به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 فروردین 87 [ 15:29]
    تاریخ عضویت
    1386-11-07
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    4,059
    سطح
    40
    Points: 4,059, Level: 40
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم

    سلام
    واقعا از راهنماییهای همه ممنونم
    آقای سنگ تراشان واقعا ممنونم که درک می کنین چه قدر سخته!اما باید قبول کنم.آقا عرفان معذرت ولی ...بهتره چیزی نگم .فقط خواستم به دوستی که گفته بود دختر زیباو فهمیده ی چت پسر همسایه بوده بگم که این پسری که من باهاش طرفم رو دیدم تو یه شهر بودیم و اصل آشنایی ما توی کلاس زبان بود حالا که دوره می چتیدیم توی کلاس زبان هیچ حرفی از دوستی نبود فقط همو می دیدیم .راستش خودمم هرچی انواع عشقو نگاه می کنم هیچ مدل عشقی با این هوس جور در نمیاد دوستیو یادتونه که با دختری که دوستش داشت رابطه ی جنسی داشتن؟(ببخشین واضح گفتم)ایشون بهونشونو عشق زیاد گفته بودن حتی ازون نظرم نگاه کردم ولی باز نمی تونم قبول کنم که این ربطی به عشق داشته باشه!امروز میاد برای چت طبق گفته ی شما با اینکه خیلی سخته باهاش حرف نمی زنم!راستی یه موضوع دیگه راستش من یه بیماری خونی دارم که تحت شیمی درمانی ام ترسی از مرگ ندارم اما چتیدنم با اون کاداییه واسه این بود که بودنم یکیو آروم میکرد انشاالله که همیشه سالم باشین اما اونقدرام بی عقل و احمق نیستم ولی نمی دونین وقتی می دونی تا چند ماهه دیگه نیستی فکر اینکه سنگ صبور بودنت تو همین مدت کسیو از تنهایی و غم نجات بده یه ذره آرومت میکنه!

  2. #12
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم

    سلام یسنامها
    خیلی متاثر شدم...
    ای کاش در مورد بیماریت بیشتر برامون بگویی...


    برای من افتخاری هست که پای درس اعضایی می نشینم که اگر چه در حوزه ای به این شدت دچار اشتباه و تردید شده اند، اما در حوزه دیگر چنین رشدی کرده اند .

    نقل قول نوشته اصلی توسط یسنامها
    وقتی می دونی تا چند ماهه دیگه نیستی فکر اینکه سنگ صبور بودنت تو همین مدت کسیو از تنهایی و غم نجات بده یه ذره آرومت میکنه!
    این نهایت شکوفایی هست که اینگونه در وضعیتی که تصویر کرده ای به فکر کس دیگه ای باشید.

    واقعا شما در اهدافی که دارید تحسین بر انگیز هستید. اگر چه در روش متاسفانه دیگران این را نفهمیده و در صدد سوء استفاده بودند.

    تو همواره مفید هستی ... مطمئنا صدها و هزاران نفر که این تاپیک را از این به بعد می خوانند تحت تاثیر مثبت این تفکرات شما خواهند قرار گرفت.

    همچنین قدرتی که در کنترل چنین احساسی در خود ایجاد کرده اید، درسی مثال زدنی هست برای همه آن دختران و پسرانی که در چنین مشکلاتی قرار می گیرند( که متاسفانه کم نیستند)

    من مطمئن هستم قدرت اراده قوی شما، دیدگاه مثبت شما به زندگی، و اهداف عالیت همه و همه آرامش و رشد را به تدریج به شما بیش از پیش هدیه خواهند کرد...

    اگر دوست داشتی بیشتر از خودت بگو...
    باید نکته های آموزنده زیادی با خود داشته باشی....
    ما همه منتظریم....

