تا اینجا دنبال کردم...

    تنها چیزی که در تمام پست‌هات مشهود هست، خود سانسوری شدید هست...

    حالا به فرض که من یا بقیه در مورد خانواده تو برداشت بد کنیم...

    مثلا فکر کنیم خانواده شما همیشه در حال جنگ هست...به نظرت این فرقی‌ به حال تو یا خانوادت میکنه؟

    اینجا یه محیط مجازی هست و خوبیش هم همینه...نه من تورو میشناسم نه تو منو...برا همینم راحت تر میتونیم به هم کمک کنیم...

    چون لازم نیست سانسور کنیم...

    با این سانسور کردن‌ها و مبهم حرف زدن ها، به نظرم ما خیلی‌ نمیتونیم بهت کمک کنیم...


    K

  12. 4 کاربر از پست مفید kamran2007 تشکرکرده اند .

    kamran2007 (دوشنبه 17 اسفند 88)

  13. #18
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    1)در مورد اینکه یکی از خاله هاتون در شهرتون هستند، روش تربیتی خاله شما هم مثل مادرتون هست؟ نمی شه از خالتون کمک بگیرید؟
    2)اینکه می گید خواهرتون با شما صادق نبوده؛ درست. اما از همون اول که به دنیا اومد که این اخلاق رو نداشته. شرایط خانه جوری بوده که اون رو به این سمت هل داده.

    با محدودیت، فقط باعث می شید خواهرتون پنهان کاری کنه. اجازه بده اون قدر بهت اعتماد کنه، که برات تعریف کنه با دوستاش کجاها می رن، چه کارها می کنن.

    سانسور هم بی سانسور.

    حالا برای اینکه ما مطمین بشیم این همه وقتی که برای این تاپیک گذاشتیم، هدر نرفته، بگید از اون روز (که تاپیک ایجاد شده) تا حالا، در راه بهتر کردن رابطتون چا کاری کردید؟
    زنگ زدید بهش و براش برادری کنید، حرف بزنید، تعریف کنید، یا اینکه برید براش یه کادو بخرید و پست کنید. بگید که خوشم اومد، برات خریدم.
    چه کارها کردید؟

    در ضمن، از این به بعد خودتون میرید میوه برای خودتون بر میدارید، یا هر از چند گاهی یک بشقاب میوه برای خواهرت درست می کنی میبری تو اتاقش.
    درسته که موضوع کوچیکیه، ولی وقتی خودمو جای خواهرتون میگذارم، میبینم رو این موضوع هم حساس می شدم.

    هییییییییی؛ یاد یک ضرب المثل افتادم. "تا نازکش داری، ناز کن. نازکش نداری؟بشین و پات رو دراز کن"

    قضیه شما و خواهرتونه ;(

  14. 2 کاربر از پست مفید reihaneh تشکرکرده اند .

    reihaneh (دوشنبه 17 اسفند 88)

  15. #19
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 آبان 93 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1388-12-06
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    3,823
    سطح
    39
    Points: 3,823, Level: 39
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 127
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    26

    تشکرشده 13 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    من احساس ميكنم داريد منو محكوم ميكنيد ؛
    از اينكه شماها اينطوري منو محكوم كرديد واقعا براي خودم متاسفم ؛
    براي اينكه بيخودي متهم شدم و اينكه شما يه طرفه رفتيد پيش قاضي !
    شما فكر ميكنيد من تو زندگيم هيچ مشكلي ندارم !؟
    متاسفم... واقعا متاسفم كه بشر حتي توي فضاي مجازي هم يكطرفه قضاوت ميكنه...
    من از اون روز كه اين تاپيكو زدم اين كارارو كردم :
    چندتا پيامك براش فرستادم با اين مضمون كه خيلي دوستش دارم.
    دو سه بار باش تلفني صحبت كردم و سعي كردم متفاوت از هميشه كه تا حدودي خشك و بيروح بودم باش صحبت كنم.
    .
    ميدونم كار خاصي نكردم ولي از دست روي دست گذاشتن بهتر بوده.
    شماهم بد نيست اينو در نظر بگيريد كه منم يه آدمم ؛ آدمي كه دوست داره محبت كنه و محبت ببينه...
    من سنگ نيستم كه اينطوري منو محكوم ميكنيد...
    " تا وقتي كه با كفش هاي كسي راه نرفته اي درمورد راه رفتنش قضاوت نكن "
    من اين تاپيك رو زدم تا به خواهرم كمك كنم ؛ و اين كار رو ميكنم و خواهم كرد...
    بهرحال از راهنماييهاي شما دوستان واقعا سپاسگذارم...
    درسهاي خوبي توي اين انجمن گرفتم و تمام تلاشمو ميكنم تا بهشون عمل كنم...
    شايد دوباره برگردم و كاملتر و بيشتر درمورد خواهرم و اينكه چرا ما بش شك داريم صحبت كنم...
    خواهرم قلبي پاك و افكاري اشتباه داره...
    اون فكر ميكنه ما دوستش نداريم و اينكه بش ميگيم با فلان دوستات نگرد و فلان كارو نكن از اين بابته كه دوستش نداريم...
    ولي هرچي كه باشه يه برادر ، يه مادر و يه پدر داره كه عاشقانه دوستش دارن...(ولي اون اينو نميفهمه)
    يا حق...

  16. کاربر روبرو از پست مفید b_i_r_i_y_a تشکرکرده است .

    b_i_r_i_y_a (دوشنبه 17 اسفند 88)

  17. #20
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 27 فروردین 90 [ 20:38]
    تاریخ عضویت
    1388-10-06
    نوشته ها
    233
    امتیاز
    3,606
    سطح
    37
    Points: 3,606, Level: 37
    Level completed: 71%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    349

    تشکرشده 355 در 151 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: درخواست راهنمايي براي برقراري ارتباط دوستي يك برادر با خواهرش...

    برادر عزیز؛ دوستان اگر صحبتی می کنن، برای اینه که موضوع روشن شه.
    همون درک و فهمی که شما از موضوع دارید که، من و بقیه دوستان نداریم.
    پس اگر سوالی میشه، صحبتی میشه؛ این نیست که شما رو محکوم کنن.برای اینه که مسیرهای مختلف بررسی بشه تا در نهایت مسیر اصلی روشن بشه.

    درضمن؛ این جا یک محیط مجازیه. حالا فرضا شما محکوم شدید. چه اتفاقی می افته؟
    فقط کافیه بگید به این دلایل حرفتون رو قبول ندارم، و در نتیجه ذهن ما هم باز تر میشه به موضوع.
    اون قدر این پرسش و پاسخ ها باید اتفاق بیافته که راه حل پیدا بشه.

    شخصیت شما، مستقل از اینه که کسی شما رو محکوم بکنه یا نه.


    خوب حالا عکس العمل های خواهرتون رو بگید؟

    و یک سوال دیگه. در مورد دوستاش بیشتر توضیح بدید تا بشه فهمید خواهرتون به خاطر کدوم عقیده،دیدگاه و یا نیاز جذب اون ها شده.
    دقیقا بگید دوستاش چه خصوصیتی دارند که از دید شما ناباب هستند؟
    مثلا اگر میگیدجلف هستند، بگید چه چیزی دیدید که این حرف رو میزنید.
    جواب سوالات قبلی من هم مونده ;)

  18. 2 کاربر از پست مفید reihaneh تشکرکرده اند .

    reihaneh (دوشنبه 17 اسفند 88)


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: سه شنبه 22 اسفند 91, 16:21
  2. پيشنهاد يك پسر براي دوستي و ترديد من
    توسط sara5611 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 91, 00:10
  3. ماجراي يك آشنايي
    توسط آواي بي آوا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 اسفند 90, 00:58
  4. تبريك به مناسبت بازگشايي مجدد تالار
    توسط آرمان 26 در انجمن مسائل واخبار اعضاء و تالار
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: دوشنبه 18 خرداد 88, 18:17

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:16 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.