  3. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 21 فروردین 87 [ 15:29]
    تاریخ عضویت
    1386-11-07
    نوشته ها
    21
    امتیاز
    4,059
    سطح
    40
    Points: 4,059, Level: 40
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    4
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم

    سلام
    آقای سنگ تراشان از صحبتای آرامش بخشتون واقعا ممنونم!!آرزو خانم ممنونم و اگه اشتباه نکنم آقا عرفان که گفته بودید تعصب برادرانه دارین واقعا ممنونم و خیلیییییی شرمندتونم و معذرت می خوام به خاطر کارم!درسته مشکل قبلیه من باز چت بود ولی توضیح دادم این آشنایی به هیچ وجه چتی نبود من و همون پسر تو یه شهر بودیم و تو کلاس زبان آشنا شدیم هر دومون شاگرد ممتاز درسی بودیمو همین شد باعث رقابتمونو و بعد علاقمندی!
    آقای سنگ تراشان فرموده بودین از بیماریم بگم و از خودم !چشم ! سر دردا و سر گیجه هام وبعدش درد قلب جدی نگرفتم اما تابستون خیلی اذیت کرد از حال رفتن هم اضافه شد که رفتم دکتر بعد از کلی رفتنو اومدن معلوم شد یه عفونت تو خونمه اول دارو و...اما هیچی عوض نشد فقط ضعیف تر شدم دوباره آزمایشا شروع شد وقتی معلوم شد عفونت معمولی نیست که با دارو تموم شه و شیمی درمانی میخواد و در اصل سرطانه همه چیز برام عوض شد دختر مغروری که با پسرا حرف نمی زد براش جنس مهم نبود سنگ صبور همه شد تو فامیل وتو چت جوری که تو چت پسرا بهم میگفتن آبجی و دخترا هم .آشناهایی که خبر دار شده بودن دلداری می دادن که با شیمی درمانی خوب میشی حتما! اما...!یه دوره شیمی درمانی اثر نداشت می دونستم ولی بابام اینا نمی خواستن قبول کنن با کلی التماس دکتر یه دوره ی دیگه گذاشت که شاید ... اما... یه باروقتی با دکتر تنها بودم قسمش دادم انقدر زجرم ندن و راستشو بگه چقدر دیگه هستم هیچی نگفت نمی دونم شاید اونم دلش سوخته بود شایدم بغض اما وقتی گفت انقدر حرص کنکور و تابستونو نخور خودم خیالم راحت شد !خیلییییی چون فهمیدم به همین زودیا راحت میشم ودکتر واسه اینکه خانواده راضی نمیشن بمونن بی هیچ تلاشی تا از پا در بیام راضی شده یه مدت دیگه این درمان ساختگیو ادامه بده تا تحت درمان راحت شم!خب به خانواده حق می دم ولی نمی دونن اینجور دارم زجر کش میشم آخه می بینم چه جور با سختی از همه چیز می زنن تا پول درمان جور باشه.اینجوری وقتی دیپلم نگرفته کنکور نداده موفقیت بچه شونو ندیده این همه زندگیشونو به هم ریختنو هر چی داشتن دادن بمیرم وحشتناکه نه برا من برا اونا !رفتن من که معلومه ولی به هم زدن زندگیه بابا مامانم سختهههه !غصه خوردنشون وخدا نکرده اینکه به خدا بگن چرا؟شبا واسه بدبختی که سر دوششون گذاشتم گریه ام می گیره اما چی کنم که به ساکت موندن راضی نمیشن!ولی شکر خدا چیزی نمونده این روزا زودتر می گذره و پر درد تر و بی دردتر فکر راحت شدن از درد محشره و فکر غم اونا بد!فکر کارای کرده ونکرده بد وفکر تموم شدن همه چیز خوب!فکر آروم کردن دیگران حتی تو چت با راهنمایی با گوش کردن به درد دل خوب و فکر ضربه خوردن از دلسوزیه زیادی بد !فکر احمق کردن خودم بد!فکر عاشق مردن خوب!منی که سادگی دخترا عذابم می داد خودم...!ولی راستش فکر اوومدن تو این سایت بودن با شماهایی که همتون انقدر خوبین و همدرد جایی که همه هم رو انگار سالهاست می شناسن و راستش فکر اینکه بعد از رفتنم مطمئنم بهترین و مطمئن ترین و واقعی ترین دوستای عالم رو اینجا داره برای همیشه آرومم می کنه!اینکه تو این دنیا حداقل یه جا رو دیدم که آدما خوبن آدما به یاد هم هستن و هیچ وقت همو فراموش نمی کنن هست !یه جا که وقت برای دردای هم دارن !یه جا که رنگ خداست!یه جا که عاشقی بازی نیست !اگه موندنی بودم می خواستم تموم عمرمو اینجا باشم جایی که صداقت هست!نمی خوام این آخرین پستم باشه اما اگر بود بدونین که همه چیز تموم شد اینو مطمئن شدم اینکه عاشق بمونم اما تو دلم درسته چون اون عشقو نشناخته عشقیو که من باوور دارم چیزی نیست که اون فکر میکنه!گفتین شاید تو شهر جدید عاشق شده و اینا همش بهو نه است واسه رفتن راست میگین خودمم این فکرو کرده بودم اما نمی خواستم قبول کنم دوست داشتم فکر کنم اونجور که من عاشقم اونم حد اقل تا روز مرگم عاشقه!عشقی که من قبولش دارم مرگ آخرش نیست بعد از مرگ تنم هست همیشهههههه هستتتتتتتت!!!عشق به تن یکی نیست !عشق به بودن با کسی نیست!عشق به رسیدن به کسی تو این دو روز عمر نیست!تو عشق من حسودی نیست اگر عاشق کس دیگه باشه !تو عشق من باید همه ی آدما رو با تموم وجودت دوست داشته باشی ولی عاشق یه نفر باشی برای همیشه!!!!تو عشق من خدا بوددددد!خدایی که وایییییییییی چقدر خوبه تو بغلش آروم شدن و خوابیدن واسه همیشه!خدایی که فقط خودش معنی عشقیو که امانت داد بهمون رو می فهمه !من از مدنم نه می ترسم نه ناراحتم !راستش اونقدر تو دلم آرومم و خوشحال که کسی باورش نمیشه!همه می گن آخی اما خودم میگم آخیششش!!من اگه چتیدم اگه کسی از کانادا به بودنم وابسته شد اگه سنگ صبور شدم اگه دلسوزوندم از حماقتم نبود فقط می خواستم تا هستم حتی شده یه ذره از غم و درد یکی کم کنم می خواستم به خیال خودم یه کاری کرده باشم از اونهمه آرزوهایی که داشتم اما انگار خود خواهی تو این دنیا بیشتر از خیر خواهی بود!شاید اینحا تنها جایی باشه که برعکسه !خودخواهی بی معناست و فقط همه همو دوست دارن!اینجا تنها جاییه که این مدت آرومم میکنه!اینجا تنها جاییه که مطمئنم لحظه ی مرگ به یاد خوبیاش آروم میشم!بازم میام تا وقتی که هستم میام اما نه واسه گفتن یه مشکل دیگه میام که پیشتون باشم چون بودنم اینجا بزرگترین آرامش و افتخارمه!!فعلا یا علی!!!!!


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نامزدم رفته من تو شکم هنوز
    توسط سمیراه در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 مرداد 94, 11:28
  2. چرا هر روز از تو دور می‌شوم؟
    توسط ویدا@ در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 آبان 92, 13:34
  3. دوست دخترم ازدواج کرده و من هنوز تو فکرشم
    توسط javad1368 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 اردیبهشت 92, 01:20
  4. همه اینا یعنی تو هنوز خوبی!
    توسط حسین پور در انجمن آرامش
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 اسفند 87, 10:31
  5. +تو رو خدا کمکم کنین فقط دوروز وقت دارم
    توسط یسنامها در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 اردیبهشت 87, 02:59

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 17:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.